مقدمه:
یکی از اتفاقات بسیار پر شکوه در تاریخ پر فراز و نشیب شیعه، نماز عید فطر امام رضا علیه السلام در سال 201 هجری قمری در خراسان بود.

در زمان خلفای عباسی سنّتهای به جای مانده از پیامبر بر اثر دسیسه های شیاطین تغییر یافته بود تا جایی که در زمان مامون با گذشت حدود دو قرن از وفات پیامبر مردم نماز عید فطر پیامبر را فراموش کرده بودند.

در این مقاله به نحوه نماز خواندن نماز عید در زمان خلفای عباسی و تشریفات نماز عیدین، پیشنهاد مامون به امام رضا علیه السلام جهت اقامه نماز، مقدمات نماز عید به شیوه امام رضا علیه السلام، اشاره می نماییم

و در ادامه به عکس العمل سران سپاه و افسران از مقدمات نماز عید، ترس و و حشت مامون از حرکت امام رضا علیه السلام، و در پایان به حدیثی در مورد فلسفه نماز عید از منظر امام رضا اشاره خواهیم کرد.

ماجرای درخواست مامون از امام رضا برای بر پا داشتن نماز عید

دعوت مامون از امام رضا علیه السلام به مرو
ماءمون ، خلیفه باهوش و با تدبیر عباسی ، پس از آنکه برادرش محمدامین را شکست داد و از بین برد و تمام منطقه وسیع خلافت آن روز تحت سیطره و نفوذش واقع شد، هنوز در مرو (که جزء خراسان آن روز بود) به سر می برد که نامه ای به امام رضا علیه السلام در مدینه نوشت و آن حضرت را به مرو احضار کرد.

حضرت رضا عذرهایی آورد و به دلایلی از رفتن به مرو معذرت خواست. ماءمون دست بردار نبود نامه های پشت سر یکدیگر نوشت تا آنجا که بر امام روشن شد که خلیفه دست بردار نیست .

امام رضا از مدینه حرکت کرد و به مرو آمد. ماءمون پیشنهاد کرد که بیا و امر خلافت را به عهده بگیر. امام رضا که ضمیر ماءمون را از اول خوانده بود و می دانست که این مطلب صد در صد جنبه سیاسی دارد، به هیچ نحو زیر بار این این پیشنهاد نرفت.

مدت دو ماه این جریان ادامه پیدا کرد، از یک طرف اصرار و از طرف دیگر امتناع و انکار. آخرالامر ماءمون که دید این پیشنهاد پذیرفته نمی شود، موضوع ولایت عهد را پیشنهاد کرد.

این پیشنهاد را امام با این شرط قبول کرد که صرفا جنبه تشریفاتی داشته باشد، و امام مسؤ لیت هیچ کاری را به عهده نگیرد و در هیچ کاری دخالت نکند. ماءمون هم پذیرفت .

ماءمون از مردم بر این امر بیعت گرفت . به شهرها بخشنامه کرد و دستور داد به نام امام سکه زدند و در منابر به نام امام خطبه خواندند.

نماز عید در زمان خلفای عباسی
شهید مطهری در این باره نوشته است: «نماز عید خواندن، کتاب الله و سنت رسول‌الله صلی الله علیه واله است اما چگونه نماز خواندن، سیره است. پیغمبر نماز عید فطر و عید قربان مى‏خواند.

اینها هم نماز عید فطر و عید قربان مى‏ خواندند، اما روش نماز خواندن به تدریج فرق کرده بود، سیره فرق کرده بود. کم کم دربارهاى خلفای عباسی مانند دربارهاى ساسانى ایران و قیاصره روم شده بود.

دربارهاى خیلى مجلّل. لباس خلیفه و سران سپاه داراى انواع نشانه‏هاى طلا و نقره بود. خلیفه وقتى مى‏خواست به نماز عید بیاید، با جلال و شکوه خاص و با هیمنه سلطنتى مى‏آمد.

