نویسنده: میرزا ملا احمداف




 

درباره‌ی رودکی، بنیادگذار ادبیات تاجیک و فارس، از زمان زندگی‌اش تا امروز شاعران، تذکره‌نگاران، تاریخ نویسان و محققان زیادی سخن رانده و ده‌ها اثر بزرگ تحقیقی، صدها رساله و جزوه و هزارها شعر و مقاله آفریده‌اند. در واقع رودکی‌شناسی امروز به یک شاخه‌ی مهم ایران‌شناسی تبدیل یافته است که نه تنها تحقیق احوال و آثار شاعر بزرگ، بلکه بررسی آثار و اندیشه‌های همعصران او و سنت‌های ادبی آنان را فرا می‌گیرد.
در هر دوره‌ی رودکی شناسی یک یا چند اثر جمعی آفریده شده‌اند که بررسی‌های محققان عالم را در این موضوع ارزیابی می‌نمایند. از جمله‌ی چنین اثرهای جمع‌بندی می‌توان از آثار خاورشناس معروف آلمانی هرمان اته یاد کرد که تحقیقات ایران‌شناسان غرب و شرق را در عصر نوزدهم جمع‌بندی نموده و 238 بیت رودکی را، که تا آن زمان جمع‌آوری شده بود، در سال 1879 با ترجمه‌ی آلمانی به طبع رسانید.
اثر دوم جمع‌بندی در این زمینه استاد رودکی صدرالدین عینی است که سال 1940 چاپ شد و بررسی اطلاعات منابع، آثار تحقیقاتی، کشفیات و بازیافت‌های خود عینی را در رودکی‌شناسی فرا می‌گرفت.
یکی از مهم‌ترین اثرها در رودکی‌شناسی کتاب سه جلدی سعید نفیسی احوال و اشعار ابوعبدالله جعفر ابن محمد رودکی سمرقندی به شمار می‌رود که کلیه‌ی معلومات دسترس مربوط به احوال و آثار رودکی و معاصرانش را در بر می‌گیرد.
به مناسبت جشن 1100 سالگی رودکی تحقیق روزگار و آثار شاعر خیلی رواج پیدا کرد که اکثر آن‌ها در اثر میرزایف ابوعبدالله رودکی جمع‌بندی شده‌اند.

پس از آن در رودکی‌شناسی مرحله‌ی جدیدی شروع شد که بررسی عمیق و مشخص مسئله‌های زمان، حیات، آثار و اندیشه‌های شاعر از خصوصیت‌های خاص آن است. این جنبه‌ی رودکی‌شناسی در اثرهای جمع‌بندی طاهرجان اف و اعلاخان افصح‌زاد به نظر می‌رسد. به خصوص اثر طاهر جان اف رودکی روزگار و آثار (تاریخ تحقیق) در این بابت خیلی قابل توجه می‌باشد؛ زیرا در آن دستاوردهای رودکی‌شناسی و مسئله‌های حل نشده‌ی آن بازتاب یافته است، ولی از این اثر به طور شایسته تقدیر و قدردانی نشده است. کتاب مذکور سال 1968 در نشریات دانشگاه لنینگراد به تعداد پانصد نسخه به طریق افست و به شکلی نامطلوب چاپ شده و دیگر به طبع نرسیده است. از این جاست که از این کتاب نه تنها خوانندگان و دانشجویان، بلکه حتی اکثر محققان آگاهی ندارند. مثلاً در یکی ازملاقات‌هایی که چند سال قبل از این در تالار پژوهشگاه زبان و ادبیات رودکی برگزار شد یک گروه دانشمندان ایرانی تحت ریاست فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی جمهوری اسلامی ایران به سرپرستی دکتر غلامعلی حداد عادل شرکت داشتند. یکی از مهمانان، دکتر سرکاراتی، در ضمن سخنرانی خود توجه حاضران را به مسئله‌های بحث‌انگیز احوال و آثار رودکی جلب نمود و تأکید کرد که متأسفانه در این زمینه مسائل حل نشده زیادند. او به طریق نمونه از موضوع کوری رودکی، مقدار آثار شاعر، رابطه‌ی او با قرمطیان و غیره یاد کرد. چون گفته شد که مسائل مذکور در کتاب طاهر جان‌اف مورد بحث مفصل قرار گرفته است، او ناآگاهی دانشمندان ایران را از آن کتاب تأکید نمود. درواقع از این کتاب نادر نه تنها دانشمندان خارجی، بلکه محققان زیاد جمهوری نیز آگاهی نداشتند.

