ایجاد یکپارچگی نظامی- غیر نظامی در صنایع نظامی چین و ژاپن (5)
این به نظر می رسد که استانداردها و معیارهای نظامی همچنین در ژاپن نسبت به آمریکا، مانع کوچک تری در برابر یکپارچگی هستند. برای ژاپنی ها، اولین دغدغه در مورد خود محصول است نه روش های تولید آن. بنابراین ژاپن یک
مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون
استانداردها و معیارهای نظامی
منبع:راسخون
استانداردها و معیارهای نظامی
این به نظر می رسد که استانداردها و معیارهای نظامی همچنین در ژاپن نسبت به آمریکا، مانع کوچک تری در برابر یکپارچگی هستند. برای ژاپنی ها، اولین دغدغه در مورد خود محصول است نه روش های تولید آن. بنابراین ژاپن یک بدنه ی گسترده از معیارها و استانداردهای نظامی را برای محصولات دفاعی و سرویس های ارائه شده به وسیله ی آنها، ایجاد نکرده است. به جای ایجاد یک گروه مستقل از معیارهای نظامی، JDA ظاهرا از استانداردهایی که بوسیله ی سازمان بین المللی استاندارد انتشار یافته است، استفاده می کند. این کشور این استانداردها را به عنوان معیارها و استانداردهای نظامی DOD، قبول کرده است.
ژاپن اغلبا درتولید ادوات با طراحی و استانداردهای آمریکایی موفق است. اگر چه آنها نمی توانند به طور دقیق تعیین کنند که چگونه آن وسیله ساخته می شود. البته داشتن استانداردی که قبلا انتشار یافته است به جای یک استاندارد داخلی ممکن است فاکتوری باشد که نیازمندی به معیارنظامی داخلی را برطرف می کند. به هر حال، این مسئله همچنین وجود دارد که کنترل کیفیت ژاپنی در زمینه ی تولیدات غیر نظامی، به طور مناسب نیازمندی های نظامی را برطرف می کنند. این مسئله حداقل در برخی از محصولات، تکنولوژی ها و سرویس ها وجود دارد. برای مثال، کامپوزیت های الیاف کربنی که بوسیله ی Toray تولید می شود، هم نیازمندی های تجاری و هم غیر تجاری را برطرف می کند. این کامپوزیت ها در یک خط تولید می شوند( بر اساس گزارشات ناظران، فرقی میان محصولات نظامی و غیر نظامی وجود ندارد). تنها میزان کیفیت آنها متفاوت است. این مسئله ظاهرا برای بیشتر DTIB چینی صادق است. در DTIB آزمون ها و تأسیسات کنترل کیفیت مجزاست اما خطوط تولید متداول برای محصولات و سرویس های نظامی و تجاری یکی است.
برای ژاپن، تکنولوژی های دنبال شده ای که دارای استفاده های تجاری و نظامی هستند، نسبت به تکنولوژی های دنبال شده ای که در اصل برای کاربردهای نظامی مورد استفاده قرار می گیرد، بیشتر مورد حمایت مالی قرار گرفته اند. در غیاب تشکیلات نظامی عمده، توسعه ی تکنولوژی های نظامی منحصر بفرد به احتمال زیاد نیازمند هزینه های بالایی است. جلوگیری کردن از توسعه ی تکنولوژی ها منحصر بفرد همچنین برای تشکیلات تجاری مفید است زیرا موانع اندکی میان قرارداد های تجاری و دفاعی وجود دارد. بنابراین قراردادهای دفاعی ممکن است باعث ایجاد مشارکت های جزر و مدی در طی ایجاد حالت سکون در تقاضای تجاری می شود. برای مثال، کارخانه ها ونیروی کار مشغول در صنعت کشتی سازی ژاپن در زمانی که میزان سفارش های تجاری آنها اندک باشد، بوسیله ی سفارشات JMSDF مشغول می شوند.
در نهایت، دورنمای ژاپنی که درآن تکنولوژی های منحصربفرد اندکی وجود دارد و همچنین وجود ساختار دولتی با زیر بخش های تحقیقات نظامی، به ژاپنی ها اجازه می دهد تا برنامه های تحقیقاتی در زمینه ی سلاح را به عنوان راهی برای افزایش تجربه در زمینه های مهم مانند یکپارچگی سیستم ها، مورد استفاده قرار دهند. هر دوی این ملاحظات فاکتورهای محرک برای FS-X ژاپنی و بسیاری از برنامه های موشکی است. بر اساس برخی آنالیزها، انتشار تجربیات بدست آمده از یک چنین برنامه هایی از طریق دو بخش تجاری و دفاعی بوسیله ی ساختار به هم پیوسته ی شرکت های ژاپنی، تسهیل می شود.
عموما شواهد اندکی وجود دارد که در آن نشان می دهد سلاح های ژاپنی نسبت به نوع خارجی آنها دارای کارایی بیشتری هستند. برای مثال جنگنده ی ژاپنی F1 که در دهه ی 1960 تولید شده است، به غیر از هزینه ی بالا، نسبت به F-104 و F-4 دارای کارایی پیشرفته تری نمی باشد( این دو جنگنده تقریبا در یک زمان و همزمان با ورود F1 به نیروی هوایی این کشور وارد شدند).
