زن در جامعه 3

منبع:www.wsiri.org
الف‌: اختلاط‌ مرد و زن‌:
زنان‌ نبايد به‌ بهانه‌ انجام‌ مسؤوليتهاي‌ بيرون‌ از خانه‌شخصيت‌ والايي‌ را كه‌ اسلام‌ برايشان‌ قائل‌ است‌ خدشه‌ دار نمايند و خود را درمعرض‌ نگاههاي‌ ناپاك‌ قرار دهند و با برخوردهاي‌ غيرضروري‌ با مردان‌، مسائلي‌ رابوجود آورند. در چنين‌ وضعي‌ عليرغم‌ بظاهر فعال‌ شدن‌ نيمه‌ دوم‌ جامعه‌، در واقع‌نيمه‌ اول‌ جامعه‌ نيز بتوسط‌ نيمه‌ دوم‌ فلج‌ گشته‌ است‌. متأسفانه‌ قبل‌ از انقلاب‌ بسياري‌از مشاغل‌ كه‌ به‌ زنان‌ و واگذار مي‌شد با شؤون‌ آنان‌ سازگار نبود. بعضاً مي‌ديديم‌ كه‌خانمها به‌ شغل‌ منشي‌ گري‌ مديران‌، گمارده‌ مي‌شدند و اين‌ يك‌ سياست‌ استعماري‌بود كه‌ بوسيله‌ زنان‌ با پرده‌ دري‌ بنام‌ تساوي‌ حقوق‌ زن‌ و مرد نيروي‌ مثبت‌ مردان‌ را نيزمضمحل‌ مي‌كرد تا به‌ خيال‌ راحت‌ به‌ يغماگري‌ خويش‌ مشغول‌ باشند. خانمهائي‌ كه‌مي‌خواهند به‌ كارهاي‌ بيرون‌ از خانه‌ اشتغال‌ ورزند و در جامعه‌ مؤثر واقع‌ شوند بايداز صلاحيتهاي‌ لازم‌ برخوردار باشند. در غير اين‌ صورت‌ براي‌ ما هم‌ نيز مفيدنخواهدبود.
ب‌: به‌ ويراني‌ كشانده‌ شدن‌ كانون‌ گرم‌ خانواده‌:
مصروف‌ گشتن‌ ساعاتي‌ از وقت‌ زنان‌ در بيرون‌ از خانواده‌ اثراتي‌ منفي‌ در نظم‌ ونظام‌ خانواده‌ خواهدداشت‌ كه‌ با برنامه‌ ريزي‌ صحيح‌ و ايجاد نظم‌ دقيق‌ اين‌ ضايعه‌ رامي‌توان‌ جبران‌ نمود. لوايحي‌ مانند نيمه‌ وقت‌ كار كردن‌ بانوان‌ از اقدامات‌ مؤثر ومثبت‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ مي‌باشد كه‌ زنان‌ را قادر مي‌سازد علاوه‌ بر ايفاي‌نقش‌ مادري‌ و همسري‌ به‌ فعاليتهاي‌ اجتماعي‌ نيز مبادرت‌ ورزند.
ج‌: غيرمسؤولانه‌ عمل‌ كردن‌ عده‌اي‌ از خانمها:
مدگرائي‌، تجمل‌ پرستي‌ و ... از آفتهاي‌ روح‌ زنان‌ مي‌باشد، كه‌ با به‌ بيراهه‌كشاندن‌ آنان‌ موجب‌ شيوع‌ فساد و هتك‌ ارزشهاي‌ والاي‌ اخلاقي‌ خواهدشد. اگرزنان‌ به‌ اعتلاي‌ وجودي‌ خويش‌ همت‌ گمارند و بعنوان‌ يك‌ نيروي‌ مثبت‌ و فعال‌ درميادين‌ مختلف‌ ايفاي‌ نقش‌ نمايند مي‌توانند جايگاه‌ واقعي‌ خود را در جامعه‌ پيداكنند.
