مشترکات اهل سنت و شیعه در مهدویت
منبع: درسنامه مهدویت1-ص87 تا ص97
1. حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اولین مسألهای که بین شیعه و اهل سنّت مورد اتفاق است، حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این موضوع یکی از مسلمات اعتقادی این دو گروه است؛ به گونهای که ده¬ها و بلکه صدها روایت در این زمینه، در منابع روایی آنها وجود دارد.
2. نسب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی از مواردی که بین شیعه و سنّی تا حدودی اتفاق نظر وجود دارد، تبار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. شیعه این نسب را تا پدر بزرگوار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به روشنی تمام، مشخص و معرفی کرده است، امّا اهل سنّت در موارد معیّنی، بدان اشاره کرده که از این قرار است:
ابن ماجه در سنن خود نقل کرده که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «الْمَهْدِی مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ یصْلِحُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی لَیلَةٍ »؛3 «مهدی از ما اهل بیت است وخداوند یک شبه امر او را به¬سامان می¬آورد».
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «یخرج رجل من أهل بیتی عِنْدَ انْقِطَاعٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ ظُهُورٍ مِنَ الْفِتَن یکُونُ عَطَاؤُهُ حثیاً»؛4 « هنگام پایان زمان وآشکار شدن فتنهها، مردی از اهل بیت من خروج خواهد کرد که بخشش او بسیاراست».
صنعانی در المصنف از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) آورده است: «... فَیبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ عِتْرَتِی من أَهْلِ بَیتِی ...»؛5 «...پس خداوند مردی از عترت و اهل بیت مرا بر انگیزد ...».6
از دیگر موارد اتفاق روایات بین شیعه و سنّی، این است که آن حضرت از نسل امام علی(علیه السلام) است. سیوطی در عَرف الوردی نقل کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)، دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود: «سیخرج من صلب هذا فتی یمْلأ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً»؛7 «از نسل این شخص، به زودی جوانی خروج خواهد کرد که زمین را پر از عدل و داد میکند...».
جوینی شافعی در فرائد السمطین از ابن عباس نقل کرده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «إِنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ(علیه السلام) إِمَامُ أُمَّتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیهَا بَعْدِی وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِی یملا الله به الارض عدلا و قسطا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛8 «همانا علی بن ابیطالب امام امت من و جانشین من بر آنان بعد از من است. از فرزندان او، قائم منتظر است که خداوند به وسیله او زمین را پر از عدل و داد میکند؛ آن گونه که پر از ستم و بیداد شده باشد...».
شیخ صدوق(ره) از حضرت باقر(علیه السلام) چنین آورده است: «امیرمؤمنان علی(علیه السلام) هنگام بازگشت از نهروان در کوفه خطبه میخواند، در این میان خبر رسید که معاویه از او بدگویی میکند و بر او نفرین میفرستد و یارانش را میکشد، حضرت بلند شد و خطبهای خواند تا بدان جا که فرمود: از فرزندان من است مهدی این امت».9
در روایات فراوانی از اهل سنّت، به این مطلب تصریح شده که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فرزندان فاطمه(علیها السلام) است: ابن ماجه از ام سلمه نقل کرده که وی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) چنین شنید: «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ»؛10 «مهدی از فرزندان فاطمه است».11
شیخ طوسی نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است: «مهدی مردی از فرزندان فاطمه(علیها السلام) است».12
3. ویژگیهای جسمانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در بارة ویژگیهای جسمانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور، روایات فراوانی در کتاب¬های شیعه و اهل سنّت آمده است. بعضی از این ویژگی¬ها بدین قرار است:
در روایاتی تأکید شده که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور دارای بدنی بسیار قدرتمند است.13
جوینی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) روایت کرده است: «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی ... کَأَنَّ وَجْهَهُ کَوْکَبٌ دُرِّی...»؛14 «مهدی از فرزندان من است ... چهرهاش همانند ستارهای درخشان است».
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با پیشانی بلند و بینی کشیده، توصیف شده و این تعبیر فراوان در احادیث اسلامی آمده است. صنعانی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل کرده است: «ان المهدی اقنی اجلی»؛15 «مهدی بینی کشیده (با انحنای وسط) و بلند پیشانی است».