هزینه های تسلیحاتی بالاتر مورد قبول می باشد زیرا مشوق هایی وجود دارد که بوسیله ی آنها DTIB چینی و ساختار دفاعی کلی، به حرکت خود ادامه می دهند. تولید سلسله مراتبی ژاپن در زمینه ی ادوات نظامی برنده با داشتن مزیت نظامی منحصر بفرد، نسبتا کمتر از این تولید در ایالات متحده ی آمریکاست. در عوض، علاقه ی اولیه ی ژاپن توسعه ی تکنولوژی های دوگانه مخصوصا آنهایی است که دارای مزیت های مالی بالا و همچنین کارایی نظامی هستند. جنگنده ی F1 به ژاپنی ها تجربه هایی در زمینه ی طراحی یک هواپیما را داد مخصوصا این تجربیات در زمینه ی یکپارچگی سیستم ها به چشم می خورد. تضمین امنیت ژاپن نیز به این کشور اجازه می داد تا بر روی توسعه ی جنبه تجاری محصولات و فرایندهای پیشرفته تمرکز کند مخصوصا این موضوع در زمینه ی تولید کارآمد نمود دارد نه جنبه های نظامی. برای مثال MITI تمرکز بیشتری بر روی توسعه ی تکنولوژی های فوق العاده نسبت به سلاح های با ساختار بهبود یافته، داشته است.
میزان یکپارچگی تلاش های نظامی و غیر نظامی ژاپن به طور ضروری به نتیجه ی انتخاب سیاست کنکاشی نیست اما این به نظر می رسد که این مسئله نتیجه ای از عملکرد چندین فاکتور مانند همان هایی که قبلا اشاره شد، است. این فاکتورها وجود حمایت آمریکایی بعد از جنگ، بودجه ی نظامی محدود، سختی های موجود در زمینه ی صادرات نظامی و ادراک مختلف از طبیعت برهمکنش های میان دولت و صنعت است. نتیجه ی این کار بوجود آمدن یک DTIB مختلف نسبت به چیزی است که در جمهوری خلق چین و ایالات متحده ی آمریکا مشاهده می شود.
علاقه ی ژاپنی ها به تکنولوژی های دوگانه( هم در زمینه ی محصولات وهم در زمینه ی فرایند ها) هم اکنون مسئله ی تازه ای نیست. در دهه ی 1950، IHI یک کوره ی انتقال حرارت تحت خلأ را برای استفاده درفرایند فورج دقیق موتورهای نظامی J-47 تولید نمود. در نتیجه سایر شرکت های ژاپنی کوپی هایی از این کوره ها را تحت لیسانس IHI خریداری کردند و از آن در تولید ماشین آلات استفاده نمودند. بنابراین فرایند فرج با دقت بالا یک تکنولوژی فراگیر در صنعت ژاپن شد و به صنعت نظامی منحصر نگردید. در سایر بخش های مرتبط با دفاع، بخش R&D ی TRDI و فرایند های اعطای قرارداد( همانگونه که قبلا مورد بررسی قرار گرفت)به طور خاص برای مهیانمودن مشوق هایی برای توسعه ی کاربردهای تجاری و دفاعی، طراحی گردید. برای مثال، تولیدکنندگان ژاپنی کامپوزیت های کربنی آنها را نه تنها برای FSX تولید کردند، بلکه برای میله های گلف و ماهیگیری نیر تولید کردند. با مهیا نمودن پول بدون گارانتی نمودن محصولات دفاعی، دولت ژاپن به طور مؤثر شرکت ها را به سمت توسعه ی روش تجاری برای تکنولوژی های پیشرفته خاص( مورد توجه MITI و JDA)، جهت دهی کردند.
مهارت ها و تکنولوژی های مورد استفاده در چنین بخش های پیشرفته ای مانند مواد کامپوزیتی و هوافضا، به عنوان مزیت های بالقوه برای اقتصاد ژاپن و مخصوصا CTIB، در نظر گرفته می شود(اقتصاد ژاپن باید بوسیله ی پیشرفت های داخلی توسعه یابد). برای مثال، توسعه ی یک صنعت هوایی داخلی یکی از اهداف دراز مدت ژاپنی ها تلقی می شود. این پندار وجود دارد که FSX در اصل به عنوان راهی برای تسهیل این توسعه می باشد؛ این کار با تمرکز بر روی قابلیت های یکپارچه در سیستم ایجاد می شود. بعد از اتمام منابع داخلی، می توان از منابع خارجی استفاده نمود. هواپیمایی که در ابتدا طراحی شده است بسیار گران تر از طراحی های کنونی( مانند F16 ) می باشد اما با استفاده از این طراحی ها می توان به سادگی جنگنده F16 را که از آمریکا خریداری شده است، اصلاح نمود. به هر حال این اعتقاد وجود دارد که کسبت این مهارت ها برای توجیه تفاوت های هزینه ای، مفید است.
به طور مشابه، ژاپن در جستجوی طراحی و ساخت موشک های خود است. توسعه ی داخلی یک موشک هوا به هوای با خودکار( یک ورژن ژاپنی از موشک های پیشرفته ی هوا به هوای آمریکایی( AMRAAM)، به عنوان اولویتی مهم بوسیله ی MITI و JDA در نظر گرفته می شود. بر طبق یکی از منابع، طراحی موفق و داخلی و تولید این موشک هوا به هوا واقعا مورد نیاز است حتی اگر این محصول در نیروهای دفاعی ژاپن مورد استفاده قرار نگیرد.
