نویسنده: شارل دولاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

امپراتوری یونان

در سال 1261، یونانی‌ها قسطنطنیه را از لاتن‌ها که ضعیف شده بودند پس گرفتند، ولی امپراتوری یونان که به این ترتیب از نو تشکیل یافت دوام نداشت و فقط شامل تراس، مقدونیه و شمال غربی آسیای صغیر بود. دو دولت یونانی دیگر نیز در اپیر و طرابوزان وجود داشت و همه‌ی کشورهای همسایه امپراتوری، دشمنان وی محسوب می‌شدند. زمامداران امپراتوری از خانواده‌ی پالئولوگ و نخستین پادشاه آن میشل هشتم فاتح قسطنطنیه بود، پس از او آندرونیک دوم (1) به سلطنت رسید و او با اوضاع نامساعدی مواجه شد چون دولت مجبور بود برای نگاهداری قوای مزدور که به وفاداری آنان اطمینانی نبود مبالغ هنگفتی خرج کند و با همین قوا به دفع شورشیان بپردازد و علاوه بر این در برابر حملات همسایگان و بخصوص ترکان از خود دفاع نماید.

ترکان عثمانی

با هجوم مغول دولت سلجوقی رو به ضعف گذاشت و به ده دولت کوچک و ضعیف که دیگر خطری برای یونانیان نداشتند تقسیم شد ولی با ظهور قبایل جدیدی از ترکان که به فرماندهی شخصی به نام عثمان در این حدود شروع به فعالیت کرده بودند وضع تغییر کرد (این قبایل به مناسبت نام فرمانده خود، عثمانلی یا عثمانی خوانده می‌شدند). مهاجمان جدید در اوایل قرن چهاردهم متصرفات آسیائی یونان را گرفتند و در سال 1357 به اروپا راه یافته گالی پولی را به تصرف درآوردند.

مراد اول

مراد اول که مردی دیندار، جدی و متهور بود در سال 1360 به تخت سلطنت نشست. وی در آغاز کار امرای سلجوقی را به اطاعت واداشت و سپس متوجه اروپا شده، یونانیان، صرب‌ها و بلغارها را شکست داد و تراس و مقدونیه را به تصرف درآورده، امپراتوری یونان را مجبور به پرداخت خراج کرد. امپراتوری یونان با این پیش آمد فقط شهر قسطنطنیه را در اختیار داشت. امپراتور یونان ژان پنجم درصدد درخواست کمک از غرب برآمد لیکن پادشاهان اروپا که سرگرم گرفتاریهای خود بودند دیگر نمی‌خواستند جنگهای صلیبی را تجدید کنند و گذشته از این، جدائی کلیسای شرق و غرب مانع بزرگی در انجام مقصود بود. پاپ اطاعت از ارتدوکس‌ها را می‌خواست و این جماعت به این مطلب توجهی نشان نمی‌دادند. صرب‌ها هم که به فکر رهائی از یوغ بندگی ترک‌ها بودند در کوسوو (2) شکست خوردند (1389)، و مراد اول در ضمن جنگ کشته شد.

بایزید اول

بایزید، که مانند پدر دلیر ولی خودخواه و بیرحم بود، جانشین مراد شد. وی تصمیم گرفت همه‌ی نواحی بلغارستان و آسیای صغیر را به اطاعت درآورد ولی نتوانست قدرت خود را به اراضی آن طرف دانوب تحمیل کند. مع ذلک اروپا به وحشت افتاد، همه جا سخن از خطر ترک بود و سپاهی مرکب از مجارها، والاک‌ها، آلمان‌ها و فرانسوی‌ها تحت فرماندهی سیژیسموند دولوگزامبورگ به مقابله‌ی ترکان شتافت؛ این سپاه تا نیکوپولیس پیش رفت و با آنکه شجاعت و فداکاری بسیاری از خود نشان داد شکست خورد. بایزید همه‌ی امیران را کشت و سپس بسنی را گرفت و قسطنطنیه را که دفاع از آن به عهده‌ی امپراتور مانوئل دوم، زمامدار بی باک و جوانمرد رم شرقی بود، محاصره کرد. با آنکه سرانجام ترکان از محاصره دست کشیدند باز تصور می‌رفت که امپراتوری یونان از دست رفته باشد ولی حمله امیر تیمور به آسیای صغیر امپراتوری یونان را نجات داد چون بایزید در جنگ با تیمور در آنکارا مغلوب و اسیر شد (1402)، و پسران او برای تصرف تاج و تخت به جان هم افتادند و خود او در اسارت از دنیا رفت.

