نویسنده: مهدی اكبرنژاد




 

الف) از اهل بیت رسول‌الله (صل الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان آن حضرت

موعود بشر از خاندان رسول خداست و همه‌ی حدیث‌ها گویای این حقیقتند و می‌توان گفت: در بیشتر حدیث‌های مهدویت، بر این موضوع تأكید شده است و این حقیقت با الفاظ مختلف و با بیان متعدد منعكس شده است، و شاید علت چنین تأكیدی نیز روشن باشد؛ چون پیش‌بینی می‌شد كه مدعیان فراوانی بیایند و بخواهند مهدی موعود (علیه السلام) را از خود بدانند، ولی از اول، مشخص شد كه امام مهدی (علیه السلام) از خاندان رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است؛ و با این همه تأكید، باز هم عده‌ای خواستند امام مهدی (علیه السلام) را از غیر اهل بیت معرفی كنند كه البته تیرشان به هدف اصابت نكرد.
برای نمونه چند حدیث در این خصوص ذكر می‌شود:
ابن‌ابی‌شیبه از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) روایت كرده است:
لو لم یَبقَ من الدهرِ إلّا یومٌ لَبعثَ اللهُ رجلاً من أهلِ بیتی یَملأُها عَدلاً كما مُلِئَت جوراً (1)؛
اگر از دنیا جز یك روز باقی نماند، خداوند متعال یكی از اهل بیت مرا خواهد فرستاد كه زمین را پر از عدل كند همان‌گونه كه از ستم پر شده است.
ابن‌ماجه و ترمذی نیز به نقل از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین آورده‌اند:
المهدیُّ منّا أهلَ البیتِ... (2)؛
مهدی از ما اهل بیت است...
و نیز در ذخائر العقبی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل شده است:
لو لم یَبقَ من الدنیا إلّا یومٌ واحدٌ، لطَوَّلَ اللهُ ذلك الیومَ حتی یَبعثَ رجلاً مِن وُلدی اسمُه كاسمی (3)؛
اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نماند، خداوند آن روز را طولانی كند تا این كه یكی از فرزندان من ظهور كند كه هم نام من است.
شیخ طوسی هم از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل كرده است:
المهدیُّ من عِترتی (4)؛
مهدی از اهل بیت من است.
با توجه به این‌كه، این موضوع از موارد اتفاقی میان همه‌ی فرقه‌های اسلامی است، بیان این حدیث‌ها در تبیین مطلب كفایت می‌كند، برای آگاهی بیشتر می‌توان به منابع مذكور در پانوشت مراجعه كرد. (5)

یك لغزش

با وجود این همه حدیث، كه در منابع اسلامی آمده، و صراحت آنها بر این كه امام مهدی (علیه السلام) از فرزندان و خاندان رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است، برخی حدیث‌ها، كه ساختگی بودن آنها مشهود است، گویای این هستند كه مهدی موعود (علیه السلام) از نسل عباس است. (6) به اجمال در پاسخ باید گفت: این‌گونه حدیث‌ها افزون بر این كه مخالف با روایت‌های متواترند، اعتبار سندی هم ندارند و رجال اسناد این حدیث‌ها مشكلات زیادی دارند و برای همین بوده كه مفاد این روایت‌ها مورد انكار صریح دانشمندان اهل سنت قرار گرفته و آن را مردود دانسته‌اند. (7)
افزون بر این، در مقابل، شماری از روایت‌های دیگر با صراحت انكار كرده‌اند كه مهدی موعود از نسل عباس باشد. (8)

ب) هم‌نام بودن امام مهدی (علیه السلام) با نام پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم)

نام مهدی (علیه السلام) همانند نام رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است، و از پیش، این واقعیت مشخص شده است، كه حدیث‌های فراوانی بدان تصریح دارد و به همین سبب، همه‌ی اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند كه نام مهدی (علیه السلام) مانند نام رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) است؛ ابوداوود (9)، ترمذی (10)، صدوق (11)، طبرانی (12)، ابن كثیر (13)، ابن اثیر (14)، محقق اربلی (15)، كنجی شافعی (16)، سیوطی (17)، متقی هندی (18) و دیگر مؤلفان، این را با عبارت‌های گوناگونی روایت كرده‌اند كه برای هر محققی این موضوع در اولین مراجعه روشن می‌شود.