در فرایند R&D، شرکت های ژاپنی علاقه دارند تا رویه ی یکپارچه را دنبال کنند. به طور خاص این را باید گفت که حتی برنامه های R&D نظامی موفق ممکن است نتوانند فروش یک محصول به JDA را تضمین کنند. در این حالت یک شرکت مشوق های زیادی دارد تا با پیدا کردن استفاده های دیگر برای محصولات بدست آمده از بخش R&D، هزینه های تحقیق و توسعه ی خود را تأمین کند. در حقیقت، یکی از آنالیزهای انجام شده نشان می دهد که شیوه های کسب و کار در توسعه ی تجاری بخش R&D را به طور قابل ملاحظه ای شکل دهی می کند. بسیاری از شیوه های مشهود در کسب و کار تجاری، بر اساس تحقیق های دفاعی، توسعه و تولید استوار شده اند. یکی از کمک های بخش R&D دفاعی تولید محصولات تجاری است.در اصل، TRDI آرزو دارد تا استفاده از مشارکت تخصصی بخش خصوصی را به منظور ایجاد تحقیق و توسعه در بخش های پیشرفته ی تکنولوژی، ترویج دهد. در همان زمان، شرکت ها امیدوارند تا از بودجه های TRDI به عنوان یک کمک مالی برای تحقیقاتشان استفاده کنند.
یک چنین تلاش هایی همچنین بوسیله ی سیستم O&M ژاپن مورد حمایت قرار می گیرد. ژاپن مانند چین، ساختار انباره ای استادانه ای که در آمریکا وجود دارد را توسعه نداده است. این مسئله تا حدودی به دلیل دارایی های ادواتی اندک نیروهای دفاعی ژاپن است. این مسئله برای SDF مقرون به صرفه نمی باشد که منابع کمیاب را برای ایجاد ساختارهای انباره ای( برای نیروهای محدود خود) مورد استفاده قرار دهد. عناصر قدرتمند حکوت اداری ژاپن با ایجاد یک چنین ساختاری مخالف هستند. MOF که هر یوان پول صرف شده برای بخش دفاعی را مورد بررسی قرار می دهد، دارای علاقه ی اندکی در زمینه ی اختصاص منابع مالی بیشتر برای SDF است. MITI نیز در زمینه ی توسعه ی یک قابلیت تعمیر و نگهداری مستقل، مخالف است زیرا این بخش دوست ندارد تا توسعه ی یک قدرت مجزا برای محصولات دفاعی یا تعمیر و نگهداری را( در پرتوی مسئولیت های ایجاد شده بوسیله ی دو قانون تولید سلاح) ببیند. این ترکیب فاکتورها برای مسدود نمودن احتمال ایجاد یک ساختار انباره ای استادانه مورد استفاده قرار می گیرد.
مسئولیت تعمیر و نگهداری بیشتر تجهیزات نظامی میان واحدهای نظامی و تولید کنندگان تقسیم می شود. این واحدها در اصل مسئول تعمیر و نگهداری اولیه و تعمیرات جزئی هستند. به عبارت دیگر، مسئول تمام O&M های ژاپنی که در سطح انباره ای وجود دارند، به عهده ی تولیدکنندگان است. در حقیقت، این مسئله یک منبع اولیه برای ایجاد سود در قراردادهای دفاعی است. در یک مورد، پیمانکار اول تمام تعمیرات اساسی را برعهده می گیرد. شرکت های ژاپنی با بستن قرارداد های عملیاتی تعمیر و نگهداری خوش حال می شوند زیرا با بستن این قرارداد فرصت برای جبران هزینه های اولیه ای که یک چنین عملیات هایی فراهم می آورد، می شود.
برای مثال پیمانکاران اول که برای موتورهای مختلف انتخاب می شوند، مسئول به روزرسانی و ساخت مجدد این موتورها می شوند. برای مثال، موتورهای ASDF’s J-79 که نیروی محرکه ی فانتوم های F-4 را ایجاد می کنند، بوسیله ی IHI ( یعنی تولیدکننده ی آنها) بازسازی شده اند. به طور مشابه، سیستم فرماندهی نیروهای ژاپنی انتظار دارد تا یک درآمد ثابت در حدود چند میلیارد یوان به طور سالانه برای قرارداده های اولیه و فرعی بسته شده در زمینه ی تولید و به روز رسانی، برسد.
به هر حال این وضعیت به طور ضروری و کامل از نظر JDA مورد تأیید قرار نگرفته است. برای مثال کنترل دارایی به نظر یک مشکل به نظر می رسد. در همین زمان، JDA به صورت ظاهری به قرارداده ها اجازه می دهد تا یک چنین آیتم های فنی مانند تایر خودرو و سایر موارد، را خریداری کنند( نه اینکه به طور مستقیم آنها را از بخش تجاری خرید کنند). برای حل این وضعیت، به هر حال این پیشنهاد شده است که بیشتر کارهای مربوط به تعمیر و نگهداری بوسیله ی بخش خصوصی انجام شد. این موضوع یکپارچگی بیشتری پدید می آورد.