د: وحشت‌ از استقلال‌ مالي‌ زنان‌:
عده‌اي‌ از مخالفين‌ امر اشتغال‌ بكار خانمها را عقيده‌ بر اين‌ است‌ كه‌ زن‌ در سايه‌استقلال‌ مالي‌ در اثر كوچكترين‌ اختلاف‌ زندگي‌، حريم‌ مقدس‌ خانواده‌ را رها كرده‌ وبا دلخوشي‌ به‌ حقوق‌ خود به‌ راحتي‌ از فرزند و همسر خواهدگذشت‌. البته‌ از هم‌پاشيده‌ شدن‌ خانواده‌ها دلايل‌ متعددي‌ دارد و استقلال‌ اقتصادي‌ مي‌تواندپشتوانه‌اي‌ براي‌ بها دادن‌ به‌ اختلافات‌ خانوادگي‌ باشد. اما استقلال‌ زن‌ بدين‌ معني‌نيست‌ كه‌ او با اتكا به‌ درآمد خويش‌ به‌ تنهايي‌ بار مشكلات‌ را بر دوش‌ كشد و بعنوان‌يك‌ فرد واحد عمر خود را سپري‌ گرداند. استقلال‌ زن‌ يعني‌ اينكه‌ در پرتوخودشناسي‌ و كسب‌ فضائل‌ اخلاقي‌ و شكوفا نمودن‌ استعدادهاي‌ خدادادي‌ به‌اجراي‌ دستورات‌ الهي‌ بپردازد. زماني‌ زن‌ موجودي‌ مستقل‌ بحساب‌ مي‌آيد كه‌ از قيدماديات‌ و تجملات‌ و خودآرائي‌هاي‌ عبث‌ رها شده‌ و به‌ ظواهر دنيا اكتفا ننموده‌ و به‌معني‌ رسيده‌ باشد. زن‌ مستقل‌ در صحنه‌ خانواده‌ همسري‌ فداكار و قانع‌ مادري‌مهربان‌ و پرعاطفه‌، مديري‌ مدبر، و در صحنه‌ اجتماع‌ با كسب‌ موقعيتهاي‌ مناسب‌ساختار وجودي‌ خويش‌ و با عفت‌ و حجاب‌ در برنامه‌ ريزيها و كارهاي‌ تحقيقاتي‌ واجرائي‌ فعالانه‌ حضور دارد.
براي‌ مشخص‌ شدن‌ اينكه‌ آيا زن‌ منصب‌ اجتماعي‌ بايد داشته‌ باشد يا خبر بايدبه‌ نمونه‌ بارز دخت‌ پيامبر توجه‌ نمود و به‌ حضور با شكوه‌ او در اجتماع‌ دقت‌ كرد.زيرا غيبت‌ زنان‌ از صحنه‌ اجتماع‌ خطر بزرگي‌ است‌ كه‌ امام‌ خميني‌(ره‌) اين‌ خطر رااحساس‌ مي‌كردند و بر شركت‌ زنان‌ در اجتماعات‌ توجه‌ لازم‌ داشته‌ و مي‌فرمودند:«اسلام‌ به‌ هر دوي‌ آنها (زن‌ و مرد) حق‌ تصميم‌ گرفتن‌ درباره‌ سرنوشتشان‌ وبرخورداري‌ از تمام‌ آزاديها را اعطا كرده‌ است‌ حق‌ انتخاب‌ كردن‌ (رأي‌ دادن‌ وانتخاب‌ شدن‌) حق‌ آموزش‌ و كار و نيز حق‌ اعمال‌ تمام‌ وظايف‌ اقتصادي‌ دست‌ زنان‌را گرفته‌ و در قبال‌ مردان‌ نگه‌ داشته‌. اينها شما را از حكومت‌ اسلامي‌ مي‌ترسانند ومي‌گويند اگر حكومت‌ اسلامي‌ بشود زنان‌ را در اطاق‌ حبس‌ مي‌كنند و درش‌ را قفل‌مي‌كنند و تا آخر بايد در اتاق‌ باشيد. زنان‌ در صدر اسلام‌ جنگ‌ مي‌رفتند بيشتر آنان‌در طول‌ جنگ‌ بودند براي‌ مداواي‌ زخميها».