خودش سوار بر اسبى که گردنبند طلا یا نقره داشت مى‏شد و شمشیرى زرّین به دست مى‏گرفت، سپاه نیز از پشت سرش مى‏آمد، درست مثل این که مى‏خواهند رژه نظامى بروند. بعد مى‏رفتند به مصلّى‏، دو رکعت نماز مى‏خواندند و برمى‏گشتند.» [1]

این روش ادامه داشت تا اینکه در سال 201 هجری بعد از آنکه امام رضا علیه السلام ولایتعهدی مامون را پذیرفتند و به خراسان آمدند، مامون از ایشان درخواست کرد تا نماز عید آن سال به امامت ایشان برگزار شود.

پیشنهاد مامون به امام رضا علیه السلام جهت اقامه نماز
روز عیدی رسید (عید قربان یا فطر) ماءمون فرستاد پیش امام و خواهش کرد که در این عید شما بروید و نماز عید را با مردم بخوانید تا برای مردم اطمینان بیشتری در این کار پیدا شود.

ماءمون جواب فرستاد: مصلحت در این است که شما بروید تا موضوع ولایت عهد کاملاً تثبیت شود. آن قدر اصرار و تاءکید کرد که آخرالامر امام فرمود:مرا معاف بداری بهتر است و اگر حتما باید بروم .امام پیغام داد که ، بنابراین از این کار معذرت می خواهم .

«امام رضا علیه السلام در پاسخ به درخواست مامون برای اقامه نماز عید فطر این گونه پاسخ داد: تو خود شروطی را که در پذیرفتن ولی‌عهدی میان من و تو بود، به خوبی می‌دانی، پس مرا از نمازخواندن با مردم معذور بدار.

(در پیمان  ولایت عهدی شرط شده بود که امام  در هیچ کار رسمی دخالت نکند)

مأمون نیز در پاسخ به امام رضا علیه السلام گفت: می‌خواهم این کار را انجام دهی تا قلب‌های مردم مطمئن شود و آنان فضل تو را بشناسند.

پیک میان آن‌دو همچنان رد و بدل می‌شد و مأمون نیز همچنان بر خواسته خویش پافشاری می‌کرد. بالاخره امام به او پیغام داد.

دوست داشتم مرا از این کار معاف بدای،‌ در غیر این صورت همان‌گونه که رسول‌الله صلی الله علیه واله و امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام برای نماز خارج می‌شد، من نیز همان‌گونه خارج می‌شوم.

مأمون نیز گفت: هرگونه که می‌خواهی برای نماز خارج شو! مأمون به فرماندهان، نگهبانان و سایر اقشار مردم دستور داد تا صبح زود برای نماز به در خانه امام رضا علیه السلام بروند.

بامداد روز عید، سران سپاه و طبقات اعیان و اشراف و سایر مردم ، طبق معمول و عادتی که در زمان خلفا پیدا کرده بودند، لباسهای فاخر پوشیدند و خود را آراسته بر اسبهای زین و یراق کرده ، پشت در خانه امام ، برای شرکت در نماز عید حاضر شدند.

سایر مردم نیز در کوچه ها و معابر خود را آماده کردند و منتظر موکب با جلالت مقام ولایت عهد بودند که در رکابش ‍ حرکت کرده به مصلی بروند، حتی عده زیادی مرد و زن در پشت بامها آمده بودند تا عظمت و شوکت موکب امام را از نزدیک مشاهده کنند.

مردم در راه‌ها و روی پشت‌بام‌ها نشسته بودند و زنان و کودکان نیز جمع شده بودند. فرماندهان و لشکریان همگی سوار بر مرکب‌های خود در خانه امام منتظر بودند تا اینکه آفتاب طلوع کرد.

مقدمات نماز عید به شیوه امام رضا علیه السلام
و همه منتظر بودند که کی در خانه امام باز و موکب همایونی ظاهر می شود. از طرف دیگر، حضرت رضا، همان طور که قبلاً از ماءمون پیمان گرفته بود، با این شرط حاضر شده بود در نماز عید شرکت کند که آن طور مراسم را اجرا کند که رسول خدا و علی مرتضی اجرا می کردند.نه آن طور که بعدها خلفا عمل کردند،  ،.

آن‌گاه ابوالحسن علیه السلام غسل کرد و جامه‌اش را پوشید و عمامه‌ای سفیدرنگ و پنبه‌ای (دستار سپیدی ) را بر سر بست که یک سر آن را روی سینه انداخته و طرف دیگرش را میان دو کتف خود انداخته بود و کمی هم عطر زده بود.

