امکان ديدار و نفي نيابت
امکان ديدار و نفي نيابت
بعد از آن و در دوران غيبت صغراي ولي عصر (عليه السلام) مردم از طريق نايبان با آن حضرت ارتباط برقرار ميکردهاند. اما در دوران غيبت کبراي آن يگانه، دو مسئلهي اساسي مطرح ميشود: 1) نيابت؛ 2) زيارت. آنچه بر اساس روايات، در دوران غيبت کبرا، به طور کلي نفي ميشود، داعيهي نيابت و سفارت خاص از جانب آن حضرت است، اما امکان زيارت آن حضرت در اين دوران، از طرق متعدد قابل اثبات است.
ب) نفي نيابت
«بسم الله الرحمن الرحيم. يا علي بن محمد سمري اعظم اللهُ أجرَ إخوانك فيك فإنّك ميّت ما بينك و بين ستّةِ أيّامٍ فاجمَع أمرك و لاتوصِ إلی أحدٍ يقومُ مقامك بعد وفاتك، فقد وقَعَت الغيبة الثّانية [التامة] فلاظهورً الّا بعد اذن الله _عزّوجل_ و ذلك بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جورا و سيإتي شيعتي من يدَّعي المشاهدة ألا فمنِ ادّعي المشاهدةَ قبل خروج السفياني و الصيحةِ فهو كاذب (کذّاب) مفتر و لاحولَ و لاقوة الا بالله العلي العظيم.»؛1 «به نام خداوند بخشندهي مهربان. اي علي بن محمد سمري! خداوند پاداش برادرانت را درباهي تو بزرگ فرمايد. تو در فاصلهي شش روز ميميري. کارهاي خود را انجام بده و به هيچ کس وصيت نکن که پس از تو جانشينت باشد چون غيبت دوم (تامّه) واقع شده است و ظهوري نيست، مگر پس از اذن خداوند و آن پس از مدتي است طولاني که دلها قسي و زمين از ستم پر شود و به زودي عدهاي از شيعيان من خواهند آمد. کساني که مشاهده و ديدن مرا ادّعا کنند. آگاه باشيد هر کس قبل از خروج سفياني و صيحهي آسماني ادّعا کند که مرا ديده است، او دروغگوي افترا زننده است و نيست توان و نيرويي مگر از ناحيهي خداوند بزرگ.»
آنچه بيابهام، از اين روايت شريف به دست ميآيد، اين است که ديگر در دوران غيبت کبراي امام مهدي عجّلاللهتعاليفرجهالشريف، نيابت و سفارت خاصي که در دوران غيبت صغرا وجود داشت، هرگز ممکن و ميسر نخواهد گشت. با اين بيان، حضرت ولي عصر عجّلاللهتعاليفرجهالشريف راه را بر مدعيان نيابت و سفارت خويش به طور کلي بستهاند تا ديگر کسي نتواند مدعي شود که واسطهي بين حضرت و مردم است و يا هر گاه بخواهد ميتواند با امام ارتباط برقرار کند و دستورات آن حضرت را به مردم ابلاغ نمايد!
ج) امکان زيارت
1- دليل عقلي
الف) نياز جامعه به امام و حضور ايشان، همچنان باقي است و با وقوع غيبت نياز مردم به امام از بين نميرود و اگر دسترسي مردم به امام معصوم (عليه السلام) مقدور نيست به خاطر مصالحي ميباشد که موجب پديدهي غيبت گرديده است.
ب) در بحث غيبت اشاره شد که منظور از غيبت امام، خفاي عنوان و شخصيت امام (عليه السلام) است. يعني حضرت در زمان غيبت در ميان مردم به طور طبيعي رفت و آمد دارند و هر ساله در مراسم حج شرکت مينمايند، و مردم ايشان را ميبينند ولي نميشناسند2و اين حالت تا زماني که خداوند فرمان ظهور و قيام امام را صادر نکرده، ادامه دارد.
ج) غيبت کبري از سال 329 ﻫ. ق آغاز گرديده و تا زماني که خداوند بخواهد ادامه پيدا ميکند، حضرت در طول غيبت کبري در همين عالم، در کرهي زمين، به صورت طبيعي زندگي ميکنند.
