فضاي باز سياسي سال 1355
فضاي باز سياسي سال 1355
منبع:تاريخ سياسي معاصر ايران صص 235 تا 239
1- سياست حقوق بشر كارتر
فورد ریيسجمهوري آمريكااز حزب جمهوري خواه كه بدنبال افتضاح واترگيت، جانشين نيكسون شده بود در سال 1355(1976) دوره چهار سالهاش پايان مييافت و بنابراين در زمستان 55 مبارزه انتخاباتي حزب دمكرات و جمهوري خواه در آمريكا آنها را به ارایه برنامه و اعلام سياست وادار ميساخت. حزب دمكرات با معرفي جيمي كارتر براي پيروزي بر رقيب جمهوري خواه حمايت از«حقوق بشر» را مطرح ساخت كه شعار بسيار خوبي بود، حقوق بشري كه آمريكا براي دهها سال آن را نقض كرده است و اساساً پيشرفت آمريكا و به ابرقدرت تبديل شدن اين كشور با لگدكوب كردن حقوق بشر توأم و همراه بوده است. اينك كانديداي ریيسجمهوري از حزب دمكرات عنوان ميكرد كه تصميم به حفظ اين حقوق بشر گرفته است آيا طرح حقوق بشر در مبارزه انتخاباتي بالضروره تغيير سياست آمريكا را همراه داشت؟ آيا واقعاً آمريكا ميخواست دست از جنگافروزي بردارد، آيا تصميم گرفته بود به زمان جهان خواري پايان بخشد؟ يا اين كه يك مانور انتخاباتي بود و فقط كانديداي يك طرف عنوان ميكرد و آن هم براي رسيدن به قدرت؟ حقيقت اين است كه در آمريكا كارتلها و تراستها و انحصارات بزرگ سرمايهداري تصميم گيرنده در وراي احزاب و تبليغات آنان قرار دارندو در مواقعي كه نفع شان اقتضا دارد كه دگرگوني در سياست خود بوجود آورند حزب مورد نظر را كه بايد بازيگر صحنه باشد مشخص مينمايند و تقويت ميكنند و به ميدان ميفرستند و در نتيجه هر يك از اين احزاب نقش خاصي را ايفا ميكنند، حزب دمكرات با سياست آزادي خواهانه ميآيد ولي تا مرحله جنگ پيش ميرود (1) و يا حزب جمهوري خواه با شعار جنگطلبي و حمله و سركوب كردن آزاديخواهان و ايجاد محيط خفقان و ترور و وحشت قدرت را بدست ميگيرد (2) در سال 55 كارتر از حزب دمكرات با تأكيد بر اين كه از دولتهاي استبداد حمايت نخواهد كرد و نسبت به حقوق بشر تأكيد دارد زمامدار شد مفسرين سياسي در همان زمان مبارزه انتخاباتي نسبت به زمامداران بعضي كشورها از جمله پاكستان، ايران، فيليپين، شيلي، اوروگویه، كره و ... پيشبينيهايي داشتند و در مصاحبههايي نظر خود آنان را جويا ميشدند. در همان زمستان سال 55 مسأله اسپانيا پيش آمد فرانكو ديكتاتوري كه مردم اسپانيا را سالها در چنگال داشت مرد و ضربهاي به شبكه خودكامگان جهان وارد شد اخبار اسپانيا به مردمي كه در نقاط ديگر جهان زير بار استبداد له ميشدند اميد ميداد.2- هدف آمريكا از طرح سياست حقوق بشر
آمريكا در سال 1355 در دنيا به صورت يك ابرقدرت متجاوز، جنگطلب، غاصب حقوق ملتها و حامي رژيم هاي پوسيده استبدادي معرفي شده بود. اين چهره شناخته شده را ميبايست عوض نمايد و قيافهاي مثل سالهاي بلافاصله بعد از جنگ دوم بگيرد و نقش مدافع دمكراسي را ايفا نمايد. درواقع به گذشتهاي باز گردد كه ادعاي كمك به آزادي خواهان را داشت. آمريكا با ارزيابي متخصصين و آمارگيران خود دريافته بود كه بعضي از كشورهاي زيرسلطه به نقطه انفجار رسيدهاند و مأموريني كه گذاشته نتوانستهاند برنامههاي اصلاحي را به طور كامل بمورد اجرا بگذارند يا اگر اجرا كردهاند نتيجه عكس گرفتهاند و يا آن قدر بيلياقت بودهاند كه اصلاحات را در قالب امور تخريبي انجام دادهاند و در نتيجه عصيان عمومي را شكل آتشي زير خاكستر فراهم نمودهاند آمريكا دريافته بود كه بعضي رقباي قديمي مثل انگليس سر برداشتهاند و گاهي عليه سياست آمريكا به تحريكاتي دست ميزنند تا جاي خود را بازنمايند و بهرحال منافع شركتهاي بزرگ آمريكايي را در بعضي جهات متزلزل ساختهاند و اين اقدامات غالباً وسيله زمامداران دست نشانده انجام ميگيرد بنابراين لازم ميدانست اين رقبا را بنحوي و تحت قالب مردم پسندي از حوزه نفوذ خود دور سازد. آمريكا ميخواست جوابي محكم به شوروي هم بدهد تا از آثار تبليغات اين كشور عليه خود بكاهد. روسيه جنگ تبليغاتي عليه غرب بسركردگي آمريكا را تا حدي تشديد كرده بود عكسالعملهاي طبيعي آمريكا تبليغ براي حقوق بشر بود كه با