برنامه ريزى و مديريت زمان در سيره امام خمينى(ره)

نويسنده:غلامرضا گلى زواره
منبع:ماهنامه پاسدار اسلام

اوقات با بركت

‏امام خمينى شخصيت بى بديلى است كه وجود با بركتش براى تمام كسانى كه به فضيلت اشتياق دارند و نسبت به صلابت، فداكارى و استوارى در راه ارزش‌ها، ارادت مى‏ورزند موجب افتخار و شكوهمندى مى‏باشد. آن وجود بزرگوار درد دين داشت و سعادت دنيوى و اخروى مردم را در حيات دينى مى‏دانست و اين دردمندى توأم با قداست امام با پرهيزگارى، بصيرت معنوى، انديشه عرفانى و اعتقاد علمى عجين گشته و نهال پربار و جاويدانى را به ارمغان آورد كه غروب و افولى در آن راه نمى‏يابد.
آن روح قدسى بر اين باور بود كه آيين حيات بخش اسلام مى‏تواند چون خورشيدى فروزان تمامى جوانب زندگى فردى و اجتماعى انسان‏ها را در برگيرد و تحوّل اساسى در روح، انديشه و اخلاق آنان بوجود آورد، سرسبزى و طراوت را در بوستان جامعه به نمايش و تماشا گذاشته و تمامى علف‏هاى هرز و آفات مهلك را از گلستان انسانى بركند. او به خوبى در عرصه انديشه و عمل ثابت نمود كه معارف آسمانى اسلامى توان آن را دارند كه جوامع بشرى را از ظلمت جهل و ستم و تيره‏گى‏هاى ديگر رهانيده و آنان را به ساحل رستگارى برسانند و از هرگونه انحراف و كژروى برحذر باشند البته تحقق چنين امرى مستلزم آن است كه مسلمين خود را باور كنند و احساس نمايند بيگانگان هجوم آورده‏اند و ضرورت دارد در مناسبات اجتماعى، رفتار فردى و نوع نگرش‏هاى خود نوعى تصفيه و پالايش انجام دهند و باورهاى خويش را از عفونت‏هاى فرهنگى و خرافات آسيب زا، پيراسته سازند.
يكى از جنبه هايى كه امام در سيره عملى خود مورد توجه قرار داد نظم و ترتيب در زندگى، بهره گرفتن از فرصت‏ها و برنامه ريزى دقيق در تمامى شئونات مى‏باشد. حضرت على(ع) در وصيت خود به بستگان و تمام كسانى كه توصيه آن امام بدانها مى‏رسد، فرموده‏اند: «اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى اللّه و نظم امركم؛(1) من شما را و تمام فرزندان و خاندانم و كسانى را كه اين وصيت نامه به آنان خواهد رسيد به پرهيزگارى و نظم امور خودتان وصيت مى‏كنم.»
امام خمينى كه در نسب و سيره، وارث راستين انبياء و اولياء بود اين دو توصيه اميرالمؤمنين (ع) را به تمام معنا در زندگى فردى،اجتماعى، سياسى، علمى و آموزشى خود به نحو احسن پياده كرد و براى تمامى ساعات شبانه روز خويش برنامه‏اى خاص داشت. مطالعه، عبادت، دعا و نيايش، ملاقات‏ها، رسيدگى به امور مسلمانان جهان، استراحت، اوقات فراغت، امور شخصى و خانوادگى، ارتباط با شخصيتها، حالات عاطفى و برخوردهاى خانوادگى همه برنامه ريزى شده و زمانى روشن و معين داشتند و همين استفاده صحيح و اصولى و حساب شده از اوقات موجب گرديده بود كه امام از تمامى لحظه‏هاى عمر پربركت خويش به نحو شايسته‏اى بهره گيرند. حضرت على(ع) فرموده‏اند:
«للمتّقى ثلاث علاماتٍ: اخلاص العمل و قصر الامل و اغتنام المهل؛(2) پرهيزگار سه نشان دارد: اخلاص در عمل، كوتاهى در آرزو و بهره گرفتن از فرصت‏هاى پيش آمده.» و نيز آن امام متقين متذكر گرديده‏اند: «الفرصة تمرّ مرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخير؛(3) فرصت همچون ابر مى‏گذرد پس فرصت‏هاى خوب را غنيمت شماريد.» از آنجا كه امام اين دستورالعمل‏هاى ارزشمند را نصب العين خويش قرار داد در كار و تلاش هرگز خستگى را ملاقات نمى‏كردند و همواره مى‏كوشيدند تا انبوهى از فعاليت‏ها با نظم و تدبير و در فرصت‏هاى مقتضى انجام پذيرد، از اين جهت هيچ مسئله‏اى را مشكل نمى‏ديدند و تمامى دشوارى‏ها به نظرشان آسان مى‏آمد. كسى نشنيده است كه ايشان بگويد چنان برنامه‏اى دچار صعوبت بوده و نمى‏توان آن را انجام داد البته در برابر مشكلات ضمن انديشه و تفكر براى گره‏گشايى آنها، با بصيرت كامل به خداوند توكّل داشتند و مدام مى‏گفتند: چيزى نيست ان شاء اللّه بر طرف مى‏گردد.(4)

گام‏هاى منظم‏

امام مقيد بودند سرساعت مقرر از بستر خواب يا استراحت بلند شوند و به امور مربوطه رسيدگى كنند. دقت داشتند در وقت معين غذا بخورند يا بخوابند. اگر كارى داشتند يا با فردى قرارى مى‏گذاشتند به هيچ عنوان زمان وعده را به عقب يا جلو نمى‏افكندند. آن قدر دقيق و منظم بودند كه اگر واقعاً بنا بود براى صرف غذا بيايند با پنج دقيقه تأخير، اهل خانه نگران مى‏شدند و با خود نجوا مى‏نمودند آيا دليل تأخير آقا چه بوده است؟ همه بى اختيار چشم‏ها را متوجه اتاق محل اقامت امام مى‏نمودند تا دليل اين دير كردن را كشف كنند آن وقت مشاهده مى‏نمودند به عنوان نمونه كسى خدمتشان رسيده و سؤالى از ايشان كرده‏اند كه امام براى پاسخگويى لحظاتى با تأخير رسيده‏اند.(5)
از آن ساعت كه امام از بستر خواب بر مى‏خاستند هيچ وقت بدون آينده نگرى و بى برنامه زندگى نكردند. اطرافيان نيز بر اساس دقت و نظم امام، برنامه‏هاى خود را منظم مى‏نمودند و مى‏دانستند چه موقعى نزد آقا بروند، خود را مهيّا مى‏نمودند كه درست زمان استراحت آقا ايشان را زيارت كنند. به هيچ عنوان اجازه نداشتند هنگام عبادت، مطالعه و امور ديگر به محضر امام بروند. امام در آن موقع مقيد بودند حدود بيست دقيقه قدم بزنند و اين ورزش را هنگام صبح و عصر انجام مى‏دادند. در اين هنگام افراد مى‏توانستند نزد امام بروند سؤالى بكنند، جوابى بشنوند و احوال ايشان را جويا شوند.(6)
پياده روى و قدم زدن امام مشهور است و از ايّام نوجوانى آن را ترك نكرده‏اند، در دوران جوانى اغلب روزها همراه دوستان قدم زنان به سوى باغ‏هاى اطراف قم مى‏رفتند و ضمن تفريح سالم و نشاط بخش و مشاهده طراوت و سرسبزى طبيعت و شكوفايى گياهان، با يكديگر مباحثه مى‏كردند. بيشتر ايام تا بعدازظهر بيرون بودند و از هواى باز و سالم استفاده مى‏نمودند. در ايام جوانى بين طلبه‏ها و ديگر اقشار رواج يافته بود كه حاج آقا روح اللّه هر روز صبح زود بعد از اقامه نماز و تعقيبات تا طلوع آفتاب جنب خانه خود يا در زمين‏هاى پشت باغ مشغول قدم زدن هستند. خانه امام در محله يخچال قاضى قم واقع بود كه در مجاورت آن باغ انار و انجير قرار داشت.
ايشان پس از كسب اجازه از صاحب باغ در فصول تابستان و زمستان صبح‏ها در اين باغ و زمين هموار بعد از آن تا طلوع خورشيد قدم مى‏زد.(7)
در قيام 15 خرداد 1342 ه. ش كه امام را مأموران رژيم پهلوى دستگير نمودند و به تهران بردند ايشان را مدت نوزده روز در محلى نگه داشتند سپس به مدت بيست و چهار ساعت به يك سلول انفرادى انتقال دادند كه خود امام در اين باره فرموده‏اند: طول آن اتاق چهار قدم و نيم بود و من طبق روال همه روزه‏ام سه تا نيم ساعت در آنجا قدم زده‏ام و بدين گونه ايشان در چنين فضاى محبوس، كوچك و تاريكى با برنامه ريزى دقيق ورزش خود را چون هميشه انجام دادند و چنين محدوديت و حصرى مانع آن نگرديد.(8)
امام در هنگام انجام همين فعاليت به ظاهر جزئى و كم اهميت چندين كار ديگر را انجام مى‏دادند: به سلامتى خود فكر مى‏كردند، تجديد قوا مى‏نمودند، برخى روزنامه‏ها و جرايد را از نظر مى‏گذرانيدند، ذكر مى‏گفتند و براى برخى امور انديشه نموده و برنامه ريزى مى‏كردند.
يكى از اشخاصى كه در نجف اشرف با امام در ارتباط بود از نظر وضع مزاجى دچار مشكلاتى شد و به كوشش عده‏اى از دوستان براى معالجه به انگلستان رفت. دكتر معالج پس از بررسى‏هاى لازم گفت وى بيمارى خاصى ندارد امّا به دليل مطالعه زياد دچار فشار روانى و مغزى زيادى شده و اين عارضه بر اندام‏هاى ديگر چون قلب، ريه، كبد، استخوان و... اثر منفى گذاشته است. ذهن و فكر هم استراحت مى‏خواهد و چون اين امكان برايش فراهم نگردد كار ديگر اعضاء را دچار اختلال مى‏كند. بهتر است كمتر كار فكرى كنيد و هر روز پياده روى بنمائيد. هرچه قدر بيشتر راه برويد، حالتان مساعد شده و سلامتى خود را زودتر باز مى‏يابيد. وى مى‏گويد چون به نجف رفتم و اين ماجرا را براى امام بيان كردم ايشان نحوه تشخيص پزشك و شيوه درمان او را، تحسين نمودند و گفتند بسيار خوب است چون نظرشان را جويا شدم، پرسيدم آقا شما حاضريد صبح‏ها در خدمتتان باشم و با هم راه برويم؟ فرمودند:
كار خوبى است گفتم: پس اجازه مى‏دهيد فردا ماشين بياورم؟ فرمودند صبر كنيد فردا به شما مى‏گويم: فردا شب كه خدمتشان رفتم، فرمودند من قدم زدن را آغاز كرده‏ام، پرسيدم كجا؟ جواب دادند: روى پشت منزل محل اقامت و آنجا روزى نيم ساعت پياده روى مى‏كنم! اين ماجرا مربوط به سه دهه قبل است و چون ايشان به پاريس رفتند اين روش را قطع نكردند.
آية اللّه اشراقى(ره) گفته است: به آقا گفتيم پليس فرانسه ناراحت است و نگران آن هستند كه مبادا در هنگام قدم زدن شما نتوانند امنيت لازم را برايتان فراهم سازند. امام فرمودند: آنها به وظيفه خود عمل كنند و من هم كارم را انجام مى‏دهم و دست از برنامه روزانه قدم زدن خود برنداشتند.(9) يكى از نويسندگان معاصر مى‏گويد هنگامى كه امام دچار ناراحتى قلبى شدند و ايشان را از قم به تهران آوردند و در بيمارستان قلب بسترى كردند، روزى امام از پنجره به زمين پوشيده از برف بيمارستان نگريستند و گفتند اگر پزشك اجازه مى‏داد مى‏خواستم قدرى روى اين برف‏ها راه بروم. اصرار امام را بر پياده روى مى‏دانستم ولى چون در سال 1347 ه.ش به نجف رفتم و خدمت ايشان رسيدم مشاهده كردم حياط خانه ايشان بيش از بيست متر مربع مساحت ندارد چگونه امام در آن فضاى كوچك در چنين هواى گرمى به قدم زدن مى‏پردازد تا آن كه متوجه شدم براى عملى شدن اين برنامه از پشت بام استفاده مى‏كنند.(10)
البته سقف بام‏هاى نجف به گونه ‏اى ساخته شده كه به خانه‏هاى مجاور راه ندارد، زيرا اطرافش ديوار است. معمولاً برخى دعاها را در اوقاتى كه قدم مى‏زدند مى‏خواندند و لعن و سلام زيارت عاشورا را در اين حال زمزمه مى‏نمودند.

