آهار مهره
به کار بردن «آهار مهره» در کاغذ برای شفاف و نرم ساختن رویهی آن است، تا قلم به آسانی بر آن گردش کند و مرکب در اجزاء متخلخل کاغذ پخش نشود. این شیوه از قرون آغازین رواج و ساخت کاغذ در میان ایرانیان و دیگر
نویسنده: ایرج افشار
به کار بردن «آهار مهره» در کاغذ برای شفاف و نرم ساختن رویهی آن است، تا قلم به آسانی بر آن گردش کند و مرکب در اجزاء متخلخل کاغذ پخش نشود. این شیوه از قرون آغازین رواج و ساخت کاغذ در میان ایرانیان و دیگر مسلمانان مرسوم شد. در زبان عربی «مهرق» استعمال شده که معرّب آن کلمه است. قلقشندی نوشته است :
«مهرق القرطاس الّذی یکتب فیه» (1).
کهنترین متنی که در آن ذکر «کاغذ مهرهزده» دیدهام شعر سوزنی سمرقندی، شاعر قرن 6 هـ است. این شاعر در وصف لکلک میگوید:
دید لکلک را پری چون کاغذ مهرهزده***زد بتیر تازه در سرهای پر لکلک بچه
(دیوان سوزنی، ص 81)
شاهد قدیمیتر در نامههای عینالقضات (ج1، ص 111) دیده میشود:
«و آنگه شب و روز در آن کند که کاغذ مهرهزده طلب کند»
مراد سفید و براق بودن کاغذ است.
برای آهار مهر شدن، کاغذ را به آمیختهای از نشاسته و لعاب سریش میاندودند و سپس آن را با جسمی نرم که کاملاً صیقلی و بیهیچ گونه خراشی باشد- مانند شیشه، سنگ مرمر و سنگ یشم- مالش میدادند. در حین مالیدن سنگ، کاغذ را آرامی مرطوب میکردهاند. آداب مهرهزدن در بعضی از رسالههای خط هست. از جمله سلطان علی مشهدی به طرز گویایی از آن وصف کرده و سروده است:
ساز آهار از نشاسته کن***یاد گیر این ز پیر پخته سخن
اولاً کن خمیر و آب بریز***پس بجوشش دمی به آتش تیز
پس لعاب سرش بدو کن ضمّ***صاف سازش، نه نرم و نی محکم
رو به کاغذ بمال و سعی نمای***تا که کاغذ نیوفتد از جای
کاغذ خویش چون دهی آهار***مال آبی به روی او زنهار
مهرهی کاغذ آن چنان باید***که رُخ رَخ در او بننماید
تختهی مهره پاک باید شست***زور بازو، ولی نه سخت و نه سست (2)
از بیتی در سرودهی ملّا طغرای مشهدی چنین میفهمم که کاغذهای آهار مهرشده را که بنا به گفتهی سلطان علی مشهدی نمناک میکردهاند پس از مهره کشیدن در زیر «قیدی» میگذاشتند تا از چروک شدن و ناهمواری برکنار بماند. آن شعر این است:
از او مهرهکش چون نباشد به تنگ***که چون کاغذش کرده در زیر سنگ
مقصود از سنگ در این جا مهره است. آهاری که بر کاغذ میزدهاند کف مانند بوده است و طغرای مشهدی بدان اشارت دارد:
به کاغذ کشد بس که بیهوده کف***شود بوی آهار ازو برطرف
(طغرا، نسخهی ریلدانز)
نمونهی مضمون سازی کاغذ و آهار بیتی است از کلیم کاشانی:
ز وصف تیغش اگر صفحه حرف بپذیرد***جدا ز یکدگر افتند کاغذ و آهار
(دیوان)
محمّد حافظ اصفهانی (اوائل قرن 10 هـ)، هم روزگار سلطان علی مشهدی، در کتابی ابتکاری به نام نتیجةالدوله (ص 8) ضمن برشمردن صنایع اختراعی خود، از مهره کشیدن کاغذ و روانی مداد بر روی آن نکتهای تازه و جالب توجه دارد و از آن معلوم میشود که خود دستگاهی برای این کار به وجود آورده بود:
«ششم جواز (دستگاه) مهره کشیدن کاغذ است که سبب راحت و آسانی و فراغت است و این قطعه در تاریخ آن (سال 912) گفته شده:
در زیر چرخ مهره بدین نوع کس ندید***توفیق آن بود ز عنایات سرمدی
خیر محمّدی است که مولای احمد است***تاریخ او از آن شده "خیر محمّدی" »
کاغذگر برای مهرهکردن، کاغذ را بر روی تختهای پاک پهن میکرد و به آهار مهره کردن آن میپرداخت. لسانی شیرازی در شهرآشوب خود اشاراتی شاعرانه به این کار کرده و تخته را به «سینه» و مهره را به «دل» تشبیه کرده است.