ديكتاتوري بلوك شرق سازگار نيست، سيستم سياسي شوروي و اقمارش طوري است كه نميتواند حقوق بشر را رعايت كند و از همين نقطه زير رگبار تبليغات آمريكا قرار ميگيرد و ناراضيان روسيه هم چون زاخاروف كار تبليغي را تسهيل مينمايند و كارتر به رياست جمهوري برگزيده ميشود چون ميتواند با حربه حقوق بشر به شوروي بتازد و هرچه بيشتر تبليغات ضدآمريكايي را خنثي سازد آمريكا با سياست حمايت از حقوق بشر ميخواهد خاطرات تلخ كره، ويتنام و ساير مردم جهان را كه به انتقام از آمريكا مصمم هستند به فراموشي سپارد.3- انعكاس سياست حمايت از حقوق بشر آمريكا در ايران
ايران حساسترين نقطهاي بود كه سياست جديد ميبايست اعمال گردد و در عين حال كماكان سلطه آمريكا محفوظ بماند مردم آزادي يابند و در تصميمگيري حكومت مشاركت كنند ولي نه تنها به حوزه قدرت آمريكا لطمهاي وارد نشود بلكه به عنوان منجي و حافظ حقوق ملت معرفي گردد.آمريكا ميخواست طوري عمل كند كه حكومتي اداره مملكت را به عهده بگيرد كه تا حدي مطلوب مردم باشد نقطه انفجار را از بين بردارد، حبس و شكنجه و تبعيد آزادي خواهان را كنار گذارد و به آنها ميدان فعاليت بدهد و به ظاهر دم از استقلال بزند ولي در حقيقت تابعي از آمريكا باشد آمريكا قهر خونين مردم ما را كه روند صعودي داشت درك ميكرد و دواي آن را در طرح رعايت حقوق بشر ميپنداشت. آمريكا ميخواست جناياتي كه سالها عواملش مرتكب شدهاند با عناوين توخالي جديد بپوشاند و احتمالاً بعض از نوكران رسوايش را جابجا نمايد براي رژيم حاكم ايران، ادامه سياست قبلي، برخلاف تمايل آمريكا فرض عملي نداشت، شاه نميتوانست در مقابل رويه جديد آمريكا بياعتنا بماند چون او مستقل نبود و بايد عمل خود را با سياست مسلط آمريكا تطبيق بدهد، بارزترين دليل عدم استقلال ايران در رژيم گذشته همين است كه شاه با تمام نيروي ادعایي فقط تا زماني ميتوانست زندانها را به همان ترتيب سابق نگهدارد كه مواضع سياسي جديد آمريكا اعلام نشده بود شاه از تغيير سياست آمريكا نگراني بسيار داشت و طبق معمول در انتخابات 1976 آمريكا به نفع جمهوري خواهان پرداختهايي نموده است شاه تصور ميكرد بر فرض پيروزي دمكراتها و اتخاذ سياست جديد مانند سالهاي 1339 و بعد آن پس از يك بحران داخلي مجدداً موقعيتش تثبيت ميگردد و با همين اميد به اعلام و دنبال كردن «فضاي باز سياسي» مبادرت نمود. معالوصف بعد از انتخاب كارتر به رياست جمهوري آمريكا سخنرانيها و مصاحبههاي دو طرف حكايت از روابط مبهم آينده داشت (3) و شاه ميخواست هرچه زودتر كارتر را ملاقات و وضع را ترميم و آينده خود و رژيم را تحكيم بخشد ولي به هرحال شاه اعلام ميكند كه ديگر شكنجه در زندانها نيست و عملاً هم نشانههايي بدست ميآيد كه محكوميتها تقليل يافته و شكنجهگرها تا حدي از اعمال گذشته دست برداشتهاند (4) و به نمايندگان صليب سرخ جهاني اجازه ورود به زندانها و ملاقات با زندانيان سياسي داده شده است و نموداري از كاهش قدرت ساواك بنظر ميرسد مثلاً مردمي كه تا آن تاريخ براي شنيدن نوار پيام امام بايد احتمال شكنجه و حبس طولاني را ميدادند اكنون مطمئن بودند كه شدت عملها از بين رفته و رژيم جرأت اقدام شديد را ندارد و طبعاً پخش اعلاميه و نوار از نوع فوق توسعه يافت و كمكم اجتماعات براي تشخيص موقعيت تشكيل گرديد (5). و بتدريج زندانيان مورد عفو قرارگرفتند. اما آزادي زندانيان سياسي چيزي نبود كه مبارزين را آرام سازد، افشای سوابق دخالت آمريكا در ايران و جنايات ساواك و علني شدن ابعاد گسترده فساد و بيمحتوي بودن شعار دفاع از حقوق بشر ملت مسلمان ايران را در راه مبارزه بيش از گذشته پايدار و به پيروزي اميدوار ساخت.پی نوشت ها:
1. ترومن ریيس جمهور آمريكا پس از جنگ دوم شعارش استقلال و آزادي ملتها بود و هم او بود كه جنگ كره را آغاز نمود، كندي در سال 1339 براي مخالفت با مستبدين زير سلطه انتخاب شد و بدنبال آن در ايران آزادي سازي نسبي سالهاي 39- 42 پيش آمد ولي در عين حال به كوبا حمله كرد و محاصره دريایي اين كشور را تدارك ديد و جهان را تا آستانه جنگ سوم پيش برد.
