نكاتی دربارهی نهاد و مطابقهی نهاد و فعل
نهاد یا مسندالیه بخشی از جمله است كه دربارهی آن خبری داده میشود. مثل كلمهی «راستی» در جملهی «راستی موجب رضای خداست»، و كلمهی «خورشید» در جملهی «خورشید همیشه زیر ابر نخواهد ماند». اگر نهاد ضمیر باشد، فعل
نویسنده: غلامرضا ارژنگ
نهاد
نهاد یا مسندالیه بخشی از جمله است كه دربارهی آن خبری داده میشود. مثل كلمهی «راستی» در جملهی «راستی موجب رضای خداست»، و كلمهی «خورشید» در جملهی «خورشید همیشه زیر ابر نخواهد ماند». اگر نهاد ضمیر باشد، فعل از نظر اول شخص و دوم شخص و سوم شخص بودن با آن مطابقه میكند:من نشستم. تو رفتی. او آمد.
اگر نهاد اسم باشد، فعل آن طبعاً سوم شخص خواهد بود:
فریدون دیروز به سفر رفت.
نهاد گاهی فاعل است: پرویز كتاب تازهای خرید، و گاهی غیر فاعل است:
این گل بسیار زیبا و خوشبوست.
مطابقهی نهاد با فعل از نظر مفرد و جمع
نهاد معمولاً در مفرد و جمع با فعل مطابقه میكند، یعنی برای نهاد مفرد، فعل به صورت مفرد میآید، و برای نهادِ جمع، به صورت جمع:درخت بارور ش
او به خانه بازگشت.
اگر نهاد چند اسم همپایه باشد، فعل آن به صورت جمع میآید:
پروانه به صحرا رفت.
در زبان فارسی برای اسمهایی كه بر غیر جانداران دلالت دارند، هنگامی كه جمع باشند، هم میتوان فعل را به صورت مفرد آورد، و هم به صورت جمع:
برگهای درختان زرد شد.
شاخهها شكست.
دشتها سرسبز شد.
امروزه این گرایش پیدا شده كه تا جایی كه ممكن است، چه نهاد جاندار باشد، چه بیجان، فعل از نظر مفرد و جمع با آن مطابقه كند. با این حال بهتر است برای اسمهای معنی، یعنی اسمهایی كه وجودشان در خودشان نیست و جنبهی مادی ندارند، همواره فعل به صورت مفرد بیاید:
آرزوها همه بر باد رفت.
پارهای از كلمههای عربی هستند كه با وجود داشتن نشانهی جمع عربی، معنی جمع را نمیرسانند، بلكه بر نوع یا مجموعهی واحدی دلالت دارند. از این رو فعل آنها همواره به صورت مفرد میآید:
مخارج او زیاد است. لبنیات غذای سالمی است. صادرات كشور كمتر از واردات است.
كلمههای گروه، ملت، هیئت، جمعیت، خانواده، و امثال آنها كه از نظر معنی بر جمع دلالت میكنند، «اسم جمع» نامیده میشوند. این گونه كلمهها هرچند كه بر معنی جمع دلالت دارند، ولی چون از لحاظ صورت ظاهر مفردند، فعل آنها به صورت مفرد میآید:
گروه تحقیقاتی وارد شد. هیئتی برای بازرسی فرستاده شد. این خانواده آواره شد.
بعضی از نویسندگان به خطا برای این گونه كلمهها فعل را به صورت جمع میآورند كه درست نیست.
گروه تحقیقاتی به كار پرداختند.
خانوادهی او از شهر و دیار خود آواره شدند.
گاهی بعد از اسمی كه نهاد شده اسم دیگری با كمك «با» یا «به همراهِ» كه حرف اضافه است میآید كه از نظر دستوری متمّم فعل شمرده میشود. بعضیها تصور میكنند این اسم با اسم قبلی همپایه شده است، و نهاد بیش از یكی است. از این رو برای آن، فعل جمع میآورند كه درست نیست:
فریدون با تنی چند از دوستانش به دیدن من آمدند.
فرماندهِ پادگان به همراه افسر نگهبان وارد شدند.
گاهی دو جمله كه نهاد آنها یكی است و به صورت جمع است با هم به شكل پایه و پیرو یا همپایه با هم می آیند، و نهاد یكی از جملهها به قرینههای جملهی دیگر حذف میشود. در این حال بعضی از نویسندگان، از روی خطا، فعلِ یكی از این دو جمله را به صورت مفرد میآورند، و فعل جملهی دیگر را به صورت جمع:
دو جمله پایه و پیرو:
قطارهای بزرگی كه بسیج شده بود، مردم را به جبهه می بردند.
