امتیاز انسان بر دیگر موجودات در حکمت متعالیه
اختصاصیترین خصیصهی انسان تصور کردن معناهای غیرمادی یا مجرد از ماده است؛ به عبارت دیگر، فصل انسان از موجودات حیوانی که تحقق انسانیت و فعلیت آن بدان بسته است، همانا علم است و عینیت هویت انسانیِ انسان در
نویسنده: دکتر جمیله علمالهدی
براساس نظریه صدرالمتألهین، امتیاز اصلی انسان نسبت به دیگر موجودات «علم» است.
«اخص خواص الانسان تصور المعانی المجردة من المواد کل التجرید.» (1)
اختصاصیترین خصیصهی انسان تصور کردن معناهای غیرمادی یا مجرد از ماده است؛ به عبارت دیگر، فصل انسان از موجودات حیوانی که تحقق انسانیت و فعلیت آن بدان بسته است، همانا علم است و عینیت هویت انسانیِ انسان در حقیقت به ظهور وجه امتیاز یا فصل آن، یعنی علم متوقف گشته است.
«حضور» در مقام ادراک انسان از ذات خویش مبنایی است که طرح معرفتشناختی و انسانشناختی صدرایی را به هم پیوند میزند و امکانِ تکمیل طرح جامع فلسفهی اصالت وجودی او را فراهم میآورد.
اگرچه ادراک حضوری قبل از صدرا به عنوان یکی از انواع علم مطرح بود و حوزهی خاصی از ادراکات بشری را هم اشغال میکرد، ولی فلسفهی صدرایی به خصوص معرفتشناسی و انسانشناسی او بر «حضور» بنا شده است. خودآگاهی و حضور ذات برای صدرا صرفاً یکی از انواع ادراک نیست، بلکه حقیقت انسان چیزی جز همین حضور نیست. اساساً حضور، حقیقت عالم انسانی است؛ چون عالم انسان عالم حضور است.
به عبارت دیگر، انسان در فلسفهی صدرا شناسندهی حضور نیست، بلکه وجود او وجود حضوری است؛ زیرا حضور همان علم نفس به خویشتن است و مادامی که انسان علم به خویش ندارد، اساساً وجود هم ندارد. نفس نیز در نظر او به عنوان عامل مدرِک حضور مطرح نیست، بلکه اساساً نفس چیزی جز درک حضوری خویش نیست؛ یعنی گرچه همهی متفکران بر این اتفاق دارند که حضور نفس توسط خود نفس به علم حضوری ادراک میشود، ولی صدرا بر آن است که نفس عین همین حضور است و میان نفس با ادراک حضور نفس، فاصلهی حقیقی بر قرار نیست؛ زیرا علم نفس به نفس مساوق وجود نفس است و تا این علم تحقق نیابد وجود نفس نیز تحقق نیافته است.
«با تحصیل حکمت، نفس با مفاهیم ذهنی پیوند نمیخورد، بلکه با وجود و هستی علم یگانه میشود. وحدت و یگانگی انسان با اندیشه که در مصرع ’ای برادر تو همه اندیشهای‘ مورد اشارت قرار گرفته، به معنای تعریف انسان به یک سلسله مفاهیم مختلفی نیست که در ذهن او گرد آمده و فاقد وجود حقیقی هستند و همچنین این عبارت درصدد اخذ ماهیت علم در تعریف انسان نیست، بلکه ناظر به اتحادی است که نفس آدمی با هستی ملکات علمی پیدا میکند.» (2)
فعلیت یافتن ذات انسان عبارت از خروج انسان از عالم جسمانی است و از سوی دیگر، طبق نظر صدرا خروج از عالم جسم عین ادراک است. بنابراین، علم یا ادراک که عامل اصلی تحقق ذات انسان است، صورت اخیر اوست. پس ذات انسان به عنوان مدرک در طی هر ادراک تحصل و تکمیل مییابد؛ یا به عبارتی قوهی انسانیت در هر ادراک به فعلیت میرسد.
در حقیقت، از آنجا که انسانشناسی صدرایی براساس حرکت جوهری و خروج نفس از قوه به فعل تدوین شده است، نفس که در ابتدای حدوث نهایت درجهی کمال عالم جسم است، حرکتی منعطف را به سوی ماورای عالم جسم و ماده آغاز میکند. در طی این حرکت که عبارت از «ادراک مایخرج عن عالم الحواس» (3) است، هر ادراک چونان صورتی جدید برای هیولای نفس است که واقعیت نفس را تکمیل میکند؛ به عبارت دیگر، انسان با فعال شدن حواس فرایند ادراک را آغاز میکند و با صیرورت جوهری طی مراحل سهگانه ادراک (حسی، خیالی و بعد عقلی) استکمال مییابد.