مؤلف اثر عبدالرحمان طاهر جان اف (1907-1983) زاده‌ی کشور تاتارستان روسیه، پس از به پایان رساندن دانشگاه دولتی لنینگراد در پژوهشگاه شرق‌شناسی آکادمی علوم شوروی (بخش لنینگرادی آن)، و تا آخر عمر در دانشکده‌ی خاورشناسی دانشگاه مذکور کار کرده است. فعالیت علمی او با تحقیق داستان خسرو و شیرین قطب شروع شده است. سپس او درباره‌ی موضوع‌های گوناگون ادبیات کلاسیکی و معاصر فارسی آثاری تألیف نموده و در توصیف نسخه‌های خطی فارسی و تاجیکی کتابخانه‌ی دانشگاه لنینگراد سهم بزرگی داشته است.
طاهر جان اف به تهیه، تحقیق و نشر منابع نیز توجه نشان داده، و از جمله کتاب مجمع التواریخ را با مقدمه و توضیحات به چاپ رسانده است. سال‌های آخر عمر او به تحقیق احوال و آثار رودکی سپری شده و کتاب رودکی. روزگار و آثار (تاریخ تحقیق) را به طبع رسانید. برای تألیف این اثر جالب علمی به او درجه‌ی علمی دکتری داده شد.
کتاب طاهرجان اف در واقع از چند جهت خیلی جالب است. پیش از همه این اثر ارزش بلند مآخذشناسی دارد. مؤلف سعی نموده است که معلومات همه‌ی منبع‌های تاریخی و ادبی که درباره‌ی رودکی در دسترس او بوده جمع‌آورده و در ابتدای بحث در هر مسئله و موردهای ضروری آن‌ها را ذکر کند و سپس مورد بررسی قرار دهد. خوب دانستن زبان عربی امکان داده است که او بیشتر از تاریخنامه و سیاحتنامه‌های عربی پر ثمر استفاده نماید. از این جاست که در اثر تأثیر ایدئولوژی دور خیلی کم به نظر می‌رسد؛ زیرا کشف حقیقت هدف اصلی مؤلف بوده و در همه‌ی موردها او به دلیل تکیه نموده است.
همان‌گونه که گفته شد، کتاب طاهر جان اف بر پایه‌ی بحث اساس یافته است و بی‌سبب نیست که مؤلف ضرب‌المثل عربی «الحقیقت بنت البحث» (حقیقت دختر بحث) را شعار خود قرار داده است. هر چند این بحث‌ها همه‌ی مسائل پیچیده و پوشیده‌ی احوال و آثار رودکی را کاملاً حل نکرده‌اند، ولی برای درک حقیقت مدد می‌رسانند.
یکی از مسائل خیلی بحث‌برانگیز، که هنوز تا آخر روشن نشده است، کوری رودکی است. اختلاف نظر درباره‌ی کوری شاعر از زمان او شروع شد و تا امروز ادامه دارد. از این جاست که طاهر جان‌اف یک باب بزرگ کتاب خود را به این موضوع اختصاص داده، و بحث خیلی مفصلی را مطرح نموده است. او تقریباً همه‌ی بیت‌های باقیمانده‌ی شاعر را، که مربوط به رنگ و بینایی‌اند، توضیح داده، و معلومات منابع و نظر محققان را در این باره مورد بررسی قرار داده است.
همان‌گونه که مؤلف تأکید کرده است. همعصران رودکی، امثال ابوزراعه‌ی گرگانی، دقیقی، ابوحیان توحیدی و فردوسی به این مسئله اشاره‌ها کرده‌اند. محققان با استناد به آن اشاره‌ها و معلومات منابع دو نوع اندیشه بیان کرده‌اند: یک گروه عقیده دارند که او کور مادرزاد بوده است؛ گروه دیگر در آخر عمر کور کردن او را تأکید نموده‌اند.
در رودکی‌شناسی شوروی اندیشه‌ی کور کردن شاعر زود قبول شد و محققان سعی می‌نمودند که آن را با دلیل‌های تازه تقویت دهند. این پیش از همه به جنبه‌ی اجتماعی‌گرایی ادبیات‌شناسی شوروی بستگی داشت؛ زیرا کور کردن شاعر جنبه‌ی اجتماعی شخصیت او را پر قوت می‌نمود و برای بلند برداشتن مقام اجتماعی وی دلیل قاطع می‌شد. از این جاست که حتی مردم‌شناس معروف شوروی مخایل گراسیم اف تنها به همین خاطر سعی نموده است که فرضیه‌ی کور کردن شاعر را از هر راه و با هر وسیله تقویت بخشد. در این راه او حتی از ساخته‌کاری و بی‌منطقی‌ها روی نتافته است، که همه‌ی آن‌ها را طاهر جان‌اف با دلیل‌های محکم نشان داده است.
طاهر جان اف پس از بحث‌ طولانی نهایتاً به نتیجه‌ای می‌رسد که رودکی کور مادرزاد بود. در واقع دلیل‌های یافته‌ی او ثابت می‌نمایند که شاعر کور کرده نشده است. ولی به نظر ما در موضوع کور مادرزاد بودن شاعر دلیل‌های او را قاطع و قانع کننده نیستند. از جمله طاهر جان اف گواهی معاصران رودکی را قوی‌ترین دلیل می‌داند. ولی اگر به گفته‌های آن‌ها با تجدید نظر و تعمق بیشتر نگریم، هیچ کدام صریحاً شاعر را کور مادر زاد نگفته‌اند. مثلاً ابوزراعه نوشته است:

اگر به کوری چشم او یافت گیتی را،*** ز بهره گیتی من کور بود نتوانم.

