ارتباط با حضرت مهدي عليه السلام در عصر غيبت (نظريه سوم)

نويسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت2-ص115تاص121
3. وقوع ملاقات همراه با شناخت و عدم پذيرش ادعا
در اين ديدگاه، نه فقط امکان و وقوع ملاقات مورد پذيرش است، بلکه ملاقات همراه با شناخت آن حضرت نيز پذيرفته شده است؛ امّا آنچه مورد انکار است اين که ملاقات کننده، حق ندارد مشاهده خود را براي ديگران نقل نمايد. به بيان ديگر ادعاي ملاقات نمايد.
اين ديدگاه، به طور عمده از توقيعي با اين مضمون استفاده شده است. در اين توقيع كه شش روز پيش از مرگ علي بن محمد سمري، واپسين سفير خاص امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از ناحيه آن حضرت صادر شده، 1چنين آمده است:
به نام خداوند بخشنده مهربان.‌اي علي بن محمد سمري! خداوند پاداش برادرانت را درباره تو بزرگ نمايد. تو در فاصله شش روز مي‏ميري. كارهاي خود را انجام بده و به هيچ كس وصيت نكن كه پس از تو جانشينت باشد كه غيبت دوم و كامل واقع شد و ظهوري نيست، مگر پس از اذن خداوند. اين اذن پس از مدتي طولاني است كه دل‏ها قسي و سخت شود و زمين، از ستم پر گردد.
به زودي از شيعيان من، كساني خواهند آمد كه ادعاي مشاهده بكنند. آگاه باشيد هر كس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني ادعاي مشاهده كند او دروغگوي افترا زننده است. و توان و نيرويي نيست مگر از سوي خداوند بزرگ.2
اين توقيع شريف، حد اقل به سه نكتة اساسي تصريح كرده است:
1. نيابت خاصي كه با عثمان بن سعيد آغاز شده بود، با رحلت سمري به پايان رسيد 2. غيبتي كه در دوران پيش به دلايلي ناقص بود، اينك با رفع آن عوامل، تمام و كامل شده است
3. مدعي مشاهده، دروغگوي افترا زننده است ).
در اين جا مدعي، اعم از اين است كه به ادعاي خويش اطمينان داشته باشد يا به دروغ، ادعايي را مطرح كند يا بپندارد حق است.
البته برخي بزرگان، اشكالاتي به توقيع وارد ساخته، نوشته‌اند:
اين خبر، ضعيف و غير آن خبر؛ واحد است كه جز ظني از آن حاصل نشود و مورث جزم و يقين نباشد؛ پس قابليت ندارد كه معارضه كند با وجدان قطعي كه از مجموع آن قصص و حكايات پيدا مي‏شود. هر چند از هر يك آن‌ها پيدا نشود؛ بلكه از جمله‏اي از آن‌ها دارا بود كرامات و خارق عاداتي را كه ممكن نباشد صدور آن‌ها از غير آن جناب؛ پس چگونه روا است اعراض از آن‌ها به جهت وجود خبر ضعيفي كه ناقل آن كه شيخ طوسي است ـ عمل نكرده به آن، در همان كتاب.3
در مجموع، اين مؤلف بزرگوار بر توقيع چهار اشكال وارد كرده است:
1. توقيع، خبر واحد و غير قابل اعتماد است؛
2. خبر، مرسل و ضعيف است؛
3. شيخ طوسي كه توقيع را نقل كرده به آن عمل نكرده است؛
4. توقيع، معرض عنه است؛ چرا كه اصحاب، حكايات زيادي نقل كرده‏اند كه اشخاص با امام زمان(عليه السلام) ديدار داشته‏اند.
در پاسخ به اشکال‌هاي پيشين، گفته شده است:
1. توقيع مرسل نيست؛ چرا که شيخ صدوق در کمال الدين آن را با سند ذکر کرده است. افزون بر آن، شيخ طوسي اين حديث را از ابن بابويه نقل مي‌کند و مي‌گويد: «اخبرنا جماعة»؛ پس توقيع از يک طريق نيست؛ بلکه از طرقي گوناگون آن را نقل مي‌کند. سرانجام آن که، اگر در کتاب احتجاج طبرسي به صورت مرسل ذکر شده است، وي در ابتداي کتاب خود مي‌گويد: «سند روايات را نياورده‌ام يا به سبب شهرت يا مطابقت با عقول يا اين‌كه مجمع عليه است».