ج) هم كنیه بودن با پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم)

برخی از روایت‌های اسلامی كنیه‌ی امام مهدی (علیه السلام) را مانند كنیه‌ی رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و نام آن حضرت مانند نام پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) دانسته‌اند.
پیامبراكرم (صل الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:
یَخرُجُ رجلٌ من وُلدی اسمُه كاسمی، و كُنیتُه ككُنیَتی (19)؛
یكی از فرزندان من در آخرالزمان ظهور خواهد كرد كه هم‌نام و هم كنیه‌ی من است. و نیز می‌فرماید:
لو لم یَبقَ من الدنیا إلّا ساعهٌ واحدةٌ لَطوَّلَ اللهُ تلك الساعةَ، حتی یَخرُجَ رجلٌ من ذُرِّیَّتی اسمُه كاسمی، و كُنیتُه ككنیَتی یَملأُ الأرضَ قسطاً و عدلاً كما مُلِئَت ظلماً و جوراً (20)؛
اگر از عمر دنیا جز یك ساعت باقی نمانده باشد، خداوند آن را به اندازه‌ای طولانی كند تا یكی از فرزندان من كه هم‌نام و هم‌كنیه‌ی من است ظهور كند و زمین را پر از عدل و داد كند بعد از آن‌كه پر از ظلم و ستم شده باشد.

د) امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزند امام علی (علیه السلام)

از دیگر مواردی كه مورد اتفاق روایات شیعه و سنی است، این كه امام مهدی (علیه السلام) از نسل علی (علیه السلام) و از فرزندان آن حضرت است؛ به ذكر چند مورد از این حدیث‌ها، بسنده می‌كنیم.
الف)سیوطی از طبرانی نقل كرده كه وی با اسنادش از عبدالله بن عمر و او از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل كرده، كه آن حضرت دست علی (علیه السلام) را گرفته، فرمود:
...سَیَخرُجُ من صُلبِ هذا فتیً یَملأُ الأرضَ قسطاً و عدلاً... (21)؛
از نسل این، جوانی ظهور خواهد كرد كه زمین را پر از عدل و داد می‌كند... .
ب)جوینی شافعی از ابن‌عباس نقل كرده كه گوید: رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود:
علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) امام امت من است و جانشین من در میان آنهاست و از فرزندان اوست قائم منتظری كه زمین را پر از عدل و داد می‌كند هم‌چنان‌كه پر از ظلم و ستم خواهد شد... (22)
ج)شیخ طوسی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین روایت كرده است:
... فعند ذلك خروجُ المهدیِّ و هو رجلٌ من وُلد هذا- و أشار بیده إلی علیّ بن أبی‌طالب... (23)؛
در این هنگام، خروج مهدی صورت می‌گیرد و او مردی است از فرزندان این و با دستش اشاره كرد به علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) ... .
د)صدوق از امام باقر (علیه السلام) چنین آورده است:
امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگام بازگشت از نهروان در كوفه خطبه می‌خواند، در این میان خبر رسید كه معاویه از او بدگویی می‌كند و بر او نفرین می‌فرستد و یارانش را می‌كشد، حضرت بلند شد و خطبه‌ای خواند تا بدان جا كه گفتند: (از فرزندان من است مهدی این امت) (24).
شایان یادآوری است، همه‌ی حدیث‌هایی كه در قسمت بعدی ذكر خواهد شد و دلالت دارند بر این‌كه امام مهدی (علیه السلام) از نسل حضرت فاطمه (علیها السلام) است، به روشنی گواه این مطلبند كه امام مهدی (علیه السلام) از فرزندان علی (علیه السلام) است.

