عاشورا، تاويل نهي از منكر
عاشورا، تاويل نهي از منكر
نويسنده:منصور عليزاده
منبع:روزنامه کیهان
منبع:روزنامه کیهان
امر به معروف و نهي از منكر، در آموزه هاي قرآني در حوزه عمل اجتماعي ازجايگاه بسيار بالا و پرارزشي برخوردار است. از اين رو معتزله آن را در كنار توحيد و عدل و وعد و وعيد از اصول دين برشمرده وشيعيان آن را به عنوان دو اصل از اصول دهگانه فروع دين و از ضروريات آن داشته اند و گفته اند كه بنياد دين و شريعت بر نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زكات، امر به معروف، نهي از منكر، تولي وتبري است. با اين همه اين اصل مهم ازسوي بسياري از مسلمانان و حتي فقيهان، با بي مهري و كم توجهي روبه رو شده و آن را تا مصاديق جزيي و امور كوچك و پيش پا افتاده تنزل داده اند.
اين امر حتي در ميان شيعيان نيز با تاويل و تفسيري نادرست مواجه شده و شماري اندك از فقيهان يا به مسئله نپرداخته و يا آن را در امور بسيار جزيي و خرد فروكاسته اند. ريشه اين بي توجهي را مي بايست در تفكرخلافت سلطنتي جست كه وجود اين اصل با مفهوم و تاويل درست و واقعي آن را عامل اضمحلال و فروپاشي حكومت جائرانه و ستمگرانه و ناروايي خويش برمي شمردند. از اين رو مي توان نهضت خونين عاشورايي و قيام طف در كربلا را در راستاي تاويل اين اصل برشمرد تا همانطور كه پيش از اين مؤمناني همراه پيامبر(ص) براي تنزيل و ريزش انوار الهي بر دل ها و جان هاي مردم، شمشير زدند اكنون مومنان راستين وباورمند در كنار امامان نهضت نظام ولايي، براي تاويل، شمشير بركشند و به مقابله با تفكر ناروا و نادرست برخيزند تا تحريف در دين را به مردم نشان دهند وحقايق كلام الهي و آموزه هاي رباني را بازشناسانند. بدين ترتيب لازم است نقش نهضت عاشورايي را در حوزه تاويل گرايي دين و مبارزه با تحريف آن تحليل و تجزيه كرد. تاويل در نوشتار هم به معناي بيان حقايق و مفاهيم راستين است و هم به معناي ايجاد و تحقق خارجي يك معنا و مفهوم. با اين نگرش مسئله نهي از منكر در نهضت عاشورايي مورد بررسي قرار مي گيرد.
از آن جايي كه سخن از فرمان و بازداشتن در امر به معروف و نهي از منكر در حوزه عمل گفتاري قرار مي گيرد، آن را در حوزه فقه كه مرتبط به اعمال مكلفين است دسته بندي مي كنند. به نظر مي رسد كه نهي از منكر هرچند در حوزه عمل گفتاري و فقه قرار مي گيرد ولي امري فراتر از آن است؛ زيرا مفهوم امر در واژگان قرآني و كاربردهاي آن اختصاص به حوزه عمل گفتاري و كلامي ندارد بلكه به حوزه عمل و فعل خارجي و جوارحي نيز تعلق مي گيرد. در حقيقت گاه امر به معناي تحقق خارجي و اقامه و برپايي چيزي است. از اين رو حتي بسياري از فقيهان در همين مساله امر به معروف و نهي از منكر در برخي از مراتب به امر گفتاري و يا نهي زباني بسنده نكرده و بر مومنان و يا گروهي سازمان يافته از مومنان به عنوان تشكل امنيتي و انتظامي تكليف نموده اند كه با عمل، جلوي منكر را گرفته و يا به معروف وادار سازند. بنابراين هرگز آن را در حوزه عمل گفتاري محدود نساخته بلكه فراتر از آن در حوزه عمل جوارحي و خارجي وارد نموده اند. اين خود دليلي بر اين نكته است كه امر به معروف و نهي از منكر اختصاص به حوزه عمل گفتاري ندارد.
اقامه هر يك از اين دواصل گاه از مقام عمل گفتاري فراتر مي رود و به اشكال مختلف ديگر براي بازداشتن منكران و ترك كنندگان معروف ظهور مي كند.
معتزله نهايت آن را شمشير و قيام مسلحانه ضد نظام ظالم برشمرده اند و گفته اند كه در صورتي كه نظام سياسي اسلامي برخلاف احكام و آموزه هاي اسلامي عمل كرد و دولت معروف را ترك و منكر را اشاعه داد، مومنان موظف هستند بر ضد آن قيام مسلحانه نمايند و متوسل به زور و شمشير شوند.
اين تفكر برخاسته از عمل امام حسين(ع) در برابر دولت اموي يزيدي بود كه حتي ابوحنيفه از بنيانگذاران مكتب فقهي اهل سنت كه خود تفكر اعتزالي داشت نه تنها بر اين اساس فرمان به قيام ضد دولت هاي عباسي داد بلكه خود در اين راستا كمك هاي مالي نمود و پيروان خويش را به ياري قيام كنندگان تشويق نمود كه حتي به جهت همين پشتيباني هاي فكري و مالي و نظامي بازداشت و تازيانه خورد. (همان منابع پيشين و تواريخ اسلامي)
در حقيقت در نگاه اميرمؤمنان و نظام ولايي جهاد در راه خدا، با آن همه ارزش و اعتباري كه دارد در برابر امربه معروف و نهي از منكر در حكم آب دهان در برابر درياي پهناور است؛ زيرا اقامه هر واجب ديني، امنيت راه ها، حليت داد و ستد، برطرف كردن ظلم و ستم فردي و جمعي، مردمي و دولتي، آباداني زمين، انتقام از دشمنان و سامان يافتن همه كارها در گرو اجراي امر به معروف و نهي ازمنكر است.(وسايل الشيعه ج11 ص359)
اين مسئله تنها در روايات شيعي اين گونه خودنمايي كرده و ارزش و مقام مي-يابد اما در آثار و منابع غيرشيعي، هم از نظر تعداد و هم از نظر محتوا، تنزل يافته و از مقام و ارزش مي افتد.
محدود سازي امر به معروف و نهي از منكر در حوزه وظايف جزيي و كوچك از سوي اهل سنت، تحت تأثير نظام خلافت سلطنتي است. از اين رو جريان محدودسازي امربه معروف و نهي ازمنكر كه به طور مشترك در مذاهب اهل سنت از اصحاب رأي و حديث ديده مي شود در واقع به معناي محدود كردن اين دو امر اجتماعي و سياسي در حوزه وظايف كوچك و فردي است. (دايره المعارف بزرگ اسلامي ج10 ص205)
اين گونه برخورد نشان مي دهد كه امر به معروف و نهي از منكر هنوز در جامعه از جايگاه خاص و والايي برخوردار بوده كه هم حاكم و هم مردم از آن آگاه بوده و مفهوم آن را به درستي مي فهميدند و مصاديق آن را به خوبي مي شناختند و عمل مي كردند. اين بدان معناست كه از نظر حكام و مردم آن زمان، امر به معروف و نهي از منكر چنان از دامنه گسترده اي برخوردار بود كه حتي شمشير كشيدن به روي حاكم و به راه راست آوردن وي از وظايف عمومي مردم و مؤمنان بوده و در اين راستا قرارمي گرفته است.
در حوزه نظام سياسي با توجه به اين كه تبليغ كرده بودند اسلام و قرآن داراي انديشه و فلسفه سياسي نيست و به طريق اولي از شكل و نظام سياسي خاصي نيز سخن نمي گويد، زمينه تحريف در اين بخش از دين را فراهم مي آورند به گونه اي كه نظام سياسي اسلام به شكل جمهوريت سنايي يوناني و جمهوريت انتصابي و پادشاهي استبدادي به شكل سخت گيرانه تر از هرگونه پادشاهي برخوردار از مشروعيت ديني و الهي و سلطانيزم تغيير ماهيت و هويت مي دهد.
دين در اين جامعه و نظام سياسي به گونه اي تحريف و تغيير مي يابد كه جامعه برتر قرآني به پست ترين جوامع بشري تبديل مي شود و مردم آن از هر نظر در فشار قرار مي گيرند. كوچك ترين حركت ضدستمگري فردي و اجتماعي به عنوان تكفير و خروج بر خدا و دولت الهي معنا مي يابد و به شدت سركوب مي شود. براي آن كه هر دهان مخالفي را بست نخست حكم تكفيري صادر مي شود و سپس گردن شخص به مشروعيت ديني زده مي شود. اين گونه است كه حركت ها و مخالفت هاي مالك بن نويره و حجر بن عدي و حتي امام حسين(ع) به عنوان كفر و خروج از دين و دولت اسلامي معنا مي شود و به شدت سركوب مي شود. مردم به حكم ايمان و اسلام سر امام حسين(ع) را به نسبت خشنودي خدا و رسول(ص) از بدنش جدا مي سازند و بر آن جشن مي گيرند و هلهله مي كنند و شادمانه وارد كوفه مي شوند.
