راز ماندگاري نهضت كربلا
راز ماندگاري نهضت كربلا
نويسنده:آيت الله عبدالله جوادي آملي
توصيه هايي براي گويندگان و مداحان مجالس سيد الشهداء (ع)
مسئوليت انسان در برابر نعمتها
ارائه راهكار حفظ نعمت توسط پروردگار
سوم اينكه گفتند: اگر آن نعمت علم و سواد و دانش است، شما بايد «صائن للنفس» باشيد. يعني اگر كسي يك فضل علمي دارد، به مقام علمي رسيده است، اين گذشته از اينكه بايد عادل باشد؛ بايد صائنا لنفسه باشد، نفوذناپذير باشد. بيگانه نتواند در او راه پيدا كند. اين كه فرمود: أما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، مطيعا لأمره مولاه، تاركا لهواه(2)، يعني فقيه هست، عالم هست، آگاه است، و عادل هم هست. هيچ واجبي را ترك نمي كند، هيچ حرامي را هم انجام نمي دهد، اما عدالت كافي نيست كه علم را پاسداري بكند. اين شخص بايد صيانت نفس داشته باشد.
حفظ نعمت علم در پرتو صيانت نفس
عدالت، يعني انجام واجب و ترك حرام؛ اين كار بر همه واجب است. يعني بر هر مسلماني واجب است عادل باشد. اگر برخي ها متأسفانه فاقد اين وصف بودند، از بعضي از كمالات و سمت ها محرومند. وگرنه عدالت اينچنين نيست كه بر بعضي واجب باشد؛ اما صيانت مقدور همه نيست. كساني كه بخواهند پست هاي كليدي در اسلام داشته باشند، بايد عالم باشند. متخصص باشند در رشته خودشان عادل باشند نفوذناپذير هم باشند. اين «نفوذناپذيري» نه ارزان به دست مي آيد، نه فراوان و مبذول هم هست! دير ياب و كمياب است.
بايد به سراغش رفت و پيدا كرد. بر كساني كه بخواهند يك سمت هاي كليدي پيش خدا داشته باشند، بايد صائن لنفسه باشند كه هيچ كسي در آنها اثر نكند.
اين صيانت لنفس، مرحله رقيق و نازلش همان است كه در سوره مباركه صف بيان كرده؛ در سوره صف فرمود: اين رزمندگان ميدان جنگ بايد بنيان مرصوص باشند. «رصاص» يعني سرب. يك وقت است شما يك قصري مي سازيد؛ ملاطش سرب است. اين مرصوص نيست! اما يك وقتي قصري مي سازيد، يك خانه اي مي سازيد كه پايه اش سرب است، مصالحش سرب است، ملاطش سرب است، ديوارش سرب است، گچ اش سرب است؛ غير از سرب چيزي در او كار نرفته. اين صدر و ساقه اش مرصوص است. اين را مي گويند: «بنيان مرصوص». فرمود: ما درميدان جنگ، رزمندگان رصاصي و سربي مي طلبيم. ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص (صف . 4) اين تازه، مال جهاد اصغر است! كسي كه فقيه است، از اين بايد كاملتر باشد، كسي كه مسئوليت هاي ديگر دارد، از اين بايد والاتر باشد كه نفوذ ناپذير باشد. نفوذناپذيري هم كار آساني نيست. يك شعور بالا و والاي سياسي عميق مي خواهد. مردم را بشناسد. درون مردم را ببيند، از طعم بد پيشنهاد پيشنهاد دهنده بفهمد اين چه كاره است! اين نه درحوزه پيدا مي شود و نه در دانشگاه. اين در مسجد است و حسينيه! اين جان كندن و وارستگي مي خواهد و گريه هاي شب مي خواهد تا آدم بفهمد اين دهن، بدبوست. اين آمده پيشنهاد مي دهد، اين يك كار دارد، اين مي خواهد بازي با او در بياورد!
پست هاي كليدي در اسلام مال اين گروه است. اينها كه صائنا لنفسه؛ يعني نفوذناپذير باشد. همانطوري كه درصدد اين نيستند كسي را فريب بدهند. كسي هم توان فريب اينها را نداشته باشد.
لزوم استفاده صحيح از نعمتهاي الهي
ضرورت برگزاري مجالس اهل بيت (ع) در شأن آن ذوات مقدس
گريه و خنده معقول و نامعقول
هر گريه اي كه ثواب ندارد! هر گريه اي كه سازنده نيست. اين نعمت را خدا به شما داد كه مثل مارش عزا نباشد. آن معارف را فراوان هم گفتند. شما اين جريان مرحوم محتشم كاشاني را، آن ترجيح بندش را ديديد. ادباي فراواني ترجيح بند گفته اند از بعد از محتشم كاشاني، از فقهاء و غيرفقهاء؛ اين بزرگواران ترجيح بندهاي زيادي گفتند. انسان به مقدار فهمش ثواب مي برد، نه به مقدار حنجره اش!! به مقدار دركش ثواب مي برد، نه به مقدار آهنگش! چيزهاي خوب خواندن؛ اين ترجيح بندهائي كه گفته اند، غالب اينها آن روايات معتبر، تاريخ معتبر، مقتل معتبر را به صورت شعرهاي وزين در آوردند و در دسترس قراردادند. همه اينها هم با رثاء و مرثيه سرائي سالار شهيدان همراه است، هم با آهنگ خوب تعديه مي شود. اين كارها شده است؛ يعني اشعار بلند هست.
