نوجوانان؛ تشويق بدون ترديد

نويسنده:فاطمه بياضيان
منبع:http://www.nioc.org
او ديگر همان كودكي كه با لبخند هر چه مي‌خواستيد انجام مي‌داد نيست. نوجواني سن مرموز شدن، تغيير كردن و ترديد است. از طرف ديگر شما نيز نگران هستيد كه نكند او مشغول كاري شده باشد كه عاقبت خوبي ندارد، پس فشار خود را بر او افزايش مي‌دهيد.
و نيز كه خواهان استقلال بيشتري است واكنش نشان داده و قصد ندارد در محدوديتي كه شما ايجاد كرده‌ايد زنداني شود. بدين ترتيب كار به بحث و مشاجره و گاهي به دعوا مي‌كشد. مسئله اينجاست كه در اين ميان كسي مقصر نيست.
پس اگر دو طرف وضعيت و شرايط را به خوبي درك نكنند نخواهند توانست ارتباط خوبي با يكديگر برقرار كنند.
نوجوانان اصولاً در مورد بسياري چيزها ترديد داشته و نيازمند تشويق و تاييد شما هستند. البته هر فردي متفاوت از فرد ديگر است و نوع خاصي از تشويق را بيشتر مي‌پسندد، پس دقت كنيد تا به موقع او را تشويق كنيد.
روانشناسي تقويت نوع جديدي از اصل لذت است كه امروزه نظر بسياري از نورفتارگرايان يا طرفداران روانشناسي تقويت را به خود جلب كرده است.
اصل مسلم در اين روانشناسي بيانگر اين واقعيت است كه فرد يا رفتارگر عملي را انجام مي‌دهد كه پاداش به دنبال داشته يا تقويت شود و از رفتار و كرداري دوري مي‌جويد كه زيان‌آور يا بيهوده باشد.
اين عوامل تقويتي معمولا با نيازهاي بنيادي فيزيولوژيكي ارتباط پيدا مي‌كنند. به عقيده اسكينر تقويت يا عاملي كه احتمال وقوع پاسخ را در آينده افزايش مي‌دهد مبناي رفتار هر موجود زنده است.
غالباً گفته مي‌شود افراد اموري را ياد مي‌گيرند كه فراگرفتن آنها با تشويق همراه باشد و از انجام اموري خودداري مي‌كنند كه اجراي آنها با سرزنش توأم شود. طبق اين نظريه پاداش اساس يادگيري را تشكيل مي‌دهد.
معلمان مدارس و اوليا غالباً آنچه را كه مي‌خواهند به بچه‌ها تعليم دهند از پاداش استفاده مي‌كنند. ظاهراً اين تئوري منطقي به نظر مي‌رسد و چنانچه گفته شد در مدارس و خانواده‌ها معمول است.
در واقع تلاش و كوشش فرد براي فراگرفتن امري كه با پاداش همراه مي‌شود و همين مجاورت سبب يادگيري مي‌شود.
تقويت مثبت رويدادي يا محركي است كه اگر پس از رفتاري بيايد احتمال آن را افزايش مي‌دهد. به تعبير ديگر تقويت‌كننده مثبت محركي است كه فرد مي‌كوشد تا از طرق انجام رفتار كنشگر آن را به دست آورد.

مزيت‌هاي پاداش

پاداشي كه هرعمل به دنبال دارد به طور كلي سودمندي يا عدم سودمندي تكرار آن عمل را تعيين مي‌كند حتي ممكن است احساس لذت در طي تحول براي اين به وجود آمده باشد كه مغز از طرق آن از خاطره‌هاي سودمندي يا زيانبار اعمال گذشته مطلع شود و از اين طريق اعمال بعدي را بهتر هدايت كند.
افراد همواره از طرق ستايش، تمجيد، جايزه و پاداش به نيرومند ساختن رفتار ديگران مي‌پردازند. استفاده از تقويت مثبت در زندگي روزانه امري كاملاً طبيعي است و نبايد آن را از ابداعات تغييردهندگان رفتار و رفتار درمانگران دانست.
اما آنچه كاربرد روش تقويت مثبت را در تغيير رفتار و رفتاردرماني از كاربردهاي متداول آن توسط مردم عادي متمايز مي‌سازد اين است كه در تغيير رفتار و رفتاردرماني روش تقويت مثبت به طور نظامدار به كار مي‌رود.
تقويت‌كننده به صورت يك چيز خوب يا مطبوع توصيف نمي‌شود. حتي بارها شده است چيزي كه فرد آن را دوست دارد به عنوان تقويت‌كننده در نظر مي‌گيريم و بعد بفهميم كه به قدر كافي آن را دوست ندارد كه براي به دست آوردنش تلاش كند.
تنها در صورتي به يك رويداد تقويت‌كننده گفته مي‌شود كه ارائه آن بعد از رفتار منجر به افزايش فراواني آن رفتار شود.
تقويت‌كننده‌هاي مثبت چيزهايي قطعي و مشخص نيستند كه براي همه افراد در همه شرايط اثر تقويتي يكسان داشته باشد بلكه تقويت‌كننده‌هاي مختلف برافراد مختلف تاثير متفاوت دارند حتي تاثير يك تقويت‌كننده واحد ممكن است بر يك فرد معين در شرايط مختلف متفاوت باشد.
شناسايي انواع تقويت‌كننده‌ها تغيير دهنده رفتار را در استفاده درست و موثر از روش تقويت مثبت ياري مي‌كند.

