آثار فردي و اجتماعي تربيتي انتظار

اگر کسي به راستي به تمام شرايط انتظار، پايبند بود و بايسته‌هاي مورد نظر را انجام داد، آثاري تربيتي براي وي در پي خواهد داشت که برخي چنين است:

1. گسترش اميدهاي واقعي

همان‌گونه که پيش از اين ياد شد، انسان براي تداوم زندگي و تحمل دشواري‌هاي آن، نيازمند انگيزه‌اي نيرومند است که در پديده‌اي با نام «اميد به آينده» تجلي مي‌يابد؛ آينده‌اي که به مراتب، عالي تر، زيباتر و بهتر از امروز باشد؛ اين مسأله ـ به‌ويژه براي جوانان ـ داراي اهميّت بيشتري است؛ زيرا آنان مي‌توانند در پرتو «اميد به فردايي بهتر» به نيروي فراوان خود، جهت و معنا بخشند.
از روايات نوراني معصومان(عليهم السلام) استفاده مي‌شود که انتظار حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، سبب گسترش اميد راستين مي‌شود. اين مهم، نه فقط بر پيروان اين مکتب سترگ روشن است که بر بيگانگان نيز محرز است. يكي از نويسندگان معاصر دربارة اميدبخشي اين اعتقاد زندگي‌بخش حكايتي نقل کرده که خالي از لطف نيست. وي مي‌گويد:
در يک جلسه هفتگي که با يک استاد فرانسوي محقق در تشيع (هانري کربن) تشکيل مي‌شد، از پروفسور سؤال شد: «آيا راست است که پس از جنگ، بازگشت محسوس در اروپا به معنويات و دينداري پيدا شده است؟» پاسخ داد: «کاتوليک‌ها خيلي فعاليت مي‌کنند؛ ولي فايده ندارد. مسيحيت دين پيشين و مرده است و پاسخ سؤال روز و انتظارات آينده را نمي‌تواند بدهد. اسلام با آن‌که دين تازه‌تري است، براي اهل تسنن که پا از زمان پيغمبر جلو نگذاشته‌اند، با «خاتميّت» باب معنويت و تربيت، بسته مي‌شود و ناظر به آينده نيست. فقط اقليت «شيعه» هستند که با اعتقاد و انتظار «امام غايب»، اميدوارانه به آيندة دنيا و داراي روح و دل، زنده‌اند و مسايل فلسفي و مشکلات زندگي را با نظر و اعتقاد و اميد ديگري طرح مي‌کنند. شيعه نه فقط براي آينده، مهرة معجزه‌آسايي در چنته دارد، بلکه به گذشته نيز مايه‌هاي افتخار و اتکاي فراوان دارد؛ پيش رويش علي(عليه السلام) است که مادر دهر، مانند او نزاييده و نخواهد زاييد».1

2. پويايي در جهت رسيدن به هدف

زندگي انسان آن زمان قابل توجيه است که آثار حرکت، پويايي و شادابي در تمام زواياي آن به چشم خورد. آن‌گاه که انسان، به وضعيت موجود راضي نيست و در صدد ايجاد شرايطي بهتر است، همانا در انتظار به سر مي‌برد.
اين اثر ارزنده در جوامع شيعي به روشني تمام ديده مي‌شود؛ به گونه‌اي که آن را از ديگر جوامع به روشني تمام، متمايز و برجسته ساخته است.

3. ايجاد وحدت و همگرايي

انتظار ـ افزون بر آثار فردي ـ داراي آثار اجتماعي فراواني نيز است که از مهم‌ترين آن‌ها مي‌توان به وحدت، انسجام و همدلي بين منتظران اشاره کرد. اين همدلي، به سبب توجه به هدف مشترکي است که در مسأله انتظار به روشني تمام در چشم‌انداز آن، قابل رؤيت است.
امروزه ثابت شده است افرادي که در پي هدفي مشترک هستند، از عملکردي مشابه برخوردارند؛ به گونه‌اي که هم‌گرايي در آن‌ها در مقايسه با جوامع ديگر، بيشتر به چشم مي‌خورد. در جامعه شيعي، انتظار ظهور مردي از سلاله پاک رسول گرامي اسلام(عجل الله تعالي فرجه الشريف) باعث شده است تمام پيروان اين آرمان مقدس، از همدلي بسيار خوبي برخوردار باشند.

4. احساس حضور

يکي ديگر از آثار غير قابل ترديد در انتظار راستين، احساس حضور در محضر آن امام غايب و احساس حضور آن امام غايب در زندگي است. يک منتظر راستين، همواره بر اين باور است که تمام رفتار و اعمال او در نگر گاه آن امام پنهان است و اين خود در اصلاح رفتار وي بسيار مؤثر است. اين مهم، نه فقط به اصلاح فرد منجر مي‌شود که رفته رفته به اصلاح و سلامت اخلاقي جامعه مي‌انجامد که خود در زمينه سازي ظهور، نقشي بس مهم و انکار‌ناپذير خواهد داشت.
بنابراين انتظار يك «مصلح جهاني» به طور قطع به معناي آماده‌باش كامل فكري، اخلاقي، مادي و معنوي براي اصلاح همة جهان است. اصلاح تمام‏ روي زمين و پايان ‏دادن به ‏همة ظلم‌ها و نابساماني‏ها، شوخي نيست و نمي‏تواند كار ساده‏اي باشد. آماده‏باش براي چنين هدف بزرگي، بايد متناسب با آن باشد؛ يعني، بايد به گستردگي و عمق آن باشد. افزون بر آن، اين که منتظران راستين وظيفه دارند مراقب حال يك‌ديگر نيز باشند و علاوه بر اصلاح خويش، در اصلاح ديگران نيز بكوشند؛ زيرا برنامه عظيم و سنگين كه منتظر آنند، يك برنامة فردي نيست.

پي نوشت:

1. لامعی، شعبان علی, قدّيس, ص259, به نقل از: مرجعيّت و روحانيّت, ص160.