ضرورت اهتمام به گريه عاقلانه در مرثيه سالار شهيدان
راز ماندگاري نهضت كربلا
حسين بن علي(ع)، ضامن بقاي شرف ايران اسلامي الآن شما مي بينيد هندي ها شب هاي عاشورا آتش درست مي كنند، در آتش هم مي روند. اما زيربار ظلم هندوها هم مي روند! آن حسيني كه بتواند در روز مبادا يك سرمايه نظامي و ملي براي مملكت باشد، اين حسين بن علي است كه تاكنون علماي ما به ما معرفي كرده اند. بعضي از شماها البته انقلاب را خوب درك كرديد؛ در زمان انقلاب اين بختيار يك راهپيمايي به عنوان حمايت از قانون اساسي قبل از انقلاب راه اندازي كرد، او رژيم منحوس سلطنتي را موروثي مي دانست و امضاء مي كرد. اين به بهانه اينكه قانون اساسي را حمايت كند و از سلطنت جانبداري كند، يك تظاهرات به عنوان حمايت از قانون اساسي راه اندازي كردند و تظاهرات عجيبي هم بود كه گفتند: چهارصد هزار نفر شركت كرده اند. البته چهارصد هزار نفري كه در آن زن و بچه نبود. همه مردان بزرگ، آن هم با صف، نظام گونه كل خيابان انقلاب را پركرده بودند؛ و خيلي هم چشمگير. رسانه هاي خارج هم خيلي روي اين تكيه كردند و گفتند: خوب مردم ايران همين ها هستند و بس. طولي نكشيد؛ تاسوعا و عاشورا و اربعين و 28 صفر، اين چهار روز پيش آمد. سيل خروشان مردم ايران حركت كردند. آن راهپيمائي تاسوعا، عاشورا كه سخن از چهارصد هزار و نظائر آن نبود كه؛ ميليوني بود اين چهارتا راهپيمائي كار را يكسره كرد! همه آنها ناچار شدند فرار كنند. خب اين سرمايه با اشك عاقلانه فراهم شده است.
نام مبارك سيدالشهداء(ع)، رمز پيروزي در دفاع مقدس
استفاده از علم ها، تجلي خرافات در عزاداري ها مطلب ديگر در مورد اين علم ها است كه حركت مي دهند؛ من يادم هست خودم تا مادامي كه آمل بودم و درس مي خواندم، مرحوم پدرم زنده بود، روز عاشورا او كفش نمي پوشيد! چون مي دانيد شمال، غالباً بارندگي است. مخصوصاً آن سالهائي كه با زمستان همراه بود. بارندگي بود، گل بود. اصلاً او مي گفت: عاشورا، من كفش بپوشم؟!! اين دأب ايشان بود. با پاي برهنه عزاداري مي كرد. البته هر جا كه مي رفتند، بعد مي رفتند كنار حوض؛ پايشان را مي شستند، بعد مي رفتند منبر. اين حسين با اين وضع براي ما مانده! آدم اين عزاداري را مي كند؛ پا برهنه بشود براي او فخر است. اما حالا اين علم بلند كردن چي است؟! اين «آهن سرد بي خاصيت» براي چي است؟! يك چيزي باشد، بالاخره معقول باشد؛ و اين عزيزاني هم كه اين كار را مي كنند، بچه هاي مخلصي اند. جوانهاي پرشور مخلص حسيني هم هستند.
وظيفه گويندگان و مداحان براي هدايت نسل جوان به عزاداري هاي صحيح
جامعه مداح ها اين وظيفه را دارند كه به اين عزيزان بگويند كه شما روز عاشورا آن سينه اي كه مي زنيد، آن ضجه اي كه مي زنيد، آن پابرهنگي اي كه داريد، قدم به قدم ثواب دارد. اما اين آهن بي خاصيت، اين را براي چي بلند مي كنيد كه صليب گونه ساخته شده؟ اينها خوب نيست؛ آن چيزهاي ديگري كه بخواهد خداي ناكرده همراه اينها بشود، اينها خوب نيست. مبادا اين جمال حسيني بدون جلال بماند! وگرنه بيگانه دستبرد مي زند؛ اگر نعمتي خدا به ما داد، هر جمالي داد؛ حالا جمال علم بود، جمال آهنگ خوب بود، نعمت صوت بود. هرچه بود، يك جلالي هم به ما داده است. اين جلالت و شكوه به منزله بنيان مرصوص است كه از اين جمال حمايت مي كند. اگر به يوسف (سلام الله عليه) جمال داد، جلال فاستعصم هم به او داد كه از جمالش حمايت كرد. اين جور نيست كه خدا يك نعمتي به كسي بدهد، راه حفظ اش را ندهد! راه حفظ هم مي دهد يقيناً. اين راه حفظ را كه داد؛ انسان خودش از اين نعمت استفاده مي كند، به جا هم استفاده مي كند؛ چند برابر هم بهره مي برد، به ديگران هم منتقل مي كند، و ديگران هم مشمولش مي شوند.
پانوشتها:
1- بحارالانوار. جلد .24 صفحه .52 باب 29
2- وسائل الشيعه. جلد .27 صفحه 131
3- همان ج 27 ص 189
4- بحار، جلد 45 ص 160
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}