دولت در حوزه نظام سياسي، افزون بر عدم مشروعيت ديني، با مسئله جور و ستم و عدم مشروعيت و مقبوليت سياسي از نظر امام حسين(ع) مواجه است. اگر تاكنون دولت ها و نظام خلافت غيرولايي از مشروعيت ديني رنج مي برد امروز با حكومت يزيدي، با عدم مشروعيت سياسي نيز روبرو بود.
مفاهيم مهم در حوزه عمل اجتماعي و سياسي تغيير ماهيت مي دهد و امر به معروف و نهي از منكر در دايره كوچك و امور شخصي و فردي قرار مي گيرد. اين گونه است كه دين با مشكل تحريف در حوزه تاويل روبه رو مي شود.
اميرمؤمنان(ع) در زمان خويش به دو شكل بيان حقايق و مفاهيم و آموزش آن به برخي از اشخاص خاص در زماني كه دور از قدرت بود و مبارزه عملي در زمان حكومت خود مي كوشد تا با مسئله تحريف دين مقابله كند. از اين رو شعار جنگ هاي جمل و صفين و نهروان شمشير براي تاويل است چنان كه در عصر پيامبر(ص) براي تحريف شمشيرزده بودند. دراين زمان براي اين كه دين به طور كامل اجرايي شود و تاويل معناي خارجي يابد مي بايست با قدرت و شمشير وارد ميدان عمل شد. براي مبارزه با تغيير معنايي و مفهومي و تحريف معنوي نيز تاويل، امري ضروري است.
براين اساس با عمل مي بايست چنان كاري كرد تا نتوان آن را توجيه كرد و تغيير داد.
عمل امام علي(ع) در دوره خلافت خويش تاويل دين بود تا به گونه اي در اذهان وارد شود كه نتوان آن را تغيير داد. اين عمل از سوي امام حسن(ع) و امام حسين(ع) نيز ادامه مي يابد و آن دو نيز مفاهيم اساسي دين را به مورد ا جرا درمي آورند به گونه اي كه ديگر قابل تحريف معنايي و معنوي نباشد. اگر اكنون ما نظام ولايي را به سادگي مي پذيريم و يا گستره امر به معروف و نهي از منكر را تا حوزه عمل اجتماعي و سياسي و فروپاشي نظام هاي جور و ستمگر بالا مي بريم براي آن است كه امام اين مفاهيم و معاني را تاويل كرد و به شكل اجرايي تحقق بخشيد. اگر ابوحنيفه و ديگر اعتزاليون، امر به معروف و نهي از منكر را به عنوان اصول پنج گانه دين اسلام برمي شمارند آثار همان تاويل امامان(ع) است.
در حقيقت تلاش امام در مسئله قيام و عاشورا تأويل گري مفاهيم بنيادين است. بسياري از اين مفاهيم تحريف شده در زمان امام حسين(ع) در عصر امام اميرمومنان علي(ع) و با تلاش هاي وي تاويل شده بود و برخي را نيز امام حسن(ع) با عمل سياسي خويش معنا و مفهوم واقعي بخشيده و در مصداق خارجي تاويل برده بود. اكنون امام حسين(ع) مي بايست كل نظام غيرولايي را با حركت انقلابي خويش زير سؤال برد و دين را در حوزه عمل سياسي نسبت به نظام هاي جور و باطل تاويل كند. كاري كه امام حسين(ع) كرد، اين بود كه دايره نهي از منكر را تا قيام مسلحانه نسبت به نظام هاي غيرولايي و جور بالا برد. اين گونه است كه پس از عاشورا هركسي به خود اين اجازه را مي دهد تا بر پايه نهي از منكر بر ضدخلافت سلطنتي و نظام جور و ستمگر قيام كند و حتي ابوحنيفه ها را همراه خويش نمايند. اين بهترين روشي بود كه دين در جامعه تاويل شود و مصاديق آن به درستي خود را نشان دهد كه قابل تحريف نباشد.