فاطمه‌ زهرا (س‌)، دخت‌ گرامي‌ رسول‌ اكرم‌ (ص‌) خود در مسجد پيامبر حاضرشده‌ و به‌ ايراد خطبه‌ پرداخته‌ است‌. در اسلام‌ اين‌ نيست‌ كه‌ زن‌ با مرد سخن‌ نگويد، نه‌اين‌ قانون‌ اسلام‌ نيست‌ بلكه‌ در اسلام‌ اين‌ هست‌ كه‌ زن‌ زيبائي‌ كلام‌ خودش‌ راوسيله‌اي‌ براي‌ خودنمائي‌ قرار ندهد. انسان‌ بايد از درون‌ بي‌ نياز باشد تا آهنگ‌ سخن‌او شهادت‌ بر استغناي‌ او بدهد. پس‌ خداوند متعال‌ ضعف‌ و زبوني‌ و احساس‌ نيازراحتي‌ براي‌ زن‌ دوست‌ نداشته‌ و حيا را وسيله‌اي‌ براي‌ اثبات‌ شخصيت‌ زن‌ و حريم‌هويت‌ او و استقلال‌ و حريت‌ و آزادگي‌ و قدرت‌ زن‌ قرار داده‌ است‌ پس‌ حياي‌ قدرت‌غير از حياي‌ ضعف‌ است‌ و حياي‌ اسلامي‌ زن‌ يعني‌ حياي‌ قدرت‌ او. فاطمه‌زهرا(س‌) صحبت‌ مي‌كند اما از تواضع‌ قدرت‌، چرا كه‌ حياي‌ قدرت‌ و قوت‌ و استغنااست‌ نه‌ حياي‌ وحشت‌ و شكست‌.
اسلام‌، آنجا كه‌ از حركات‌ حق‌ جويانه‌ سخن‌ بميان‌ مي‌آيد، تجسم‌ عيني‌انسانيت‌ خويش‌ را در قالب‌ زنان‌ و مردان‌ قديس‌ و انقلابي‌ به‌ نمايش‌ مي‌گذارد. و لذامي‌بينيم‌ كه‌ حوا در كنار آدم‌، هاجر و سارا در كنار ابراهيم‌، آسيه‌ و كلثوم‌ و مادرموسي‌' در كنار موسي‌ و هرون‌، مريم‌ در كنار عيسي‌، خديجه‌ در كنار محمد(ص‌)،زهرا (س‌) در كنار علي‌(ع‌)، زينب‌ (ع‌) در كنار حسين‌(ع‌) قرار دارند و به‌ ايفاي‌ نقش‌مؤثر خويش‌ مي‌پردازند و نتيجه‌ آن‌ مي‌شود كه‌ پيامبر اسلام‌ دست‌ دختر گرامي‌خويش‌ را مي‌بوسد. و زكرياي‌ پيامبر در مقابل‌ مريم‌ زانو مي‌زند و خداوند از ساره‌ باچه‌ تجليلي‌ سخن‌ مي‌گويد. و براي‌ آسيه‌ خانه‌اي‌ در بهشت‌ مي‌سازد و قبل‌ از آنكه‌بميرد آن‌ را به‌ او مي‌نماياند. خلاصه‌ اينكه‌ عظمت‌ و شأن‌ زنان‌ در اسلام‌ بسيار والااست‌ و او بايد اين‌ مقام‌ و منزلت‌ را دريابد و مطابق‌ آنچه‌ كه‌ خداوند براي‌ او معين‌فرموده‌ است‌ عمل‌ نمايد.