در مقابل، تولیدکنندگان ژاپنی محصولات غیر نظامی اغلبا تکنولوژی تولیدشان را برای تولید محصولات نظامی مورد استفاده قرار می دهند. برای مثال، تولیدکنندگان اولیه ی سوخت راکت های ژاپنی بزرگترین تولیدکنندگان رنگ درژآپن( مانند شرکت Oil & Fats، Asahi Chemical Industry و Nissan Paint) هستند. دلیل این پیوستگی این است که خط تولید آنها هم اکنون در حال تولید نیتروسلولز است. بنابراین، صنعت رنگ در حال رخنه به صنعت موشکی است. در واقع، تقریبا هر شرکت چینی اصلی دارای تولیدات نظامی است، اگرچه همانگونه که قبلا گفته شد، تنها در برخی موارد اندک، درآمد تولیدی بوسیله ی این محصولات به عنوان بخش قابل توجهی از درآمدهای شرکت تلقی می شود.
یکپارچگی در سطح کارخانه نسبت به محصولات، تأسیسات و ادوات، بیشتر ایجاد شده است. پرسنل چینی به گونه ای تعلیم داده شده اند که تخصص هایی در زمینه ی خاص دارند و در تمام بخش های مربوطه قرار دارند. در این روش، آنها می توانند از پروژه های دفاعی به پروژه های تجاری تغییر مکان دهند بدون آنکه نیاز به آموزش زیادی داشته باشند. برای مثال، مهندسین به تمام جنبه های یک بخش معین اشراف دارند( مثلا مهندسی هوافضا، طراحی و الکترونیک). آنها سپس بر اساس تقاضاهای موجود در پروژه ها به کار گرفته می شوند. برای مثال، با توجه به یکی از آنالیزهای انجام شده در سال 1981، مقامات رده بالای گروه آموزش کار ثانویه در Nagoya( MHI) 11 بخش و پروژه را تحت نظارت داشتند که این پروژه ها و بخش ها شامل بخش های ساختاری و طراحی برای کاربردهای تجاری و نظامی بوده است. به طور مشابه وقتی MEKLCO در حال توسعه ی سیستم رادار با آرایه ی فعال خود بود، مهندسینی را از گروه رادار خود به بخش نیمه رسانای خود اعزام کرد. بنابراین با این کار آنها می توانستند مهارت هایی بدست آوردند که در تولید چیپ های گالیوم آرسناید مورد استفاده قرار می گیرد. سپس آنها به گروه خود بازگشتند. این در حالی بود که با تجربیاتی جدید وارد بخش خود شدند.
این نشان داده نشده است که ژاپن به طور تعمدی برای دنبال کردن یک رویه ی یکپارچه، انتخاب شده است یا آنها به طور ضروری این کار را بر اساس ملاحظات تجاری خود انجام دادند. همانگونه که برخی آنالیزها نشان می دهد، به دلیل اینکه ژاپن ظاهرا این مسئله را درنظر گرفته است که تعداد اندکی از تکنولوژی های آنها، تکنولوژی های منحصر بفرد است. از این رو جریان آزادی از تکنولوژی و پرسنل از بخش نظامی به بخش غیر نظامی ایجاد شده است. بسیاری از شرکت های یاپنی دارای این دیدگاه هستند که بیشتر تکنولوژی ها حداقل می توانند موجب ایجاد فرصت های تجاری شوند. این دیدگاه همچنین بوسیله ی طبیعت محدود شرکت های چینی تقویت می شود و این مسئله اجازه می دهد تا زمینه های نظامی و غیر نظامی با هم بارور شوند.
ژاپن اغلبا درتولید ادوات با طراحی و استانداردهای آمریکایی موفق است. اگر چه آنها نمی توانند به طور دقیق تعیین کنند که چگونه آن وسیله ساخته می شود. البته داشتن استانداردی که قبلا انتشار یافته است به جای یک استاندارد داخلی ممکن است فاکتوری باشد که نیازمندی به معیارنظامی داخلی را برطرف می کند. به هر حال، این مسئله همچنین وجود دارد که کنترل کیفیت ژاپنی در زمینه ی تولیدات غیر نظامی، به طور مناسب نیازمندی های نظامی را برطرف می کنند. این مسئله حداقل در برخی از محصولات، تکنولوژی ها و سرویس ها وجود دارد. برای مثال، کامپوزیت های الیاف کربنی که بوسیله ی Toray تولید می شود، هم نیازمندی های تجاری و هم غیر تجاری را برطرف می کند. این کامپوزیت ها در یک خط تولید می شوند( بر اساس گزارشات ناظران، فرقی میان محصولات نظامی و غیر نظامی وجود ندارد). تنها میزان کیفیت آنها متفاوت است. این مسئله ظاهرا برای بیشتر DTIB چینی صادق است. در DTIB آزمون ها و تأسیسات کنترل کیفیت مجزاست اما خطوط تولید متداول برای محصولات و سرویس های نظامی و تجاری یکی است.
