مترجم: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون




 

کار آفرین مثل کاپیتان یک کشتی است؛ او باید دارای ویژگی‌های رهبری باشد و بداند که چگونه در دیگران انگیزه ایجاد کند و هم چنین چندین کار را در یک زمان انجام دهد. اما این ویژگی‌ها چه هستند که او را از کارمند جدا می‌کنند. این مقاله تفاوت‌های بین یک کار آفرین و یک کارمند را بررسی می‌کند.
من فکر می‌کنم که یک کار آفرین بزرگ هر روز در حال یادگیری است. کار آفرین "کسی است که پاسخ نه را نمی‌پذیرد – آنها در حال کشف و یافتن چیزی هستند. آنها هم چنین مسئولیت می‌پذیرند. آنها هیچ کس دیگری را سرزنش نمی‌کنند. و آنها اگر چه از طرفی رویا پرداز هستند ولی واقع بین نیز هستند و وقتی بتوانند قدم‌هایی را که از عهده‌شان برمی‌آیند برمی‌دارند." دامون جان
تفاوت اصلی و وسیع بین یک کار آفرین و یک کارمند در طرز برخورد آنها نسبت به چیزهای مختلف، نهفته است. یک قانون ساده اقتصادی بیان می‌کند که سود جایزه‌ی تحمل ریسک است. زندگی ناامن است اما برخی افراد برگزیده وجود دارند که جرأت بیرون آمدن از مناطق راحتی خود و ریسک کردن در مورد پرداخت‌های ماهانه‌ی خود را دارند تا چیزی را توسط خودشان شروع کنند.
خوب، برای پرورش یک ذهن کار آفرین، شما باید پذیرای ایده‌های جدید باشید و در مورد محدودیت‌هایی که درگیر آن هستید فکر نکنید. آنالیز و بررسی ذهن کارمند نسبت به کار آفرین برخی تفاوت‌های متمایز را که در زیر لیست شده‌اند، آشکار می‌کند.

توانایی ریسک پذیری :

کارمند :

1. دیده شده که کارمندان تمایل بیشتری نسبت به امنیت و پایداری دارند و ظرفیت کمتری برای تحمل ریسک‌ دارند.
2. کارمندان آنچه از آنها توقع می‌شود را تحویل می‌دهند و در مقابل توقع پرداخت ماهانه دارند.
3. این دلالت بر این ندارد که کارمندان کم می‌خواهند بلکه رشد و ترقی آنان در سازمان بستگی به رئیس‌شان دارد.

کار آفرین :

1. همان طور که قبلاً گفته شد، کار آفرینان جهت سازمان و یا شرکت خود را تعیین می‌کنند. وقتی زمان گسترش تجارت‌شان می‌رسد، آنها تصمیمات مهمی می‌گیرند.
2. کار آفرین مایل است که امنیت را از نظر قرض و بدهی به خاطر رشد سازمان رها کند. او مایل است که خطرات اقتصادی بزرگی را به خاطر افزایش سود تجارت بپذیرد.

مهارت‌های اجتماعی :

کارمند :

1. یک کارمند ابتدا مهارت‌های اجتماعی خود را به خاطر ارتقا انتخاب‌های استخدامی خود گسترش می‌دهد.
2. یک کارمند معمولاً برخوردهای خود را با مردمی که به رشته و یا تخصص او تعلق دارند ارتقا خواهد داد.

کار آفرین :

1. یک کار آفرین باید مهارت‌های چند گانه داشته باشد و نمی‌تواند صرفاً به متخصص شدن در رشته خود محدود شود.
2. او باید مهارت‌های اجتماعی برای تعامل با کارمندان، درک قانون و حفظ روابط تجاری با دنیای بیرون داشته باشد.

طرز برخورد و جریان فکری :

کارمند :

1. یک کارمند احتمالاً از فکر کردن غیر مرسوم اجتناب می‌کند و معمولاً شغل او شامل پیروی از دستور العمل‌ها است.

کار آفرین :

1. کار آفرینان تمایل دارند که خارج از محدوده فکر کنند و چنین ایده‌هایی را نیز اجرا کنند. هم چنین آنها ممکن است کارمندان را تحریک کنند تا متفاوت فکر کنند.
2. آنها این توانایی را دارند که فرصت‌های شغلی ممکن را تشخیص دهند و بهترین منابع را برای رشد سازمان خود انتخاب کنند.

ارزیابی وضعیت :

کارمند :

1. یک کارمند معمول ممکن است فاقد مهارت برای ارزیابی دقیق یک وضعیت باشد و ممکن است وقتی موقع تصمیم گیری می‌رسد محدودیت‌هایی داشته باشد.
2. او ممکن است برای رفع محدودیت‌های خود و تقسیم ایده‌های خود با کارفرمایان احساس ترس بکند.

کار آفرین :

1. هر کس صاحب مهارت‌های کار آفرینی نیست و طاقت واقعی لازم است تا کسی خود فرما شود به خصوص اگر کسی برنامه‌ی پشتیبانی برای مواقعی که تجارت شکست خورد نداشته باشد.
2. یک کار آفرین واقعی دقیقاً می‌داند که چقدر فشار وارد کند تا این که کارمندان خود را به خطر نیندازد.
3. او مجبور است که تعادل صحیح را بر هم بزند و درگیر احساسات نشود.

بینش و بصیرت :

کارمند :

1. کارمندان توسط بینش و دستور کار فرمایان خود رهبری می‌شوند مثل ملوانانی که از دستورات کاپیتان کشتی پیروی می‌کنند و به بصیرت او وابسته هستند.

کار آفرین :

1. کار آفرینان بینشی دارند که کارمندان فاقد آن هستند. آنان تمایلات را در بازار پیش بینی می‌کنند، مطالعه می‌کنند و می‌دانند که چگونه از آنها به بهترین شکل به سود سازمان خود استفاده کنند.

تعادل بین کار و زندگی :

کارمند :

1. یک کارمند کار مشخص و تعریف شده‌ای دارد و عموماً وظایفی را که مربوط به موقعیت یا پروفایل او هستند انجام می‌دهد.
2. یک کارمند معمولاً ساعات کار مشخصی دارد و حق اوست که حقوق تعطیلات و دیگر مزایای کارمندی که توسط قانون تصویب شده‌اند به او پرداخت شود.

کار آفرین :

1. کار آفرینان یک وظیفه، شغل و یا پروفایل مشخص ندارند. آنها فقط به ساعات کاری منظم محدود نیستند و ممکن است موضوعات مربوط به تجارت را در هر ساعتی از روز و یا شب انجام دهند. بدون شک آنها تمایل خیلی زیادی برای انجام دادن آن دارند چون آن تجارت آنها است.
2. اگر چه یک کار آفرین ممکن است روز تعطیل داشته باشد ولی بدون این که از آن استفاده کند آن را در واقع وقف سازمان می‌کند.
یک کار آفرین صرفاً یک تاجر نیست. او مجبور است که جوابگو باشد و تمایل به ریسک پذیری داشته باشد و به عنوان پوششی برای کارمندان خود عمل کند. اما رهبر و پیرو هر دو، به صورت مساوی مهم هستند. بدون رهبر کارمند هیچ دستوری نخواهد داشت و یک رهبر نمی‌تواند تجارت خود را به تنهایی و بدون کارمندانش اجرا و راه اندازی کند.