سپس عصایی بر دست گرفت که سر آهنین داشت و به همراهان خود فرمود: شما هم کاری را انجام دهید که من کردم. آنان پیشاپیش امام حرکت کردند.

امام در حالی که پاچه‌های شلوار را تا نصف ساق بالا زده بود و آستین را هم بالا زده بود، به راه افتاد.( پاها را برهنه کرد، دامن جامه را بالا زد و به کسان خود گفت شما هم این طور بکنید) اندکی راه رفت،

آن‌گاه رو به آسمان کرد و تکبیر گفت و صدای تکبیر اطرافیان نیز او را همراهی می‌کرد.و طبق سنت اسلامی ، در این روز با صدای بلند گفت :اَللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَر. [2]

امام با یک حالت خضوع و خشوعى از همان داخل منزل که بیرون مى‏آمد، با صداى بلند شروع کرد به گفتن «اللَّهُ اکْبَرُ، اللَّهُ اکْبَرُ، اللَّهُ اکْبَرُ عَلى‏ ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلى‏ ما اوْلانا».

سال‌ها بود که مردم این ذکرها را درست نشنیده ‏اند. جمعیت با او به گفتن این ذکر هم آواز شدند و چنان جمعیت با شور و هیجان هماهنگ تکبیر گفتند که گویی از زمین و آسمان و در و دیوار، این جمله به گوش می رسید.

 لحظه ای جلو در خانه توقف کرد و این ذکر را با صدای بلند گفت :اَللّه اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا، اللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ اْلاَنْعامِ، اَلْحَمْدُللّهِِ عَلی ما اَبْلانا.

امام که به در اصلی خانه رسید، تکبیر گفت و مردم همگی تکبیر گفتند، آن‌گونه که گمان می‌رفت دیوارها نیز صدا به تکبیر بلند کرده‌اند و امام را همراهی می‌کنند.

مردم وقتی ابوالحسن علیه السلام را دیدند و صدای تکبیر او را شنیدند، شهر مرو یکپارچه در شور و غوغا فرو رفت.

تمام مردم با صدای بلند و هماهنگ یکدیگر این جمله را تکرار می کردند، در حالی که همه به شدت می گریستند و اشک می ریختند و احساساتشان به شدت تهییج شده بود.

عکس العمل سران سپاه و افسران از مقدمات نماز عید
سران سپاه و افسران که با لباس رسمی آمده بر اسبها سوار بودند و چکمه به پا داشتند، خیال می کردند مقام ولایت عهد، با تشریفات سلطنتی و لباسهای فاخر و سوار بر اسب بیرون خواهد آمد.

همینکه امام را در آن وضع ساده و پیاده و توجه به خدا دیدند، آن چنان تحت تاءثیر احساسات خود قرار گرفتند که اشک ریزان صدا را به تکبیر بلند کردند .

فرماندهان سپاه و سران قبایل انتظار دیدن حضرت را به این شکل نداشتند، بى ‏اختیار خودشان را از روى اسب‌ها پایین انداختند و اسب‌ها را رها کردند.[3]

چون مى ‏بایست پاها برهنه باشد و آنها چکمه به پا داشتند و چکمه نظامى را به زودى نمى ‏توان بیرون آورد، هرکس دنبال چاقو مى ‏گشت که زود چکمه را پاره و پاهایش را برهنه کند.

معطل نشود، خود را از دیگران خوشبخت تر می دانست. طولی نکشید که شهر مرو پر از ضجه و گریه شد و یکپارچه احساسات و هیجان و شور و نوا شداین‌ها نیز دنبال حضرت به راه افتادند.

ترس و و حشت مامون از حرکت امام رضا علیه السلام
 امام رضا بعد از هر ده گام که برمی داشت ، می ایستاد و چهار بار تکبیر می گفت و جمعیت با صدای بلند و با گریه و هیجان ، او را مشایعت می کردند.

جلوه و شکوه معنا و حقیقت ، چنان احساسات مردم را برانگیخته بود که جلوه ها و شکوههای مظاهر مادی که مردم انتظار آن را می کشیدند از خاطرها محو شد، صفوف جمعیت با حرارت و شور به طرف مصلی حرکت می کرد.

