حضرت مهدي عليه السلام ،نام و القاب
حضرت مهدي عليه السلام ،نام و القاب
منبع: تنهاراه
امام به معني پيشوا و مقتداست و در اصطلاح شيعهي اماميه، پيشواي معصوم و منصوب از طرف خداست که مقام رياست عامّه را دارا ميباشد. امام نگاهبان ميراث به جا مانده از پيامبر صلّياللهعليهوآلهسلّم و نيز مبيّن و مفسّر حقيقي قرآن کريم است، تا دين خداوند دستخوش تحريف غرضورزان و دشمنان قرار نگيرد.
سرچشمهي زلال امامت تا قيامت باقي ميماند، چرا که امام علي (عليه السلام) ميفرمايند:
«لاتَخلُوا الأرضَ مِن قائمٍ للهِ بِحُجّةِ ...»؛1 «زمين، از قيام کنندهاي که حجت خداست، خالي نميماند.»
و در روايتي از امام رضا (عليه السلام) آمده است:
«لو لا الحجّةِ لَساخَتِ الأرضُ بِأهلها»؛2 «اگر حجّت خدا روي زمين نباشد، زمين اهلش را فرو ميبرد.»
امام زمان (عليه السلام) در ميان امامان شيعه، از ويژگيها و امتيازهاي خاصي برخوردار هستند. ايشان تنها کسي هستند که تمامي جهان را از عدل و داد سرشار ميکنند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است، ايشان کسي هستند که پيامبر اکرم صلّياللهعليهوآلهسلّم در مورد ايشان ميفرمايند:
«جَعَلَ مِن صُلبِ الحُسَينِ (عليه السلام) أَئمّةً يقُومُونَ بِأَمري وَ يحفَظونَ وَصيَّتِي، التّاسِعُ مِنهُم قائِمُ اهلِ بيتي و مهديُّ أُمَّتي، أشبَهُ النّاسِ بِي فِي شَمائِلِه وَ أقوَالِهِ وَ أَفعالِه يظهَرُ بَعدَ غَيبَةٍ طَوِيلَةٍ وَ حَيرَةٍ مُضِلَّةٍ»؛3 «خداوند از نسل حسين (عليه السلام)، پيشواياني قرار داده است که امر مرا به پا ميدارند و وصيت مرا حفظ ميکنند. نهمين آنها قيام کننده از اهلبيت من و مهدي اين امت است که در شمايل و سخنان و افعالش شبيهترين مردم به من ميباشد. او پس از غيبتي طولاني و حيرتي گمرا کننده ظهور خواهد کرد.»
نام و القاب
القاب آن حضرت بسيار است، از جمله:
1- «مهدي»: که مشهورترين لقب آن حضرت است و به معني هدايت شده از سوي خداست. امام صادق (عليه السلام) در ضمن حديثي فرموده¬اند:
«آن حضرت را مهدي گويند: زيرا او مردم را به امري که گم کرده¬اند، هدايت ميکند.»6
2- «القائم»: به معني قيام کننده به حق، رسول خدا صلّياللهعليهوآلهسلّم فرمودند:
«از اين جهت، قائم را قائم ناميده¬اند که پس از فراموش شدن نامش قيام مي¬کند.»7
3- «بقية الله»: يعني بازمانده¬ي الهي. امام باقر (عليه السلام) مي¬فرمايند:
«امام زمان (عليه السلام) هنگامي که ظهور مي¬کنند مي-فرمايند: من بقية الله در زمين و خليفه¬ي خدا و حجّت او بر شما هستم. پس هيچ مسلماني بر او سلام نمي¬کند، مگر اينکه چنين مي-گويد: «السَّلامُ عَلَيکَ يا بَقيَّة اللهِ فِي أرضِه».8 امام عصر (عليه السلام) به اين دليل به اين لقب مشهور شدند که ايشان آخرين حجّت خدا و ذخيره¬ي الهي براي عالم هستند.»