از آنجائيكه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ حاصل‌ احياي‌ ارزشهاي‌ اصيل‌ اسلامي‌ است‌ و في‌الواقع‌ اسلام‌ در قالب‌ انقلاب‌ اسلامي‌ حياتي‌ دوباره‌ يافته‌ و در جمهوري‌ اسلامي‌تثبيت‌ و تحكيم‌ شده‌ است‌، بر همة‌ افراد جامعه‌ اعم‌ از زن‌ و مرد است‌ كه‌ پاسدار اين‌ارزشها بوده‌ و بكوشند تا خونيهاي‌ شهيدان‌ و حاصل‌ زحمات‌ و رنجها و تلاشهاي‌رهبر و بنيانگذار انقلاب‌ اسلامي‌ امام‌ خميني‌(ره‌) را محفوظ‌ نگه‌ دارند. خصوصاً دراين‌ ايام‌ كه‌ در آستانه‌ بازسازي‌ و بهسازي‌ كشور اسلاميمان‌ قرار گرفته‌ايم‌، بكوشيم‌ تااين‌ ارزشهاي‌ والا را حفظ‌ نمائيم‌. در اين‌ زمينه‌ و قبل‌ ازه‌ چيز در يك‌ نكته‌ بايد تأمل‌كرد و آن‌ اينكه‌ بهمان‌ اندازه‌ كه‌ در جهت‌ گسترش‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و اشاعه‌ ارزشهاي‌آن‌ در بيرون‌ مرزها اوليه‌ترين‌ ضرورت‌ وحدت‌ است‌ براي‌ استوار داشتن‌ انقلاب‌ وپاسداري‌ از ارزشهاي‌ آن‌ در درون‌ مرزها نيز وحدت‌ اصولي‌ تمامي‌ نيروها،حياتي‌ترين‌ ضرورت‌ مي‌باشد.
در اين‌ ميان‌ حضور بموقع‌ و مناسب‌ زنان‌ در جامعه‌ مي‌تواند نقش‌ مؤثري‌ دربازسازي‌ و بهسازي‌ كشور داشته‌ باشد كه‌ به‌ بعضي‌ از آنها اشاره‌ مي‌كنيم‌ و اينكه‌ زنان‌ما چه‌ نقشي‌ را مي‌توانند ايفا نمايند:
- اگر بپذيريم‌ كه‌ اساس‌ و اصل‌ صلاح‌ و فساد انسان‌ و جامعه‌ تربيت‌ است‌، نقش‌تربيتي‌ زن‌ به‌ تناسب‌ واقعيات‌ روحي‌ و جسمي‌ و موقعيت‌ بيولوژيكي‌، از جايگاه‌ويژه‌اي‌ برخوردار است‌. اوست‌ كه‌ تربيت‌ اين‌ ملت‌ و رشد استعدادهاي‌ نهفته‌ درجوانان‌ و حركت‌ اين‌ انقلاب‌ را با قدرت‌ تعديل‌ فكر و انتقال‌ فكر و ساختار فكري‌اسلامي‌ به‌ انجام‌ مي‌رساند و در نهايت‌ بايد يكي‌ از دو راه‌ را براي‌ تربيت‌ نسل‌ آينده‌طي‌ كند يا تربيت‌ افرادي‌ چون‌ حسين‌ براي‌ انقلاب‌ خون‌ و قيام‌، و يا تربيت‌ افرادي‌براي‌ پيام‌ انقلاب‌. چرا كه‌ هر انقلابي‌ پيامي‌ دارد و محتاج‌ پيام‌ رساني‌ است‌. پيام‌ آورخون‌ِ حسين‌(ع‌)، زينب‌ سلام‌ الله‌ عليها مي‌باشد كه‌ رسالتي‌ چنين‌ عظيم‌ را صادقانه‌بدوش‌ مي‌كشيد.