این مضمون در کتابهای اهل سنّت، مورد اشاره قرار گرفته است. از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده که به امام حسین(علیه السلام) نگاه کرد و فرمود: «خداوند از نسل این، کسی را به وجود خواهد آورد که هم نام پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) باشد... او مردی است پیشانی بلند و کشیده بینی...».16
شیخ صدوق(ره) نقل کرده است: «بر گونه راست آن حضرت خالی است...».17 در منابع اهل سنّت نیز بدان اشاره شده است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «... بر گونه راست مهدی، خالی مشکی وجود دارد...».18
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «... مهدی از فرزندان من است، در سن چهل سالگی بر انگیخته خواهد شد...».20
قطب راوندی نیز نقل کرده است: «نشانة قائم ما هنگام خروج این است که از لحاظ سن، کهنسال؛ ولی از نظر چهره، جوان است. تماشاگر وی گمان میبرد که او چهل ساله یا نزدیک به آن است... ».21 در برخی از روایات نیز بدون اشاره به سن حضرت هنگام ظهور، تنها به جوان بودن ایشان اشاره شده است.22
4. هم نام بودن حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)
اهل سنّت و شیعه اتفاق نظر دارند که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم نام رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) است.23 حتی در روایاتی تصریح به نام آن حضرت شده؛ چنان که ابن مسعود از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) نقل کرده است: «اسم المهدی محمد».24
5. زمینههای ظهور
بعضی از تحولات اجتماعی پیش از ظهور، هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنّت مورد اشاره قرار گرفته است:
داود ابن¬کثیر الرقی میگوید: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: این موضوع (ظهور) برای ما طولانی شد تا بدان جا که سینههای ما تنگ شده است... حضرت(علیه السلام) فرمود: «هنگامی که ناامیدی از فرج ما بیش از همه چیز شد... منادی از آسمان به اسم قائم ندا خواهد داد...»25
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) به حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «ای علی! ظهور مهدی هنگامی خواهد بود که شهرها دگرگون شده، بندگان خدا ضعیف و از فرج و ظهور مهدی مأیوس گردند؛ در این هنگام مهدی قائم از فرزندان من ظاهر گردد».26
رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرموده است: «لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا یوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیوْمَ حَتَّی یبْعَثَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیتِی یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛27 «اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از اهل بیتم بر انگیخته شود و زمین را آکنده از عدل و قسط کند؛ آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد».
6. نشانههای ظهور
در منابع روایی شیعه از پارهای از حوادث آینده با عنوان نشانههای ظهور یاد شده است. این نشانه¬ها به دو دسته حتمی و غیرحتمی تقسیم شده و بعضی از آنها در منابع اهل سنّت مورد اشاره قرار گرفته است:
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «در ماه محرم بانگی از آسمان برآید، بدین مضمون که: برگزیدة خداوند فلان (مهدی) است؛ پس سخنش را بشنوید و از او پیروی کنید».28
امام علیبن ابیطالب(علیه السلام) نیز فرمود: «هنگامی که بانگ برآورنده از آسمان، بانگی برآورد که حق در آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است؛ در این هنگام مهدی ظهور خواهد کرد... ».29
امام صادق(علیه السلام) فرمود: « النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُوم...»؛30 «ندا ]ی آسمانی[ از نشانههای حتمی است».
یکی دیگر از نشانههای ظهور مهدی موعود، قیام شخصی با عنوان سفیانی است. در احادیث شیعه در روایات فراوانی بر حتمی بودن آن تاکید شده است.31 در برخی از احادیث اهل سنّت نیز با صراحت از آن به عنوان یکی از نشانههای خروج مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد شده است.32
گفتنی است روایات شیعه دراین¬باره، به حدی است که برخی برای آن ادعای تواتر کردهاند.33
واژه «خَسف»، به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و «بیداء» نام سرزمینی بین مکه و مدینه است.