برخي هشدارها

محبت تقويت‌كننده خطرناكي است، مادرها و پدرها و گاهي معلمان از دوست داشتن و محبت كردن به عنوان تقويت‌كننده استفاده مي‌كنند.
مثلا مي‌گويند: « اگر اين كار را بكني ديگر دوستت ندارم» يا «اگر آن را برايم بياوري خيلي دوستت خواهم داشت». درباره كاربرد محبت و دوست داشتن به عنوان تقويت‌كننده بايد هشداري داده شود.
اين هشدار به اين سبب نيست كه محبت كردن تقويت‌كننده‌اي موثر نيست بلكه سبب اين است كه كاربرد اين گونه تقويت‌كننده‌ها ممكن است داراي بعضي از عوارض جانبي باشد.
وجوانان به زودي ياد مي‌گيرند كه از تقويت‌كننده‌هايي كه ما براي آنان به كار برده‌ايم در مورد ديگران و حتي در مورد خود ما استفاده كنند.
تظاهرات كلامي يا غيركلامي محبت بايد نشان‌دهنده بدون قيد و شرط احساس ما باشد نه اينكه به عنوان تقويت‌كننده از آن استفاده شود، خطر استفاده از محبت به عنوان تقويت‌كننده زياد است.
بعضي از صاحبنظران هشدار مي‌دهند كه اين‌گونه استفاده از محبت براي تقويت ممكن است در بزرگسالي وسيله داد و ستدقرار بگيرد.
- تقويت‌كننده ‌ها براي همه يكسان نيستند چيزهايي‌كه رفتار فردي را تقويت مي‌كنند ممكن است براي ديگران تقويت‌كننده نباشد.
- رويدادهايي كه در زمان معين تقويت‌كننده هستند ممكن است در زماني ديگر تقويت‌كننده نباشند.
- فاصله ميان رفتار مطلوب نوجوان و عرضه تقويت‌كننده بايد كم باشد هر چه تقويت‌كننده را زودتر عرضه كنيم احتمال تقويت شدن آن رفتار بيشتر خواهد بود.
وقتي كه امكان تقويت فوري يك رفتار مطلوب نباشد، بايد جزئيات آن رفتار و كارهايي كه نوجوان انجام داده است را به ياد او آورد و بي‌درنگ خاطره رفتار مطلوب را كه در ذهن نوجوان زنده شده است تقويت كرد.
البته بايد توجه داشت در زندگي واقعي پاداش‌ها هميشه فوري و پس از رفتار مطلوب به دست نمي‌آيندو ممكن است گاهي هفته‌ها، ماه‌ها، يا سال‌ها پس از عرضه رفتار مطلوب به تاخير افتند. در اين مورد تقويت با تاخير سبب مي‌شود كه كسي مدت درازي كارش را خوب انجام دهد و به اين ترتيب ايستادگي و شكيبايي را براي رسيدن به پاداش ياد بگيرد.
وقتي لازم است تقويت فوري را انجام دهيم كه بخواهيم رفتار مطلوب تازه آموخته‌اي را ثبات بيشتري بدهيم. ولي وقتي كه رفتاري آموخته شد بايد به نوجوان بفهمانيم كه انتظار گرفتن پاداش را پس از هر رفتار مطلوب نداشته باشد.
- مقدار تقويت: تازگي و تنوع تقويت‌كننده‌ها در انتخاب تقويت مهم است. يكي از ويژگي‌هاي آدمي اين است كه تنوع‌طلب و نوجوست و به سرعت از امور تكراري خسته مي‌شود «تنوع نه تنها نمك زندگي بلكه در برنامه‌هاي آموزشي نيز يك امتياز مهم به حساب مي‌آيد» وقتي به فرد اجازه انتخاب از ميان تقويت‌كننده‌هاي مختلف داده مي‌شود، روش تقويت مثبت به حداكثر كارآمدي مي‌رسد.
بنابراين تغييردهندگان رفتار بهتر است بكوشند تا در برنامه‌هاي آموزشي و اصلاحي خود از تقويت‌كننده‌هاي متنوع و موقعيت‌هاي جديد استفاده كنند و براي مدتي طولاني از يك تقويت‌كننده به طور تكراري استفاده نكنند.
- استفاده مداوم از يك تقويت‌كننده اثربخش بودن آن را كاهش مي‌دهد. تقويت‌كننده‌ها به ويژه اگر كلامي باشند پس از چندين بار استفاده تاثير خود را از دست مي‌دهند. يعني نوجوان از آن خسته مي‌شود.