ساحران در كام سحر
ساحران در كام سحر
نويسنده:کاظم مقدم
منبع:داستان عارفان
منبع:داستان عارفان
آورده اند :كه منصور دوانيقي كس فرستاد و هفتاد كس را از ساحران بابل بخواند و گفت : جعفر بن محمد ساحر است . اگر شما سحري كنيد كه او را در مجلس من خجل كنيد و شرمسار گردانيد، من شما را مال عظيم بدهم . پس آن ساحران صورتهاي سباع ساختند و در پهلوي خود بنشاندند و منصور بر تخت نشست و كس فرستاد و صادق عليه السلام را بخواند. چون در آمد. ساحران و صورتها را بديد. گفت : واي بر شما، مرا مي شناسيد كه من كيستم ؟ منم آن حجت خداي كه سحر پدران شما را باطل كردم و عهد موسي عمران .
آنگه بر آن صورتها نگريست ، گفت : بگيريد هر يك صاحب خود را و فرو بريد. به فرمان خداي تعالي آن صورتها در جستند و هر يكي صاحب خود را فرو بردند. منصور از ترس بيهوش شد و از تخت در افتاد. چون باهوش آمد، گفت : يا ابا عبدالله ! توبه كردم ، بر من عفو كن و در گذر. گفت : عفوت كردم . گفت : صورتها را بفرماي تا آن مردمان را رد كنند گفت : هيهات ! هيهات ! اگر عصاي موسي عليه السلام سحرهاي فرعون را رد كردي ، اين سباغ نيز رد كنند و تو هرگز ايشان را نبيني . زهي بزرگواري امام جعفر صادق عليه السلام.
آنگه بر آن صورتها نگريست ، گفت : بگيريد هر يك صاحب خود را و فرو بريد. به فرمان خداي تعالي آن صورتها در جستند و هر يكي صاحب خود را فرو بردند. منصور از ترس بيهوش شد و از تخت در افتاد. چون باهوش آمد، گفت : يا ابا عبدالله ! توبه كردم ، بر من عفو كن و در گذر. گفت : عفوت كردم . گفت : صورتها را بفرماي تا آن مردمان را رد كنند گفت : هيهات ! هيهات ! اگر عصاي موسي عليه السلام سحرهاي فرعون را رد كردي ، اين سباغ نيز رد كنند و تو هرگز ايشان را نبيني . زهي بزرگواري امام جعفر صادق عليه السلام.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}