2. حزب جمهوري خواه به اصطلاح حزب دست راستي آمريكا است با آزاديهاي سياسي علاقهاي ندارد بسياري از كودتاها در امريكاي لاتين و افريقا در دوره زمامداري اين حزب انجام گرفته و محيط وحشت را بوجود آورده است نمونه اخير اين سياست را در سالهاي 50 و 52 در ايران ملاحظه مينمایيم.
3. در سخنراني اشرف خواهر شاه در سازمان ملل و مصاحبه شاه پيش از مسافرتش به آمريكا به سياست« حقوق بشر» كارتر تحت عنوان « وسيله»« مداخله در امور داخلي ديگران» حمله مي شود (نگرشي كوتاه بر انقلاب اسلامي ايران صفحه 47).
4. دانشجويان در خارج كشور هم به تبليغات افشاگرانه ادامه ميدادند اما به گروههاي بسياري با عقايد مختلف تقسيم شده بودند يكي از مسافرين در مقالهاش نوشته بود بيش از 36 دسته و گروه سياسي ايراني را در يك مسافرت كوتاه به اروپا، شماره كرده كه با يكديگر مبارزه مي كردند. (جنبش شماره 32- 12 فروردين 58).
5. روز 19 آذر 56 با الهام از مسأله حمايت از حقوق بشر كارتر، جمعيت طرفداران آزادي و حقوق بشر تشكيل گرديد از جمله اعضاي آن زنجاني، بازرگان، سحابي، سنجابي بودند مدعي شدند حدود 500 عضو دارند هيأت اجرايي انتخابي عبارت بودند از مهندس بازرگان(از نهضت آزادي) حسن نزيه(از كانون وكلا) لاهيجي(از جمعيت حقوقدانان) علي اصغر حاج سيدجوادي(از نويسندگان)، ميناچي- احمد صدر حاج سيدجوادي- مهندس رحمه الله مقدم مراغهاي اين جمعيت نامهاي به والدهايم نوشت تا زندانيان سياسي آزاد گردند اينان در فضاي باز سياسي فرصت مقاله نويسي و سخنراني يافتند اقدامات شان در روزنامههاي خبري كيهان و اطلاعات با تيتر درشت منعكس ميشد و گاهگاهي زندانيان سياسي را بخاطر آنها آزاد ميكردند سعي ميشد كه صاحب نفوذ در بين مردم و مخالف جدي! رژيم معرفي شوند.علي اصغر حاج سيدجوادي تندروترين! آنها بود ولي وقتي بعد از انقلاب اسنادي بدست آمد و امير انتظام(از رابطه خودش با كاتم جاسوس سيا پرده برداشت و علي اصغر حاج سيدجوادي و بعضي ديگر را در اين رابطه معرفي كرد معلوم شد كه تنها شاپور بختيار نبود كه براي آمريكا ذخيره شده بود اشخاص ديگري هم در نوبت قرار داشتند، كه تا احراز مقام رياست جمهوري پيش رفتند و چه بسا در آينده رسوایي ببار آورند.
جمعي هم با عنوان كانون نويسندگان در باغ باشگاه ايران و آلمان و به دعوت انستيتو گوته ده شب شعرخواني تشكيل دادند و رژيم با اين ترتيب فضاي باز سياسي را توسعه داد متأسفانه برگزاركنندگان شبهاي شعر در سايه يك كشور خارجي به شعرخواني ميپردازند.)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}