شكار لحظه‏هاى زندگى‏

امام على(ع) فرموده‏اند: «قوام العيش حسن التقدير و ملاكه حسن التّدبير؛(11) پايدارى زندگى به برنامه ريزى درست و وسيله رسيدن به آن تدبير خوب است.» اگر جنبه‏هاى گوناگون زندگى امام را بررسى كنيم مشاهده مى‏شود عاملى كه در تمامى امورات ايشان تأثير بارزى دارد برنامه داشتن و منظم بودن كارهايشان است برنامه‏اى كه امام موفق گرديد بر اثر آن در كمترين زمان‏ها بيشترين فعاليت‏ها را انجام دهد و لحظات عمر خود را با بركت، مفيد و پربار نمايد.
نظم خاص امام از ثبات قدم و استوارى ايشان حكايت دارد. يك بار از همسر امام برنامه روزانه ايشان را پرسيدند، ايشان در پاسخ گفته بود: اگر برنامه يك روزشان را بگويم مى‏توانيد در سيصد و شصت ضرب كنيد. چون امام مطابق برنامه كارهاى خود را انجام مى‏دادند، به اطرافيان نيز در اين مورد توصيه مى‏نمودند.(12) حتى خواندن نامه‏ها، مطالعه روزنامه‏ها و تجديد وضوى امام با نظم خاصى توأم بود. خانم دباغ خاطرنشان ساخته است روزى روبروى بيت امام در نوفل لوشاتوى پاريس مشغول پياده كردن نوارى بوديم ناگهان يادم آمد كه به خدمت آقا بروم چون وقت تجديد وضويشان بود، رفتم و نظافت كردم و اتفاقاً در لحظه مقرّر امام آمدند. آقا هميشه ساعت نه شب شام مى‏خوردند. يك بار فيلمى از سخنرانى شهيد مفتح در مسجد قباى تهران و راهپيمايى مردم آورده بودند، خواستم به همراه ديگران اين فيلم را ببينيم به همين دليل زودتر از موعد مقرر خدمت امام رسيديم و بر خلاف معمول كه منتظر مى‏ماندم تا ايشان بگويند شام و من آن را ببرم، عرض كردم حاج آقا شام را بياورم؟ نگاهى به ساعت كردند و فرمودند: تا زمان صرف شام 20 دقيقه باقى مانده است، امام هر شب رأس ساعت 11 به خواب مى‏رفتند و ساعت سه بامداد از خواب بيدار مى‏شدند حتى يك بار هم به ياد ندارم كه پنج دقيقه از ساعت مزبور بگذرد يا لحظاتى به آن مانده باشد كه ايشان از بستر خواب برخيزند، زيرا تكليفى از لحاظ حفاظت به من واگذار شده بود كه پشت در اتاقى كه امام در آن مى‏خوابيدند، بايد بخوابم، اتاقشان رو به حياط بود و خيالم راحت نبود.(13)
برادرى نقل نموده است شبى كه بنى‏صدر متوارى شده بود اغلب مسؤولان به اين موضوع فكر مى‏كردند كه چه بايد بكنند امّا امام در ساعت مشخص رختخواب خويش را پهن نمودند و آماده خوابيدن شدند، اطرافيان گفتند: چنين شده است، فرمودند: آنچه بايد بشود، خواهد شد. شما تكليف خود را انجام دهيد بقيه‏اش دست خداست حالا از اين كه من بخوابم يا نخوابم كه كارى نمى‏توانم انجام دهم، جز اين كه كارهايى كه بايد پس از استراحت انجام دهم دچار نقص و كاستى مى‏شود.
ديدگاه امام در مورد تنظيم وقت اين بود كه وقتى آدمى به برنامه‏هاى خود نظم ببخشد مسلماً وجودش نظم مى‏يابد. اين موضوع در زندگى امام كاملاً محسوس بود، آن قدر كه وقتى امام در پاريس اقامت داشت پليس‏ها مى‏گفتند ما حتى ساعت‏هاى خود را با رفت و آمد امام تنظيم مى‏كنيم. ساعات شبانه روز امام چنان تقسيم بندى شده بود كه اطرافيان قادر بودند بدون اين كه امام را ببينند، بگويند مشغول چه كارى است. امام ساعت هفت صبح صبحانه مى‏خوردند و تا ساعت نه صبح به كارهاى مربوط به مسايل ايران رسيدگى مى‏كردند. از ساعت نه تا ده صبح كارهاى شخصى را انجام مى‏دادند. از ده الى دوازده ظهر به مصاحبه‏ها و ملاقات‏هاى خصوصى مى‏پرداختند. از دوازده ظهر تا دو بعد از ظهر به برنامه نماز و نهارشان اختصاص داشت و بعد از آن يك ساعت استراحت مى‏نمودند از ساعت سه الى پنج بعد از ظهر به كارهاى مرتبط با انقلاب اسلامى در حد وظايف خودشان از قبيل بررسى اخبار و روزنامه‏هاى رسيده مبادرت مى‏نمودند. رسيدگى مجدد به مسايل نهضت اسلامى بعد از نماز مغرب و عشاء تا ساعت نه شب كه موقع صرف شام بود، ادامه مى‏يافت. بعد از شام تا ساعت يازده به راديوهاى گوناگون و اخبارى كه قبلاً ضبط شده بود گوش مى‏دادند تا آن كه زمان استراحت و خوابشان فرا مى‏رسيد.(14) اين نظم دقيق و برنامه ريزى اصولى انسان را به ياد كلامى از حضرت على(ع) مى‏اندازد كه مى‏فرمايند: «امض لكلّ يومٍ عمله فانّ لكلّ يوم ما فيه؛(15) در هر روز كار همان روز را انجام دهد كه هر روز را كارى است.»
نظم امام، اين حقيقت را ثابت مى‏كند كه با اجراى چنين برنامه‏اى مى‏توان هرگونه تلاش بيهوده، سخن بى جا و فكر بى مورد و امورى را كه بعداً موجب ندامت مى‏شود از زندگى حذف نمود. با اين شيوه لحظه‏اى از وقت امام تلف نمى‏گرديد و اگر هم به ظاهر بيكار بودند حتماً مشغول تفكر در مسئله‏اى بودند، دكتر بروجردى مى‏گويد يك روز جمعه كه هوا مساعد بود، ايشان مشغول قدم زدن در حياط بودند، من و همسرم (دختر امام) روى تختى نشسته بوديم وقتى راهپيمايى امام خاتمه يافت بر آن تخت و در كنار ما قرار گرفتند. معمول بود كه بعد از قدم زدن دو استكان چاى جلوى امام مى‏گذاشتند، همسرم پرسيد كه آقا چاى بياورم خدمتتان؟ به ساعت خود نگاه كردند و فرمودند چند ثانيه ديگر باقى مانده است. اين قدر زمان را به تصرف در آوردن و از لحظات استفاده كردن واقعاً موجب شگفتى است.(16)
مقام معظم رهبرى نقل نموده‏اند در جلسه‏اى خدمت امام بوديم، بحث به درازا كشيد، در اين اثنا ايشان به ساعت خود نگاه كردند و فرمودند زمان قدم زدنم ديرشد!.(17)
حضرت امام در 24 ساعت تنها چهار ساعت مى‏خوابيدند، ساعت يازده شب چراغ اتاقشان خاموش مى‏شد و در ساعت سه بعد از نيمه شب اطرافيان متوجه مى‏شدند كه صداى كاغذ از محل اقامت امام مى‏آيد. زيرا آخر شب و در ساعتى كه تنظيم كرده بودند روزنامه‏هايى را كه برايشان ترجمه نموده بودند و به دليل كثرت كار در روز موفق به مطالعه آنها نمى‏شدند، مورد بررسى قرار مى‏دادند.(18)
نظم كارها به عهده امام بود. احدى از ياران، شاگردان، علماى حوزه و يا شهرستان‏ها در نحوه تفكرات سياسى ايشان شركت نداشتند. صدور بيانيه‏ها، پيام‏هاى سياسى، اطلاعيه‏هاى گوناگون از نبوغ فكرى، رشحات و رشادت قلم و انسجام انديشه امام در طول تاريخ حيات فكرى و فرهنگى ايشان حكايت دارد.
در نخستين روز بعد از ارتحال آية اللّه بروجردى تصميم گرفتند به اولين اطلاعيه مندرج در روزنامه اطلاعات در خصوص دخالت زنان در انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى پاسخ دهند، اواخر سال 1341 ه.ش قلم به دست گرفتند و اطلاعيه صادر كردند، آن روز با قلم نى و مركّب اطلاعيه‏ها و بيانيه‏ها را براى نخستين بار منظم و با دقت و بدون قلم خوردگى نوشتند و توسط شاگردان به اطراف و اكناف ارسال مى‏كردند. نظرات افراد در چگونگى انتشار آنان هيچ گونه تأثيرى نداشت و با شور و مشورت اشخاص تنظيم نمى‏گرديد و اين ويژگى از نظم فكرى و عملى امام حكايت دارد. به راستى بايد امام را در اين روزگار قهرمان نظم و دقت و برنامه ريزى ناميد. در بين وسايل شخصى امام كمتر چيزى بود كه بيش از ساعت مورد علاقه ايشان باشد. يك ساعت كوچك جيبى داشتند كه برنامه‏هايشان را كه از پيش تنظيم كرده بودند با آن تطبيق مى‏نمودند و جز در مورد ملاقات‏هاى اضطرارى و پيش بينى نشده مسؤولان رده بالاى كشورى، تغييرى در آن نمى‏دادند.(19)