منظور از این نشانه این است که سفیانی با لشکری عظیم، به قصد جنگ با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عازم مکه میشود. آنان در بین مکه و مدینه و در محلی معروف به «بیداء»، به گونهای معجزهآسا در زمین فرو میروند.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمود: «... فَیبْعَثُ إِلَیهِ جَیشٌ من الشام حَتَّی إِذَا کَانُوا بِالْبَیدَاءِ خُسِفَ بِهِمْ...»؛34 «گروهی از شام به سوی او برانگیخته میشوند؛ چون به منطقه بیداء میرسند، به زمین فرو برده می¬شوند».35
یکی از نشانه¬هایی که از آن به عنوان نشانه حتمی یاد شده و در برخی از منابع اهل سنّت نیز بدان اشاره گشته است؛ کشته شدن انسانی پاک و بی گناه در آستانه قیام حضرت مهدی(علیه السلام) بین رکن و مقام است.36
7. امور مربوط به ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
از روایاتی استفاده می¬شود که امر ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در یک شب اصلاح و مهیّا
می¬گردد. این مطلب نیز از اموری است که هم شیعه و هم اهل سنّت بدان اشاره کرده¬اند.37
درباره نقطه آغاز ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پیوستن یاران خاص به او، احادیث فراوانی ذکر شده است. وجه اشتراک این روایات، این است که ظهور آن حضرت از مکه38 و ـ بر اساس روایات فراوانی ـ از کنار کعبه آغاز خواهد شد.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «دستههایی از عراق و بزرگانی از شام، به سوی مهدی میآیند و با او میان رکن و مقام بیعت میکنند...»39 و نیز فرمود: «... با مهدی بین رکن و مقام بیعت میشود».40
البته روایات فراوانی به بیعت آن حضرت با یارانش در میان رکن و مقام اشاره کرده است.41
یکی از موضوعاتی که در منابع شیعی و سنّی مورد توجه قرار گرفته، بیعت یاران حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ایشان در طلیعه ظهور است.42 همچنین در بارة محل بیعت با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایات مشترکی نقل شده است.43
از جمله موضوعات مشترک، بین شیعه و سنی، نزول فرشتگان برای یاری حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هنگام ظهور است.44
یکی از حوادث بسیار مهم در عصر ظهور بازگشت حضرت عیسی(علیه السلام) است. این رخداد در روایات بسیاری مورد اشاره قرار گرفته است.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «یلتفت المهدی و قد نزل عیسی بن مریم کانما یقطر من شعره الماء، فیقول المهدی: تقدم، وَصلِّ بالناس فیقول عیسی بن مریم: انما اقیمت الصَّلاة لک فیصلی عیسی خلف رجل من ولدی...»؛45 «مهدی میبیند که عیسی فرود آمده و گویا آب از موهایش میچکد. پس به او میگوید: جلو برو و به نماز بایست؛ عیسی پاسخ میدهد: نماز برای تو، به پا شده و آن گاه پشت سر مهدی به نماز میایستد...».
همچنین فرموده است: «... جبرئیل نزد من آمد و گفت:ای محمد! خداوند متعال از بنیهاشم هفت چیز را برگزید... و از شما است قائمی که عیسی بن مریم پشت سر وی به نماز میایستد...»46.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «... وَ ینْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ فَیصَلِّی خَلْفَهُ ...»؛47
«... و روح الله عیسی بن مریم فرود آمده، پشت سر او به نماز خواهد ایستاد...».
8. ویژگیهای حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
بر اساس روایات فراوانی عدل و قسط از مهمترین اهداف قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این مهم علاوه بر روایات شیعه، در انبوه روایات اهل سنّت نیز مورد اشاره قرار گرفته است.48
از دیگر ویژگیهای حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رفاه عمومی است. این ویژگی نیز در روایات شیعه و سنّی ذکر شده است49. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «یکون فی امتی المهدی... تعیش امتی فی زمانه عیشاً لم تعشه قبل ذلک»50؛ «مهدی در امت من خواهد بود... مردم در زمان او چنان زندگی خواهند کرد که هرگز قبل از آن نکرده بودند».
و نیز فرمود: «یکُونُ فِی أُمَّتِی الْمَهْدِی ... یتَنَعَّمُ فِیهِ أُمَّتِی نِعْمَةً لَمْ یتَنَعَّمُوا مِثْلَهَا قَطُّ»؛51 «مهدی در امت من خواهد بود ... مردم در آن دوره به چنان نعمتی دست یابند که در هیچ دورهای چنین متنعم نشده باشند».
