مقدمه:
هرگاه هدف از پرستش او، تکامل خود ما باشد، در این موقع عبادت وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمایى خواهد بود که ما را به کمال شایسته برساند.

و در پاسح به این سوال که چرا نمی‏توان به جای نماز هر طور دلمان خواست‏ شکرگزاری کنیم‏؟ پاسخ های متعددی وجود دارد که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد. با ما همراه باشید.

چرا نمی‏توان به جای نماز هر طور دلمان خواست‏ شکرگزاری کنیم‏؟
نماز تنها راه رسیدن به کمال
اگر بخواهیم نقش نماز را در طول زندگى به چیزى تشبیه کنیم، باید بگوییم: نماز همانند چراغ هایى نورانى در مسیرى تاریک و ظلمانى و پیچ در پیچ است که انسان را به پیمودن راه اصلى و منحرف نگشتن و اسیر غول بیابان نشدن دعوت مى کند.

این چراغ ها باید همواره روشن باشد وگرنه آدمى ممکن است در مرحله اى به بیغوله اى بیفتد و چه بسا بازگشت از آن میسر نباشد. فلسفه اصلى نماز و دیگر عبادات همین است. بدون نماز و عبادت انسان تربیت نمى شود و توان لازم را براى پیمودن راه کمال نمى یابد.

پس نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند تابلوها و چراغ هایى است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، انسان را به تبعیت از خود فرا مى خواند تا او را از پرتگاه هاى سقوط و گزند حوادث سنگین، باز دارد.

بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند.

ارزش ذاتی و مستقل نماز برای همه افراد
آیات و روایات متعددى دلالت بر نقش کلیدى نماز دارند از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمودند: «اول ماسئلت یومالقیامه الصلاه ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ماسواها .

در قیامت اول چیزى که مورد پرسش قرار مى گیرد نمازمى باشد. اگر قبول شد دیگر اعمال نیز مقبول است و اگر رد شد بقیه نیز مردود مى باشد» (نهج الفصاحه).

اما کسى که نمازش مانع ارتکاب منکرات نشود و آن که بدون نماز به انجام حسنات مى پردازد هر دو به نماز محتاجند. ریشه این تفکر - که آن دو به نماز نیازى ندارند.

این پندار باطل است که براى نماز صرفا ارزش مقدماتى و طریقى قائل باشیم درحالى که نماز خود داراى ارزش ذاتى و مستقل است و در شریعت مقدس اسلامى موضوعیت دارد.

پس کسى که باانجام صحیح فریضه نماز دست به زشتى ها مى برد ارزش ذاتى نماز را کسب نموده اما فرآورده هاى جانبى آن را ازدست داده است و نمى توان به خاطر آن آثار جانبى از اصل قضیه دست شست و چه بسا با ادامه همین نماز براى شخص تنبه حاصل شود.

نماز در همه ی ادیان وجود داشته است
نماز که نوعى عبادت و پرستش و ارتباط ویژه با آفریدگار جهان و انسان است در ادیان پیشین نیز وجود داشته تا آن جا که قرآن مجید یکى از وصایاى لقمان به فرزندش را نماز ذکر نموده است «یا بنى اقم الصلوه...»

از آنجائی که خداوند سرشت انسان را خداپرست آفریده و خداشناسی و خداگرایی فطری است، لذا بشر در طول تاریخ همواره به دنبال پرستش و عبادت معبودی بوده است که مظهر و نمود عینی آن عبادت در ادیان الهی در نماز تجلّی یافته است.

درباره این موضوع بخواهیم کنکاش کنیم درمی یابیم که مساله نیایش به ویژه نماز، مخصوص ادیان وحیانی نبوده بلکه در ادیان غیر وحیانی یا غیر الهی هم مطرح بوده است.

اما کیفیت آن در ادیان مختلف متفاوت بوده است و صورت کاملى از چگونگى دقیق آن در هر دینى در دست نیست و به نظر مى رسد متناسب با تکامل دین نماز نیز روند تکاملى داشته است .

و دین مبین اسلام همچنانکه در معارف و قوانین و مقررات اجتماعى کاملترین دین است در عبادات نیز جامع ترین و کامل ترین آنها را که متناسب با انسان رشد یافته عصر خاتمیت است تشریح فرمود.

از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده اند. به عنوان مثال قرآن کریم از زبان حضرت عیسی (ع) نقل می کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است.

