سحابى حلقوى(عكس از رصد خانه كك)

منبع:Keck Observatory
در آن ها از تعداد زيادي آينه براي هدايت پرتو هاي پراكنده نور به يك گيرنده مركزي استفاده مي شد.
هدف اصلي راگلند تمركز بر روي ستاره هايي با جرم كم و متوسط بود. ستارگاني كه از سه چهارم تا سه برابر خورشيد جرم داشتند.اين ستارگان زماني كه به مراحل پاياني عمر خود (ميليون ها سال پيش)نزديك مي شدند، بسيار حجيم شده و شروع به سوزاندن هليوم مي كنند.در زمان فعاليت يك ستاره درخشندگي و گرماي آن از سوختن هيدروژن و تبديل شدن آن به هليوم حاصل مي شود.در مراحل پاياني اين ستارگان از هسته اي بسيار چگال از كربن و اكسيژن تشكيل شده اند كه توسط پوسته اي ضخيم احاطه مي شود.در يك چرخه مداوم هيدروژن به هليوم تبديل مي شود و هليوم به كربن و اكسيژن.در بيشتر اين نوع ستارگان چرخه تبديل هيدروژن به هليوم براي مدت صد هزار سال ادامه خواهد داشت و موجب درخشندگي ستاره مي گردد.در بسياري از موارد ستارگان دويست هزار سال پايان عمر خود را همچون يك ستاره متغيير مي گذرانند.ميزان درخشندگي اين ستارگان هر هشتاد تا هزار روز تغيير مي كند.اين گونه از ستارگان را ستاره نخستين نيز مي نامند.ستاره ميرا در صورت فلكي قيطس(نهنگ) نمونه اي بارز از يك ستاره متغيير است.
يكي از دلايل علاقه من براي بررسي اين گونه از ستارگان،سرنوشت مشابه اي است كه خورشيد نيز در آينده دچار آن خواهد شد.
در همين زمان است كه ستارگان در اثر بادهاي بسيار عظيمي در سطح ،لايه هاي بيروني خود را از دست مي دهند.پس از آن سحابي سياره نمايي در حال گسترش پديد مي آيد كه كوتوله اي سفيد را در ميان خود نگاه مي دارد.هنگامي كه ستاره لايه هاي خود را به اطراف مي پراكند مانند يك سو پاپ شروع به تپيدن مي كند.زمان تپش هم ماهانه آغاز شده و به صورت سالانه ادامه مي يابد.راگلند و گروهش در اين پروژه توانستند سي و پنج ستاره متغيير(ميرا مانند)،هجده ستاره متغيير نيمه منظم و سه ستاره متغيير نامنظم را مشاهده و ثبت كنند.تمامي اين ستارگان در فاصله در حدود 1300 سال نوري از زمين قرار دارند.دوازده عدد از ستارگان متغيير (ميرا مانند) درخششي نا متقارن داشتند،اين در حالي است كه تنها سه عدد از ستارگان ستاره متغيير نيمه منظم و يك ستاره متغيير نامنظم چنين حالتي داشته اند.
راگلند در پايان افزود :دليل اين عدم تقارن در درخشندگي هنوز در پرده اي از ابهام قرار دارد.مدلي كه توسط ويلسون ارائه شده است بيان مي دارد كه وجود يك سياره همدم با اندازه اي در ابعاد مشتري شيار هايي در باد هاي ستاره اي پديد مي آورد.اين شيارها از لحاظ ظاهري باعث ايجاد شكلي نا متقارن مي شوند.گمان مي شود كه سياره اي در ابعاد زمين نيز در فاصله بسيار نزديك به ستاره ، قادر به ايجاد چنين شيار هايي مي باشد.اگر چه كه سياره اي چنان نزديك به يك غول سرخ پس از مدت كوتاهي توسط خود ستاره بلعيده مي شود.
تفاوت ميزان موادي كه توسط ستاره به بيرون رانده مي شوند نيز مي تواند به صورت ابر هايي متراكم(هم چگال) مانع از رسيدن نور بخشهايي از ستاره شود.
ويلسون مي افزايد:دليل اين موضوع هر چيزي كه هست،يك موضوع مهم را به ما يا آوري مي كند،نظريه اي كه در آن ستارگان به طور يكنواخت مي درخشند ،كاملا اشتباه است.ما بايد مدل هاي سه بعدي جديدي را ارائه نمايم.