تمامی مردم پس از ظهور و در دوران حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از حاکمیت آن حضرت رضایت کامل خواهند داشت. این مهم هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنّت ذکر شده است.52
از ویژگیهای مهم جامعه عصر ظهور، امنیت فرا گیر و همگانی در کل کره زمین است.53 امام باقر(علیه السلام) در این باره می¬فرماید: «به خدا سوگند! ]یاران مهدی[ آن اندازه میجنگند، تا خدا به یگانگی پرستیده شود و به او شرک نورزند تا آنجا که پیرزنی سالخورده و ناتوان، از این سوی جهان به آن سوی جهان رهسپار میشود و کسی متعرض او نمی گردد».54
یکی از خصلت¬های مردم در عصر ظهور احساس بی نیازی است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده است: «أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِی ... وَ یمْللاً اللَّهُ قُلُوبَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ غِنًی ...»55 ؛ «شما را به مهدی بشارت میدهم... ] به هنگام ظهور او[ خداوند دلهای امت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را سرشار از بینیازی میکند...».56
از دیگر موضوعات مشترک بین شیعه و اهل سنّت، غلبه اسلام بر دیگر ادیان، در عصر ظهور است.57
شمار زیادی از احادیث اسلامی بر فراگیری حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأکید کرده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «... یبایع له الناس بین الرکن و المقام، یردالله به الدین و یفتح له فتوحاً، فلایبقی علی وجه الارض الا من یقول: لااله الا الله»؛58 «...مردم در میانه رکن و مقام [با مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ] بیعت میکنند؛ خداوند به واسطه او، دین را برمیگرداند و پیروزیهایی برای او به وجود میآورد تا بدان جا که هیچ کس بر زمین باقی نمی ماند، مگر آنکه «لا اله الا الله» را میگوید.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ لا تَبْقَی أَرْضٌ إِلا نُودِی فِیهَا شَهَادَةُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»؛59 «هنگامی قائم قیام نماید هیچ زمینی نخواهد ماند، مگر آنکه در آن ندای شهادتین (اشهد أَنْ لا إِلَهَ إلا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه) سر داده خواهد شد».
پی نوشت ها:
3. ابن ماجه، سنن، ج2، ح4085؛ کشف الغمة، ج2، ص477؛ دلائل الامامة، ص247.
4. ابن ابی شیبه، الکتاب المصنف، ح 37639؛ کشف الغمة، ج2، ص483.
5. صنعانی، المصنف، ج11، ح20770؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج10، ح10213.
6. و نیز: ر. ک: مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص36.
7. جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، کتاب: العَرف الوردی، ص 74 و ص88 .
8. جوینی شافعی، فرائد السمطین، ج 2، 327، ح 589؛ شیخ صدوق (ره) ، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص287، باب 25، ح7.
9. شیخ صدوق(ره)، معانی الاخبار، ص 61.
10. سنن ابن ماجه، ح 4086 ؛ ابی داود، سنن ابی داود، ج4، ح4284؛ نعیم بن حماد، الفتن، ص375؛ حاکم، المستدرک، ج4، ص557.
11. و نیز: ر. ک: کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص30؛ مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص35؛ جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص69.
12. محمد بن حسن طوسی(ره) ، کتاب الغیبة، ص 187.
13. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص78؛ الحاوی للفتاوی، ص79.
14. جوینی، فرائد السمطین، ج 2، ح 565؛ کشف الغمة، ج2، ص470.
15. صنعانی، المصنف، ح 20773؛ سنن ابی داود، ج4، ح2485.
16. نعمانی، الغیبة، 214، ح 2؛ کشف الغمة، ج 3، 259 و محمدبن جریر طبری، دلائل الامامة، ص 258.
17. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ج 2، 445، ح 19.
18. گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب 8، ح 51.
19. البته تفاوت شیعه با اهل سنّت در این است که شیعه ظهور حضرت مهدی را در سنّ پیری و هیئت چهل سالگی می داند، ولی اهل سنّت در سنّ چهل سالگی.
20. جوینی، فرائد السمطین، ج 2، ح 565، ح565؛ نیز ر. ک: الحاوی للفتاوی، ص78، عقد الدرر، ص61.
21. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3، 1170؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة ، ج 1، 315، ح 2.
22. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص84، ح53؛ الحاوی للفتاوی، ص88؛ عقد الدرر، ص65.
23. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص45، ص55.
24. جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص88.
25. نعمانی، الغیبة، ص 186، ح 29.
26. قندوزی، ینابیع المودة، ص 528؛ و نیز ر. ک: البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص42، ح21؛ الحاوی للفتاوی، ص92.
27. ابیداود، سنن ابی داود، ح 4282.
28. نعیم بن حماد، الفتن، ص 93؛ مقدسی شافعی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص79، ص83، ص99؛ ر. ک: فرائد السمطین، ج2، ص316؛ الحاوی للفتاوی، ص73.
29. جعفربن محمد ابن المنادی، الملاحم، ص 196، ح 143.
30. نعمانی، الغیبة، ح 11.
31. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص 257، ح 15 و ص 264، ح 26؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 650، ح 5؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص 435.
32. الحاوی للفتاوی، ص80؛ عقد الدرر، ص76؛ و نیز ر. ک: متقی هندی، کنز العمال، ج11، ص273.
33. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، فصل 6، باب 6، ص 568.
34. صنعانی، المصنف، ج11، ص371.
35. و نیز ر. ک: طبرانی، المعجم الاوسط، ج2، ص35؛ متقی هندی، کنز العمال، ج11، ص277، ح 31513؛ البیان، ص44، ح23؛ عقد الدرر، ص80؛ الحاوی للفتاوی، ص71 .
36. ابن ابی شیبه، المصنف ج8، ص679؛ متقی هندی، کنز العمال، ج 11، ص 277؛ جلال الدین سیوطی، الحاوی للفتاوی، ص78.
37. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص31، ح11؛ الحاوی للفتاوی، ص69؛ عقد الدرر، ص210.
38. نعمانی، الغیبة، ص 313، ح 4 و 315، ح 9؛ مقدسی شافعی، عقدالدرر، باب 2، ص 56.
39. نعیم بن حماد، الفتن، بخش چهارم، ص 242، ح 950.
40. مقدسی شافعی، عقدالدرر، باب 2، ص 56.
41. ر. ک: صنعانی، المصنف، ج11، ص371؛ ابن حبان، صحیح ابن حبان، ج15، ص159؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج23، ص296؛ متقی هندی، کنز العمال، ج14، ص265.
42. گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص35، ح15؛ الحاوی للفتاوی، ص83؛ عقد الدرر، ص 88 ؛ فرائد السمطین، ج2، ص315، ح569.
43. البیان، ص44، ح23، عقد الدرر، ص56.
44. عقد الدرر، ص46، صص117، ص185؛ الحاوی للفتاوی، ص88؛ البیان، ص84، ح53.
45. مقدسی شافعی، عقدالدرر، ص 292؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج 3، ص 278.
46. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 8، ص 50، ح 10.
47. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 330، ح 16.
48. مصنف ابن ابی شیبه، ح19484؛سنن ابی داود، ح4282؛ معجم الکبیر طبرانی، ح 10219 و ح10220.
49. البیان، ص43، ح22؛ الحاوی للفتاوی، ص71، عقد الدرر، ص195.
50. ابن ابی شیبه، المصنف، ج 7، ح 19484.
51. ابن ماجه قزوینی، سنن، ح 4083؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 3، ص 257.
52. صنعانی، المصنف، ح20770، البیان، ص42، ح21؛ الحاوی للفتاوی، ص69؛ عقد الدرر، ص73؛ فرائد السمطین، ج2، ص310، ح561.
53. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص207.
54. طبرانی، المعجم الکبیر، ج 8، ص 179.
55. احمدبن حنبل، مسند، ج 3، ص 37؛ مقدسی شافعی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر، باب 8، ص 219.
56. و نیز: ر. ک: البیان، ص61، ح38؛ الحاوی للفتاوی، 76.
57. عقد الدرر، ص95.
58. مقدسی شافعی، عقدالدرر، باب دوم، یک حدیث به آخر.
59. عیاشی، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 207، ح 81.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}