تکنولوژی های منحصر بفرد نظامی
ژاپن دارای علاقه ی اندکی در زمینه ی تکنولوژی های نظامی منحصربفرد است. آنها به جای این زمینه، تمرکز خود را برروی توسعه ی تکنیک های با کاربرد دوگانه هستند. مطمئنا انگیزه های مالی در این جهت قرار داده شده اند؛ مخصوصا با توجه به ممنوعیت ژاپن در زمینه ی کار بر روی سیستم های سلاح. در همین زمان، تعاریف ژاپن از تکنولوژی های منحصربفرد به نظر بسیار اندک می آید. از این رو ژاپن بسیاری از تکنولوژی هایی را که منجر به ایجاد تکنولوژی های منحصر بفرد می شود را در نظر نگرفته است.برای ژاپن، تکنولوژی های دنبال شده ای که دارای استفاده های تجاری و نظامی هستند، نسبت به تکنولوژی های دنبال شده ای که در اصل برای کاربردهای نظامی مورد استفاده قرار می گیرد، بیشتر مورد حمایت مالی قرار گرفته اند. در غیاب تشکیلات نظامی عمده، توسعه ی تکنولوژی های نظامی منحصر بفرد به احتمال زیاد نیازمند هزینه های بالایی است. جلوگیری کردن از توسعه ی تکنولوژی ها منحصر بفرد همچنین برای تشکیلات تجاری مفید است زیرا موانع اندکی میان قرارداد های تجاری و دفاعی وجود دارد. بنابراین قراردادهای دفاعی ممکن است باعث ایجاد مشارکت های جزر و مدی در طی ایجاد حالت سکون در تقاضای تجاری می شود. برای مثال، کارخانه ها ونیروی کار مشغول در صنعت کشتی سازی ژاپن در زمانی که میزان سفارش های تجاری آنها اندک باشد، بوسیله ی سفارشات JMSDF مشغول می شوند.
در نهایت، دورنمای ژاپنی که درآن تکنولوژی های منحصربفرد اندکی وجود دارد و همچنین وجود ساختار دولتی با زیر بخش های تحقیقات نظامی، به ژاپنی ها اجازه می دهد تا برنامه های تحقیقاتی در زمینه ی سلاح را به عنوان راهی برای افزایش تجربه در زمینه های مهم مانند یکپارچگی سیستم ها، مورد استفاده قرار دهند. هر دوی این ملاحظات فاکتورهای محرک برای FS-X ژاپنی و بسیاری از برنامه های موشکی است. بر اساس برخی آنالیزها، انتشار تجربیات بدست آمده از یک چنین برنامه هایی از طریق دو بخش تجاری و دفاعی بوسیله ی ساختار به هم پیوسته ی شرکت های ژاپنی، تسهیل می شود.
تمرکز بر روی کارایی نظامی
کارایی نظامی از لحاظ قابلیت های نظامی برنده برای تصمیم گیرندگان توکیو نسبت به ایجاد اطمینان از حفظ DTIB ژاپنی، از اهمیت کمتری برخوردار است. برای حرکت به سمت این هدف، ژاپن به گونه ای آماده شد تا بتواند هزینه های بالای سلاح های ساخته شده در داخل را بپردازد( حتی در زمانی که مشابه این اقلام با قیمت های کمتر در خارج موجود باشد). برای مثال تانک مدل 90 هزینه ی چند برابر نسبت به تانک آمریکایی M-1A1 دارد( یکی از دلایل این موضوع کوچکتر بودن خط تولید این محصول در آمریکاست).عموما شواهد اندکی وجود دارد که در آن نشان می دهد سلاح های ژاپنی نسبت به نوع خارجی آنها دارای کارایی بیشتری هستند. برای مثال جنگنده ی ژاپنی F1 که در دهه ی 1960 تولید شده است، به غیر از هزینه ی بالا، نسبت به F-104 و F-4 دارای کارایی پیشرفته تری نمی باشد( این دو جنگنده تقریبا در یک زمان و همزمان با ورود F1 به نیروی هوایی این کشور وارد شدند).
هزینه های تسلیحاتی بالاتر مورد قبول می باشد زیرا مشوق هایی وجود دارد که بوسیله ی آنها DTIB چینی و ساختار دفاعی کلی، به حرکت خود ادامه می دهند. تولید سلسله مراتبی ژاپن در زمینه ی ادوات نظامی برنده با داشتن مزیت نظامی منحصر بفرد، نسبتا کمتر از این تولید در ایالات متحده ی آمریکاست. در عوض، علاقه ی اولیه ی ژاپن توسعه ی تکنولوژی های دوگانه مخصوصا آنهایی است که دارای مزیت های مالی بالا و همچنین کارایی نظامی هستند. جنگنده ی F1 به ژاپنی ها تجربه هایی در زمینه ی طراحی یک هواپیما را داد مخصوصا این تجربیات در زمینه ی یکپارچگی سیستم ها به چشم می خورد. تضمین امنیت ژاپن نیز به این کشور اجازه می داد تا بر روی توسعه ی جنبه تجاری محصولات و فرایندهای پیشرفته تمرکز کند مخصوصا این موضوع در زمینه ی تولید کارآمد نمود دارد نه جنبه های نظامی. برای مثال MITI تمرکز بیشتری بر روی توسعه ی تکنولوژی های فوق العاده نسبت به سلاح های با ساختار بهبود یافته، داشته است.
