بنيان‌هاي اساسي پديدة انتظار

پيش‌تر گفته شد، دست كم سه مؤلفة در شكل‌گيري انتظار، نقش اساسي دارد:
الف. قانع نبودن نبودن از وضع موجود
بدون ترديد وضع موجود در عصر غيبت، داراي كاستي‌هايي است كه هر انسان كمال‌طلب را ناراضي خواهد كرد. اين كاستي‌ها به طور عمده از عدم حضور ظاهري امام ناشي شده است.
در باور شيعه است که آخرين پيشواي معصوم به دلايلي كه برخي از آن‌ها بر ما پوشيده است، غايب شده است.1 اين پنهان بودن باعث شده است جامعه بشري از فوايد ظاهري آن امام معصوم بي‌بهره باشد. يك منتظر راستين، كسي است كه نه فقط به سبب محروم‌بودن خود از حضور ظاهري امام وضع موجود را بر نمي‌تابد كه محروم بودن جامعه بشري از نعمت حضور ظاهري امام نيز او را آزار مي‌دهد. او بر خود لازم مي‌داند همة عواملي را كه باعث غيبت آن حضرت شده است، به اندازه توان خود برطرف كند.
ب. اميد و توقع دستيابي به وضع مطلوب
يكي از نعمت‌هاي بزرگ خداوند در نهاد انسان، كمال‌طلبي او است، به گونه‌اي كه تمام فعاليت‌هاي خود را در سمت آن، سوق مي‌دهد.
ج. حرکت و تلاش براي گذر از وضع موجود و قرار‌گرفتن در وضع مطلوب
انسان، به دليل دارا بودن ظرفيت‌هاي فراوان، همواره در جهت رشد معنوي و فكري خود در تلاش است. او در انتظار، در پي روزگاري است كه زمينه‌ها و شرايط دست به هم داده، تمام قوه‌هاي او در جهت رشد و تعالي به فعليت رسد.
از سوي ديگر، شكي نيست كه غيبت آخرين پيشواي معصوم، باعث مي‌شود برخي از راه‌هاي كمال بر انسان و جامعه بسته شود. در انتظار، اميد به دستيابي وضع بهتر، مؤلفه‌اي اساسي است كه انسان را از ركود و خمودگي برحذر مي‌دارد و او را به تلاش در راه رسيدن به وضع مطلوب وا مي‌دارد. در اين صورت، اگر به دلايلي به وضع مطلوب هم نرسيد، به دليل اهتمام و سعي او، خداوند پاداش كساني را آن مرحله را درك مي‌كنند به او خواهد داد.
اين اميدواري، ناگزير مراحلي را در بر خواهد داشت كه برخي بدين قرارند:
1. آگاهي به عدم حضور ظاهري امام
بسياري از مواقع، انسان در زندگي كمبودي دارد؛ امّا به سبب آن‌كه به آن كمبود آگاهي ندارد، هرگز در پي رفع آن كمبود هم نمي‌رود و هرگز براي جبران آن كاستي از خود تلاشي نشان نمي‌دهد؛ پس در نخستين مرحله انتظار، مي‌بايست آگاه شد که حجت الهي در پردة غيبت است.
2. احساس نياز به وجود امام حاضر
ممكن است در عصر پنهان‌زيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) كسي به غيبت آن حضرت آگاهي هم داشته باشد؛ امّا هرگز به اين ديدگاه نرسيده كه جامعه بشري نيازمند چنين رهبري الهي است. به بيان ديگر، مؤلفة پيشين وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن حجت الهي احساس نياز پيدا نكرده است. او بر اين باور است كه مردم، چه نيازي به امام معصوم دارند، در حالي كه زندگي خود را سپري مي‌كنند.
به طور دقيق، اين‌گونه است كه چنين كسي هرگز نمي‌تواند انتظار ظهور حضرتش را درون خود ايجاد كند. و در مقابل، هر كس احساس نياز بيشتري به حضور و ظهور امام را در درون خود شاهد باشد، به همان نسبت، روحيه انتظار در او بيشتر است.
3. يقين به ظهور امام غايب
شكي نيست كساني كه به ظهور امام غايب يقين ندارند، در انتظار نيز نخواهند بود؛ بلكه انتظار براي آن‌ها بي‌معنا خواهد بود. همان‌گونه كه ميلياردها انسان امروزه در حالي زندگي خود را سپري مي‌كنند كه هرگز در انتظار راستين آمدن چنين انساني نيستند؛ چون به آمدن چنين شخصي باور قطعي ندارند.
در مقابل، هر قدر آگاهي و يقين شخص به ظهور امام(عليه السلام) بيشتر و عميق‌تر باشد، انتظارش به آن، بيشتر است. اگر شك و ترديدي در اصل وقوع آن داشته باشد يا اعتقادش به آن سست و ضعيف باشد، انتظارش هم به همان اندازه كم و ضعيف و سست خواهد بود و چه بسا به صفر برسد.
پيشوايان معصوم(عليهم السلام) با در نظر گرفتن اين نكتة اساسي، همواره در سخنان نوراني خود، باور قطعي به ظهور آخرين حجّت الهي را تقويت كرده، از هرگونه نااميدي، ايشان را پرهيز مي‌دادند.
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود:
قيامت بر پا نمي‌شود، تا اين كه قيام كننده‏اي به حق از خاندان ما قيام كند و اين، هنگامي است كه خداوند به او اجازه فرمايد. هر كس از او پيروي كند، نجات مي‌‏يابد و هر كس از او سرپيچد، هلاك خواهد شد2.
4. دوست داشتن ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
كسي كه به ظهور امام زمان(عليه السلام) معتقد است و وقوع آن را هم نزديك مي‌بيند، هر قدر ظهور موعود را بيشتر دوست بدارد، انتظارش براي آن بيشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعيف و سست مي‌شود. اين دوست‌داشتن فقط زماني به وجود مي‌آيد كه مؤمنان، تصوير روشني از زمان ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) داشته باشند، تا اين‌كه نه فقط از آن نهراسند، بلكه براي وقوعش لحظه‌شماري كنند.
متأسفانه تصويرسازي دوران ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) همواره از افراط‌ها و تفريط‌هايي برخوردار بوده است. گاهي دوران حكومت آن حضرت را سخت‌ترين و تلخ‌ترين دوران ياد مي‌كنند و گاهي آن دوران را دوران رفاه و آسايش و تن پروري معرفي مي‌نمايند كه بدون ترديد، هر دو تصوير، زيان‌هاي خود را در باورهاي جامعه گذاشته است.
5. نزديك دانستن ظهور
اگر چه انتظار با مؤلفه‌هاي ياد شده تحقق مي‌يابد، نزديك‌دانستن ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي‌تواند بر شدت انتظار افزوده، آمادگي فرد را افزايش دهد.
نزديك دانستن ظهور باعث مي‌شود توجه به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيش از پيش افزايش پيدا كند، مشكلات ديگر، تحت‌الشعاع قرار گرفته، تمام رفتار در راستاي رضايت آن حضرت انجام شود.

پي نوشت ها:

1. شيخ کلينی, کافی, ج1, ص338, ح9؛ نعماني، الغيبة، ص166, ح6.
2. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، ص59؛ ر.ك: اربلی, كشف‏الغمة فی معرفة الائمة، ج2، ص459.