جايگاه‌ زن‌ در ازدواج‌

منبع:http://www.wsiri.org
پس‌ از اعتقاد به‌ اصل‌ اصيل‌ ازدواج‌ مي‌خواهيم‌ جايگاه‌ زن‌ را در اين‌ زمينه‌بررسي‌ نموده‌ و به‌ نقش‌ حساس‌ و خطير او در اين‌ جهان‌ آشنا گرديم‌. از نظر قرآن‌كريم‌ با توجه‌ به‌ آيه‌ 20 سوره‌ روم‌ زن‌ موجودي‌ آرامش‌ بخش‌ لقب‌ گرفته‌ است‌، درقرآن‌ در مورد بهشت‌ هم‌ اين‌ تعبير آرامش‌ بخشي‌ را مي‌نگريم‌ و مي‌توانيم‌ دو معني‌ رادر نظر بياوريم‌:
1 - محصول‌ عمل‌ زن‌ نتيجه‌اش‌ بهشت‌ است‌ و آرامش‌.
2 - سنخيت‌ زن‌ و بهشت‌ يكي‌ است‌.
با توجه‌ به‌ كلمه‌ جهاد لزوم‌ سختي‌ و مبارزه‌ با هواي‌ نفس‌ در اين‌ مسئله‌ بخوبي‌روشن‌ مي‌گردد. زيرا اگر نقش‌ او در اين‌ جهت‌ سهل‌ و آسان‌ مي‌بود هرگز لقب‌ جهاد رانمي‌گرفت‌. جهاد يعني‌ كوشش‌ و تلاش‌ خستگي‌ناپذير و مبارزه‌اي‌ جدي‌ و بي‌ امان‌و مداوم‌. اصولاً زندگي‌ اجتماعي‌ نياز به‌ قاعده‌ و ضابطه‌ دارد بر اعضاء واجب‌ است‌ ازقواعد پيروي‌ نمايند. اسلام‌ براي‌ تحكيم‌ حيات‌ خانواده‌ براي‌ هر يك‌ از زوجين‌ آئين‌نامه‌ خاصي‌ را تدوين‌ نموده‌ تا با پيروي‌ و اطاعت‌ آگاهانه‌ از اين‌ دستورات‌ سعادت‌خويش‌ را تضمين‌ نمايند. البته‌ در اين‌ گفتار ما خواستار روشن‌ شدن‌ نقش‌ زن‌ در اين‌مقام‌ هستيم‌ اما مرد هم‌ آئين‌ نامه‌ و مقررات‌ خاصي‌ دارد كه‌ ذكر آن‌ در جاي‌ خودضروري‌ است‌. پيامبر اسلام‌ تنها در زندگي‌ بر دو دست‌ بوسه‌ مي‌زند:
1 - دست‌ زني‌ كه‌ بهترين‌ شوهرداري‌ را انجام‌ مي‌دهد و آن‌ الگوي‌ همه‌ زنان‌مسلمان‌، حضرت‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها است‌ و ديگري‌ دست‌ مردي‌ كه‌ براي‌خانواده‌اش‌ زحمت‌ كشيده‌ و سعي‌ در فراهم‌ آوردن‌ آسايش‌ آنان‌ دارد و به‌ اومي‌فرمايد: اِبَرءَ بما تَعُول‌ و الَكاد لعياله‌ كالمجاهد في‌ سبيل‌ اللّ'ه‌. رسول‌ گرامي‌ اسلام‌ گوشه‌ خانه‌ راجايگاه‌ استراحت‌ مرد و آغاز جهاد زن‌ شمرده‌ است‌. جهاد زن‌ خوب‌ شوهرداري‌كردن‌ است‌ و جهادالمرء خود را در صحنه‌ نبرد زندگي‌ انداختن‌، اگر زن‌ خوب‌شوهرداري‌ كند به‌ مثابه‌ سربازي‌ است‌ كه‌ در راه‌ خدا شمشير مي‌زند، و اگر مرد براي‌آسايش‌ همسرش‌ خود را به‌ رنج‌ و تعب‌ اندازد همانند سربازي‌ است‌ كه‌ در ميدان‌جنگ‌ به‌ نفع‌ خواسته‌هاي‌ خدا مي‌جنگد و در يك‌ چنين‌ زندگي‌ است‌ كه‌ هر دو به‌حيات‌ طيبه‌ مي‌رسند و كلمه‌هاي‌ طيبه‌ را پرورش‌ مي‌دهند. قرآن‌ وقتي‌ سخن‌ از زن‌ وشوهر مي‌گويد و هر دو را مخاطب‌ قرار مي‌دهد مكاني‌ را كه‌ آن‌ دو بايد در آن‌ زندگي‌كنند مسكن‌ نام‌ مي‌گذارد «يا آدَم‌ُ اسْكُن‌ْ اَنْت‌َ وَ زَوْجُك‌َ الجَنَّة‌َ» وقتي‌ زن‌ از خدا موضوع‌ وجايگاه‌ مي‌خواهد كلمه‌ بيت‌ را در خور شأن‌ وي‌ قرار مي‌دهد. آنچنانكه‌ آسيه‌مي‌گويد: ‌ِ» و آنگاه‌ كه‌ مرد طلب‌ مكان‌ مي‌كند با كلمه‌ منزل‌آن‌ را بيان‌ مي‌نمايد: ».