یکپارچگی در سطوح تولید
فعل و انفعالات بیشتری میان بخش های تجاری و دفاعی در ژاپن نسبت به این بخش ها در ایالات متحده ی آمریکا، وجود دارد. در حقیقت، این مسئله درست است که بگوییم،DTIB ژاپنی به طور محکم در داخل CTIB واقع شده است. علاوه بر این، این مسئله در سه سطح مورد آنالیز( سطح بخش، شرکت و کارخانه) وجود دارد.میزان یکپارچگی تلاش های نظامی و غیر نظامی ژاپن به طور ضروری به نتیجه ی انتخاب سیاست کنکاشی نیست اما این به نظر می رسد که این مسئله نتیجه ای از عملکرد چندین فاکتور مانند همان هایی که قبلا اشاره شد، است. این فاکتورها وجود حمایت آمریکایی بعد از جنگ، بودجه ی نظامی محدود، سختی های موجود در زمینه ی صادرات نظامی و ادراک مختلف از طبیعت برهمکنش های میان دولت و صنعت است. نتیجه ی این کار بوجود آمدن یک DTIB مختلف نسبت به چیزی است که در جمهوری خلق چین و ایالات متحده ی آمریکا مشاهده می شود.
سطح بخش
در سطح بخش، ژاپن یک رویه ی یکپارچه ی بالفعل را دنبال می کند زیرا بخش های صنعتی بر روی استفاده ی دوگانه تمرکز دارند. برای بیشتر بخش ها، محصولات دفاعی کمتر از 1 % فروش را دارا می باشند و تنها بخش های هواپیما و مهمات سازی دارای فروشی بیش از 5 % هستند( نسبت به فروش کل آنها). در عوض، در ایالات متحده ی آمریکا، بخش عمده ای از فروش صنایع خاص به DOD اختصاص دارد( مانند وسایل ارتباطی رادیویی و تلویزیونی (با فروش 42 %) ، وسایل و تراکتورهای صنعتی( با 45 % ) و کشتی سازی و تعمیرات( 77 %)).علاقه ی ژاپنی ها به تکنولوژی های دوگانه( هم در زمینه ی محصولات وهم در زمینه ی فرایند ها) هم اکنون مسئله ی تازه ای نیست. در دهه ی 1950، IHI یک کوره ی انتقال حرارت تحت خلأ را برای استفاده درفرایند فورج دقیق موتورهای نظامی J-47 تولید نمود. در نتیجه سایر شرکت های ژاپنی کوپی هایی از این کوره ها را تحت لیسانس IHI خریداری کردند و از آن در تولید ماشین آلات استفاده نمودند. بنابراین فرایند فرج با دقت بالا یک تکنولوژی فراگیر در صنعت ژاپن شد و به صنعت نظامی منحصر نگردید. در سایر بخش های مرتبط با دفاع، بخش R&D ی TRDI و فرایند های اعطای قرارداد( همانگونه که قبلا مورد بررسی قرار گرفت)به طور خاص برای مهیانمودن مشوق هایی برای توسعه ی کاربردهای تجاری و دفاعی، طراحی گردید. برای مثال، تولیدکنندگان ژاپنی کامپوزیت های کربنی آنها را نه تنها برای FSX تولید کردند، بلکه برای میله های گلف و ماهیگیری نیر تولید کردند. با مهیا نمودن پول بدون گارانتی نمودن محصولات دفاعی، دولت ژاپن به طور مؤثر شرکت ها را به سمت توسعه ی روش تجاری برای تکنولوژی های پیشرفته خاص( مورد توجه MITI و JDA)، جهت دهی کردند.
مهارت ها و تکنولوژی های مورد استفاده در چنین بخش های پیشرفته ای مانند مواد کامپوزیتی و هوافضا، به عنوان مزیت های بالقوه برای اقتصاد ژاپن و مخصوصا CTIB، در نظر گرفته می شود(اقتصاد ژاپن باید بوسیله ی پیشرفت های داخلی توسعه یابد). برای مثال، توسعه ی یک صنعت هوایی داخلی یکی از اهداف دراز مدت ژاپنی ها تلقی می شود. این پندار وجود دارد که FSX در اصل به عنوان راهی برای تسهیل این توسعه می باشد؛ این کار با تمرکز بر روی قابلیت های یکپارچه در سیستم ایجاد می شود. بعد از اتمام منابع داخلی، می توان از منابع خارجی استفاده نمود. هواپیمایی که در ابتدا طراحی شده است بسیار گران تر از طراحی های کنونی( مانند F16 ) می باشد اما با استفاده از این طراحی ها می توان به سادگی جنگنده F16 را که از آمریکا خریداری شده است، اصلاح نمود. به هر حال این اعتقاد وجود دارد که کسبت این مهارت ها برای توجیه تفاوت های هزینه ای، مفید است.
به طور مشابه، ژاپن در جستجوی طراحی و ساخت موشک های خود است. توسعه ی داخلی یک موشک هوا به هوای با خودکار( یک ورژن ژاپنی از موشک های پیشرفته ی هوا به هوای آمریکایی( AMRAAM)، به عنوان اولویتی مهم بوسیله ی MITI و JDA در نظر گرفته می شود. بر طبق یکی از منابع، طراحی موفق و داخلی و تولید این موشک هوا به هوا واقعا مورد نیاز است حتی اگر این محصول در نیروهای دفاعی ژاپن مورد استفاده قرار نگیرد.
در فرایند R&D، شرکت های ژاپنی علاقه دارند تا رویه ی یکپارچه را دنبال کنند. به طور خاص این را باید گفت که حتی برنامه های R&D نظامی موفق ممکن است نتوانند فروش یک محصول به JDA را تضمین کنند. در این حالت یک شرکت مشوق های زیادی دارد تا با پیدا کردن استفاده های دیگر برای محصولات بدست آمده از بخش R&D، هزینه های تحقیق و توسعه ی خود را تأمین کند. در حقیقت، یکی از آنالیزهای انجام شده نشان می دهد که شیوه های کسب و کار در توسعه ی تجاری بخش R&D را به طور قابل ملاحظه ای شکل دهی می کند. بسیاری از شیوه های مشهود در کسب و کار تجاری، بر اساس تحقیق های دفاعی، توسعه و تولید استوار شده اند. یکی از کمک های بخش R&D دفاعی تولید محصولات تجاری است.در اصل، TRDI آرزو دارد تا استفاده از مشارکت تخصصی بخش خصوصی را به منظور ایجاد تحقیق و توسعه در بخش های پیشرفته ی تکنولوژی، ترویج دهد. در همان زمان، شرکت ها امیدوارند تا از بودجه های TRDI به عنوان یک کمک مالی برای تحقیقاتشان استفاده کنند.
یک چنین تلاش هایی همچنین بوسیله ی سیستم O&M ژاپن مورد حمایت قرار می گیرد. ژاپن مانند چین، ساختار انباره ای استادانه ای که در آمریکا وجود دارد را توسعه نداده است. این مسئله تا حدودی به دلیل دارایی های ادواتی اندک نیروهای دفاعی ژاپن است. این مسئله برای SDF مقرون به صرفه نمی باشد که منابع کمیاب را برای ایجاد ساختارهای انباره ای( برای نیروهای محدود خود) مورد استفاده قرار دهد. عناصر قدرتمند حکوت اداری ژاپن با ایجاد یک چنین ساختاری مخالف هستند. MOF که هر یوان پول صرف شده برای بخش دفاعی را مورد بررسی قرار می دهد، دارای علاقه ی اندکی در زمینه ی اختصاص منابع مالی بیشتر برای SDF است. MITI نیز در زمینه ی توسعه ی یک قابلیت تعمیر و نگهداری مستقل، مخالف است زیرا این بخش دوست ندارد تا توسعه ی یک قدرت مجزا برای محصولات دفاعی یا تعمیر و نگهداری را( در پرتوی مسئولیت های ایجاد شده بوسیله ی دو قانون تولید سلاح) ببیند. این ترکیب فاکتورها برای مسدود نمودن احتمال ایجاد یک ساختار انباره ای استادانه مورد استفاده قرار می گیرد.
مسئولیت تعمیر و نگهداری بیشتر تجهیزات نظامی میان واحدهای نظامی و تولید کنندگان تقسیم می شود. این واحدها در اصل مسئول تعمیر و نگهداری اولیه و تعمیرات جزئی هستند. به عبارت دیگر، مسئول تمام O&M های ژاپنی که در سطح انباره ای وجود دارند، به عهده ی تولیدکنندگان است. در حقیقت، این مسئله یک منبع اولیه برای ایجاد سود در قراردادهای دفاعی است. در یک مورد، پیمانکار اول تمام تعمیرات اساسی را برعهده می گیرد. شرکت های ژاپنی با بستن قرارداد های عملیاتی تعمیر و نگهداری خوش حال می شوند زیرا با بستن این قرارداد فرصت برای جبران هزینه های اولیه ای که یک چنین عملیات هایی فراهم می آورد، می شود.
برای مثال پیمانکاران اول که برای موتورهای مختلف انتخاب می شوند، مسئول به روزرسانی و ساخت مجدد این موتورها می شوند. برای مثال، موتورهای ASDF’s J-79 که نیروی محرکه ی فانتوم های F-4 را ایجاد می کنند، بوسیله ی IHI ( یعنی تولیدکننده ی آنها) بازسازی شده اند. به طور مشابه، سیستم فرماندهی نیروهای ژاپنی انتظار دارد تا یک درآمد ثابت در حدود چند میلیارد یوان به طور سالانه برای قرارداده های اولیه و فرعی بسته شده در زمینه ی تولید و به روز رسانی، برسد.
به هر حال این وضعیت به طور ضروری و کامل از نظر JDA مورد تأیید قرار نگرفته است. برای مثال کنترل دارایی به نظر یک مشکل به نظر می رسد. در همین زمان، JDA به صورت ظاهری به قرارداده ها اجازه می دهد تا یک چنین آیتم های فنی مانند تایر خودرو و سایر موارد، را خریداری کنند( نه اینکه به طور مستقیم آنها را از بخش تجاری خرید کنند). برای حل این وضعیت، به هر حال این پیشنهاد شده است که بیشتر کارهای مربوط به تعمیر و نگهداری بوسیله ی بخش خصوصی انجام شد. این موضوع یکپارچگی بیشتری پدید می آورد.