در نتيجهي مقدمات ذکر شده، ديدن و رؤيت کسي که داراي زندگي طبيعي است و مثل ساير مردم، مسکن، خوراک، پوشاک و رفت و آمد دارد، هيچگونه منع عقلي ندارد زيرا کسي که به طور طبيعي در ميان مردم به صورت ناشناس به سر ميبرد از نظر عقل قابل ديدن است و مخفي بودن و نديدن ايشان بر خلاف انتظار و خلاف قانون طبيعي است و علت ناشناس بودن ايشان به خاطر مصالحي است که در بحث حکمت و فلسفهي غيبت به آن اشاره شد.
بايد توجّه داشت که حکمت و فلسفهي غيبت مبتني بر مصالح کلي و عامه است. اين مصالح کلي که مربوط به همهي بشريتاند باعث شدهاند تا حضرت ولي عصر (عليه السلام) از ديدگان عموم مردم مخفي باشند. بديهي است که چنين چيزي منافاتي با رؤيت آني و مقطعي بعضي افراد، در موارد نادر، بنا به مصالح خاص ندارد. چرا که فلسفهي غيبت، امکان دسترسي و رؤيت عمومي امام (عليه السلام) و نيز امکان رؤيت افراد خاص به طور دايم و مداوم را نفي ميکند.
2- دليل نقلي (روايات)
الف) رواياتي که بيانگر رفت و آمد حضرت (عليه السلام) در ميان مردم و ناشناس بودن امام (عليه السلام) ميباشد:
امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند:
«فَما تَنکِرُ هَذِهِ الأمَّةِ أن يَفعَلَ بِحُجَّتِهِ ما فَعَلَ بِيوسُفِ وَ إن يَکونُ صاحِبُکُم المَظلومُ المَجهورُ حَقُّهُ صاحِبَ هذا الأمرِ يَتَرَدَّدُ بَينَهُم وَ يَمشي في أسواقِهِم و يَطَأُ فُروشَهُم و لايَعرِفونَهُ حَتّي بإذنِ الله أن يَعرِفَهُم نَفَرٌ»؛3 «چه شده است که اين امت غيبت صاحب الامر را انکار ميکنند؟ چرا نميانديشند بر اينکه خداوند آن کاري را که با يوسف (عليه السلام) کرد در مسألهي غيبت با حجتش نيز انجام ميدهد و صاحب امر شما در حاليکه مورد ظلم قرار گرفته و حقش انکار شده است در ميان مردم رفت و آمد ميکند و در بازارشان حرکت مينمايد و در خانههاي آنان فرود ميآيد در حاليکه مردم او را نميشناسد مگر اينکه به اذن الهي خودش خود را بـراي افراد محدودي معرفي کند.»
ب) رواياتي که به طور صحيح کلمهي «يرَونَهُ» را به کار برده است و دلالتش بر ديدن حضرت از سوي مردم واضح و روشن ميباشد. از جمله روايت زير که ابو بصير از امام صادق (عليه السلام) روايت ميکند، حضرت در مقام بيان سنتهاي جاري بر پيامبران و انبياي الهي در مورد حضرت مهدي (عليه السلام)، بعد از ذکر سنت موسي بن عمران (عليه السلام) فرمود:
«... وَ أمّا سُنَّتَهُ مِن يوسفَ فالسِّتر، يَجعَلُ اللهُ بَينَهُ وَ بَينَ الخَلقِ حِجاباً يَرَونَهُ وَ لايَعرِفونَهُ»؛4 «امّا سنت يوسف (عليه السلام) در مورد حضرت مهدي (عليه السلام) پنهان بودن او از ديدگان و ناشناس بودن او است که مردم او را ميبينند ولي نميشناسند.»
ج) رواياتي که بر عدهي خاصي دلالت دارد که از محل زندگي حضرت آگاهاند. بعضي از آنها بر خواص شيعه و بعضي ديگر بر خدمتگذار و متولي امور حضرت دلالت دارند:
مفضل بن عمرو از امام صادق (عليه السلام) نقل ميکند که ايشان فرمودند:
«إنَّ لِصاحِبِ هَذا الأمرِ غَيبَتَين أحَدُهُما طَويلٌ حتّی يَقولُ بَعضُهُم ماتَ وَ بَعضُهُم يَقولُ قُتِلَ وَ بَعضُهُم يَقولُ ذَهَبَ فَلا يَبقِی عَلی أمرِهِ مِن أصحابِهِ إلاّ نَفَرٌ يَسيرٌ لايَطَّلِعُ عَلی مَوضِعِه أحَدٌ مِن وَليّ وَ لا غَيرَهُ إلاّ المَولی الّذي يَلی أمرَهَ»؛5 «براي صاحب اين امر دو غيبت است که يکي از آن دو طولاني است به قدري که بعضي ميگويند او مرده است و بعضي ديگر ميپندارند که او کشته شده است و بعضي خيال ميکنند که او رفته است و اثري از او باقي نيست! در آن زمان در زمرهي ياران وي افراد با وفا بسيار اندک ميمانند. از دوستان و غير دوستان کسي از محل او آگاهي ندارد مگر افراد ويژهاي که عهدهدار کار حضرت ميباشند.»
