سيل نور

نويسنده:سهيل محمودي
منبع:ماهنامه موعود
اي صدايت خوش‌تر از آواز آب!
تشنگان را نيست ديگر صبر و تاب
از حجاب ابر غيبت، ماه من!
پاي رجعت نِه، به چشمان ركاب
دست خود از آستين حق برآر
تا كه تيغت را ببوسد آفتاب
اينك اين آغوش باز جاده‌ها
اي سوار عشق! بگذر باشتاب
برتن شب ريز، سيل نور را
آفتابا! بر دلم لَختي بتاب
هجرت ـ اي از ما به ما نزديك‌تر! ـ
مي‌برد از دل قرار، از ديده خواب
بي‌جواب از تو نمانَد پرسشم
پرسشم از تو نماند بي‌جواب