خبر این ماجرا به مأمون رسید. فضل‌بن سهل ذوالریاستین به او گفت: ای امیرمؤمنان! اگر رضا با این حالت به جایگاه نماز برسد، مردم را می‌شوراند و ما بر خون خود می‌ترسیم.

اگر چند دقیقه دیگر این وضع ادامه پیدا کند و علی بن موسی به مصلی برسد، خطر انقلاب هست .فردی را به سوی او بفرست که بازگردد.

ماءمون بر خود لرزید .فورا فردی را به سوی امام فرستاد وتقاضا کرد که بر گردید  گفت: ما شما را به رنج و زحمت انداختیم و ما هرگز دوست نداریم که به شما رنج و سختی برسد؛ بازگرد زیرا ممکن است ناراحت بشوید و صدمه بخورید.تا فردی که همیشه با مردم نماز می‌خواند، امروز نیز اون نماز بگذارد.

امام رضا علیه السلام کفش‌ و  و جامه خود را طلبید و پوشید و سوار بر مرکب خود بازگشت.و فرمود:من که اول گفتم از این کار معذورم بدارید. در آن روز مردم پراکنده شدند و نماز منظمی هم خوانده نشد. [4]»

امام رضا (ع) و فلسفه ی نماز عید فطر
امام رضا(ع) می فرماید:
«انما جعل یوم الفطر العید،لیکون للمسلمین مجتمعایجتمعون فیه و یبرزون لله عز و جل فیمجدونه علی ما من علیهم، فیکون یوم عید و یوم اجتماع و یوم زکوة و یوم رغبة و یوم تضرع» [5]

خداوند،روز فطر را بدین سبب «عید»قرار داد تا مسلمانان، مجمعی داشته باشند که در آنروز، جمع شوند و دربرابر خداوند، بخاطر منت ها و نعمت هایش، به تمجید و تعظیم بپردازند، پس آنروز، روز عید و تجمع و زکات ورغبت و نیایش است.

و اینها، هم ناظر به بعد معنوی و عرفانی این نماز و مراسم عبادی است، هم توجه به آثار اجتماعی و فوائدی دارد که به مردم می رسد و مردم با پرداخت «زکات فطره »، بینوایان مستمند را به نوایی می رسانند و به یک لحاظ، از نظر تامین معاش محرومان، عید فطر «عید فقرا»محسوب می شود.[6]

در این حدیث شریف، فلسفه این نماز و عید را در محورهای زیر، بیان کرده است:
۱. اجتماع و گردهمایی
۲. زکات و رسیدگی به فقرا
۳. رغبت و گرایش به خدا
۴. تضرع و نالیدن به درگاه پروردگار

نتیجه:
از داستان نماز عید امام رضا علیه السلام در زمان مامون در این مقاله نکات زیر قابل توجه می باشد.
الف:اگر امام معصوم و جانشین امام معصوم در سرزمین های اسلامی  روی زمین نباشد.اعمال عبادی را خلفا و سران حکومت های اسلامی آنطور که میل آنها می باشد انجام خواهند داد.

ب:مردم دیندار در هر زمانی بخوبی درک می کنند که حق کجاست و باطل کجاست .
د:دینداری و تابع شریعت رسول خدا بودن احتیاج به تشریفات و تجملات ندارد.

ج:اگر اخلاص و خداباوری شخص وجود داشته باشد حتی تابعین حکومت های ظالم نیز پذیرای آن خواهند شد.(همانند سپاهیان مامون نسبت به امام رضا علیه السلام در نماز عید)

پی نوشت‌ها:
[1]. مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری ، جلد ۱۷
[2]. کتاب «الارشاد»، نوشته شیخ مفید، جلد دوم
[3]. مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری، جلد ۱۷
[4]. روایت علامه سید محسن امین
[5] وسائل،ج ۵ ص ۱۴۱،من لا یحضر،ج ۱ ص ۵۲۲ .
[6] پرتوی از اسرار نماز ، قرائتی، محسن.

منبع:
استاد مطهری،داستان راستان
http://rowshana.ir/Post/Details/3420
https://btid.org/fa/news/15803
*این مقاله در تاریخ 1401/8/10 بروز رسانی شده است