2. توقيع ضعيف نيز نيست؛ چرا که همة راويان آن، ثقه هستند و خبر واحد ثقه است كه حجيت آن در اصول ثابت شده است و مي‏توان به آن اعتماد كرد.
از نقل‌هاي متعدد استفاده مي‌شود که به اين حديث، توجه و اعتنا شده است؛ گر چه منظور ما، شهرت اصطلاحي نيست. اين تعدد نقل در کتاب‌هاي بزرگان مذهب از قدما و متأخران و معاصران، بدون اشاره به ضعف و ردّ آن را مي‌توان يکي از شواهد ـ نه دلايل ـ اعتبار قرار داد.4
3. اين كه گفته شده است: «راوي آن، شيخ طوسي، به توقيع عمل نكرده است»، درست نيست؛ چرا كه آنچه شيخ طوسي نقل كرده است، به دوران غيبت صغرا مربوط مي‏شود و توقيع، نفي ادعاي ديدن در دوران غيبت كبرا را مورد نظر دارد و مدعي ديدار در اين زمان را بايد تكذيب كرد.
4. اين كه گفته‏اند: «از توقيع اعراض شده است» درست نيست؛ زيرا عالمان بزرگوار ما كه پس از شيخ صدوق، به نقل توقيع پرداخته‏اند، به آن، باور داشته و در سند و دلالت آن، ترديدي نكرده‏اند.
افزون بر آن، اين که هنگامي اعراض اصحاب از توقيع اثبات مي‌شود که همة ناقلان حديث ياد شده، ادعاي ملاقات را باور داشته باشند و چون چنين چيزي ـ نه به دلالت مطابقي و نه التزامي ـ از کلام آن‌ها قابل برداشت نيست و بلکه در مواردي بر خلاف آن است، نمي‌توان گفت به طور کلي اصحاب از آن اعراض كرده‌اند. علاوه بر آن، اعراض برخي باعث ضعف حديث نمي‌شود.
ممکن است گفته شود منظور توقيع، مشاهدة همراه با ادعاي سفارت يا وکالت از جانب حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و رساندن پيام به آن حضرت و گرفتن پاسخ از ايشان است.
اين احتمال، خلاف ظاهر عبارت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در توقيع شريف است؛ زيرا در آن صورت، امام بايد مي‌فرمود: در حالي که به صورت مطلق مي‌گويد: «هر كس ادعاي مشاهده کند، دروغگو است».
اين جا لازم است به برخي سخنان بزرگان اشاره كنيم كه در آن، ضمن پذيرش امكان ملاقات، گفته‌اند در صورت ملاقات، فرد ملاقات‌كننده پرده از راز ديدار خود بر نخواهد داشت و اين، همان تكذيب ادعاي ملاقات است.
1. سيّد مرتضي، بدون آن‌كه قاطعانه ملاقات با حضرت را بپذيرد، عدم امكان ملاقات را غير قطعي دانسته، مي‌نويسد:
انا غير قاطعين علي ان امام لايصل اليه احد و لايلقاه بشر فهذا امر غير معلوم ولاسبيل الي القطع عليه... ؛5
ما قطع نداريم دست کسي به امام نمي‌رسد و بشر نمي‌تواند او را ملاقات کند. اين، امري غير معلوم است که راهي بر قطع به آن نيست.
وي آن‌گاه با فاصلة چند صفحه، در پاسخ به اين پرسش که اگر غيبت حضرت به سبب ترس از دشمنان است، چرا از دوستان پنهان است؟ مي‌نويسد:
... همانا ممتنع نيست که امام براي برخي دوستانش آشکار شود؛ از افرادي که از سوي آن‌ها ترسي وجود ندارد. پس به درستي که اين، از اموري است که قطع بر امتناع و ارتفاع آن ممکن نيست. و هر يک از شيعيان حال خودش را مي‌داند و راهي نيست براي آگاهي به حال ديگران.
