آخوند ملا محمد كاشاني
آخوند ملا محمد كاشاني
منبع:رجال و مشاهير اصفهان
*آخوند ملا محمد كاشاني (فقيه حكيم)
با آميرزا ابراهيم قاضي همواره در مسابقه بوده اند. چنان چه متفقاً از جماعتي از علما روايت مي كنند. اصل او از كاشان و در اصفهان سكونت داشته و از معاريف زمان نادرشاه است. در اوايل ورود به اصفهان در مدرسه ي جدّه با عسرت تحصيل و تدريس مي نموده،چنان چه يكي از شاگردان او حكايت نمود،وقت فراغت از درس كه نزديك ظهر مي شد به يكي از شاگردان خود دستور مي داد از دكان بقّال و نانوايي درب مدرسه،يك شاهي سركه شيره و قدري نان نسيه گرفته،جهت او مي آورده كه مخارج روز و شب او دوسه شاهي بيش نمي شده،و از اين راه نزديك پانزده تومان به كسبه مقروض مي شود. ناچار در مقام معلّمي بر مي آيد در خانه ي يكي از اهالي كاشان،و اولاد او را روزها تعليم مي داده و از اجرت ماهيانه آن معلمّي،يك دفعه قرض خود را ادا مي كند و معلمّي را هم ترك مي نمايد،تا بار ديگر در مدّت مديدي باز مبتلاي به همان مقدار قرض مي گردد. اين دفعه در منزل ديگري معلمي مي نمايد و از اجرت آن اداي قرض مي كند.
خلاصه سال ها با كمال عسرت به تحصيل و تدريس گذرانده و تدريسات او عبارت بوده اغلب از مغني و مطوّل و شرح تجريد و شرح كبير و قوانين. ليكن در اواخر،اسفار هم مي گفته كه در مدرسه ي صدر سكونت داشت، پس از آن كه قريب ده دوره شرح منظومه را تدريس كرده بود. تدريس ادبيات را هم در اواخر متروك داشته بود. در اواخر عمر به توسط آميرزا محمد حسن نجفي نزد ظلّ السلطان حكومت اصفهان معرفي مي شود و مختصر ماهيانه اي براي او مقرر مي شود.
حالت عبادت و بكاي مخصوصي داشت. چنان چه مكرر در بين نماز از شدت تضرع و بكاء قدرت ايستادن و استقرار از او سلب مي شد و به زمين مي افتاد،كمتر در معاصرين زمان او در اصفهان چنين حالتي ديده شد،يعني اين طور بي اختيار شدن از تضرّع. در سحرها مناجات هاي مخصوصي انشا مي نمود،غير از آن چه در كتب مندرج است. مخصوصاً تكرار اسماء حسني را بيشتراز همه چيز مي نمود. با همه ي اين اوصاف كمتر كسي بود كه با او معاشرت كند و بتواند موافق ميل او رفتار نمايد كه مورد دشنام او نشود. در امر طهارت و نجاست فوق العاده دقت داشت.
وفاتش در سنه ي هزار و سيصد و سي و سه و مقبره ي او را كه ابتدا در محلي خالي و تنها قرار دادند،به موجب وصيّت و ميل خود او به دوري از ديگران؛پس از چندي يك نفر [از] مريدانش عمارت ساخت،نزديك لسان الارض در تخت فولاد بر خلاف عقيده ي خود از علامت و بنا گذاردن روي قبر.
با آميرزا ابراهيم قاضي همواره در مسابقه بوده اند. چنان چه متفقاً از جماعتي از علما روايت مي كنند. اصل او از كاشان و در اصفهان سكونت داشته و از معاريف زمان نادرشاه است. در اوايل ورود به اصفهان در مدرسه ي جدّه با عسرت تحصيل و تدريس مي نموده،چنان چه يكي از شاگردان او حكايت نمود،وقت فراغت از درس كه نزديك ظهر مي شد به يكي از شاگردان خود دستور مي داد از دكان بقّال و نانوايي درب مدرسه،يك شاهي سركه شيره و قدري نان نسيه گرفته،جهت او مي آورده كه مخارج روز و شب او دوسه شاهي بيش نمي شده،و از اين راه نزديك پانزده تومان به كسبه مقروض مي شود. ناچار در مقام معلّمي بر مي آيد در خانه ي يكي از اهالي كاشان،و اولاد او را روزها تعليم مي داده و از اجرت ماهيانه آن معلمّي،يك دفعه قرض خود را ادا مي كند و معلمّي را هم ترك مي نمايد،تا بار ديگر در مدّت مديدي باز مبتلاي به همان مقدار قرض مي گردد. اين دفعه در منزل ديگري معلمي مي نمايد و از اجرت آن اداي قرض مي كند.
خلاصه سال ها با كمال عسرت به تحصيل و تدريس گذرانده و تدريسات او عبارت بوده اغلب از مغني و مطوّل و شرح تجريد و شرح كبير و قوانين. ليكن در اواخر،اسفار هم مي گفته كه در مدرسه ي صدر سكونت داشت، پس از آن كه قريب ده دوره شرح منظومه را تدريس كرده بود. تدريس ادبيات را هم در اواخر متروك داشته بود. در اواخر عمر به توسط آميرزا محمد حسن نجفي نزد ظلّ السلطان حكومت اصفهان معرفي مي شود و مختصر ماهيانه اي براي او مقرر مي شود.
حالت عبادت و بكاي مخصوصي داشت. چنان چه مكرر در بين نماز از شدت تضرع و بكاء قدرت ايستادن و استقرار از او سلب مي شد و به زمين مي افتاد،كمتر در معاصرين زمان او در اصفهان چنين حالتي ديده شد،يعني اين طور بي اختيار شدن از تضرّع. در سحرها مناجات هاي مخصوصي انشا مي نمود،غير از آن چه در كتب مندرج است. مخصوصاً تكرار اسماء حسني را بيشتراز همه چيز مي نمود. با همه ي اين اوصاف كمتر كسي بود كه با او معاشرت كند و بتواند موافق ميل او رفتار نمايد كه مورد دشنام او نشود. در امر طهارت و نجاست فوق العاده دقت داشت.
وفاتش در سنه ي هزار و سيصد و سي و سه و مقبره ي او را كه ابتدا در محلي خالي و تنها قرار دادند،به موجب وصيّت و ميل خود او به دوري از ديگران؛پس از چندي يك نفر [از] مريدانش عمارت ساخت،نزديك لسان الارض در تخت فولاد بر خلاف عقيده ي خود از علامت و بنا گذاردن روي قبر.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}