دو جملهی همپایه:
این گروه در كار خود موفق شد، و از این كه توانستند چنین موفقیتی به دست آورند، به خود افتخار می كنند.
گاهی هم برای یك كلمه كه به صورت جمع در دو جملهی مستقل آمده، در یك جمله فعل مفرد میآورند و در جملهی دیگر فعل جمع:
او همواره سخنانی میگفت كه بسیار باارزش بود. این سخنان راهنمای من در زندگی شدند.
شواهدِ محكمی در این باره به دست آمده است. این شواهد نشان میدهند كه...
برای كلمههای هریك، هركدام، هیچ یك، هیچ كدام، فعل همواره به صورت مفرد میآید:
هریك چیزی گفت، هركدام حرفی زد.
این كلمهها ممكن است با متمّمی كه الزاماً به صورت جمع میآید، همراه باشند:
هریك از آنها به جایی رفت. هركدام از ایشان نظری داشت. هیچ یك از دانشمندان چنین كاری نكرده است. هیچ كدام از آنها به یاری او نیامد. بعد از كلمات یكی، هریك، هركدام، هیچیك، هیچ كدام، بعضی، گروهی، جمعی، متمّمی كه با «از» میآید همواره جمع است:
صداقت یكی از اساس موفقیت خانوادههاست.
گاهی بعد از این گونه كلمات و متمّم آنها جملهی پیرو موصولی برای توصیف میآید. در این صورت اگر آن جملهی موصولی، وابستهی «یكی»، «هریك» و «هركدام» و «هیچ یك» و «هیچ كدام» باشد، فعل آن به صورت مفرد میآید. ولی اگر آن جملهی موصولی، وابستهی آن متمم باشد ناچار فعل آن به صورت جمع میآید:
یكی از برادرانم كه در آن جا حاضر بود به یاری من برخاست.
یكی از مردانی كه در آنجا حاضر بودند، خشمگین شد.
حذف نهاد به قرینه
گاهی در چند جملهی پیاپی و همپایه، نهاد جملههای بعدی به قرینهی جملهی نخستین حذف میشود:ملت ایران به استقلال كشور خود متعهّد است و سُلطهی بیگانگان را نمیپذیرد.
ولی گاهی نهاد جملههای بعدی بنا به قرینهی ذهنی یا به قرینهی مضاف الیه نهاد جملهی قبلی حذف میشود كه كاری نارواست و بدیهی است كه در این گونه موارد نهاد جملهی دوم نمیتواند حذف شود، و باید به صورت اسم یا ضمیر در جمله بیاید:
قدّ یارم بلند است، مثل قند شیرین است.
قدِّ یارم بلند است. او مثل قند شیرین است.
قایقهای دریاچه كمتر شده است، ولی از نظر اندازه خیلی بزرگ هستند.
قایقهای دریاچه تعدادشان كمتر شده است، ولی...
جای نهاد در جمله
می دانیم كه نهاد معمولاً در آغاز جمله میآید، ولی در ترجمههایی كه از آثار بیگانه میشود، نهاد را بعد از بخشی از جمله كه معمولاً یكی از متمّمهای فعل است میآورند:در مقام یك فیلسوفْ افلاطون عقیده داشت كه...
با قیمتی برابر پانصد دلار، این اسباب بازی كوچك گرانترین اسباب بازی دنیاست.
مانند بسیاری از نوابغ دیگر، لئوناردو شبانه روز كار میكرد.
چون سیاستمداران دیگر، زمان قدرت او نیز به پایان رسید.
گاهی در آثاری كه ترجمه شده، ضمیر در جملهی اول میآید و اسمی كه مرجع آن است در جملهی دوم:
هرچند بسیاری از دست آوردهایشان موقت بود، اما آنها توانستند قدرتِ خود را نشان دهند.
هر چند بسیاری از دست آورد های کارگران فرانسوی موقت بود، اما آن ها توانستند قدرت خود را نشان دهند.
منبع:ارژنگ، غلامرضا،(1389)، ویرایش زبانی: برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران، نشر قطره.
منبع مقاله :
ارژنگ، غلامرضا،(1389)، ویرایش زبانی: برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران: نشر قطره، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}