کاغذگر من فتنهی خوبان چگل***چون صحن سرای دیده دارد منزل
تا مهره شود کاغذ آن مهر گسل***من تخته و مهره سازم از سینه و دل
(شهرآشوب، ص 135)
از مندرجات شهرآشوب محمّدشفیع همدانی (ق 12 هـ) چنین برمیآید که بعضی از کاغذگران نخست کاغذ را مهره میزده و سپس بر آن آهار نشاسته میدادهاند. آن جا که دربارهی کاغذگر سخن گفته است مینویسد:
«صحاف قضا به سفید مهرهی خورشید انور مهره کشید و به نشاستهی سفیدرویی گندم ... نزاکت سرشت آهار داده به مرتبهای خوش قماش بود که اگر ...» (3).
بعضی از کاغذگران در آهار دادن کاغذ، سریشم ماهی به کار میبردند و سپس بر آن مهره میزدهاند. این مطلب در رسالهی خط (ص 60 کتابآرایی در تمدن اسلامی) آمده است به این عبارت:
«قدری سریشم ماهی سفید را سه شبانهروز در آب پاک کند و بعد از آن به آتش نرم گرم کند. در حال «شود» بپالاید و کاغذ بدان برآرد و به احتیاط خشک کند و مهره زند و بنویسد».
در نسخهی خمسهی کتابخانهی چستر بیتی (ش 196) مجلس مهرهزدن کاغذ کشیده شده است. در حاشیهی یکی از صفحات مرقّع جهانگیر تصویری از مهره زدن کاغذ ترسیم شده است. آکی موشکین محقق روس هم در مجموعهای که از مینیاتورها چاپ کرده، مجلسی از تصویر مهرهزدن آورده است.
کاغذ مهرهزده همیشه مرغوبتر بود. حتی در دورههایی هم که کاغذهای کارخانهای فرنگ به ایران وارد میشد کاغذ را برای خوشنویسی و راحتنویسی مهره میکردند. ظاهراً اشارهای که بصیرالملک شیبانی در روزنامهی خاطرات خود کرده مربوط به کاغذ فرنگی است. نوشته است:
«16 محرم [1302 هـ] نیم دسته کاغذ خوب خریدم الوان آهار دارد. ده دانه از قلمها را منصور تراشید بردم پیش شاه ... عرض کردم این کاغذها خوش قلم است بنویسید».
یعنی کاغذها نرم است و قلم بر روی آن آسان حرکت میکند.
در جغرافیای اصفهان (ص 113) آمده:
«جماعت مهرهکش دو صنف بزرگ هستند. یکی صنف آنها کاغذ مهره میکنند و مهره کردن آنها تعریف دارد و صنف دیگر قلم کار مهره مینمایند».
پینوشتها:
1. صبحالاعشی، 482/6-484.
2. گلستان هنر، ص 70؛ چاپ کشاورز، ص 31-32.
3. شهرآشوب محمّدشفیع همدانی، دستنویس کتابخانهی مرعشی (قم)، گ 17 ر.
افشار، ایرج؛ (1393)، کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}