ناتواني نحرير
ناتواني نحرير
نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)
منبع:داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)
، آن بزگوار را مدتي به زندان شكنجه گري خشن و پر تجربه و درنده خو، به اصطلاح به نحريرسپردند، او با بي رحمانه ترين روش ، با امام (ع) بر خورد مي كرد، و زندگي را بر آن حضرت ، تنگ و سخت گرفت . همسر نحرير، كه به پاره اي از مقامات معنوي و عبادات و سجده هاي امام در زندان آگاه شده بود، به نحرير مي گفت : از خدا بترس ، تو نمي داني كه چه شخصيت بلند مقامي را در زندان نگه داشته اي ، من ترس آن دارم كه بلاي سختي به تو برسد. نحرير به جاي اينكه تحت تاءثير گفتار همسرش قرار بگيرد، يك روز عصباني شد و به همسرش گفت : سوگند به خدا، او (امام) را در باغ وحش ، جلو درندگان مي افكنم . نحرير به اجازه مقامات بالا، همين كار را كرد، دستور داد آن حضرت را به درون باغ وحش بردند، و هيچگونه شك نداشت كه درندگان ، آن حضرت را مي خورند. ولي پس از ساعتي ، نحرير و ماءمورين زندان ، آن حضرت را ديدند كه نماز مي خواند، و درندگان در اطراف او حلقه زده و آرام و خاموش ايستاده اند، آنگاه دستور داد، تا آن حضرت را به خانه اش ببرند.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}