دربارة فرمايش سيّد مرتضي نكاتي قابل تأمل است:
الف. در بخش نخست گفتار خود فقط استبعاد عدم امکان ملاقات را رد کرده و اين، به معناي پذيرش ادعاي ملاقات نيست؛ چرا که اگر او ـ دست كم‌ـ ادعاي ملاقات را قبول داشت، به طور حتم بر آن تأکيد مي‌کرد.
ب. او در واپسين جمله کلام خويش (راهي نيست براي آگاهي به حال ديگران) به اشاره، ادعاي ملاقات را نيز رد کرده است.
2. شيخ طوسي نيز منظور از استاد كيست؟ آن مضمون را اين‌گونه بيان كرده است:
اولاً ما با جزم و يقين نمي‌دانيم آن حضرت از ديدة همة دوستدارانش نهان و غايب است؛ بلکه امکان دارد براي بيشتر آنان ظاهر شود و هر فرد، فقط از حالات خود خبر دارد.
اين بيان، ديدن آن حضرت را ممکن مي‌داند؛ امّا دربارة ادعاي وقوع ملاقات، به نظر مي‌رسد، آن را منتفي مي‌داند.
3. سيّد بن طاووس نيز خطاب به فرزند خود، در اين‌باره فرموده است:
اگر امام اكنون از جميع شيعيان غايب است؛ ولي ممتنع نيست گروهي از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند و از ديگران بپوشانند....
فرمايش سيّد بن طاووس مؤيد ديدگاه تکذيب ادعاي مشاهد است؛ چه اين که پوشاندن تشرّف هنگامي كه در مقياس کلّي باشد، به معناي ردّ تمام ادعاهايي است که در دست است.
4. محقق اربلي نيز پس از نقل کلامي از مرحوم طبرسي که گفته است: ما قطع نداريم کسي در دوران غيبت به امام نمي‌رسد»، اظهار شگفتي کرده نوشته است:
مرحوم طبرسي چرا چنين گفته است؟ در حالي که بايد قطع به اين داشته باشد؛ چرا که با فاصله اندکي پيش از اين، او توقيع نفي ملاقات را (فمن ادعي المشاهدة...) را ذکر کرده بود.
محقق اربلي آن‌گاه ديدگاه خود را در توجيه سخن مرحوم طبرسي، اين‌گونه بيان کرده است:
حتماً او نظر به اين نکته داشته است که افرادي که احياناً به ديدار نايل مي‌شوند، هرگز آن ديدار را افشا نخواهند کرد و افرادي که به چنين ادعايي دست مي‌زنند، دروغگويند.9

پي نوشت ها:

1. شيخ صدوق, کمال الدين و تمام النعمة, ج2, ص516, ح44؛ شيخ طوسی, کتاب الغيبة, ص395؛ راوندی، قطب الدين, الخرائج و الجرائح, ج2, ص1128؛ طبرسی, احتجاج, ج2, ص478؛ اربلی، علی بن عيسی, کشف الغمة فی معرفة الائمة, ج2, ص538؛ نيلی نجفی، علی بن عبد الکريم, منتخب الانوار المضيئة, ص130, و... اين کثرت نقل، خود شاهدی بر اعتماد نقل‌کنندگان بر مضمون روايت است.
2. همان.
3. محدث نوري، نجم‏الثاقب، ص 484.
4. ر.ک: مقاله: سفارت و نيابت خاصه, نجم الدين طبسی, فصلنامه انتظار, ج18, ص142.
5. سيّد مرتضی, تنزيه الانبياء, ص235.
6. همان، ص238.
7. شيخ طوسی, کتاب الغيبة, ص99.
8. سيّد بن طاوس, الطرائف, ص185.
9. اربلی، علی بن عيسی, کشف الغمة فی معرفة الائمة, ج2, ص538.