هـ )امام مهدی (علیه السلام) از نسل حضرت فاطمه (علیها السلام)

حدیث‌های فراوانی در این باره وارد شده است؛ به گونه‌ای كه از قدیمی‌ترین كتاب‌های حدیثی گرفته تا كتاب‌های متأخر، هركدام به گونه‌ای این مطلب را مطرح كرده‌اند.
ابن‌ماجه از امّ‌سلمه نقل كرده كه وی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین شنیده است:
المهدیُّ من عترتی من وُلدِ فاطمةً (25)؛
مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است.
و نیز ابی‌داوود به نقل از امّ‌سلمه (26)، نعیم بن حماد (27)، حاكم (28) و متقی هندی (29) همگی همین حدیث را آورده‌اند.
در منابع حدیثی شیعه هم، این مضمون زیاد به چشم می خورد. كلینی از امام باقر (علیه السلام) نقل كرده كه آن حضرت این‌گونه از جابربن عبدالله انصاری روایت می‌كند:
خدمت فاطمه (علیها السلام) رسیدم و پیش روی او لوحی بود كه در آن، اسم جانشینان پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) كه از نسل فاطمه (علیها السلام) می‌باشند، وجود داشت، و آنها را شمردم... كه دوازده نفر بودند و آخر آنها قائم (علیه السلام) بود... (30).
شیخ طوسی از امام باقر (علیه السلام) این چنین آورده است:
المهدی رجل من ولد فاطمه (31)؛
مهدی، مردی از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است.

و)شباهت امام مهدی به پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم)

امام مهدی (علیه السلام) شباهت تمام به رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) دارد همان‌گونه كه نام موعود اسلام مانند نام رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است، شمایل و خُلق و خوی آن حضرت، نیز مانند پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) است؛ و در این تقارن و تشابه، رمز و رازی نهفته است كه پیدایش و گسترش اسلام با رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) بوده و تكمیل آن در آخرین دوره‌ی حیات بشر، به دست كسی خواهد بود كه از هر نظر مانند رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است.
پیامبر اكرم (صل الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:
القائمُ من وُلْدی اسمُه اسمی... و شَمائلُه شَمائلی... (32)
قائم از فرزندان من است نام او مانند نام من... و شمایل او همانند شمایل من است... .
نیز از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:
... المهدیُ من وُلْدی... اَشبهُ الناسِ بی خلقاً و خُلقاً...(33)؛
... مهدی از فرزندان من... و شبیه‌ترین افراد به من است چه از نظر شكل ظاهری و چه رفتاری... .
ابن حبان از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل می كند:
یَخرُجُ رجلٌ من أهلِ بیتی یُواطِی اسمُه اسمی، و خلقُه خُلقی... (34)؛
یكی از اهل بیت من ظهور خواهد كرد كه هم نام من و رفتارش همانند رفتار من است.
ابونعیم از پیامبر اكرم (صل الله علیه و آله و سلم) نقل می‌كند كه فرمود:
لو یَبقَ من الدنیا إلّا یومٌ واحد لَبَعثَ اللهُ فیه رجلاً اسمُه اسمی. و خُلقُه خُلقی، یَملأُها قسطاً و عدلاً... (35)؛
اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نمانده باشد، در آن یك روز خداوند متعال مردی را می‌فرستد كه هم‌نام و هم خلق من خواهد بود كه جهان را پر از عدل و داد می‌كند.
خطیب بغدادی از پیامبراكرم (صل الله علیه و آله و سلم) ‌نقل می‌كند كه فرمود:
... لا تَذهب الأیّامُ واللیالی حتی یَسكنَها رجلٌ من عترتی، یشبه خَلقُه خَلقی، و خُلقُه خُلقی، یَملأُ الدنیا قسطاً و عدلاً... (36)؛
... روزگاران به پایان نخواهد رسید مگر این كه یكی از خاندان من كه شمایل و رفتار او مانند من است در زمین مستقر خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد می‌كند... .

ز)چهره‌ی نورانی

رخسار نورانی، كه در اولیای الهی سراغ می‌رود، در كامل‌ترین شكلش برای موعود بشریت ذكر شده تا بدان جا كه تلألؤ و درخشندگی رُخ وی بر همگان مشهود است.
جوینی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین روایت كرده است:
المهدیُّ من وُلْدی... كأنَّ وجهَه كوكبٌ دُریُّ... (37)؛
مهدی از فرزندان من است، چهره‌اش همانند ستاره‌ای درخشان می‌باشد.
كنجی شافعی نیز همین را از آن حضرت نقل كرده است. (38)
صدوق به هنگام گزارشِ دیده شدن امام مهدی (علیه السلام) از سوی برخی افراد، شمایل آن حضرت را بنابر توصیف آنها، چنین ذكر كرده است:
... چهره‌اش را همانند پاره‌ای از ماه دیدیم... (39)
محقق اربلی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل كرده كه فرمود:
المهدیُّ من وُلْدی... كأنَّه كوكبٌ دُرّیٌّ... (40)؛
مهدی از فرزندان من است و چهره‌اش همانند ستاره ای درخشان می‌باشد.