4- «منتقم»: يعني انتقام گيرنده. امام صادق (عليه السلام) مي¬فرمايند:
«... هرگاه، قائم قيام کند، براي خدا و رسول او و همه¬ي ما خاندان پيغمبر، انتقام خواهد گرفت.»9
همچنين پيامبر اکرم صلّياللهعليهوآلهسلّم در خطبه¬ي غدير فرمودند:
«اوست که خونبهاي تمام اولياي حق را مي¬گيرد.»10
5- «منصور»: به معني ياري شده. پيامبر اکرم صلّياللهعليهوآلهسلّم فرمودند:
«پسر نهمين از فرزندان حسين که قائم اهلبيت من و مهدي امّت من است و ... و با نصرت خدا مؤيّد و با ياري ملائکه منصور ميگردد.»11
در دعاي ندبه نيز آمده است:
«أينَ المَنصورُ عَلی مَنِ اعتَدَی عَليه و افتَرَی»؛ «کجاست آن ياري شده و پيروز بر تجاوزگران و دروغگويان؟»
همچنين در زيارت عاشورا دعا مي¬کنيم که:
«أن يَرزُقَني طَلَب ثارِکَ مَعَ أمامٍ منصورٍ»؛ «روزيمان کن تا با امام منصور از اهلبيت(عليهم السلام) خونخواه تو باشيم.»
6- «منتظَر»: از امام جواد (عليه السلام) پرسيدند: چرا وي را منتظَر گويند؟ فرمودند:
«زيرا وي براي مدّتي طولاني غيبت مي¬نمايد و علاقه¬مندان به وي منتظر ظهورش خواهند بود؛ و آن¬ها که ترديد دارند انکار مي¬کنند.»12
7- «حجة الله»: در زيارت آل ياسين اين گونه به امام سلام ميدهيم:
«السَّلامُ عليکَ يا حُجّةَ الله و دليلَ إِرَادَتِه»؛ «سلام بر تو اي حجت خدا و دليل و راهنماي افراد به سوي او.»
حجّت، در لغت به معني دليل، برهان و راهنما است.13 راغب اصفهاني نيز حجّت را اين گونه معنا کرده است: راهنمايي آشکار به راه مستقيم و آنچه که به وسيلهي آن ميتوان به درستي يکي از دو مخالف پي برد.14
امامان معصوم(عليهم السلام) هر کدام، حجّت و راهنماي زمان خود بودهاند، امام زمان (عليه السلام) نيز حجّت خداوند بر خلق هستند چنانچه در توقيعي در جواب اسحاق بن يعقوب، ايشان خودشان را اين گونه معرفي ميکنند:
«أمَّا الحَوَادِثُ واقِعَةُ فَارجِعُوا فيها إلی رُوَاةِ أحَاديثِنا فَإِنَّهُم حُجَّتي عليکُم و أنَا حجّةُ الله عَلَيهِم»؛ «در حوادث و مشکلاتي که برايتان رخ ميدهد، به راويان احاديث ما مراجعه کنيد، زيرا آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر ايشانم.»15
پي نوشت ها:
1. نهج البلاغه، قصار .
2. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 233 .
3. همان، ب 24، ح 2 .
4. ر.ک صافی گلپايگانی، منتخب الأثر، ص 184-182 / علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 38، 15، 5، 2 .
5. حياة الإمام، باقر شريف القريشی، م¬ح¬م¬د المهدی (عليه السلام)، ص 527 .
6. حر عاملی، اثباة الهداة، ج 7، ص 110 .
7. معانی الأخبار، ص 65 .
8. محمّد تقی اصفهانی، مکيال المکارم، ج 1، ص 156 برگرفته از کمال الدين و تمام النعمة، ج2 ، ص 384 .
9. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 376 .
10. محمّد تقی اصفهانی، مکيال المکارم، ج 1، ص 76 برگرفته از احتجاج طوسی، ج 1، ص 80 .
11. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 379، ح 187 .
12. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ص 378 .
13. ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 53 .
14. راغب، مفردات، ص 107 .
15. علامه إربلی، کشف الغمّة، ج 2، ص 531 .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}