بنابراين‌ بايد اذعان‌ داشت‌ كه‌ زن‌ معلم‌ تاريخ‌ است‌ و تاريخ‌ معلم‌ انسانها است‌ وجامعه‌ ما نيز چه‌ نيكو اين‌ نقش‌ را بعنوان‌ مسؤوليتي‌ سازنده‌ و مثبت‌ پذيرفته‌ و امرخطير تعليم‌ و تربيت‌ را بيشتر بر دوش‌ زنان‌ قرار داده‌ است‌. از آنجائيكه‌ زن‌ بودن‌ يك‌مسؤوليت‌ است‌ نقش‌ او و راي‌ زن‌ سنتي‌ و زن‌ متجدد است‌. او شخصيت‌ والاي‌ديگري‌ بنام‌ زن‌ مسلمان‌ دارد كه‌ از افق‌ آندو فراتر مي‌رود. پس‌ در اولين‌ مرحله‌ او بايدخودش‌ را بشناسد و به‌ زن‌ بودنش‌ افتخار نمايد، و آگاه‌ باشد كه‌ جامعه‌ از زن‌ مسلمان‌تقوي‌ مي‌خواهد نه‌ زيبائي‌، عفت‌ و شرم‌ مي‌خواهد نه‌ هرزه‌ گي‌ و لاابالي‌ گري‌،سازندگي‌ مي‌خواهد و نه‌ ويرانگري‌.
نقش‌ او در سازندگي‌ همچون‌ اهداف‌ مديري‌ در يك‌ سازمان‌، شامل‌ اهداف‌كوتاه‌ مدت‌ و بلندمدت‌ مي‌شود كه‌ بايد در هر دو نقش‌ داشته‌ باشد. ولي‌ نقش‌ اصلي‌او بر برنامه‌هاي‌ بلندمدت‌ اجتماع‌ متجلي‌ مي‌شود. زيرا وظيفه‌ معلمي‌ انسانها وانتقال‌ فرهنگ‌ اصيل‌ اسلامي‌ را دارا مي‌باشد.
با توجه‌ به‌ لطافت‌ و ظرافت‌ آفريني‌، زن‌ مي‌تواند در اشتغال‌ صنايع‌ دستي‌ وهنري‌، در توليد و توسعه‌ آن‌ سهم‌ ارزشمندي‌ داشته‌ و علاوه‌ بر بهبود اوضاع‌اقتصادي‌ كشور در معرفي‌ هنر سنتي‌ ايراني‌ و اسلامي‌ نقش‌ سازنده‌اي‌ داشته‌ باشد.
بانوي‌ مسلمان‌ ايراني‌ علاوه‌ بر اينكه‌ يك‌ مادر و يك‌ همسر نمونه‌ است‌ بعنوان‌پرستار و غمخوار روح‌ ملول‌ و خسته‌ يك‌ مجروح‌ نقش‌ يك‌ فرشته‌ را دارد. و در اين‌راستا حقا كه‌ چه‌ زيبا ايفاء نقش‌ كرده‌ و خواهدكرد، خصوصاً در طي‌ 8 سال‌ جنگ‌تحميلي‌ بر بالين‌ مجروحين‌ و معلوليني‌ كه‌ مدال‌ افتخار اين‌ ملت‌ مي‌باشند.
زن‌ ايراني‌ با مصرف‌ صحيح‌ و بدور از تجمل‌ گرايي‌ و لوكس‌ پرستي‌ مي‌تواند ازخارج‌ شدن‌ ارز كشور جلوگيري‌ نمايد. همچنين‌ او بعنوان‌ عضوي‌ از اعضاي‌ يك‌جامعه‌ روستايي‌ مي‌تواند در امر كشاورزي‌ و توليدات‌ و محصولات‌ زراعي‌ بازوي‌قوي‌ و ياور مرد باشد، او در نظام‌ توليدي‌ كشور سهم‌ بسزايي‌ دارد. كار بر روي‌ مراتع‌دامداري‌ و كشاورزي‌ نمي‌تواند به‌ حاصل‌ بنشيند مگر با همكاري‌ مرد و زن‌ كشاورز.