«نفس در اول مرحله وجود عین مواد و اجسام است و به تحولات جوهریه به مقام تعقل میرسد و صور علمیه همان اشتداد جوهری نفساند نه عرض زاید بر وجود نفس، نفس در انواع ادراکات از قوه به فعلیت و از نقص به کمال خارج میشود.» (4)
حاصل شدن صورت ادراکی برای نفس ادراک کننده در تحصیل و تکمیل آن از حاصل شدن صورت طبیعی برای ماده و انواع آن قویتر و مؤثرتر است. (5) نفس مجرد که از تکامل جسم حاصل گشته است، استعداد پذیرش صورتهای علمی را دارد و در طی یک حرکت تجددی جوهری با کمک این صورتها تکامل مییابد تا جایی که نفس مجرد تام و کامل، همهی معناهای پراکنده در اشیاء را به نحو وحدت و وجود جمعی در برمیگیرد.
البته نباید نظریهی صدرا دربارهی علم حضوری فاعل شناسا نسبت به نفس خویش سبب این پندار ناصحیح شود که اگر فاعل شناسا ذات خود را به علم حضوری میشناسد، پس او باید همهی صفات و لوازم و آثار خود را هم به علم حضوری و بدون استفاده از علم حصولی بشناسد؛ زیرا صفات نفس و لوازم آن دو دسته است: دستهی اول، صفات حقیقی و دستهی، دوم صفات و لوازم اعتباری. البته منظور از دستهی دوم، صفات اعتباری عقلی یا معقولات ثانی فلسفی است. صفات حقیقی نفس نظیر قدرت، ادراک، غم، شادی، لذت، شوق، حرکت و امکان فقری، از امور وجدانی نفس است و اگر جهلی در این ناحیه باشد، مربوط به غفلت و نسیانی است که ناشی از نبود مقتضی (یعنی نقصان در تجرد یا حضور تام) است، یا ناشی از وجود مانع (اشتغال نفس به غیر خود و التفات او به دنیا) است؛ ولی آن دسته از صفات و لوازم نفس که از جملهی معقولات ثانی فلسفی است، نظیر حدوث، امکان، معلولیت و غیره با دخالت علوم حصولی و براهین عقلی برای فاعل شناسا شناخته میشود. (6)
در معرفتشناسی صدرایی همین حضور، یعنی ادراک ذات خویش، مبنای آگاهی از غیر خود قرار میگیرد.
در معرفتشناسی صدرایی همین حضور، یعنی ادراک ذات خویش، مبنای آگاهی از غیر خود قرار میگیرد.
«فظاهر بیّن ان علم الانسان بنفسه و ذاته اول العلوم و اقدمها و هو حاضر دائما غیر منفک عنه ابدا» (7)
آشکار و واضح است که علم انسان به خودش و ذاتش اولین و مقدمترین علم اوست که همواره در نزد او حاضر است و هرگز از او منفک نمیشود؛ یعنی خودآگاهی سنگبنای همهی آگاهیهاست. در هر علم حصولی فاعل شناسا باید نسبت به خود آگاه باشد. البته آگاهی فاعل شناسا از خود، بر طبق نظر همهی اندیشمندان فلسفهی اسلامی، یک آگاهی حضوری است؛ پس هر ادراک حصولی نسبت به جهان به طور مطلق با آگاهی حضوری فاعل شناسا نسبت به ذات خویش آمیخته است.
پینوشتها:
1. همو، الشواهد الربوبیه، (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1360)، ص 200.
2. همان، ص 95.
3. «اَن الذی به فارق الانسان البهائم و الانعام هو ادراک ما یخرج عن العالم الحواس» (صدرالمتألهین، شرح اصول کافی، محمد خواجوی (تهران: مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1366)، ص 335).
4. جلالالدین آشتیانی، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، ص 150.
5. چنان که صدرا میگوید: «حصول الصورة الادراکیة للجوهر الدراک اقوی فی التحصیل و التمکیل له من الصورة الطبیعیة فی تحصیل المادة و تنویعها» (اسفار، ج 4، صص 300-304، ذیل عنوان «فی الفرق بین الحضور الصور الادراکیة للنفس و بین حصولها فی المادة»).
6. رک. جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه، بخش 4 از شرح جلد 2 اسفار، صص 105-109.
7. صدرالمتألهین، الاسفار الاربعه، ج 4، ص 469.
علمالهدی، جمیله؛ (1384)، مبانی تربیت اسلامی و برنامهریزی درسی «براساس فلسفهی صدرا»، تهران: انتشارات امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}