به نظر مي رسد كه نه تنها مي بايست براي تحليل قيام امام حسين(ع) و نهضت عاشورايي به مسئله تاويل گرايي دين از سوي آن حضرت توجه داشت بلكه هريك از رفتارها و گفتارها و اعمال ديگر امامان(ع) كه خلفاي واقعي پيامبر(ص) هستند مي بايست دراين روش و بينش و نگرش تحليل و تبيين گردد.
اين امر حتي در ميان شيعيان نيز با تاويل و تفسيري نادرست مواجه شده و شماري اندك از فقيهان يا به مسئله نپرداخته و يا آن را در امور بسيار جزيي و خرد فروكاسته اند. ريشه اين بي توجهي را مي بايست در تفكرخلافت سلطنتي جست كه وجود اين اصل با مفهوم و تاويل درست و واقعي آن را عامل اضمحلال و فروپاشي حكومت جائرانه و ستمگرانه و ناروايي خويش برمي شمردند. از اين رو مي توان نهضت خونين عاشورايي و قيام طف در كربلا را در راستاي تاويل اين اصل برشمرد تا همانطور كه پيش از اين مؤمناني همراه پيامبر(ص) براي تنزيل و ريزش انوار الهي بر دل ها و جان هاي مردم، شمشير زدند اكنون مومنان راستين وباورمند در كنار امامان نهضت نظام ولايي، براي تاويل، شمشير بركشند و به مقابله با تفكر ناروا و نادرست برخيزند تا تحريف در دين را به مردم نشان دهند وحقايق كلام الهي و آموزه هاي رباني را بازشناسانند. بدين ترتيب لازم است نقش نهضت عاشورايي را در حوزه تاويل گرايي دين و مبارزه با تحريف آن تحليل و تجزيه كرد. تاويل در نوشتار هم به معناي بيان حقايق و مفاهيم راستين است و هم به معناي ايجاد و تحقق خارجي يك معنا و مفهوم. با اين نگرش مسئله نهي از منكر در نهضت عاشورايي مورد بررسي قرار مي گيرد.
مفهوم نهي از منكر
عقل و دين دو روي يك سكه
از آن جايي كه سخن از فرمان و بازداشتن در امر به معروف و نهي از منكر در حوزه عمل گفتاري قرار مي گيرد، آن را در حوزه فقه كه مرتبط به اعمال مكلفين است دسته بندي مي كنند. به نظر مي رسد كه نهي از منكر هرچند در حوزه عمل گفتاري و فقه قرار مي گيرد ولي امري فراتر از آن است؛ زيرا مفهوم امر در واژگان قرآني و كاربردهاي آن اختصاص به حوزه عمل گفتاري و كلامي ندارد بلكه به حوزه عمل و فعل خارجي و جوارحي نيز تعلق مي گيرد. در حقيقت گاه امر به معناي تحقق خارجي و اقامه و برپايي چيزي است. از اين رو حتي بسياري از فقيهان در همين مساله امر به معروف و نهي از منكر در برخي از مراتب به امر گفتاري و يا نهي زباني بسنده نكرده و بر مومنان و يا گروهي سازمان يافته از مومنان به عنوان تشكل امنيتي و انتظامي تكليف نموده اند كه با عمل، جلوي منكر را گرفته و يا به معروف وادار سازند. بنابراين هرگز آن را در حوزه عمل گفتاري محدود نساخته بلكه فراتر از آن در حوزه عمل جوارحي و خارجي وارد نموده اند. اين خود دليلي بر اين نكته است كه امر به معروف و نهي از منكر اختصاص به حوزه عمل گفتاري ندارد.
امر به معروف و نهي از منكر وظيفه همگان
اقامه هر يك از اين دواصل گاه از مقام عمل گفتاري فراتر مي رود و به اشكال مختلف ديگر براي بازداشتن منكران و ترك كنندگان معروف ظهور مي كند.
معتزله نهايت آن را شمشير و قيام مسلحانه ضد نظام ظالم برشمرده اند و گفته اند كه در صورتي كه نظام سياسي اسلامي برخلاف احكام و آموزه هاي اسلامي عمل كرد و دولت معروف را ترك و منكر را اشاعه داد، مومنان موظف هستند بر ضد آن قيام مسلحانه نمايند و متوسل به زور و شمشير شوند.
اين تفكر برخاسته از عمل امام حسين(ع) در برابر دولت اموي يزيدي بود كه حتي ابوحنيفه از بنيانگذاران مكتب فقهي اهل سنت كه خود تفكر اعتزالي داشت نه تنها بر اين اساس فرمان به قيام ضد دولت هاي عباسي داد بلكه خود در اين راستا كمك هاي مالي نمود و پيروان خويش را به ياري قيام كنندگان تشويق نمود كه حتي به جهت همين پشتيباني هاي فكري و مالي و نظامي بازداشت و تازيانه خورد. (همان منابع پيشين و تواريخ اسلامي)
گستره امر به معروف و نهي از منكر
در حقيقت در نگاه اميرمؤمنان و نظام ولايي جهاد در راه خدا، با آن همه ارزش و اعتباري كه دارد در برابر امربه معروف و نهي از منكر در حكم آب دهان در برابر درياي پهناور است؛ زيرا اقامه هر واجب ديني، امنيت راه ها، حليت داد و ستد، برطرف كردن ظلم و ستم فردي و جمعي، مردمي و دولتي، آباداني زمين، انتقام از دشمنان و سامان يافتن همه كارها در گرو اجراي امر به معروف و نهي ازمنكر است.(وسايل الشيعه ج11 ص359)
اين مسئله تنها در روايات شيعي اين گونه خودنمايي كرده و ارزش و مقام مي-يابد اما در آثار و منابع غيرشيعي، هم از نظر تعداد و هم از نظر محتوا، تنزل يافته و از مقام و ارزش مي افتد.
محدود سازي امر به معروف و نهي از منكر در حوزه وظايف جزيي و كوچك از سوي اهل سنت، تحت تأثير نظام خلافت سلطنتي است. از اين رو جريان محدودسازي امربه معروف و نهي ازمنكر كه به طور مشترك در مذاهب اهل سنت از اصحاب رأي و حديث ديده مي شود در واقع به معناي محدود كردن اين دو امر اجتماعي و سياسي در حوزه وظايف كوچك و فردي است. (دايره المعارف بزرگ اسلامي ج10 ص205)
امربه معروف درآموزه هاي اهل سنت
اين گونه برخورد نشان مي دهد كه امر به معروف و نهي از منكر هنوز در جامعه از جايگاه خاص و والايي برخوردار بوده كه هم حاكم و هم مردم از آن آگاه بوده و مفهوم آن را به درستي مي فهميدند و مصاديق آن را به خوبي مي شناختند و عمل مي كردند. اين بدان معناست كه از نظر حكام و مردم آن زمان، امر به معروف و نهي از منكر چنان از دامنه گسترده اي برخوردار بود كه حتي شمشير كشيدن به روي حاكم و به راه راست آوردن وي از وظايف عمومي مردم و مؤمنان بوده و در اين راستا قرارمي گرفته است.
انحراف و تحريف دين در نظام غيرولايي
انحراف خلافت غيرولايي
در حوزه نظام سياسي با توجه به اين كه تبليغ كرده بودند اسلام و قرآن داراي انديشه و فلسفه سياسي نيست و به طريق اولي از شكل و نظام سياسي خاصي نيز سخن نمي گويد، زمينه تحريف در اين بخش از دين را فراهم مي آورند به گونه اي كه نظام سياسي اسلام به شكل جمهوريت سنايي يوناني و جمهوريت انتصابي و پادشاهي استبدادي به شكل سخت گيرانه تر از هرگونه پادشاهي برخوردار از مشروعيت ديني و الهي و سلطانيزم تغيير ماهيت و هويت مي دهد.
دين در اين جامعه و نظام سياسي به گونه اي تحريف و تغيير مي يابد كه جامعه برتر قرآني به پست ترين جوامع بشري تبديل مي شود و مردم آن از هر نظر در فشار قرار مي گيرند. كوچك ترين حركت ضدستمگري فردي و اجتماعي به عنوان تكفير و خروج بر خدا و دولت الهي معنا مي يابد و به شدت سركوب مي شود. براي آن كه هر دهان مخالفي را بست نخست حكم تكفيري صادر مي شود و سپس گردن شخص به مشروعيت ديني زده مي شود. اين گونه است كه حركت ها و مخالفت هاي مالك بن نويره و حجر بن عدي و حتي امام حسين(ع) به عنوان كفر و خروج از دين و دولت اسلامي معنا مي شود و به شدت سركوب مي شود. مردم به حكم ايمان و اسلام سر امام حسين(ع) را به نسبت خشنودي خدا و رسول(ص) از بدنش جدا مي سازند و بر آن جشن مي گيرند و هلهله مي كنند و شادمانه وارد كوفه مي شوند.
قيام امام حسين (ع) و تاويل
دولت در حوزه نظام سياسي، افزون بر عدم مشروعيت ديني، با مسئله جور و ستم و عدم مشروعيت و مقبوليت سياسي از نظر امام حسين(ع) مواجه است. اگر تاكنون دولت ها و نظام خلافت غيرولايي از مشروعيت ديني رنج مي برد امروز با حكومت يزيدي، با عدم مشروعيت سياسي نيز روبرو بود.
مبارزه امامان براي تاويل در دين
مفاهيم مهم در حوزه عمل اجتماعي و سياسي تغيير ماهيت مي دهد و امر به معروف و نهي از منكر در دايره كوچك و امور شخصي و فردي قرار مي گيرد. اين گونه است كه دين با مشكل تحريف در حوزه تاويل روبه رو مي شود.
اميرمؤمنان(ع) در زمان خويش به دو شكل بيان حقايق و مفاهيم و آموزش آن به برخي از اشخاص خاص در زماني كه دور از قدرت بود و مبارزه عملي در زمان حكومت خود مي كوشد تا با مسئله تحريف دين مقابله كند. از اين رو شعار جنگ هاي جمل و صفين و نهروان شمشير براي تاويل است چنان كه در عصر پيامبر(ص) براي تحريف شمشيرزده بودند. دراين زمان براي اين كه دين به طور كامل اجرايي شود و تاويل معناي خارجي يابد مي بايست با قدرت و شمشير وارد ميدان عمل شد. براي مبارزه با تغيير معنايي و مفهومي و تحريف معنوي نيز تاويل، امري ضروري است.
براين اساس با عمل مي بايست چنان كاري كرد تا نتوان آن را توجيه كرد و تغيير داد.
عمل امام علي(ع) در دوره خلافت خويش تاويل دين بود تا به گونه اي در اذهان وارد شود كه نتوان آن را تغيير داد. اين عمل از سوي امام حسن(ع) و امام حسين(ع) نيز ادامه مي يابد و آن دو نيز مفاهيم اساسي دين را به مورد ا جرا درمي آورند به گونه اي كه ديگر قابل تحريف معنايي و معنوي نباشد. اگر اكنون ما نظام ولايي را به سادگي مي پذيريم و يا گستره امر به معروف و نهي از منكر را تا حوزه عمل اجتماعي و سياسي و فروپاشي نظام هاي جور و ستمگر بالا مي بريم براي آن است كه امام اين مفاهيم و معاني را تاويل كرد و به شكل اجرايي تحقق بخشيد. اگر ابوحنيفه و ديگر اعتزاليون، امر به معروف و نهي از منكر را به عنوان اصول پنج گانه دين اسلام برمي شمارند آثار همان تاويل امامان(ع) است.
در حقيقت تلاش امام در مسئله قيام و عاشورا تأويل گري مفاهيم بنيادين است. بسياري از اين مفاهيم تحريف شده در زمان امام حسين(ع) در عصر امام اميرمومنان علي(ع) و با تلاش هاي وي تاويل شده بود و برخي را نيز امام حسن(ع) با عمل سياسي خويش معنا و مفهوم واقعي بخشيده و در مصداق خارجي تاويل برده بود. اكنون امام حسين(ع) مي بايست كل نظام غيرولايي را با حركت انقلابي خويش زير سؤال برد و دين را در حوزه عمل سياسي نسبت به نظام هاي جور و باطل تاويل كند. كاري كه امام حسين(ع) كرد، اين بود كه دايره نهي از منكر را تا قيام مسلحانه نسبت به نظام هاي غيرولايي و جور بالا برد. اين گونه است كه پس از عاشورا هركسي به خود اين اجازه را مي دهد تا بر پايه نهي از منكر بر ضدخلافت سلطنتي و نظام جور و ستمگر قيام كند و حتي ابوحنيفه ها را همراه خويش نمايند. اين بهترين روشي بود كه دين در جامعه تاويل شود و مصاديق آن به درستي خود را نشان دهد كه قابل تحريف نباشد.
امامان معصوم و تأويل دين
به نظر مي رسد كه نه تنها مي بايست براي تحليل قيام امام حسين(ع) و نهضت عاشورايي به مسئله تاويل گرايي دين از سوي آن حضرت توجه داشت بلكه هريك از رفتارها و گفتارها و اعمال ديگر امامان(ع) كه خلفاي واقعي پيامبر(ص) هستند مي بايست دراين روش و بينش و نگرش تحليل و تبيين گردد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}