كليه‌ وظايف‌ ذكر شده‌ را خواهران‌ به‌ نحواحسن‌ مي‌توانند انجام‌ دهند اما با درنظر گرفتن‌ اين‌ موضوع‌ مهم‌، كه‌ سلامت‌ رواني‌ و اخلاقي‌ جامعه‌ تنها در گرو حاكميت‌عفت‌ و پاكي‌ بر روابط‌ ميان‌ زن‌ و مرد و رعايت‌ حجاب‌ و شئونات‌ اسلامي‌ استواراست‌. زنان‌ ما بايد بپذيرند كه‌ حجاب‌ اصلي‌ است‌ كه‌ ساير ارزشهاي‌ زن‌ در پرتو آن‌معنا مي‌يابد. حجاب‌ يك‌ حقيقت‌ رفتاري‌ و اخلاقي‌ است‌ و نه‌ فقط‌ يك‌ سنت‌اجتماعي‌. بنابراين‌ در محيط‌ كار و مدرسه‌ و جامعه‌ بايد به‌ عمق‌ آن‌ پي‌ برده‌ و عامل‌ به‌آن‌ باشيم‌.
1 - چون‌ سعادت‌ و سلامت‌ جامعه‌ به‌ ميزان‌ آگاهيها و شكوفائي‌ شخصيت‌حقيقي‌ زن‌ در يك‌ جامعه‌ بستگي‌ دارد، به‌ آموزش‌ خواهران‌ و ارتقاء سطح‌ علمي‌ وفرهنگي‌ اين‌ قشر بايد توجه‌ كافي‌ مبذول‌ گردد.
2 - ايجاد زمينه‌هاي‌ مساعد در جهت‌ رشد و باروري‌ استعداد زنان‌ با توجه‌ به‌خلقت‌ ذاتي‌ شان‌ در كسب‌ تخصص‌ و مهارتهاي‌ گوناگون‌ در رشته‌هاي‌ پزشكي‌،درماني‌ و امور پرورشي‌ و تربيتي‌ در سطوح‌ عاليه‌.
3 - با توجه‌ به‌ عواطف‌ و زيبايي‌ آفريني‌هايي‌ كه‌ در روحيه‌ زن‌ وجود دارد،سرمايه‌ گذاري‌ و برنامه‌ ريزي‌ در جهت‌ ايجاد و توسعه‌ صنايع‌ دستي‌ و هنري‌ وجذب‌ زنان‌ در اين‌ رشته‌ ضروري‌ است‌.
4 - هماهنگي‌ كليه‌ دستگاههاي‌ تربيتي‌ و پرورشي‌ دست‌ اندركاران‌ و برنامه‌ريزان‌ اجتماعي‌ و سياسي‌، و مسؤولين‌ امور فرهنگي‌ و ارشادي‌ در جهت‌ شناساندن‌زن‌ و وظائف‌ و مسؤوليتهائي‌ كه‌ مي‌تواند بعهده‌ بگيرد.
5 - اعطاي‌ نقش‌ و مسؤوليت‌ بيشتر به‌ زن‌ غير از خانه‌ داري‌، در حفظ‌ ارزشها وشركت‌ در سازندگي‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ و اقتصادي‌ كشور.
6 - توجه‌ بيشتر به‌ فرهنگ‌ اصيل‌ اسلام‌ و زير بناي‌ اعتقادي‌ آن‌ در حفظ‌ ارزشهاو سرمايه‌ گذاري‌ بر روي‌ كارها و فعاليتهاي‌ فرهنگي‌ و هويت‌ بخشيدن‌ واقعي‌ به‌شخصيت‌ زن‌ در جهت‌ دريافت‌ فرهنگ‌ اسلامي‌ و انتقال‌ صحيح‌ آن‌ به‌ نسل‌ آينده‌.