مرد و زن‌ هر دو طالب‌ مسكن‌ مي‌باشند و محل‌ آرامش‌، اما منزل‌ محل‌ مرد است‌و بيت‌ جاي‌ زن‌، مرد بايد نزد زن‌ منزل‌ كند يعني‌ طريقه‌ زيستن‌ با زن‌ را بر خود هموارسازد و تمام‌ اعمال‌ عاطفي‌ او را بپذيرد و از آنها بهره‌ ببرد، و در برابر احساسات‌ زن‌خود را تنزيل‌ دهد و با وي‌ برابري‌ و همسوئي‌ نمايد. وزن‌، بيت‌، لازم‌ دارد يعني‌محل‌ بيتوته‌، جائيكه‌ با عاطفه‌ سازگار مي‌باشد و به‌ مركز موجوديت‌ عاطفه‌ نيازمنداست‌ و منزل‌ و بيت‌ آنگاه‌ مايه‌ سكونت‌ و آرامش‌ مي‌شوند و نام‌ مسكن‌ به‌ خودمي‌گيرند كه‌ هر دو سبب‌ كمال‌ يكديگر و عروج‌ بسوي‌ خدا مي‌گردند و باعث‌ طي‌صراط‌ مستقيم‌ مي‌باشند كه‌ در اين‌ صورت‌ نور چشم‌ يكديگر مي‌شوند. ».
در يك‌ چنين‌ مسكن‌ زن‌ آرام‌ بخش‌ شوهر، نور چشم‌ شوهر، مودت‌ آفرين‌ براي‌شوهر، تكامل‌ دهنده‌ شوهر در تمامي‌ ابعاد مي‌گردد. اگر بيت‌ براي‌ زن‌ مسكن‌ باشدافرادي‌ كه‌ از آن‌ بيت‌ به‌ جامعه‌ تحويل‌ داده‌ مي‌شوند لقب‌ مهاجر الي‌ اللّ'ه‌ را مي‌گيرندكه‌ قرآن‌ مي‌فرمايد: ِ».
و محمد و علي‌ و فاطمه‌ و حسن‌ و حسين‌ اهل‌ يك‌ چنين‌ بيتي‌ مي‌گردند «اهل‌البيت‌» پس‌ بيت‌ خانه‌ زن‌، مكان‌ بركت‌ است‌ و مكان‌ شروع‌ هجرت‌ است‌ و محل‌آرامش‌ است‌ يعني‌ بيت‌ خانه‌اي‌ نيست‌ كه‌ زن‌ درون‌ آن‌ محدود گردد بلكه‌ بيت‌ مكاني‌بي‌ انتها است‌ و محيطي‌ به‌ وسعت‌ همه‌ جامعه‌ است‌. بيت‌ مكاني‌ است‌ كه‌ سير تكاملي‌زن‌ را هموار مي‌سازد و مي‌تواند مركز موفقيت‌ يا شكست‌ زن‌ باشد پس‌ خانه‌ زن‌مسلمان‌ اسلام‌ و حريم‌ خانه‌ او قرآن‌ است‌.
اسلام‌ پايه‌ اجتماع‌ بشري‌ را جامعه‌ خانوادگي‌ مي‌داند و مي‌گويد نطفه‌ اصلي‌جامعه‌ را ازدواج‌ تشكيل‌ مي‌دهد و رشدها و شكل‌ها از آنجا آغاز مي‌گردد وزن‌ رااساس‌ اين‌ اجتماع‌ كوچك‌ مي‌داند و او را منبع‌ مهد و مودت‌ و صفا و صميميت‌شناخته‌ و با سرمايه‌ جمال‌، ظرافت‌، لطافت‌، حوصله‌ هدايت‌، تحمل‌ و عطوفت‌ او رابه‌ يك‌ چنين‌ مكاني‌ روانه‌ مي‌نمايد.