مراد دوم

مراد دوم، نوه بایزبد، پادشاهی متهور، دیندار و نیکوکار بود و پس از آنکه به تخت سلطنت جلوس کرد به محاصره قسطنطنیه پرداخت ولی از این کار نتیجه‌ای نگرفت ولی بعد با مجارها جنگید و یونان را متصرف شد. جنگ صلیبی تازه‌ای که مخصوصاً با فعالیت مجارها، در زمان او انجام گرفت، به شکست عیسویان در کوسوو منجر گشت، رهبری صلیبی‌ها در این جنگ با ژان هونیاد (3) بود. در همین ایام ژان هشتم امپراتور یونان سفری به ایتالیا کرد تا شاید اتحاد دو کلیسا را عملی سازد ولی هموطنان او حاضر به اطاعت از پاپ نبودند و اقدامات او سرانجام به نتیجه نرسید. ژان هشتم در سال 1449 درگذشت و برادر او، قسطنطین یازدهم جانشین او شد.

محمد دوم

کمی بعد سلطان محمد دوم، جانشین پدر خود، مراد شد. وی که دلاوری و جاه طلبی پدر را داشت، فاقد عواطف انسان دوستی و نیکوکاری او بود. سلطان محمد که می‌خواست قسطنطنیه را به تصرف درآورد، با دویست هزار سپاهی و چهار صد و بیست کشتی، در بهار سال 1453 به محاصره‌ی این شهر اقدام کرد. با آنکه تعداد مدافعان شهر بسیار کم بود محاصره مدت هشت هفته طول کشید. در این نبرد از تمام وسایل قدیم و جدید تعرض و دفاع، یعنی ارابه‌های جنگی قرون وسطی، باروت و توپ استفاده شد. ترک‌ها قسمتی از ناوگان خود را شبانه از راه خشکی به پیش بندر قسطنطیه (4) انتقال دادند. در این جنگ مسلمانان شور و شعف و روحیه‌ای عالی از خود نشان دادند و حال آنکه یونانیان دچار یأس و نومیدی کامل بودند. هنگامی که فرمان حمله نهائی داده شد، ترکان از حصارهای شهر گذشتند، قسطنطین یازدهم در ضمن جنگ به قتل رسید، شهر قسطنطنیه تسخیر و دستخوش تاراج شد و سکنه آن کشته یا فروخته شدند. به این ترتیب امپراتوری رم شرقی که آخرین قسمت از امپراتوری قدیم رم بود از میان رفت و علت این پیشآمد، تجزیه و نفاق، حکومت بد، فقدان حس وطن‌پرستی، تعصب مذهبی و بی اعتنائی اروپا به این امپراتوری بود.
سلطان محمد پایتخت خود را به قسطنطنیه انتقال داد و فتوحات خود را تعقیب کرد؛ وی آخرین آزادیهائی را که یونانیان و صرب‌ها از آن برخوردار بودند از بین برد، جزیره اوبه را از ونیزی‌ها گرفت، امپراتوری یونانی طرابوزان را از میان برداشت و در سال 1481 در حالی که بر امپراتوری وسیعی حکومت می‌کرد از دنیا رفت.

پی‌نوشت‌ها:

1- Andronic
2- Kossovo
3- Jean Hunyade
4- Corne D’or

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو؛ (1392)، تاریخ جهانی (جلد دوم) از قرن شانزدهم تا عصر حاضر، ترجمه‌ی احمد بهمنش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم