درسي از علي بن جعفر(ره)

نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستان دوستان
1 در قم (آخر چهار مردان كنار مزار شهداء قرار دارد) 2 در خارج قلعه سمنان واقع است 3 در قريه عريض ، واقع در يك فرسخي مدينه مي باشد. علي بن جعفر (ع) در زمان امام جواد (ع) از علماي سالمند و فقهاي با سابقه به شمار مي آمد. محمدبن حسن بن عمار مي گويد: در مدينه در محضر علي بن جعفر (ع) نشسته بودم ، و رواياتي را كه از امام كاظم (ع) نقل مي كرد مي نوشتم ، در اين هنگام ناگاه امام جواد (ع) كه آن وقت نوجوان بود، وارد مسجد شد، ديدم علي بن جعفر بدون رداء و با پاي برهنه برخاست و به استقبال امام جواد (ع) رفت و خود را به سوي او افكند و دست او را بوسيد. امام جواد (ع) فرمود: عمو جان خدا تو را رحمت كند بنشين . علي بن جعفر گفت : اي آقاي من چگونه بنشينم با آنكه تو ايستاده اي . هنگامي كه علي بن جعفر(ع) به جلسه درس خود باز گشت ، شاگردان از روي سرزنش به علي بن جعفر گفتند، تو عموي پدر حضرت جواد (ع) هستي ، در عين حال ديديم كه دست او را بوسيدي و آنچنان احترام كردي كه دور از معمول . علي بن جعفر در پاسخ آنها، دست به محاسن سفيد خود گرفت و فرمود: ساكت باشيد، هنگامي كه خداوند صاحب اين محاسن سفيد را شايسته امامت ندانست ، و اين جوان را شايسته نمود و مقام شامخ امامت را به او تفويض كرد، آيا من فضل او را انكار كنم ؟ پناه مي برم به خدا از اين سخن كه شما مي گوئيد، بلكه من بنده امام جواد (ع) هستم . از احترامهاي علي بن جعفر (ع) به امام جواد اينكه : هر گاه امام جواد(ع) مي خواست به جائي برود، علي بن جعفر بر مي خاست و كفش او را جفت مي كرد. روزي طبيبي براي قصد گشودن سر رگ امام جواد (ع) آمد، علي بن جعفر به امام جواد (ع) عرض كرد: اي سرور من اجازه بده اول رگ مرا قطع كند تا تيزي و سوزش نشتر قبل از تو به من برسد.