سطح کارخانه ای
در سطح کارخانه ای، شرکت های چینی که به کارهای دفاعی مشغولند، غالبا یکپارچه هستند تا آنجا که آنها هم در جستجوی کارهای تجاری و هم کارهای دفاعی هستند و سعی می کنند از منابع آنها برای برطرف کردن نیازهای دفاعی و تجاری استفاده کنند. همانگونه که قبلا بیان شد، هیچ شرکت عمده ی ژاپنی به طور کامل به سود قراردادهای دفاعی خود وابسته نیست و حتی به این درآمدها نیز وابسته نمی باشد. حتی بخش های موجود در پیمانکاران دفاعی عمده نیز در جستجوی ایجاد تنوع در مشتری هایشان هستند. بنابراین Kawasaki Heavy industries در جستجوی ایجاد تکنولوژی هایی است که در تولید هواپیما ضروری است؛ مخصوصا سیستم های کاهنده ی مقاومت هوا و تولید ماشین های خطی. به طور مشابه، آزمایشگاه سیستم های نیروی محرکه ی Nagoya در MHI مسئول تولید تحت لیساس سیستم پاتریوریت است. این بخش هم اکنون در پی پیدا کردن بازارهای فروش برای موتورهای جت و سیستم های هیدرولیک مورد استفاده در درهای هواپیماست. یک چنین تلاش هایی به زمینه های های تک و هواپیماسازی محدود نمی شود؛ سایر تولیدکنندگان سلاح در ژاپن نیز در جستجوی راهی برای افزایش خط تولید خود هستند. شرکت Asahi Seiki Industries که یک تولیدکننده ی مهمات است، آرزو دارد تا بتواند بازاری برای تکنولوژی پیشرفته ی پرس خود پیدا کند( این تکنولوژی پیشرفته ی پرس برای تولید موشک و فشنگ مورد استفاده قرار می گیرد. یک چنین تلاش هایی بوسیله ی عدم حضور موانع، تسریع می شود.در مقابل، تولیدکنندگان ژاپنی محصولات غیر نظامی اغلبا تکنولوژی تولیدشان را برای تولید محصولات نظامی مورد استفاده قرار می دهند. برای مثال، تولیدکنندگان اولیه ی سوخت راکت های ژاپنی بزرگترین تولیدکنندگان رنگ درژآپن( مانند شرکت Oil & Fats، Asahi Chemical Industry و Nissan Paint) هستند. دلیل این پیوستگی این است که خط تولید آنها هم اکنون در حال تولید نیتروسلولز است. بنابراین، صنعت رنگ در حال رخنه به صنعت موشکی است. در واقع، تقریبا هر شرکت چینی اصلی دارای تولیدات نظامی است، اگرچه همانگونه که قبلا گفته شد، تنها در برخی موارد اندک، درآمد تولیدی بوسیله ی این محصولات به عنوان بخش قابل توجهی از درآمدهای شرکت تلقی می شود.
یکپارچگی در سطح کارخانه نسبت به محصولات، تأسیسات و ادوات، بیشتر ایجاد شده است. پرسنل چینی به گونه ای تعلیم داده شده اند که تخصص هایی در زمینه ی خاص دارند و در تمام بخش های مربوطه قرار دارند. در این روش، آنها می توانند از پروژه های دفاعی به پروژه های تجاری تغییر مکان دهند بدون آنکه نیاز به آموزش زیادی داشته باشند. برای مثال، مهندسین به تمام جنبه های یک بخش معین اشراف دارند( مثلا مهندسی هوافضا، طراحی و الکترونیک). آنها سپس بر اساس تقاضاهای موجود در پروژه ها به کار گرفته می شوند. برای مثال، با توجه به یکی از آنالیزهای انجام شده در سال 1981، مقامات رده بالای گروه آموزش کار ثانویه در Nagoya( MHI) 11 بخش و پروژه را تحت نظارت داشتند که این پروژه ها و بخش ها شامل بخش های ساختاری و طراحی برای کاربردهای تجاری و نظامی بوده است. به طور مشابه وقتی MEKLCO در حال توسعه ی سیستم رادار با آرایه ی فعال خود بود، مهندسینی را از گروه رادار خود به بخش نیمه رسانای خود اعزام کرد. بنابراین با این کار آنها می توانستند مهارت هایی بدست آوردند که در تولید چیپ های گالیوم آرسناید مورد استفاده قرار می گیرد. سپس آنها به گروه خود بازگشتند. این در حالی بود که با تجربیاتی جدید وارد بخش خود شدند.
این نشان داده نشده است که ژاپن به طور تعمدی برای دنبال کردن یک رویه ی یکپارچه، انتخاب شده است یا آنها به طور ضروری این کار را بر اساس ملاحظات تجاری خود انجام دادند. همانگونه که برخی آنالیزها نشان می دهد، به دلیل اینکه ژاپن ظاهرا این مسئله را درنظر گرفته است که تعداد اندکی از تکنولوژی های آنها، تکنولوژی های منحصر بفرد است. از این رو جریان آزادی از تکنولوژی و پرسنل از بخش نظامی به بخش غیر نظامی ایجاد شده است. بسیاری از شرکت های یاپنی دارای این دیدگاه هستند که بیشتر تکنولوژی ها حداقل می توانند موجب ایجاد فرصت های تجاری شوند. این دیدگاه همچنین بوسیله ی طبیعت محدود شرکت های چینی تقویت می شود و این مسئله اجازه می دهد تا زمینه های نظامی و غیر نظامی با هم بارور شوند.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}