گرايش فرمانده سپاه

نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستان صاحبدلان
در زماني كه ظلم حكومت (طاغوتي) واثق (نهمين خليفه عباسي) به مدينه سرايت كرد و سربازان او در جستجوي باديه نشينان بودند، امام هادي (عليه السلام) به ما فرمود: برويم تا سپاه اين تركي ( گويا فرمانده سپاه بود) را بنگريم . همراه امام از منزل بيرون آمديم ، و در كنار سپاه تركي عبور كرديم ، امام هادي (عليه السلام) با تركي به زبان تركي صحبت كرد، ناگهان ديدم ، تركي از اسبش پياده شد، و پاي اسب امام را بوسيد. من نزد تركي رفتم و او را سوگند دادم و گفتم اين مرد (امام هادي) به تو چه گفت ؟ (كه تو شيفته او شدي). تركي در جواب گفت : اين مرد (امام هادي) پيغمبر است ، گفتم : نه او پيامبر نيست . تركي گفت : او مرا به نامي كه در كودكي در بلاد ترك نشين داشتم ، خواند، كه اين نام را احدي تاكنون نمي دانست (از اين رو شيفته او شدم).