اغتنام از فرصت‏ها

ائمه هدى به پيروان خود توصيه نموده‏اند اوقات خود را تقسيم كنند، بخشى را به دعا و مناجات با خداى خويش اختصاص دهند، قسمتى را براى تأمين معاش و امور شخصى در نظر گيرند و اوقاتى را براى استراحت منظور كنند، امام بصورت ملموس چنين برنامه منظمى را در زندگى داشتند و حتى عبادت، اوراد و اذكارشان با برنامه ريزى بود كاملاً روشن بود كه چه وقت بايد قرآن تلاوت نمايند، چه موقع دعا بخوانند. آن چنان تقيّد به امور عبادى در سريره ايشان مشاهده مى‏گرديد كه براى برخى اين تصور پيش مى‏آمد شخصى كه مى‏خواهد نظامى طاغوتى را كه از سوى ابرقدرت‏ها بصورت همه جانبه حمايت مى‏شد، از بين ببرد و تشكيلات اسلامى را به عنوان نظامى سعادت آفرين براى كلّ جامعه معرفى كند، با اين همه موانع، دشوارى‏هاى سياسى و مضايق متعدد چگونه مى‏تواند بخش مهمى از وقت خويش را به عبادت، نماز، قرآن و دعا بپردازد. امام از لحظه‏ها و فرصت هايى كه پيش مى‏آمد بهترين استفاده را مى‏كرد و نمى‏گذاشت اين نعمت ناشناخته و غير قابل برگشت، تباه گردد. در احوال حضرت امام سجاد(ع) آمده است وقتى آرايشگرى موى شارب آن حضرت را كوتاه مى‏نمود متوجه شد كه لب‏هاى مبارك ايشان كه به ذكر الهى مشغول بود، مرتب تكان مى‏خورد به نحوى كه اصلاح سر و صورت را با اشكال مواجه مى‏سازد.
چون آرايشگر از امام خواهش نمود اندكى ذكر نگويد تا وى بتواند كارش را انجام دهد، حضرت خطاب به وى فرمودند: اگر در اين لحظاتى كه تو مى‏گويى از ذكر خدا غافل بمانم و مرگ مرا درك كند چه ضمانتى مى‏توانى بكنى؟ آرى فرصت به سرعت مى‏گذرد و ديگر براى آنها برگشتى و تكرارى نمى‏باشد و خوشبخت كسى است كه از آنها نهايت استفاده را بنمايد، به همين دليل رسول اكرم(ص) فرموده‏اند: از سوى خداوند تبارك و تعالى براى شما در طول زندگيتان نسيم هايى مى‏وزد آنها را دريابيد. امام خمينى به اين توصيه‏ها كاملاً عمل مى‏كردند و براى غنيمت شمردن فرصت در اغلب اوقات، در زمانى مشخص به امورى متعدد اشتغال داشتند و اگر چند دقيقه‏اى فرصت مى‏يافتند، اجازه نمى‏دادند بيهوده هدر رود. حتى موقعى كه خبرنگاران مى‏آمدند تا مصاحبه كنند در همان لحظاتى كه مشغول آماده كردن وسايل بودند امام از همان اوقات اندك استفاده مى‏كردند.(20)
به تجربه مشخص گرديده است كه آدمى قادر نمى‏باشد هر وقت دلش خواست، به آرزوهاى خود و افكار خويش جامه عمل بپوشاند و لذا معصوم(س) فرموده است:
«انّ الامور مرهونة باوقاتها؛ هر كارى امكانات و شرايطى مى‏خواهد كه هميشه مهيّا نمى‏باشدو اگر در موقع مقتضى انجام نگيرد فرصت فانى مى‏گردد و از دست مى‏رود. امام خمينى بر اين نكته ناب تأكيد وافر داشتند و در بحث‏هاى درس مكاسب چندين بار تذكر دادند كه امورى چون تحقيق، نگارش، مطالعه، عبادت و كسب فضايل و كمالات معنوى را به فصل سبز جوانى اختصاص دهيد.
امام هيچ كارى را در وقت خودش به عذرى و بهانه اى به تأخير نمى‏افكندند و در هر كارى وارد مى‏شدند مثل اين كه محدوده حيات همين يك ساعت است و بدين نحو در غنيمت شمردن اوقات ساعى بودند.
حضرت على(ع) خطاب به مالك اشتر فرموده‏اند: كار هر روز را در همان روز انجام بده زيرا اگر براى روز بعد گذاشتى با كار فردا دو كار مى‏شود. امام در هنگام تبعيد در تركيه وقتى فرصتى را بدست مى‏آوردند مشغول نگارش كتاب عميق و دقيق تحرير الوسيله گرديدند و اگر از آن فرصت استفاده نمى‏نمودند چنين اثر ارزشمند و گرانبها در اختيار مشتاقان معارف اسلامى قرار نمى‏گرفت. در نجف اشرف با وجود موانع سياسى و مشكلات متعدد بحث مفصل و گسترده «بيع» را شروع كردند در حالى كه مشكلات آنقدر گسترده و زياد بود كه كمتر كسى حاضر مى‏گرديد در چنين شرايط آشفته‏اى به چنين كار علمى و فكرى دست بزند به نحوى كه مورد قبول اهل نظر در مجامع علمى واقع شود.(21)
در اوايل بحث ولايت فقيه (در نجف) عده‏اى به شكل اعتراض به امام ايراد گرفتند كه در وضع كنونى شما چه وقت مى‏توانيد حكومت اسلامى را تشكيل دهيد كه مشغول بحث فقهى و تنظيم برنامه‏اش هستيد؟ ايشان فرمودند: نبايد در قضايا با اين فكر وارد گرديد بلكه چنين كار مهم و بزرگى داراى ابعاد و مقدمات فراوانى است ما فعلاً برنامه‏اش را تنظيم مى‏كنيم؛ اگر موفق هم شديم خودمان حكومت را پياده مى‏كنيم در غير اين صورت برنامه منظم و حساب شده‏اى در اختيار افراد مى‏باشد كه وقتى نسل‏هاى آينده آمدند ديگر نيازى به اتلاف وقت براى تدوين آن نخواهند داشت.
حتى بيمارى و كسالت مانع از اين نگرديد كه امام حساب شده و منظم كارهاى خود را پيگير باشد طى مدتى كه ايشان در بيمارستان تحت مداوا و مراقبت‏هاى شديد درمانى و پزشكى بودند و براى افزايش خواب امام، داروهاى آرامش بخش تجويز مى‏كردند امام به همان وضع قبلى و طبق نهج متداول سابق رأس ساعت دو بعد از نيمه شب از خواب برمى‏خواستند و جوياى وقت تهجّد و اقامه نماز شب مى‏شدند!(22)
يكى از موثقين نقل كرده است امام هنگامى كه در تهران بسر مى‏بردند در درس حكيم الهى آية اللّه ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى شركت مى‏كردند. اين فقيه و حكيم فرزانه در مسجد جمعه تهران نماز مغرب و عشاء را به جماعت اقامه مى‏نمودند اما منظم نمى‏آمدند، امام چون به طورى جدّى و تحت هر شرايطى به نظم مقيّد بودند در يكى از روزها كه مرحوم رفيعى قزوينى با تأخير آمدند از جاى خويش برخاستند و به حاضران گفتند: بيائيد با هم به آقا بگوئيم مرتب بيايد، اين گونه كه نامنظم مى‏آيند وقت بسيارى از مردم ضايع مى‏شود بعد آيةاللّه رفيعى آمدند و نماز را اقامه نمودند. در پايان يك نفر خطاب به ايشان گفت: سيد جوانى به مردم گفت بايد به آقا تذكر داد سروقت براى نماز در مسجد حاضر شود، آن حكيم وارسته گفت: اين فرد كه بود؟ در آن حال امام در گوشه‏اى از مسجد مشغول خواندن نماز بود، آن شخص ايشان را به امام جماعت نشان داد تا نگاه مرحوم رفيعى به امام افتاد، اظهار داشت: ايشان حاج آقا روح اللّه خمينى هستند، مرد بسيار فاضل، پرهيزگار، زاهد، منظم و مهذّب مى‏باشند. اگر يك وقت آمدن من با تأخير مواجه شد، از او بخواهيد به جاى من امام جماعت شما باشد، حق با اوست.(23)
امام سيزده يا چهارده سال در نجف اقامت داشتند. در اين ايام جز شب‏هايى كه احياناً بيمار بودند و يا برخى اوقات كه به كربلا مشرف مى‏شدند، دو و نيم ساعت بعد از غروب به بيرونى منزل تشريف مى‏آوردند و لحظه‏اى ديرتر يا زودتر نمى‏آمدند. حدود سى دقيقه در آن جا با علما، طلاب و برخى مراجعين عادى ملاقات‏ها و ديدارهايى داشتند و پس از آن به حرم مطهّر حضرت على (ع) مشرف مى‏گرديدند. اين برنامه كاملاً منظم، مداوم و تغييرناپذير بود، بعد از زيارت و انجام مستحبات چهار ساعت از غروب گذشته به منزل باز مى‏گشتند. يكى از طلبه‏هاى نجف گفته است عزيمت امام به حرم على(ع) به قدرى منظم است كه ما مى‏توانيم ساعتمان را با حركت ايشان تنظيم كنيم.(24) حجة الاسلام و المسلمين ايروانى گفته است: در يكى از سفرهاى خود به عراق در صحن مقدس اميرمؤمنان على(ع) با عده‏اى از اهل فضل نشسته و مشغول گفتگو بوديم، موقع ترك آنجا، آنان نگاهى به ساعت خود و ساعت صحن مطهر كردند و متوجه اختلاف آنها شدند و در اين باره بحثى پيش آمد، در اين حال امام خمينى وارد صحن گرديدند. يكى از اساتيد نجف با مشاهده ايشان به حاضرين گفت: حالا مى‏توانيد ساعت‏هاى خود را تنظيم كنيد زيرا امام طى مدتى كه در نجف مقيم‏اند بدون لحظه‏اى تأخير رأس ساعت دو و سى دقيقه پا به صحن مطهر مى‏گذارند.(25)
فردى كه مأمور رسيدگى به امور مالى دفتر امام بود، خاطرنشان كرده است در طول ده سالى كه آقا در جماران تشريف داشتند، هر روز رأس ساعت مقرّر، آماده پذيرفتن ما بودند. چنانچه به خاطر نامساعد بودن شرايط در موقع مشخص به حضورشان نمى‏رسيديم، امام زنگ اتاق را به صدا در مى‏آوردند و ما را فرا مى‏خواندند.
در ملاقات‏هاى عمومى گاهى بعد از آماده شدن ايشان، براى به حد نصاب رسيدن ملاقات كنندگان نياز به سه دقيقه انتظار بود كه وقتى به ده دقيقه مى‏رسيد امام نسبت به نامنظم بودن برنامه‏هاى ملاقات لب به اعتراض مى‏گشودند و مى‏فرمودند: چرا قبل از فراهم ساختن مقدمات ملاقات مرا به محل مزبور فرا مى‏خوانيد؟ اگر در ملاقات‏هاى خويشاوندان و آشنايان، حاضران در زمان معين از جاى برنمى‏خاستند و وقت بيشترى را مى‏گرفتند، با اعتراض امام مواجه مى‏شدند.(26)

انديشه منسجم‏

امام بر اين باور بود كه وقتى انديشه انسان نظم گرفت و در زندگى فردى و اجتماعى برنامه‏ريزى داشت از آن نظم فكرى الهى هم برخوردار مى‏گردد، در اين صورت لغزش و خطاهايش كاهش مى‏يابد و آدمى در مرحله‏اى قرار مى‏گيرد كه جز براى پياده كردن اوامر الهى و كسب رضايت حضرت پروردگار به چيز ديگر فكر نخواهد كرد.
از جلوه‏هاى نظم امام اين بود كه با وجود تبحّر در علوم عقلى و نقلى، به هيچ عنوان عرصه‏هاى اين دانش‏ها را با يكديگر ممزوج نمى‏نمود. هنگامى كه حكمت تدريس مى‏نمود گويى بزرگترين و برجسته‏ترين فيلسوف در حال فيض رسانى است و چون در موضوع عرفان پرتو افشانى مى‏كرد والاترين عارف در حوزه نظر و عمل به شمار مى‏رفت. وفتى به مباحث فقهى و اصولى مى‏رسيد چنان بر روح، اراده و افق فكرى احاطه داشت و زمام انديشه‏اش در اختيار خودش بود كه گويى وارد بازار و زندگى مردم شده است و احكام فقهى و موازين شرعى را بدون هيچ‏گونه وابستگى به حكمت و عرفان و دانش تفسير بيان مى‏كرد در حقيقت اگرچه امام در علوم گوناگون صاحب نظر بود اما اين معارف نتوانستند روح بلند ايشان را تحت الشعاع خود قرار دهند و آن روح قدسى بر تمامى دانش‏ها اشراف داشت و آنها را در موقع مقتضى بكار مى‏گرفت. امام ضمن آن كه در تدريس و تبيين مباحث علمى جدّيت و قاطعيت داشت تفريح و اوقات فراغت را براى جويندگان دانش ضرورى مى‏دانستند و چون كسى را در روز تعطيل مشغول كار مى‏ديدند به وى مى‏فرمودند: به جايى نمى‏رسى! زيرا وقت تفريح بايد استراحت كرد و مى‏افزودند تا به حال نه يك ساعت از تفريح را براى درسم گذاشته‏ام و نه ساعتى از وقت درسم را صرف تفريح كرده‏ام هر كارى وقت مختص خودش را دارد. هر زمانى بايد به امور متناسب پرداخت اگر اوقات استراحت نداشته باشيد، قادر نخواهيد بود تحصيل كنيد و به مدارج عالى برسيد.(27)
مشهور است كه امام در دوران طلبگى منظم و به موقع در جلسات درس استادانشان حاضر مى‏شده‏اند مرحوم آية اللّه شاه آبادى(استاد عرفان امام) گفته بود: روح‏اللّه واقعاً روح اللّه است. نشد يك روز ببينم كه بعد از بسم اللّه درس حاضر باشد بلكه هميشه قبل از شروع درس حضور داشته‏اند.(28)
مكرّر اتفاق مى‏افتاد كه قبل از آن كه امام براى درس تشريف ببرند افرادى از نزديكان و خويشاوندان خدمتشان بودند، در اين مواقع تا آخرين لحظات با كتاب سرو كار داشتند و چون وقت درس فرا مى‏رسيد با سرعت عازم محل تدريس مى‏شدند. درس امام در قم رأس ساعت 8 صبح آغاز مى‏گشت. آن قدر در مورد شروع درس حساسيت داشتند كه اگر كسى مى‏خواست در راه با معظم له گفتگو كند نمى‏توانست ايشان را متوقف سازد تا ديرتر به مقصد برسند، همانگونه كه قدم برمى داشتند پاسخ سؤالات را مى‏دادند. شاگردان هم از استاد آموخته بودند كه در مسير تا رسيدن به محل درس، اوقات را به بحث در موضوع مورد نظر بپردازند.(29)
حجةالاسلام و المسلمين سيد عبدالمجيد ايروانى يادآور شده است زمانى كه در مسجد سلماسى قم در درس امام حاضر مى‏شديم كمتر اتفاق مى‏افتاد كه من زودتر از امام به كلاس درس برسم، غالب اوقات من و ديگر طلبه‏ها وقتى به مسجد مى‏رفتيم مى‏ديديم امام قبل از همه آمده‏اند و روى منبر و سجاده نشسته و آماده گفتن درس هستند. ايشان از اين كه برخى شاگردان پس از شروع درس مى‏آمدند خيلى ناراحت مى‏شدند.(30) آية اللّه بنى فضل نيز، گفته است امام از اين دير آمدن‏ها گلايه داشتند و مى‏فرمودند آدم يك درس در روز بخواند ولى خوب مقيد باشد در آغاز درس، حاضر باشد.(31)
روزى امام فرمودند: به كسى نگفته و نمى‏گويم به درس من بيايد ولى اگر مى‏آيد بايد منظم باشد. اگر وقت شناس و اهل برنامه ريزى باشيد با احتساب فاصله منزل تا اينجا طورى حركت مى‏كنيد كه تمامتان جلو ورودى مسجد سلماسى با هم برسيد.(32) حتى يك روز وقتى متوجه شدند عده‏اى حين تدريس وارد مى‏شوند قدرى درباره نظم صحبت كردند و توصيه نمودند در كارهاى خود منظم باشيد.(33) يكى از شاگردان امام يادآور شده است در مدت چهار سال و نيم يك دوره اصول را نزد امام آموختم. در اين مدت تنها دو روز تعطيلى ديدم، به غير از اعياد، ايام سوگوارى و يا جمعه‏ها كه معمولاً تعطيل مى‏باشد. برخى دوستان مى‏گفتند ما ساعت هايمان را با شروع درس ايشان منظم مى‏كنيم.(34)

انضباط در پژوهش‏

نظم و برنامه ريزى بيشتر در تلاش‏هاى علمى و خصوصاً نگارش ايشان تجلّى كرده و موجب احاطه كامل امام در معلومات و زمينه ساز پرمحتوايى و بصيرت ژرف ايشان گرديده است و الّا چه بسيارند افرادى كه ساليان متمادى در كسب معرفت مى‏كوشند ولى چون مطالعه‏اى نامنظم و پراكنده دارند در هيچ كدام از جنبه‏هاى علمى صاحب نظر نمى‏باشند ولى امام در نخستين گام در مسير علم و هركار ديگرى، آغاز و انجام و ساير اهداف را از قبل تعيين نموده و بدون افراط يا تفريط و يا سردرگمى در آن جهت گام برداشته‏اند. ايشان اولويت را در بحث علمى و تحقيقى به فقاهت و سپس علوم ديگر داده‏اند. نظم و برنامه ريزى حاكم بر زندگى علمى و فرهنگى امام در موارد ذيل ملموس بود:
1- انضباط در مورد تعيين، شناسايى و انتخاب استادان و مربيان.
2- انضباط در انتخاب اوقات فراگيرى علم، ساعات مطالعه و مباحثه.
3- انضباط در انتخاب هم دوره‏ها و هم افق‏ها براى مباحثه، مبادله دروس و نظريات.
4- نظم و هماهنگى در تعيين حدود و ظرفيت طبيعى فكرى، روحى و بدنى بدون فشار افراطى.(35)
اگر فردى دفترى برمى‏داشت و با امام حركت مى‏كرد دائماً مى‏توانست از ايشان كار خوب، مفيد و مطالعه آثار ارزشمند ثبت كند. امام در عين پركارى و تلاش مداوم، بسيار منظم بودند. فريده مصطفوى (دختر امام) مى‏گويد از موقعى كه به ياد دارم آقا را در ميان كتابهايشان مى‏ديدم گاهى اوقات كه به اتاقشان چاى مى‏بردم مى‏ديدم كتابهاى زيادى را به حالت نيمه باز در اطرافشان چيده و مشغول مطالعه هستند. كتاب‏ها به قدرى زياد بود كه امام از پشت آنها ديده نمى‏شدند.(36)
فعاليت‏هاى علمى و آموزشى امام در خانه برنامه ريزى شده بود، ساعتى را به مطالعه كتاب‏ها و متن هايى كه خواندن آنها براى تدريس ضرورت داشت اختصاص مى‏دادند، ساعاتى را براى كتاب‏ها، نوآورى‏ها و مطالب جديدى كه بدستشان مى‏رسيد در نظر گرفته بودند و اوقاتى را به مطالعه عادى مى‏پرداختند.(37) بعد از ماجراى تأسف‏بار شهادت آية اللّه سيد مصطفى خمينى، امام به خانه برگشت. آن وقت زمانى بود كه بايد مطالعه خاص خود را مى‏نمودند، مرحوم حاج احمد آقا مى‏گويد: من مى‏دانستم كه امام تا چه صفحه‏اى از كتابى را كه در آن ساعت مشغول مطالعه بودند، خوانده‏اند، روز قبل از شهادت برادرم ديده بودم، وقتى آقا از سرمزار برگشتند به اندازه روزهاى عادى آن كتاب را مطالعه كردند و به كار ديگرى پرداختند يعنى حتى چنين مصيبت بزرگ و اندوه بارى نظم و برنامه ريزى امام را برهم نزد.(38)
قبل از حادثه فيضيه در قم اعلاميه هايى به در و ديوار زده بودند كه محتواى آن‏ها وهن‏انگيز بود و گويا در برخى از آنها امام را آماج ناسزا قرار داده بودند آية اللّه طاهرى خرم آبادى مى‏گويد وقتى خدمت امام رسيدم مشاهده كردم جهت تدريس مشغول مطالعه هستند. اين كه در چنين اوضاع و احوال آشفته‏اى كه همه ما را ناراحت كرده بود چگونه امام برنامه عادى خود را قطع نمى‏كنند و كتابى را مطالعه مى‏كردند تا مضامين آن را در جلسه درس بحث كرده و مورد انتقاد قرار دهند، براى من بسيار شگفت‏انگيز بود.(39)
امام براى آگاهى از اوضاع سياسى اجتماعى ايران و ديگر كشورها از تمام منابع و طرق موجود و ممكن استفاده مى‏كرد به گونه‏اى كه در حد ممكن از همه مسايل مطلع گردند و اين اطلاعات از كانال‏هاى متعدد باشد در اين برنامه نيز نظم و دقت در استفاده از فرصت‏هاى زندگى به نحو احسن قابل مشاهده بود و امام با برنامه ريزى ويژه‏اى مى‏كوشيدند از تمام رخدادهاى جهان اسلام و امت اسلامى با خبر باشند و با بررسى اطلاعات موجود به تجزيه و تحليل و ارزيابى آنها بپردازند.(40)
با وجود كثرت كارها، تعداد زياد گزارش‏ها و آمارها نشانه‏اى از شلوغى و تراكم كارى بر جاى مانده در زندگى امام قابل مشاهده نبود، چيزى گم شدنى نبود. لباس، كتاب، قلم، راديو، وسايل شخصى و... هر كدام در جاى معين قرار داشتند. اگر در لابلاى آنها امانتى ديده مى‏شد كه بايد به صاحب آن يا مسؤول مربوطه مسترد گردد در اولين فرصت و بدون فوت وقت نسبت به انجام آن اقدام مى‏نمودند.(41)