ح) پیشانی بلند و كشیده بینی

امام مهدی (علیه السلام) با پیشانیِ بلند و بینیِ كشیده توصیف شده و این تعبیر، در حدیث‌های اسلامی فراوان آمده است. صنعانی از رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل كرده است:
إنّ المهدیَّ أقنی، أجلی (41)؛
مهدی، كشیده بینی و پیشانی بلند است.
این مضمون در كتاب‌های زیادی از اهل سنت منعكس شده؛ از جمله در سنن ابی‌داوود (42)، مستدرك حاكم نیشابوری (43)، جامع الاصول ابن‌اثیر (44)، البیان فی أخبار صاحب الزمان كنجی شافعی (45) و فیض القدیر مناوی (46).
و در جاهای متعددی از كتاب‌های حدیثی شیعه نیز همین تعبیر آمده است. نعمانی از علی (علیه السلام) چنین نقل كرده كه آن حضرت به امام حسین (علیه السلام) نظر افكند و فرمود:
... و سَیُخرِجُ اللهُ من صُلبِه رجلاً باسمِ نبیّكم... و هو رجلٌ اَجلَی الجبینِ، أقنَی الأنفِ... (47)؛
خداوند از نسل او، كسی را به وجود خواهد آورد كه هم‌نام پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) باشد... و او مردی است با پیشانیِ بلند و بینیِ كشیده... .

ط) خال بر گونه


خال مشكین كه بدان عارض گندم‌گون است
سرّ آن دانه كه شد رهزن آدم با اوست (48)

در برخی حدیث‌ها، تنها خال بر گونه آمده، ولی در برخی دیگر خال بر گونه‌ی راست ذكر شده است. صدوق روایتی نقل كرده كه می‌فرماید:
... بخدِّه الأیمنِ خالٌ... (49)؛
بر گونه‌ی راست او، خالی است...
ولی نعمانی فقط خال بر گونه را نقل كرده است. (50) قطب راوندی هم نقل كرده كه در گونه‌ی راست ایشان خالی وجود دارد. (51)
جوینی خراسانی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) در توصیف شمایل امام مهدی (علیه السلام) روایت كرده است:
... فی خدّه خالٌ أَسودُ... (52)؛
در گونه‌اش، خالی مشكی است...
كنجی شافعی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین روایت كرده است:
...فی خدّه الأیمن خالٌ أَسودُ... (53)؛
بر گونه‌ی راست مهدی، خالی مشكی، وجود دارد... .

ی) دندان‌های از هم جدا

از دیگر ویژگی‌های جسمی كه به صورت مشترك در حدیث‌های اسلامی برای امام مهدی (علیه السلام) آمده توصیف دندان‌های ایشان است؛ دندان‌های از هم جدا مضمونی است كه در این حدیث‌ها ذكر شده است.
نعمانی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت كرده است:
... هو (المهدیّ) رجلٌ... أفلجُ الثنایا... (54)؛
مهدی دارای دندان‌های از هم جداست.
ابونعیم از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل می‌كند:
لَیَبعَثنَّ اللهُ من عترتی رجلاً أَفرقَ (55)‌ الثنایا... (56)؛
خداوند یكی از اهل بیت مرا، كه دندان‌هایش از هم جداست، می‌فرستد...