7 - با قبول‌ اينكه‌ قوانين‌ اسلام‌ هميشه‌ زنده‌ و انسان‌ ساز است‌ توجه‌ به‌ ايجادامكانات‌ بيشتر جهت‌ تحصيل‌ و اشتغال‌ در خارج‌ از كشور. زناني‌ كه‌ دقيقاً انتخاب‌شده‌اند و مي‌توانند بعنوان‌ سفراي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در شناساندن‌ زن‌ مسلمان‌ايراني‌ و مسؤوليت‌ او در جامعه‌ كنوني‌ ايران‌ به‌ زنان‌ جهان‌ در دانشگاهها و مراكزفرهنگي‌ و علمي‌ دنيا نقش‌ مفيد ايفاء نموده‌ و پيام‌ رسان‌ انقلابمان‌ به‌ دنيا باشند.
8 - تغيير نگرش‌ جامعه‌ نسبت‌ به‌ زن‌ و اينكه‌ او مي‌تواند با رعايت‌ موازين‌ شرعي‌و قوانين‌ حكومتي‌ وظايف‌ محوله‌ را به‌ بهترين‌ نحوي‌ انجام‌ دهد.
9 - زن‌ وقتي‌ مي‌تواند مسؤوليت‌ خويش‌ را به‌ بهترين‌ وجه‌ انجام‌ دهد كه‌ آرامش‌روحي‌ و دروني‌ داشته‌ باشد كه‌ ايجاد مهدكودك‌ در ادارات‌، در نيل‌ به‌ اين‌ هدف‌ مؤثراست‌.
10 - ايجاد مراكز تفريحي‌ و ورزشي‌ سالم‌ و كتابخانه‌هاي‌ عمومي‌ با برنامه‌هاي‌صحيح‌ كه‌ داراي‌ كشش‌ و جاذبه‌ براي‌ خواهران‌ جوان‌ بوده‌ و در بكارگيري‌ و باروري‌استعدادهاي‌ نهفته‌ آنان‌ حائز اهميت‌ است‌ و از اتلاف‌ وقت‌ آنان‌ و توجه‌شان‌ به‌ سوي‌انحرافات‌ و تمايل‌ به‌ فساد و منكرات‌ جلوگيري‌ مي‌نمايد.
11 - آشنا ساختن‌ مادران‌ با قوانين‌ تربيتي‌ و روحيات‌ رشد كودك‌ در مقاطع‌ ومراحل‌ مختلف‌ رشد در جهت‌ تربيت‌ صحيح‌ نسل‌ آينده‌.
آري‌ اينچنين‌ است‌ رسالت‌ اجتماعي‌ زن‌ سازنده‌ و اصلاح‌گر فرهنگ‌ ساز وتاريخ‌ ساز - زناني‌ كه‌ چون‌ فاطمه‌ و زينب‌، مريم‌ و آسيه‌ هر بار و هر روز در طلوعي‌نو، جلوه‌اي‌ از چگونه‌ زيستن‌ همه‌ زنان‌ آزاده‌اند و بر ما زنان‌ مسلمان‌ است‌ تا با آگاهي‌برخود و مسؤوليت‌ زن‌ بودن‌ خود، و با شناخت‌ شرايط‌ زماني‌، در مقابله‌ با استعمار وحفظ‌ اسلام‌ رسالت‌ خويش‌ را در اقتداء به‌ زينب‌ در قيام‌، به‌ خديجه‌ در ايثار و به‌زهرا(س‌) در طهارت‌ و ايمان‌ ايفاء نمائيم‌ كه‌ آنان‌ بر ما اسوه‌ و ما امروز بر همه‌ زنان‌عالم‌ الگوئيم‌.