زن‌ موظف‌ است‌ كه‌ كانون‌ خانواده‌ را با هوشمندي‌ و زيركي‌ خود گرم‌ نگاه‌ دارد واز هر گونه‌ اصطكاك‌ ناآلودگي‌ و ناسازگاري‌ جلوگيري‌ نمايد. اسلام‌ به‌ زن‌ دستورمي‌دهد در عين‌ آنكه‌ نظافت‌ ظاهري‌ را به‌ عهده‌ دارد از دورن‌ نيز خود را از آلودگيها وناپاكيها پاك‌ دارد، همچنين‌ او بايد سعي‌ كند هرگونه‌ اندوه‌ و افسردگي‌ را از محيط‌خانه‌ پاك‌ نموده‌ و منزل‌ را به‌ باغي‌ مصفا با شاخه‌هاي‌ گوناگون‌ گلبهاي‌ مودت‌ ورحمت‌ تزئين‌ نموده‌ و از جهت‌ ديگر در بُعد معنوي‌ موظف‌ است‌ شوهر و فرزندان‌ رابا بردباري‌ از هرگونه‌ ناپاكي‌ و آلودگي‌ درون‌ تطهير نمايد. البته‌ به‌ گفته‌ روانشناسان‌آنچه‌ در نخستين‌ مرحله‌ بسيار لازم‌ و اساسي‌ شمرده‌ شده‌ و شرط‌ مسلم‌ به‌ شمارمي‌آيد شرح‌ صدر و دريا دلي‌ است‌ زيرا برخورد و اصطكاك‌ها امري‌ طبيعي‌ است‌ وآنچه‌ در اين‌ جهت‌ مي‌تواند سبب‌ موفقيت‌ گردد همان‌ شرح‌ صدر مي‌باشد. زنان‌ درانتخاب‌ شوهر آزاد است‌ اما همين‌ كه‌ او را پذيرفت‌ بايد سعي‌ نمايد تمامي‌خصوصيات‌ او را نيز تحمل‌ كند. و اگر مي‌خواهد اصلاح‌ نمايد باسعه‌ صدر در اين‌جهت‌ اقدام‌ كند در واقع‌ زندگي‌ به‌ باغي‌ شبيه‌ مي‌شود كه‌ اگر خارهاي‌ آن‌ تحمل‌ شودسعادت‌ خانواده‌ به‌ وسيله‌ گلها و بوي‌ خوش‌ آن‌ در تمام‌ زندگي‌ بيمه‌ مي‌شود و باران‌رحمت‌ الهي‌ بر يك‌ چنين‌ گلستاني‌ مي‌بارد و جهاني‌ سبز و خرم‌ در انتظار يك‌ چنين‌خانواده‌اي‌ است‌ و اگر فقط‌ خارها ديده‌ شود به‌ جاي‌ باران‌ رحمت‌، آتش‌ نكبت‌ اين‌باغ‌ را با تمام‌ زيبائي‌ مبدل‌ به‌ تلي‌ خاكستر خواهدساخت‌، اگر خانه‌ محل‌ برخورد واصطكاك‌ زن‌ و مرد باشد و صبح‌ و شام‌ شاهد مشاجرات‌ اين‌ دو باشد، خانه‌ منزل‌نمي‌گردد، مسكن‌ نمي‌گردد، جاي‌ خود را به‌ كانون‌ اضطراب‌ و تشويش‌ مي‌دهد و درچنين‌ خانواده‌اي‌ تمام‌ هم‌ مرد و زن‌ محدود به‌ مسائل‌ خانوادگي‌ مي‌شود، تضاد اين‌دو بطريقه‌ منازعه‌ دائم‌ مادام‌ العمر موجب‌ حل‌ شدن‌ نيروي‌ هر دو وفاني‌ شدنشان‌ درمحيط‌ خانواده‌ مي‌شود، ولي‌ خداوند متعال‌ اين‌ دو را به‌ جهت‌ وصال‌ به‌ كمال‌ مطلق‌آفريده‌ است‌ مي‌خواهد اينها به‌ جاي‌ اصطكاك‌ و برخورد، به‌ مقصد متعالي‌ و هدف‌متعالي‌ بپردازند، پس‌ بنابراين‌ با پياده‌ شدن‌ اصل‌ برائت‌ از هرگونه‌ ناپاكي‌ و آلودگي‌ وسوءظن‌ و ... زن‌ و مرد خانه‌ را به‌ مسكن‌ تبديل‌ نموده‌ و رهروان‌ عاشقي‌ جهت‌ پيمودن‌سيركمال‌ مي‌گردند.