ك) ظهور در چهل سالگی

آن‌چه از روایات بی‌شمار به دست می‌آید این كه امام مهدی (علیه السلام) در سنی ظهور خواهد كرد كه از لحاظ رشد جسمی به سرحد كمال انسانی رسیده و از این میان، بیشتر این روایت‌ها گویای آنند كه سن ایشان در حدود و شكل مردی چهل ساله می‌باشد البته غیر از سن چهل سالگی نیز گفته شده، ولی آنها هم نزدیك به چهل گفته‌اند.
جوینی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل كرده است:
... المهدیُّ من وُلدی ابنُ أربعینَ سنةً... (57)؛
مهدی از فرزندان من است در سن چهل سالگی... .
كنجی شافی نیز همین حدیث را نقل كرده است. (58)
قطب راوندی نقل كرده است:
علامتُه أن یكونَ شیخَ السنِّ، شابَّ المَنظِره حتّی أنّ الناظرَ إلیه لیَحسِبُه ابنَ أربعینَ سنهً أو ما دونَها (59)؛
نشانه‌ی قائم ما هنگام خروج این است كه از لحاظ سن، كهن‌سال، ولی از نظر چهره، جوان می‌باشد كه تماشاگر وی گمان می‌برد كه او چهل ساله یا نزدیك به آن است... .

پی‌نوشت‌ها:

1.ابن‌ابی‌شیبه، الكتاب المصنَّف، ح 37637.
2.ابن‌ماجه، سنن، ح4085 و ترمذی، سنن، ح2230.
3.ابن‌بابویه، الامامة و التبصره، ص 153، صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 177، همو، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج1، ص 297، خزاز قمی، كفایة الاثر، ص 266، مفید، الارشاد، ج2، ص 340، فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 261، ترمذی، سنن، ح2332، طبرانی، المعجم الكبیر، ج10، ص 135، ح10222، همو، المعجم الاوسط، ج2، ص 55، مبار كفودی، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، ج6، ص 404، سیوطی، الجامع الصغیر، ج2، ص 438، متقی هندی، كنزالعمّال، ج14، ح38661 و طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، «باب ما جاء من ذلك مختصّاً بالحسین (علیه السلام)».
4.طوسی، غیبت، ص 186، ص 145، قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج3، ص 378، مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص 75، ح30، مباركفودی، تحفةالأحوذی، ج6، ص 403 و متقی هندی، كنزالعمّال، ج14، ح38662.
5.طبرانی، المعجم الكبیر، ح10215 و 10216، حاكم نیشابوری، المستدرك علی الصحیحین، ج4، ص 557، ابن‌اثیر، جامع الاصول، ح7813، ابن‌كثیر الدمشقی، النهایه فی الفتن و الملاحم، ص 25، هیتمی، الصواعق المحرقه، ص 249، كنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان و متقی هندی، كنزالعمّال، ح38653.
6.ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج1، ص 315، خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص 323، و ابن عساكر، تاریخ دمشق، ج4، ص 178-179.
7.رك: ابن‌جوزی، العلل المتناهیه فی الأحادیث الواهیه، شماره‌ی 1435، 1437 و 1438، سیوطی، العرف الوردی فی اخبار المهدی، چاپ شده با الرسائل العشر، ص 252 و بستوی، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث الضعیفه، ص12 و 80.
8.رك:علی كورانی و جمعی از نویسندگان، معجم احادیث المهدی، ج1، ص 194-198.
9.ابوداوود، سنن، ح4276.
10.ترمذی، سنن، ح2230.
11.صدوق، كمال الدین، ج1، ص 286، ب25، ح1.
12.طبرانی، المعجم الكبیر، ح10215، 10217، 10219، 10220-10221، 10223 و 10226-10225
13.ابن‌كثیر، النهایه، ص26.
14.ابن‌اثیر، جامع الأصول، ح7810
15.اربلی، كشف الغمّة، ج3، ص 373.
16.كنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب1، ح2-3.
17.سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج2، ص 70.
18.متقی هندی، كنز العمّال، ح38655 و 38707.
19.مقدّسی شافعی، عقد الدرر، باب2، ص56.
20.مفید، نكت الاعتقادیه، ص44 و همین مضمون، ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی، ج4، ص 91، ح125.
21.سیوطی، العرف الوردی فی أخبار المهدی، (چاپ شده الرسائل العشر)، ص 219.
22.جوینی، فرائد السمطین، ج2، ص 327، ح589.
23.طوسی، كتاب الغیبه، ص 185، ح144.
24.صدوق، معانی الأخبار، ص 61 و همین مضمون، در جاهای مختلفی از جمله اصول كافی، ج1، ص 407، ح1 و الغیبة نعمانی، ص 140 و 142 و اثبات الوصیّه، ص 279 آمده است. برای آگاهی بیشتر از این‌گونه حدیث‌ها، ر.ك: عسكری، المهدی الموعود المنتظر عند علماء أهل السنّة و الإمامیة، ج1، باب 4 و صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، فصل دوم، باب ششم.
25.ابن‌ماجه، سنن، ح4278.
26.ابی‌داوود، سنن، ح4086.
27.نعیم بن حماد، الفتن، ص 375.
28.حاكم نیشابوری، المستدرك علی الصحیحین، ج4، ص 557.
29.متقی هندی، كنز العمّال، ج14، ص 264، ح38662. نكته‌ی قابل توجه این‌كه نویسنده، این حدیث را به نقل از: صحیح مسلم ذكر كرده در حالی كه اكنون در خود صحیح مسلم این حدیث وجود ندارد.
30.كلینی، اصول كافی، ج1، ص 532، ح9.
31.طوسی، غیبت، ص 187، و همین مضمون، در كشف الغمّه، ج3، ص 228 و 258، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 80 و اثبات الوصیّه، ص 282 آمده است.
32.صدوق، كمال الدین، ج2، ص 415، ح6 و ص 257، ح2.
33. همان، ج1، ص 286، ح1 و شبیه این حدیث، طوسی، كتاب الغیبه، ص 189، ح52 و نعمانی، الغیبه، ص 214، ح2.
34.ابن‌حبان، صحیح، ج15، ص 237، ح6825.
35.به نقل از: كنجی، شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، ص71، باب 31، ح44، و اربلی، كشف الغمّة، ج3، ص 259.
36.خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج9، ص 471، ش 1501.
37.جوینی، فرائدالسمطین، ج2، ص 314، ح565.
38.كنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب7، ح50 و مقدسی، شافعی، عقد الدرر، باب1، ص 38.
39.صدوق، كمال الدین، ج2، ص 469، ح23 و ص 384، ح1، طوسی، غیبت، ص 229، ح246 و ص357، ح319، راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص 485 و ج3، ص 1104، طبری، دلائل الإمامه، ص 270 و مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 50، ح35.
40.اربلی، كشف الغمّة فی معرفة الائمه، ج3، ص 259، ح8، راوندی، الخرائج و الجرائح، ج3، ص 1104، ح24 و طبری، دلائل الإمامه، ص 273.
41.صنعانی، المصنِّف، ح20773.
42.ابی‌داوود، سنن، «كتاب المهدی»، ح2485.
43.حاكم نیشابوری، المستدرك علی الصحیحین، ح557.
44.ابن‌اثیر، جامع الأصول، ح7813.
45.كنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب8، ح31.
46.مناوی، فیض القدیر، ح9244.
47.نعمانی، غیبت، ص 214، ح2، اربلی، كشف الغمّة، ج3، ص 259، طبری، دلائل الامامه، ص 258، بحارالانوار، ج51، ص 40، ح39، ص 131، ح25 و ابوعمرو الدانی، سنن، ص94.
48.حافظ، دیوان، ص 50.
49.صدوق، كمال الدین، ج2، ص 445، ح19 و بحارالانوار، ج52، ص 34، ح28.
50.نعمانی، غیبت، ص 304، ح14.
51.راوندی، الخرائج والجرائح، ج2، ص 958.
52.جوینی، فرائدالسمطین، ج2، ح565.
53.كنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب 18، ح51.
54.نعمانی، غیبت، باب13، ص 214، ح2 و مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص 39، ج20.
55.أفرق الثنایا: كالأفلج، بمعنی افلج (از هم جدا بودن) (خلیل، العین، ج5، ص 147، ماده‌ی فرق).
56.به نقل از: كنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب‌الزمان، باب19، ص 83، ح52 و قندوزی، ینابیع‌الموده، ج3، ص 263.
57.جوینی، فرائدالسمطین، ج2، ص 565.
58.كنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب8، ح51.
59.راوندی، الخرائج والجرائح، ج3، ص 1170، بحارالانوار، ج52، ص 285، ح16 و همین مضمون، صدوق، كمال الدین، ج1، ص 315، ح2.

منبع مقاله :
اكبرنژاد، مهدی؛ (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، قم: مؤسسه بوستان كتاب(مركز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، سوم 1388