نظم و ترتيب در نگارش‏

همانگونه كه امام به هنگام تدريس مطالب را خيلى عالى دسته بندى و مرتب مى‏نمودند و همين ويژگى در بهتر و زودتر فهميدن و درك نكات درسى و آموزشى بسيار اثر داشت، در نوشته‏هاى ايشان اين شيوه ديده مى‏شد.
افتتاح، اختتام، نظم منطقى مطالب، توالى موضوعات اصولى و حساب شده بود. نوشته‏هاى امام به قدرى خوش خط، منظم و بادقت و علاقه تهيه و تنظيم شده كه توجه هر بيننده با ذوق و مشتاقى را به سوى خود جلب مى‏كند از جمله حاشيه بر وسيله است كه به خط مبارك نوشته‏اند و در جلد بسيار جالبى به صورت كتاب تميزى در دسترس مى‏باشد مكاسب محرّمه را در دو جلد با خطى زيبا و رعايت دقيق فاصله بين سطور، كاغذ و جلد پاكيزه‏اى نوشته‏اند. جلد اول اصول نيز توسط ايشان به رشته نگارش درآمده است. اين دقت و ظرافت معلول همان نظم و ترتيب و بهره‏گيرى از فرصت هاست، اين‏ها نوشته‏هاى امام است كه در قم مرقوم فرموده‏اند آثارى كه در نجف تأليف نموده‏اند با همان نظم و انسجام و حتى توجّه در انتخاب كيفيّت دفتر و كاغذ مرقوم نموده‏اند كه به طبع رسيده است. از بركات نظم و برنامه ريزى امام در تحقيق اين است كه بعد از رحلت آية اللّه بروجردى تنها مرجعى كه هم حاشيه بر عروة الوثقى و هم حاشيه بر وسيلة النجاة داشت، ايشان بودند.(42) اگر كسى آثار امام را با عمر با بركت ايشان تقسيم كند به خوبى مى‏فهمد كه چگونه از ساعات و بلكه دقايق زندگى استفاده كرده و بهره وافى برده‏اند در صورتى كه ايشان خيلى اهل قلم نبوده‏اند و در اين زمينه احتياط مى‏كرده‏اند.(43) وصيت نامه مهم، جامع و مفصل امام و اين همه قصايد، غزليات و نامه‏هاى عرفانى كه در سال‏هاى اخير منتشر شده است مربوط به ماههاى واپسين زندگى آن بزرگوار مى‏باشد، يعنى اوقاتى كه افراد بر فرض برخوردارى از سلامتى كامل، حوصله و توان نگارش را ندارند چه رسد به انسانى كه چندين بار دچار نارسايى قلبى شده و برخى اندام‏هايش درست كار نمى‏كند و تحت مراقبت‏هاى ويژه طبى، پرهيز غذايى، آزمايش‏هاى گوناگون طبى و خوردن روزانه چندين دارو، به سر مى‏برد.(44)
در هيچ جاى جهان متداول نيست كه رهبر و رئيس كشورى، شخصاً مطالب خود را بنويسد و معمولاً مطالب مورد نياز او را كارشناسان، متخصصان، مشاوران و دستياران تهيه كرده و برايش مى‏برند ولى امام تمامى مندرجات را خود شخصاً مرقوم مى‏فرمودند. گاهى اوقات برخى كلمات را خط زده و بالايش نوشته‏اند و يا بعضى عبارات را كه بعداً به ذهنشان رسيده و بايستى اضافه كنند و مثلاً در متن جا نبوده در حاشيه نوشته‏اند.