با توجّه به رواياتي که در اين چند دسته ذکر گرديد روشن است که موضوع ديدار با امام زمان (عليه السلام) در زمان غيبت مورد تأييد ميباشد. به روايات فوق ميتوان اقوال بعضي از بزرگان شيعه را نيز افزود.
سيد مرتضي در جواب کسي که پرسش نمود: اگر امام غايب باشد به طوري که دست هيچ کس به او نرسد، پس فرق بين وجود و عدمش چيست؟ ميگويد: «ما نميتوانيم قاطعانه بگوييم دست هيچ کس به او نميرسد و هيچ بشري او را نميبيند»6 و در پاسخ ديگري ميگويند: «خوف امام (عليه السلام) از دشمنان و ستمگران است که از مخالفين پرهيز ميکند اما نسبت به اوليا و شيعيان اين مانع وجود ندارد.»7
شيخ طوسي نيز در اين رابطه ميگويد: «ما نميتوانيم قاطعانه بگوييم که ايشان از همهي دوستانش مخفي است.»8
بنابراين اثبات ميشود که در زمان غيبت کبري عدّهاي از خواص خدمت ايشان ميرسند و ديگران نيز حضرت را ميبينند ولي نميشناسند.
3- دليل عيني
الف) نقل تشرّفات
1- تعداد حکايات نقل شده، مبني بر ديدار حضرت (عليه السلام) در بيداري، از نظر کثرت «متواتر» است. لذا از بررسي اعتبار سند، بينياز ميباشد چون بر اساس قواعد علم رجال، در تواتر، سند لحاظ نميگردد.
2- بسياري از ناقلين و تشرف يافتگان جزء فقها و شخصيتهاي علمي و مذهبي شيعه ميباشند مانند علامه بحر العلوم، مقدس اردبيلي، آيت الله مرعشي نجفي، محمّدعلي فشندي تهراني و ... که بر صحت تشرف ايشان اتّفاق نظر است. در حديثي از امام حسن عسکري (عليه السلام) آمده است:
«فَإِنَّه لاعُذرَ لِأَحَدٍ في التَّشکِيکِ فِيمَا يُؤَدِيهِ عَنَّا ثِقَاتِنَا»؛9 «جاي هيج عذري براي شيعيان و پيروان ما باقي نيست در شک و ترديد کردن به آنچه که افراد راستگو و قابل اعتماد, از ما نقل ميکنند.»
ب) دعاها و اذکار صادر شده از ناحيهي حضرت
در برخي موارد نيز دعاهاي خاصي از حضرت نقل شده است نظير آنچه که «سيد بن طاووس» از زبان مطهّر حضرت هنگام سحرگاهان در سرداب سامرا نقل نموده است10 و نيز ذکر مخصوص ايشان در حال رکوع11 و همچنين دستورالعمل چگونگي استخاره12، و دعاهاي مأثور از ناحيهي حضرت و ... .13
بنابراين، وقوع ديدار، هم از جهت دلايل محکم روايي و هم از جهت تحقق خارجي و مصداقيابي، پشتوانهي محکم و قاطعي دارد.
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 526 .
2. کلينی، اصول کافی، باب في الغيبة، ح 4 .
3. کلينی، اصول کافی، کتاب الحجة، باب في الغيبة، ح 4 .
4. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 29 .
5. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة ، ج 1، ص 336 .
6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 319 .
7. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 323 .
8. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 323 .
9 . علامه مجلسی، بحار الانوار, ج 5, ص 318 .
10. مسعود پورسيد آقايی، مير مهر، ص 101 .
11. مسعود پورسيد آقايی، مير مهر، تشرف آيت الله مرعشی نجفی .
12. مسعود پورسيد آقايی، مير مهر، تشرف آيت الله مرعشی نجفی .
13. صافی گلپايگانی، منتخب الأثر، ص 655 .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}