«و اوصانی بالصلوه» [1]و یا به حضرت موسی (ع) خطاب شده است «اقم الصلوه  لذکری» [2] وبه یاد من نمازبرپا دار. و یا حضرت ابراهیم (ع) از خداوند برای خود و ذریّه اش توفیق اقامه نماز را می خواهد .

«ربّ اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریّتی» [3]و لقمان حکیم هم به فرزندش چنین می گوید: «یا بنیّ اقم الصلوه و أمر بالمعروف و انّه عن المنکر »[4] ای پسرک من،نمازرابرپا داروبه کارپسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار.

توجه به این نکته بسیار جالب است که بدانیم آخرین توصیه و کلامی که از پیامبران و سفرای الهی و اولیای دین به ما رسیده است نماز است

وجوب عملی نماز از کجا نشات می گیرد.
اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی عبادات و مناسک عبادی جستجو نمود. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش داشتهاند.

روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند؛ امّا سخن در نحوه پرستش است.در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است. کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند.

اگر کسی ذکر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛.

زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع نموده است.

از طرفی در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.نه آنکه عقلی که خداوند در وجود بنده اش قرار داده است بعد همین بنده با عقل خودش جکم حالقش را زیر سوال می برد.

فلسفه و نوع چیدمان نماز
نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی زیبا و آسان در زندگی تکرار می گردد.

ازشاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند.

اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام می شود، مرتباً به انسان هشدار می دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد.

موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویّا به او بیدار باش گوید.

همچنین نماز خود بینی و کبر را در هم می شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می گذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند و توجهی به این مساله جلوی بسیاری از گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.

فلسفه نماز فقط شکرگزاری نیست.
اگر برای نماز همین عبارات محدود و زمان مشخص و ترتیب ویژه نبود، بهتر نبود؟ مثلا هر کس با خدای خودش با زبان خودش و راحت ‏بدون هیچ آداب محدود کننده‏ای نیایش می ‏کرد بیشتر قربت نصیبمان نمی ‏شد؟ 

فلسفه نماز فقط شکرگزاری نیست و آثار مهم دیگری نیز دارد . افزون بر این، شکر خداوند وقتی عملی خواهد شد که آنچه او خواسته است انجام دهیم نه آنچه دلمان می‏ خواهد.

چه این که روح عبادت عبودیت و بندگی است; یعنی تسلیم فرمان بودن . طبیعتا باید انضباط و مقرراتی باشد تا بنده را به آن امتحان کنند و روح بندگی را در او پرورش دهند .

پس به این جمه بندی رسیدیم که عبادات تنها جنبه شکرگزاری ندارد و از فلسفه ‏های دیگری نظیر فلسفه های اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اخلاق. بهداشتی، علمی و پزشکی... داراى حکمت هاى عمیقى است.

موضع انسان اومانیستی یا توحیدی است؟
 انسان باید دقیقا جایگاه خود را در هستی، به ویژه در برابر خداوند، بازشناسد و متناسب با آن تصمیم بگیرد و عمل کند; به عبارت دیگر، ابتدا باید جهان‏بینی خود را درست کرد و موضع خویش را در برابر خدای هستی روشن ساخت .

در این جا، دو رویکرد وجود دارد:
 

الف) موضع اومانیستی

این نگرش در سده‏ های اخیر در اروپا رونق گرفت و به دیگر نقاط جهان نیز سرایت کرد به گونه‏ ای که بسیاری نادانسته و حتی بدون آشنایی با نام و مفهومش شدیدا تحت تاثیر آن قرار گرفته‏ اند .

بر اساس این بینش، انسان به جای خدا می ‏نشیند. هرگونه برنامه و دستورالعمل آسمانی و خدایی را واپس م ی‏زند و هرگونه بخواهد تصمیم می‏ گیرد و عمل می‏کند . طبق این بینش، اگر انسان بخواهد خداپرستی هم بکند.

 به دلخواه خود و آن سان که می‏ پسندد عمل می‏کند نه آن طور که از ناحیه خداوند تعیین شده است; به عبارت دیگر، در نگرش اومانیستی انسان اصل است .

این روش چیزی جز حاکمیت مطلق نفس اماره نیست و مساله‏ ای به نام تکلیف و وظیفه از ناحیه موجودی قدسی و فرابشری به کلی کنار نهاده شده است .
 

ب) موضع توحیدی

این نگرش بر چند واقعیت مبتنی است:
اول: مالک تمام هستی از جمله انسان خدا است (انا لله) و ما حتی مالک خویش نیز نیستیم .

دوم: تمام هستی به سوی خدا باز می‏گردد .(وانا الیه راجعون)
سوم: کمال نهایی انسان در عبادت و پیروی از پروردگار است

چهارم: نخستین لازمه عبادت شناخت معبود و بازشناسی این نکته است که چگونه عبادتی شایسته مقام او است; و چون خداوند بهتر از هرکس حقیقت‏خویش و چگونگی عبادت شایسته را می‏شناسد، پس او بهتر می‏تواند ما را به این امر هدایت فرماید . از همین رو، ما را به بهترین نوع عبادات رهنمون می‏شود .

فلسفه نماز از منظر شهید مطهری
شهید مطهری (ره) با تعابیری رسا و گویا در بیان چرایی عبادت آورده اند: «اگر ما عبادت کنیم، این عبادت ـ که مکرر هم هست و مخصوصاً درباره نماز بیشتر صدق میکند ـ برای چیست؟

برای اینکه ما همیشه یادمان باشد که بنده هستیم و خدایی داریم. گاهی افرادی سؤال میکنند فایده نماز خواندن ما برای خدا چیست؟ برای خدا چه فایده ای دارد که من نماز بخوانم؟

دیگری میگوید: شما میگویید من نماز بخوانم، نزد خدا اعلام بندگی کنم. مگر خدا نمیداند که من بنده اش هستم که مرتب بروم آنجا بایستم اعلام بندگی کنم، تعظیم کنم، چاپلوسی کنم تا خدا یادش نرود که چنین بنده ای دارد. پس عبادت کردن برای چیست؟

خیر، نماز برای این نیست که خدا یادش نرود چنین بنده ای دارد، نماز برای این است که بنده یادش نرود خدایی دارد. نماز برای اینست که ما همیشه یادمان باشد که بنده هستیم.

یعنی چشم بینایی در بالای سر ما وجود دارد، در قلب ما وجود دارد، در تمام جهان وجود دارد. یادمان نرود به موجب اینکه بنده هستیم خلقت ما عبث نیست. بنده هستیم پس تکلیف و وظیفه داریم. [5]

عقل هم ضرورت عبادت را می پذیرد.
ضرورت و وجوب عبادت را عقل ما نیز درک می کند. چرا که پس از اعتقاد به وحدانیت خداوند و درک رابطه و نسبت بین خود و خدا، که او خالق است و مولا و ما مخلوقیم و عبد. او مالک است و غنی و ما مملوکیم و فقیر.

او عظیم است و قوی و ما حقیریم و ضعیف. عقل حکم می کند که خدا را به عنوان قدرت مطلق عالم و منشأ تمام خیرات و خوبی ها تعظیم نمائیم و او را بپرستیم و خاضعانه بر آستان او سرفرود آوریم.

فلسفه و حکمت های دیگر نماز
در نماز راز و رمز و اهدافی چند نهفته که بعضی از آن‏ها عبارت است از:

1. یاد خدا:انسان موجودی فراموشکار است . بنابراین، هر چند ساعت‏یک بار، با خواندن نماز خدای سبحان را یاد کرده، متذکر وجود لایتناهای او می‏شود .

2. وقتی انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهرا از انجام گناه و منکرات شرم می‏کند . بنابر این، یکی از اهداف نماز جلوگیری از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» .

3. هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و . . همه نشانه‏های خضوع است .

این حق خدای سبحان است که هر انسانی موظف به ادای آن است . توجه داشته باشید که این خشوع و خضوع به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته، انسان را در برابر سایر افراد متواضع می‏کند .
امام علی (ع) می‏ فرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ; خدای سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانی از روی تواضع به خاک مالیده شود .» (نهج‏ البلاغه).

حضرت فاطمه (س) نیز می‏ فرماید: «جعل الله الصلاة تنزیها لکم من الکبر ; خداوند نماز را مقرر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیت پاک گرداند .»

4. راز دیگری که در نماز نهفته، تشکیل جماعت‏ ها است . ویل دورانت می‏نویسد: بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست که شرکت مسلمان‏ ها در نمازهای جماعت روزانه چه اثر خوبی در وحدت و تشکل آن‏ها دارد .

با کمی دقت می‏توان دریافت که در سایه همین جماعت ‏ها و جمعه‏ ها انسجام و اتحاد در گروه‏ های مختلف ایجاد می‏شود و در سایه آن برکات و ارزش‏ هایی وجود دارد، از کارهای عمرانی یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه .

آنچه ذکر شد، بیانگر این حقیقت است که یکی از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است; همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزش‏ها و گناهان به شمار می ‏آید .

نقش نماز در ساحت روح انسان، مانند نقش نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان است . اگر کسی ورزش را برای مدت طولانی ترک کند، کم‏کم بدنش دچار نوعی سستی و کسالت می‏ شود و چه بسا سلامت ‏خود را از دست می‏دهد .

بنابراین، انسان باید روزانه یا دست کم هفته ‏ای چند ساعت‏ به راهپیمایی و ورزش بپردازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد .

روح انسان نیز چنین نیازی دارد . باید هر روز این نیایش و سرود مذهبی و اسلامی تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابی روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد .

5 . برای این که در نماز، به ویژه در رکوع و سجود، حالت‏ خشوع و خضوع فراموش نشود، شایسته است قبل از نماز با خود پیمان بندیم که به غیر خدا توجه نکنیم و نیز در حین نماز با مراقبت ‏شدید نگذاریم ذهن ما به انحراف‏ کشیده شود .به تدریج آثار مثبت و مفید پایبندی بر این نکته‏ آشکار می‏ گردد .

پایدار ماندن حالت‏ خضوع در نماز
برای پایدار ماندن حالت‏ خضوع در نماز رعایت نکات زیر ضرورت دارد:
الف) نماز خواندن در محیط آرام و بی‏سر و صدا

ب) برطرف ساختن موانع; چنان که نماز در برابر عکس، در باز، آتش و آیینه کراهت دارد .

ج) در حال نشاط و اعتدال نماز خواندن . خواب آلودگی، گرسنگی زیاد، محیط خیلی گرم یا خیلی سرد و . . . مانع از حضور دل خواهد شد .

از نگاه روان‏شناختی و جامعه‏ شناسی نیز به تجربه ثابت‏شده است، حداقل نظم در زندگی فردی و التزام به قانون در رفتار اجتماعی موجب فرهنگ‏ سازی هنجارها می‏شود.

از ناهنجاری ‏ها می‏ کاهد و در بهره‏ وری بهینه از فرصت‏ها برای رشد مادی و معنوی سودمند است .

ناگفته نماند برپایی نماز با آداب خاص حداقل چیزی است که باید فرد مسلمان رعایت کند; چنان که رعایت قانون حداقل چیزی است که یک شهروند انتظار می‏رود .

بی ‏تردید هر قدر انسان بتواند بیش‏تر با خداوند مناجات کند، بهره معنوی بیش‏تری می‏برد و برای این منظور وقت مشخص و حالت‏ خاص مطرح نیست .

هرگاه نشاطی داشت و با هر زبانی می‏ تواند با خدای خویش نیایش کند و حتی از راه تفکر برترین عبادت‏ها را انجام دهد .

«الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار; .

[خردمندان] همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می‏کنند و در آفرینش آسمان‏ها و زمین می‏ اندیشند [که:] پروردگارا، این‏ها را بیهوده نیافریده ‏ای، منزهی تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار .»[6]

نتیجه:
علت تشریع نماز توجه و اقرار به ربوبیت خداوند، مبارزه با شرک و بت پرستی، قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت تواضع و فروتنی، اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین برای تعظیم پروردگار است.

همچنین هدف این است که انسان همیشه هوشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموش کاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقه مند افزونی در مواهب دین و دنیا شود.
 
پی نوشت:
[1].مریم،19/31.
[2].طه،20/14.
[3].ابراهیم، 14/40.
[4].لقمان،31/17.
[5] - مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، انتشارات صدرا، 1378، ص 109.
[6] .سوره آل عمران آیه ی 192.
 
منبع:
https://fa.wikifeqh.ir
http://islamquest.net/fa/archive/question/id13592
https://pasokhgoo.ir/node/54755
https://www.porseman.com/article/
https://www.emadionline.com/fa/post/4430
http://www.hajij.com/fa/articles/religious-articles-viewpoints/item
https://www.porseman.com/article/15672
مجله پرسمان
*این مقاله در تاریخ 1401/8/11 بروز رسانی شده است.