رعايت نظافت و بهداشت شخصى‏

امام از نظر زيستى، بدنى و روحى مراقب سلامتى خويش بودند و فعاليتى را كه مناسب وضع مزاجى و موقعيت سنّيشان بود، انجام مى‏دادند، وقتى مى‏خواستند از زمين برخيزند هميشه دست چپ را بر روى زمين مى‏نهادند و چون مى‏خواستند براى تدريس بالاى منبر بروند ابتدا پاى راست را روى پله قرار داده و با مكثى كوتاه بالا مى‏رفتند. هنگامى كه مى‏خواستند وارد خانه، مدرسه يا مسجد شوند نخست قدم راست را به داخل مى‏نهادند، در خيابان نيز عادتشان بر اين بود كه از سمت راست حركت كنند، گام‏هاى خويش را سنگين برداشته و با سر و گردن افراشته و راست و استوار راه مى‏رفتند و از عبا بر سر كشيدن و افكندن سر به سوى پايين در هنگام ريزش‏هاى جوّى امتناع مى‏نمودند.(45)
از سنين نوجوانى امام در رعايت نظافت ضرب المثل دوستان بودند، موقع بارندگى كه كوچه گلى بود به طورى كه گاهى تا زانوى افراد هنگام عبور و مرور گل آلود مى‏شد به قدرى امام آرام داخل كوچه‏ها حركت مى‏نمودند كه كمتر لباسشان گل آلود مى‏شد و اگر هم لكّه گلى پشت عبايشان بود، عبا را در اتاق جلوى بخارى مى‏نهادند و خشك كه مى‏شد آن را با دم قاشق پاك مى‏كردند. در همين روزهاى آخر كه در بيمارستان بر اثر برخى داروها لكه‏هاى زرد بر لباسشان مشاهده مى‏گرديد، با اشاره به پرستاران لكّه‏ها را نشان دادند كه بلافاصله پيراهن امام را عوض كردند.(46)
امام مدام و در هر شرايطى مايل بودند صورتى آراسته و سيمايى تميز داشته باشند. در نجف وقتى مى‏خواستند به حرم مشرف شوند بر كفش‏هاى خود دستمال مى‏كشيدند، جلو آينه رفته محاسن خود را شانه مى‏زدند، سپس عطر استعمال مى‏كردند، هنگامى كه از كوچه‏اى عبور مى‏كردند رايحه عطر امام در آن مسير مشام‏ها را نوازش مى‏داد، دختر امام مى‏گويد وقتى وارد اتاق آقا مى‏شديم، فضاى آن معطر بود، همه نوع عطرى مصرف مى‏نمودند وقتى به حمام مى‏رفتند، لباس خود را عوض مى‏كردند و چون آن را مى‏آوردند تا شسته شود بوى گل مى‏داد. در نجف وقتى از مسجد يا بارگاه مطهر باز مى‏گشتند و به دليل گرمى شديد هوا خيس عرق مى‏شدند لباس خود را تعويض مى‏كردند هنگام مشرف شدن به حرم خود را معطّر مى‏ساختند.(47)
هر صبح جمعه بعد از گوش دادن خلاصه اخبار ساعت هشت بامداد، امام آماده استحمام بوده و راهى حمام مى‏شدند و در اين ساعت مجالى براى شنيدن مطلبى يا امضاء نمودن چيزى نمى‏گذاشتند زيرا بلافاصله مشغول باز نمودن تكمه‏هاى خود مى‏شدند و در همان حال برمى‏خاستند. استحمام امام متجاوز از يك ساعت طول مى‏كشيد لباسشان ضمن سادگى و پاكيزگى تميز بود و در جوراب‏هاى ايشان اثرى از سياهى و بوى عرق ديده نمى‏شد با اين كه تمام محيط زندگى و فرش‏هاى ساده امام نظيف بود ولى همواره با دمپايى روى فرش راه مى‏رفتند، محل زندگى امام از شدت نظافت مى‏درخشيد و فضاى پرطراوتش از بوى دل‏انگيز عطرهاى متعدد خوشبو بود، در عين حال نمونه كامل ساده زيستى، قناعت و صرفه جويى در استفاده از امكانات زندگى در سيره امام مشاهده مى‏شد.(48)
در سال هايى كه امام در قم بسر مى‏بردند يك عباى مشكى رشتى داشتند كه در تابستان و زمستان مى‏پوشيدند ولى خيلى خوب از آن مراقبت مى‏كردند. لباس امام از جهت جنس و كيفيت زياد خوب نبود و مواظب بودند براى تهيه آن وجوهات كمترى مصرف شود ولى از نظر نظافت و پاكيزگى در اوج بود.(49)
يكى از پزشكان گفته است براى انجام خدمات درمانى خدمت امام رسيدم. مشغول كار بودم كه قطعه‏اى پارچه‏اى را مشاهده كردم كه خيلى منظم و مرتب تا شده و در مجاورت ايشان قرار داشت. نخست نفهميدم چيست و تنها وقتى آقا داشتند جوراب خود را پا مى‏كردند متوجه گرديدم آن پارچه تميز جوراب امام است كه يكى از لگنه‏هاى آن وصله خورده بود اما نظافت و پاكيزگى فوق‏العاده‏اى داشت.
اگر مى‏خواستند غذايى جلوى امام بگذارند بايد ظاهرى آراسته داشته باشد و اگر اين گونه نبود از خوردن آن اكراه داشتند. فردى گفته است روزى با برخى از دوستان كه بعضى با همسرانشان بودند خدمت امام رفتم مشاهده كرديم امام مشغول جارو نمودن اتاق خود هستند. همسر يكى از آشنايان جلو رفت و گفت اجازه دهيد تا اتاقتان را جارو كنم، ايشان فرمودند: هر كسى موظف است محل كار خويش را شخصاً تمييز كند.(50)

پى‏نوشت‏ها:

1. نهج البلاغه، نامه 47.
2. غررالحكم و درالكلم، حديث 737.
3. نهج البلاغه، حكمت 21.
4. روزنامه اطلاعات، شماره 21745.
5. پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 115.
6. مجله سروش، شماره 476.
7. امام خمينى در آيينه خاطره‏ها، على دوانى، ص 56.
8. مجله پاسدار اسلام، شماره 24، آذر 1362، خاطرات محمد بروجردى، ص 61.
9. پابه پاى آفتاب، ج 3، ص 264 - 263.
10. امام خمينى در آينه خاطره‏ها، ص 57 - 56.
11. غررالحكم، ح 6807.
12. مجله دانشگاه انقلاب،شماره 75.
13. پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 309 - 308.
14. اين برنامه در نوفل لوشاتو انجام مى‏گرفت (نك: همان مأخذ، ص 310).
15. نهج البلاغه، نامه 53.
16. مجله اميد انقلاب، شماره 224، خرداد 1369.
17. مجله نور علم، دوره سوم، شماره هفتم، ص 110.
18. گل‏هاى باغ خاطره، ص 136.
19. صحيفه دل، ص 94، مقالات كنگره بررسى انديشه و آثار تربيتى امام (قدس سره)، ص 551.
20. خاطرات آية اللّه سيد جعفر كريمى (مجله پاسدار اسلام، سال اول، ش 5، ص 33)، خلوتى با خويشتن، غلامعلى رجايى، ص 129 - 128.
21. پاسدار اسلام، ش 8، ص 61.
22. روزنامه كيهان، شماره‏هاى 16581 و 16548.
23. مصاحبه با حضرت آية اللّه حسين نورى همدانى، مجله حوزه، شماره 32، ص 91 - 90.
24. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 98 و 258.
25. گل‏هاى باغ خاطره، ص 81.
26. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 259 - 258.
27. مجموعه مقالات...، ص 392.
28. مصاحبه با حضرت آية اللّه بنى فضل، مجله حوزه، شماره 49.
29. پابه پاى آفتاب، ج 3، ص 177.
30. همان، ج 2، ص 286.
31. همان، ج 1، ص 267؛ ج 2، ص 312.
32. مجموعه مقالات كنگره...، ص 390 و 552.
33. سرگذشت‏هاى ويژه از زندگى امام خمينى، ج 2،ص 27-26.
34. صحيفه دل، ص 112.
35. سرگذشت‏هاى ويژه...، ج 2، ص 107 - 106.
36. روزنامه اطلاعات، شماره 21744.
37. اين برنامه مختص زمانى است كه امام در نجف بسر مى‏بردند.
38. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 47، ج 4، ص 118 و 256.
39. گل‏هاى باغ خاطره، ص 35.
40. ويژگى‏هايى از زندگى امام خمينى، انصارى كرمانى، ص 37 - 36، در سايه آفتاب، حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد حسن رحيميان، ص 209، سرگذشت‏هاى ويژه از زندگى امام خمينى، ج 2، ص 64 - 63.
41. در سايه آفتاب، ص 187.
42. پابه پاى آفتاب، ج 4، ص 99، صحيفه دل 123.
43. روزنامه اطلاعات، شماره 21613.
44. پابه پاى آفتاب، ج 2، ص 174.
45. مجله نور علم، دوره سوم، شماره هفتم، ص 103، معيارهاى شناخت امام، ص 187.
46. پابه پاى آفتاب، ج 1، ص 116.
47. روزنامه اطلاعات، شماره 21658.
48. سرگذشت‏هاى ويژه... ج 1، ص 18، گل‏هاى باغ خاطره، ص‏56.
49. مجموعه مقالات كنگره...، ص 552.
50. فصلنامه حضور، شماره 19، ص 309.