در این بیت شاعر ادعا دارد که رودکی برای دریافت ثروت و دولت نور چشمان خود را از دست داد و کور شد، ولی من نمی‌خواهم برای ثروت کور شوم. یعنی ابوزراعه از روی حسد به رودکی طعنه زده است که برای ثروت تمام هستی خود را بخشیده است، به کور مادرزاد هیچ‌گاه چنین طعنه‌ای روا نیست، زیرا آن کار خداوند دانسته می‌شد که مربوط به شخص نیست.
دقیقی، فردوسی و کمی بعدتر ناصر خسرو و رودکی را «تیره‌چشم» دانسته‌اند. همان‌گونه که معلوم است این کلمه معنی تماماً نابینا بودن را ندارد. در زبان تاجیکی «تیره» کمتر معنی خیره را می‌دهد. مثلاً فردوسی تیره و خیره را در بیت زیر مترادف هم قرار داده است:

هوا تیره‌فام و زمین تیره گشت،*** دو دیده در او اندرون خیره گشت.

در این موضوع قصیده‌ی حسب حالی «شکایت از پیری» شاعر که خوشبختانه تا امروز به شکل کامل باقی مانده است، می‌تواند بهترین دلیل باشد. خود نبودن اشاره به کور مادرزاد بودن شاعر در این قصیده بهترین دلیل است. اگر رودکی کور مادرزاد می‌بود یا او را کور می‌کردند، حتماً اشاره و شکایت از تقدیر و دشمنان می‌کرد؛ زیرا در آن قصیده به مهم‌ترین لحظه‌ها و جنبه‌های حیات و شخصیتش، مانند زیبا و خوش‌اندام بودنش در جوانی، سیه‌موی، سیم‌دندان، همیشه خوشحال و شادان بودن، عشق‌ورزی‌‌های زیادش، استعداد بلند سخندانی و سرود خوانی و نوازندگی‌اش، سپس صاحب زن و فرزند شدن، خدمت در دربار، شهرت اشعارش، رابطه با ثروتمندان، دریافت عطاهای فراوان و غیره، اشاره شده است. بیت ‌آخرش قصیده‌ی مذکور هم دلیل قاطعی است که کور مادرزاد بودن شاعر را رد می‌نماید:

کنون زمانه دیگر گشت و من دیگر گشتم، *** عصار بیار، که وقت عصا و انبان بود.

همان‌گونه که معلوم است هیچ کور مادرزاد بدون عصا نمی‌تواند حرکت کند، یعنی آلت و یاور اساسی کوران از قدیم الایام تا امروز عصا است. اگر رودکی کور مادرزاد می‌بود، در آخر عمر نمی‌گفت که اکنون نوبت به دست گرفتن عصا رسیده است. شاید بعضی محققان، همان‌طوری که طاهر جان‌اف نسبت به کلمه‌های مربوط به دیدن و شنیدن گفته است، ادعا کنند که در بیت مذکور «عصا گرفتن» به معنی مجازی استفاده شده است. البته عصا گرفتن در زبان تاجیکی معنی مجازی «پیرشدن»، «خمیده قامت گشتن»، «محتاج شدن» و حتی «عزادار شدن» را می‌دهد. ولی در بیت بالا کلمه‌ی «عصا» دوبار تکرار شده است و عصای اول، که با تأکید آورده شده است، معنی حقیقی را می‌دهد.
بر اساس گفته‌های بالا به این نتیجه می‌توان رسید که بینایی رودکی در حقیقت ضعیف، یعنی تیره، بوده است که یا به طور مادرزادی یا بر اثر بیماری‌ به وجود آمده است. طبیعی است که سستی و ضعیفی بینایی با مرور زمان بیشتر شده و در آخرهای عمر باعث نابینا شدن او شده است.
از رودکی‌شناسان میرزایف به این نتیجه نزدیک شده بود. او درست مشاهده کرده بود که رودکی ضعیف بینایی داشته است و احتمال گرفتار شدن شاعر به بیماری آب مروارید را تأکید کرده بود که کاملاً طبیعی است و امروز هم زیاد به نظر می‌رسد. ولی متأسفانه میرزایف این اندیشه یا به عبارت دیگر کشف خود را تا به آخر نرساند و با دلایل تقویت نبخشید؛ و بر عکس از اندیشه‌ی سعید نفیسی جانبداری، و فرضیه‌ی کور کرده شدن رودکی را تصدیق نمود.
مثال بالا گواه آن است که بحث پیرامون احوال، آثار، اندیشه و افکار رودکی ادامه دارد و اثر طاهر جان‌اف می‌تواند در این زمینه منبع تغذیه‌ی مناسبی باشد.
به همین خاطر اثر رودکی، روزگار و آثار (تاریخ تحقیق) طاهر جان اف به زبان فارسی ترجمه شد و در انتشارات معتبر امیر کبیر ایران به چاپ رسیده و مورد پسند خوانندگان زیاد قرار گرفت.(1)

پی‌نوشت‌:

1. طاهر جان اف، رودکی، روزگار و آثار (تاریخ تحقیق).

منبع مقاله :
ملا احمداف، میرزا؛ (1393)، پیرامون رودکی و رودکی شناسان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول