کتاب شناسی برمکیان
برگردان: عبدالحسین میکده
دربارهی برمکیان نوشته و سندی که مقدم بر نیمهی اول قرن نهم میلادی باشد در دست نیست. کتاب موسوم به «خاطراتی راجع به کشورهای غربی» که «هیون تسانک» (1) (596-664 میلادی) از زبان سانسکریت به زبان چینی به سال 648 ترجمه نموده و شامل شرح سفرهائی است بین سنوات 629 تا 645 (2) و کتاب موسوم به تاریخ هیون تسانگ و سفرهای او در هند» تألیف دو نفر موسوم به «هوئی لی» (3) و «ینگ تسونک» (4) که مکمل لازم و ضروری کتاب سابق الذکر میباشد و همچنین کتاب موسوم به «روایات» تألیف «ای – تسینگ» (5) (634-713 میلادی) که وی نیز در همان نواحیای که هیون تسانگ از سال 671 تا 695 میلادی (6) سفر نموده مسافرت کرده است، شامل اطلاعات گرانبهائی دربارهی نوبهار بلخ و ماوراءالنهر قبل از تسلط اعراب میباشد ولی هیچ جا اسمی از برمکیان در میان نیست. امروز کتاب «التاریخ علی السنین» تألیف «ابوعبدالرحمن بن عادی الکوجی» (متوفی 209 هجری -825 میلادی) دیگر در دست ما نیست و کتاب معظمی که دربارهی خلفاء بنام «کتاب الخلفاء الکبیر»، از ابوبکر تا معتصم، تألیف ابوالحسن المداینی» (متوفی 225 هجری – 840 میلادی) نوشته شده یا «المُحبَّر» تألیف «ابوجعفر بن حبیب النحوی البغدادی» (متوفی 245هجری -860 میلادی) و «سالنامههای عباسیان» تألیف «ابن ابی یعقوب الکاتب» (متوفی به سال 278 هجری – 891 میلادی) و کتاب «تاریخ ابن ابی خَیثَمه» (7) مفقود شدهاند.
«کتاب الوزراء» تألیف «ابوبکر محمدبن یحیی صولی» (8) (متوفی به سال 335 هجری -947 میلادی) نیز از دست رفته ولی «ابن الطقطقی» از آن کتاب قرضها و اقتباسهائی نموده که با مطالبی که در کتاب موسوم به «الاوراق فی اخبار آل عباس» همان ابوبکر صولی نقل شده تا حدی این ضایعه را جبران مینماید. وزیر فخرالدوله «اسمعیل بن عباد» (متوفی به سال 385 هجری -995 میلادی) شرح حالی از وزراء نوشته که آن نیز مفقود شده ولی جزوات مهمی از کتاب «تاریخ برامکه» باقی مانده است که در قرن نهم میلادی (تقریباً برابر است با ثلث اول قرن سوم هجری) «ابوحفص عمربن ازرق کرمانی» نوشته و طبری و «عبدالجلیل یزدی» آن جزوات را جمع آوری و نقل نمودهاند.
قدیمیترین کتابهائی که دربارهی برمکیان به ما رسیده، نخست «کتاب المعارف» تألیف «ابن قتیبه» میباشد (213-276 هجری 829-890 م.) و سپس کتاب «الامامة و السیاسة» است که آن را نیز به غلط به همین ابن قتیبه نسبت دادهاند. در «کتاب المعارف» تفصیلاتی دیده میشود که داستان ازدواج جعفر و «عباسه» را مورد شک و تردید قرار میدهد و علاوه بر این چند صفحه را اختصاص به فاجعهی برمکیان داده که جزئیات این سانحه به طول و تفصیل در خاتمهی کتاب «الامامة و السیاسة» نقل شده است.
از لحاظ تقدم و تأخر زمانی باید کتاب «تاریخ الرسل و الملوک» ابوجعفر محمدبن جریر طبری (224-310 هجری – 839-923 میلادی) را ذکر کرد. این کتاب گرانبهاترین منبع اطلاعات، دربارهی دورهی عباسیان میباشد ولی در آن تقریباً چیزی راجع به اصل و منشأ برمکیان دیده نمیشود. طبری به اطلاعات و بصیرت «کرمانی» اتکاء میکند که وی روایات مؤلفین ذیل را نقل نموده است:
«عباس بن بازی» و «بشار بن برد» و «ایوب بن هارون بن سلیمان ابن علی» و «بختیشوع» و پسرش «جبرائیل» و «جعفربن محمدبن حکیم الکوفی» (جعفر کوفی روایتی از «سندی ابن شاهک» دربارهی انقراض و مصیبت برمکیان که خود درآن دخیل بوده آورده است) و «محمدبن فضل بن سفیان» و «موسی بن یحیی» و «یعقوب بن اسحق»، که وی نیز به روایات ابراهیم بن مهدی متکی شده است.
از اینها گذشته نام «زبیر بن بکار» را آورده که او نیز به روایات «جعفر بن حسن لهبی» استناد مینماید. ترجمه فارسی طبری که به امر منصوربن نوح سامانی (352 هجری -963 میلادی) توسط بلعمی به عمل آمده، با اینکه خلاصهتر از متن عربی است، معهذا برای تکمیل اصل عربی گاهی مفید به نظر میرسد.
«ابن الواضح الیعقوبی» معاصر طبری (کتاب خود را در سال 278 هجری – 891 میلادی نوشته) کتابی به نام «تاریخ» و کتاب دیگری به نام «کتاب البلدان» نوشته که هر دو شامل اطلاعات فراوانی راجع به برمکیان میباشد. مسعودی (متوفی به سال 345 هجری – 956 میلادی) در مروج الذهب به تفصیل از «نوبهار» و مؤسسین خاندان برمک صحبت میکند و علاوه بر این شرح نسبتاً مفید و جامعی از این خاندان در زمان خلفاء اموی مینویسد. در «اخبارالزمان» و «کتاب الاوسط» که کتابهای بسیار مفصل و مشبعی بودهاند که مروج الذهب خلاصهای از آنها است، آنچه را آن ایام راجع به برمکیان، که کاهنان نوبهار شناخته میشدند، معروف بوده جمع کرده و کشمکش آنها را با سلاطین ترک و مقام آنها را در زمان خلفاء اموی به طور اعم، و نفوذ آنها را در زمان هشام بن عبدالملک بطور اخص بیان نموده است.
گم شدن این دو کتاب ما را از بهترین منبع تاریخ این دورهای که آنقدر بد شناخته شده، محروم ساخته است. مسعودی در کتاب «مروج الذهب» ضمن ذکر سایر اسامی این نامها را نیز ذکر میکند:
«اصمعی»، «انصاری السامری»، و با اتکاء به روایات «ابوالعباس مُبرّد» روایات «عبدالله مارستانی» و «یحیی بن الاکثم القاضی» (متوفی به سال 258 هجری – 2-871 میلادی) را نقل نموده است، و «جاحظ» (تقریباً در نود سالگی وفات یافته 255 هجری -9-868 میلادی) که دارای چند تألیف میباشد و در آنها تفصیلات ممتع و سودمندی از برمکیان نوشته است، «اسحق بن ابراهیم الموصلی»: «خلیل بن هیثم الشعبی» که مأمور نگاهبانی یحیی بن خالد و پسرش فضل بوده است، و بالاخره «محمدبن عبدالرحمن هاشمی». در «کتاب التنبیه و الاشراف» مسعودی از برمکیان کم صحبت کرده است. کتاب «اغانی» تألیف «ابوالفرج اصفهانی» (284-356 هجری -897-967 میلادی) شامل تعداد کثیری قصه دربارهی برمکیان و بذل و سخاوت آنها نسبت به مراجعین و موسیقی دانان و مغنیان و خوانندگان از قبیل «دنانیر» کنیز یحیی بن خالد و «عریب» و «جحظه» میباشد. ابوالفرج اصفهانی که پنجاه سال از عمر خود را صرف تهیه و تألیف کتاب اغانی نموده، روایات ابراهیم موصلی و پسرش اسحق و ابوبکر صولی و جحظه را جمع آوری نمود و کتاب دیگری نوشت که تا امروز به دست نیامده است. علاوه بر این از مداح رسمی برمکیان موسوم به «محمدبن مناذر» و اشخاصی که ذیلاً نامشان نوشته میشود روایاتی نقل نموده است:
«محمدبن جعفر نحوی»، «یزیدی» با اتکاء به روایات فضل، «محمدابن عمران صیرفی»، «حسن بن یحیی» از احفاد «فضل بن ربیع»، «علی بن عمرنوفلی»، «محمدبن جعفربن قدامه» با اتکاء به «الخوزی» و «مسرور»، «رضوان بن احمد» با اتکاء به «ابراهیم بن مهدی»، «اصمعی»، «یوسف بن ابراهیم» و «یحیی بن ابراهیم بن عثمان بن ناهک».
در قرن هفتم هجری یکی از احفاد برمکیان موسوم به [قاضی شمس الدین احمد برمکی. الحاق مترجم] «ابن خلکان» (608-681 هـ. 1211-1282 م.) در کتاب «وفیات الاعیان» [وانباء ابناء الزمان] سه بحث مهم راجع به یحیی و فضل و جعفر برمکی نموده است. در همین کتاب نیز شرح حال کاملی از جحظه نوشته است. منابع ابن خلکان عبارتند از: «جهشیاری»، «ابن قادسی» (هر یک از این دو نفر تاریخی دربارهی وزراء نوشته بودند که از بین رفته است)، طبری، مسعودی، «ابن بدرون» و «ابن عساکر» مؤلف «تاریخ دمشق» (499-571 هجری – 1105-1176 میلادی)، از آنها گذشته اسامی ذیل را نیز ذکر میکند:
«فضل بن مروان» (وفات 250 هجری -864 میلادی در سن 80 سالگی)، «ابن اللبان الفردی» (وفات 402 هجری -1011 میلادی) و «خطیب بغدادی» (وفات: 462 هـ. – 1071 م.) – (چند سال قبل «ژورژ سالمون» (9) کتاب «مقدمه در طرح تاریخ بغداد» را ترجمه و طبع نمود) و «ابوعبید عبدالله بن عبدالعزیز بکری» (متوفی 487 هجری -1094 میلادی).
«ضیاءالدین بَرَنی» (متوفی 757 هجری – 1356 میلادی) مؤلف «تاریخ فیروزشاهی» کتابی عربی را که مؤلف آن نام خود را «ابومحمد عبیدالله بن محمدالاثری»، نوشته به فارسی ترجمه کرده و آن را «اخبار برمکیان» نام نهاده است. این کتاب عبارت است از هفتاد و دو حکایت. برنی وقتی شروع به نوشتن آثار ادبی خود نمود، مردی هفتاد ساله بود و کتاب «اخبار برمکیان» خود را به فیروزشاه (10) اهدا نمود تا این پادشاه با خواندن این کتاب و مطالعه در صفات ممتازه و سخاوت طبع برمکیان، راه و رسم مملکت داری را بیاموزد. هر چند کتاب مذکور فاقد نظم و ترتیب و واجد روایات مغلوط میباشد، معهذا برای ما بسیار مفید بود. این کتاب شامل اطلاعاتی است که در سایر کتب یافت نمیشود.
منابع مهم برنی عبارتند از: «ابوالقاسم طائفی»، «ابومحمداللبری»، «ابراهیم موصلی» و پسرش «اسحق»، «عبدالله مسلم جرجانی»، «یعقوب بن اسحق»، «ابوتمامه»، «هرثمة بن اعین» و «اسحق بن سلیمان».
چند سال پس از مرگ برنی یک نفر ایرانی دیگر موسوم به «عبدالجلیل یزدی» کتابی به نام «تاریخ آل برمک» نوشته که مطالب آن را پدرش «نظام الدین یحیی» جمع آوری کرده بوده است. عبدالجلیل یزدی این کتاب را به شاه شجاع، سومین پادشاه آل مظفر که امیری ادیب و ضمناً مشوق علماء او ادباء نیز بوده، اهدا نموده است. یزدی در غرهی محرم 762 هجری (11 نوامبر 1360 میلادی) دست به تألیف این کتاب زده است. در این کتاب اطلاعات وافر و مفیدی راجع به نوبهار و برمکیان و کشاکش آنها با سلاطین ترک، پس از قبول مذهب اسلام، وجود دارد و راجع به ورود «ابوخالد برمک» به دربار عبدالملک و شرح حال خالد و یحیی و فضل و جعفر و زناشوئی او با عباسه و انقراض برمکیان نیز نکات فراوان و جالبی نوشته است. ما در اینجا به طور ایجاز، تجزیهای را که «شفر» از این کتاب نموده است نقل میکنیم:
کتاب تاریخ آل برمک شامل شش فصل است: فصل نخستین صرفاً مربوط به مبدأ و منشأ برمکیان و ورود برمک به دربار عبدالملک است (شش حکایت)، فصل دوم مربوط به خالد است (سه حکایت که یکی از آنها مربوط به فوت خلیفه هادی است)، فصل سوم و چهارم عبارت است از مدح یحیی و پسرش فضل (بیست و سه روایت و یازده داستان)، فصل پنجم مربوط است به جعفر و ازدواج او با عباسه و مسافرت هارون الرشید به خراسان و قصر جعفر و مرگ او و انقراض خاندان او و تأثرات هارون الرشید (17 حکایت)، فصل ششم اختصاص دارد به انقراض خاندان برمک و شکنجه و آزار دو پسر عباسه و قتل جعفر و پشیمانی و ندامت هارون الرشید (24 داستان). عبدالجلیل یزدی مینویسد که مدارک و نوشتههائی که وی مورد استفاده قرار داده، فراوان بوده و جملگی با انشاء روانی تحریر یافته و او یکی از هزار را نقل و روایت نموده است. (11)
کتاب «تاریخ آل برمک» بطور کامل نوشته نشد و مؤلف آن نتوانست آخرین جرح و تعدیلها را به عمل آورد، به طوری که این کتاب دارای نواقص فراوانی است. غالباً در این کتاب به اشعار شاهنامهی فردوسی و گلستان سعدی و اشعار فرخی و نظامی و غیره برمیخوریم و املاء یزدی نیز دارای خصوصیات عجیبی است. منابع مهم این کتاب عبارتند از روایات «کرمانی»، «ابوالقاسم بن غسان»، «عون بن محمد»، «محمدبن حسین»، «محمدبن عمر»، «حسین بن سهل»، «محمدبن عبدالوحید» و «ابوعبدالله بن محمد بن عبدالله». نویسندهی اخیرالذکر نیز متکی به روایات «الوراق» و «انصاری» و «سمری» و «ابوالعباس بن مبرد» و «ابوعبدالله المارستانی» و «یحیی بن اکثم القاضی» و «عیسی بن موسی الهاشمی» است.
«شفر» در مجلد دوم «منتخب ادبیات ایران» از صفحه 1 تا 54 قسمت اعظم «تاریخ آل برمک» را درج نموده و بعضی از روایات را مردود دانسته است (من جمله در صفحات 41-43 و 49-58 و 63 -64). شفر برای طبع این کتاب به دو نسخهی خطی که در اختیار داشته، توسل جسته و اینک این دو کتاب در کتابخانهی ملی پاریس میباشند.
نسخهی خطی شمارهی 1351 از ذیل فهرست نسخ خطی کتابخانهی ملی پاریس که در سال 926 (1520 م.) به نام سلطان سلیم آغاز شده و به نام سلطان سلیمان پایان یافته است.
این نسخه به مهر سلطان سلیمان ممهور است. برگ a1
***
(به شمار ههای 1342 و 1351 ضمائم فارسی). (12)
چندین قصه از قصصی را که یزدی روایت نموده، «شفر» حذف نموده است. از آن جمله است، قصهی «فضل و قاضی الزنادی»، «سعیدبن مسلم باهلی و جعفر»، قصهی «مغ زیادبن شروین و یحیی»، «فضل و دبیر»، «عمربن حمزه و خالد» و «منذربن مغیره».
اینک میرسیم به مورخینی که دارای اهمیت کمتری میباشند. سوای ابن خلکان، برنی و یزدی که هر یک قسمتهای مهمی از کتب تاریخی که از دست رفته نقل کردهاند، مورخینی که بعد از قرن چهارم هجری تاریخ نوشتهاند بیشتر نوشتههای متقدمین خود را رونویس نمودهاند (13) مخصوصاً از طبری. معهذا پارهای از آنها اطلاعات مفیدی راجع به برمکیان گرد آوردهاند، من جمله البیرونی در «آثارالباقیه» (362-440 هجری – 973-1048 میلادی) و مؤلف «مجمل التواریخ». (14) این کتاب مجموعهای است شبیه به تاریخ عمومی که در سنهی 520 هجری (1126 میلادی) نوشته شده است. نویسندهی آن یک نفر ایرانی است که اسمش معلوم نیست ولی ادعا میکند که وی نوهی «مهلب بن محمدبن شادی» بوده است. «ابن بدرون» در نیمهی دوم قرن ششم «شرح قصیدهی ابن عبدون» را نوشته و ابن خلکان برای تهیهی یادداشتهای خود دربارهی برمکیان به آن تمسک جسته است. ابن الاثیر (555-630 هجری -1160-1233 م.) در کتاب «الکامل فی التاریخ» به طور تفصیل از این خاندان سخن رانده ولی منابع خود را ذکر نکرده و اکثر روایات او در طبری یافت میشود. «ابن العبری» میگوید، همین مطلب را میتوان دربارهی «مختصر تاریخ الدول» ابوالفرج صحیح و صادق دانست. «المکین» در «تاریخ المسلمین» نیز به طور کلی اکتفاء به نقل روایات طبری نموده است. کتاب «العیون و الحدائق فی اخبارالحقایق» که در نیمهی اول قرن سیزدهم نوشته شده، ولی مؤلف آن شناخته نشده، آنچه راجع به برمکیان روایت کرده، تکرار همان مطلبی است که سایرین در کتبی نوشتهاند که در دسترس ما هست.
«محمدبن عمرانی» که معاصر خلیفه «المستنجد» بوده (متوفی به سال 555-566 هجری – 1160-1171 میلادی) در کتاب «الانباء فی تاریخ الخلفاء» اطلاعات بسیاری دربارهی زوال برمکیان میدهد. «علی بن اَنجب الساعی البغدادی» (متوفی به سال 684 هجری -1285 میلادی) در چندین صفحه از کتاب «مختصر اخبارالخلفاء» شرح انقراض برمکیان را داده که چندان مهم نیست. ابن الطقطقی در کتاب خود موسوم به «الفخری» (15) که تاریخ موجز و بسیار سودمندی راجع به خلفاء و وزراء آنها است که در سال 702 هجری (1302 میلادی) تحریر یافته، مقدار معتنابهی از کتاب مفقود «صولی» (16) را نقل نموده است. کتاب ابن الطقطقی را چندی قبل آقای امیل آمار (17) به فرانسه ترجمه نموده و با اینکه کتاب کهنهای نیست، معهذا برای مراجعه و کسب اطلاع، مفید به نظر میرسد. برخلاف کتاب «المختصر فی تاریخ البشر» تألیف «ابوالفدا» (متوفی به سال 732 هجری -1331 میلادی) که خلاصهای از ابن الاثیر میباشد، مفید فایدهای نیست. در قرن چهاردهم «حمدالله ابن ابی بکر مستوفی قزوینی» (متوفی به سال 750-1349 میلادی) روایات بسیاری دربارهی برمکیان جمع آوری نموده و در تاریخ گزیده و نزهت القلوب نوشته و «ابن شاکر الکتُبُی» (متوفی به سال 764 هجری -1362 میلادی) نیز در «عیون التواریخ» روایات بسیاری را نقل نموده است.
«ابن خلدون» (732-809 هجری – 1332-1406 م.) در «کتاب العبر» اطلاعات مفیدی راجع به برمکیان نوشته است. همین مؤلف در «مقدمه» جهد میکند هارون را مبری سازد و نیز میکوشد ثابت کند که ازدواج جعفر و عباسه اصلاً روی نداده است. «میرخواند» (متولد به سال 837 یا 836 هجری -1434 یا 1433 میلادی و متوفی به سال 903 هجری -1498 میلادی) در کتاب «روضة الصفا» اطلاعاتی دربارهی برمکیان گردآورده است.
در آغاز قرن شانزدهم میلادی «خواندمیر» کتاب «دستورالوزراء» را نوشت و در آن اکتفا به جمع آوری مطالبی نمود که در حبیب السیر متفرق بود و دربارهی برمکیان همان اطلاعات معمولی را روایت کرد. (18) یک کتاب عربی که تازهتر نوشته شده و هنوز انتشار نیافته و موسوم به «احسن المسالک لاخبارالبرامک» میباشد. نویسندهی آن «شیخ یوسف بن محمد میلوی» (19) است. منابع این کتاب عبارتند از طبری، مسعودی، ابوالفرج اصفهانی، «مُحَسّن بن علی تنوخی» (متوفی به سال 384 هجری -994 میلادی) مؤلف «الفرج بعدالشدة»، احمدبن القاسم الندیم الرقیق (متوفی به سال 340 هجری -951 میلادی) مؤلف «قطب السرور» و ابن خلکان. کتاب مذکور شامل مقدمهای است در تحقیق لغوی راجع به لغت «وزیر» و سه فصل: یکی دربارهی خالد و پسرش یحیی، دیگری راجع به فضل و فصل سوم راجع به جعفر، از این گذشته یک خاتمه نیز نوشته که در آن جهات و علل انقراض برمکیان را ذکر نموده است.
در پایان این کتاب چندین مرثیه در زوال و انقراض برمکیان طبع شده است. میلوی در دیباچهی تألیف خود، شرح مطلب را نوشته و ادعا میکند که وی اولین کسی است که تاریخ برمکیان را نوشته است. (20)
در کتاب «الفهرست» ابن ابی یعقوب الندیم (متوفی به سال 235 هجری -849 میلادی) نیز اطلاعاتی دربارهی برمکیان یافت میشود. بلاذری (متوفی به سال 279 هجری -892 میلادی) نیز در کتاب «فتوح البلدان» اطلاعات مفیدی راجع به اولین لشکرکشیهای اعراب به خراسان و راجع به «موسی بن یحیی برمکی» و فرزندش «عمران» جمع آوری نموده است. اما راجع به کتاب «اخبار الطوال» ابوحنیفهی دینوری (متوفی به سال 281 هجری -894 میلادی) باید گفت که این اخبار عبارتند از شرح حالهای مفصل و غیر متناسب. و به زحمت میتوان چند سطری در آن «اخبارالطوال» راجع به خاتمهی دوران زندگی جعفربن یحیی بدست آورد. چندین جغرافی دان عرب از قرن دهم مانند «ابن الفقیه همدانی» در «کتاب البلدان» که در حدود 290 هجری (902 میلادی) نوشته شده و «المقدسی» معاصر همدانی و «اصطخری» (340 هجری – 951 میلادی) و «ابن حوقل» (360 هـ. – 976 م.) با تفصیلات بیشتری از برمکیان سخن راندهاند.
نسخهی خطی عربی شمارهی 2107 کتابخانهی ملی پاریس مورخ سال 1019 هجری، برگ a 2
شاعر شهیر ایرانی فردوسی (در حدود طوس به سال 328 هجری – 939 میلادی تولد یافته و به سال 411 هـ. – 1020 م. وفات یافته) در شاهنامهی خود، اشعار شاعر زرتشتی مذهب، دقیقی (متوفی 341 هـ. – 952 میلادی) را دربارهی سلطنت لهراسب و بنای «نوبهار» عیناً نقل نموده ولی نه دقیقی و نه فردوسی چیزی راجع به برمکیان نگفتهاند.
حمزهی اصفهانی در کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیاء» جز چند سطری راجع به حکومت فضل بن یحیی و برادرش جعفر در خراسان ننوشته است.
روایات کثیری راجع به برمکیان جمع آوری شده است که به طور خلاصه آنها را ذکر میکنیم:
خواجه نظام الملک وزیر سلاطین سلجوقی الب ارسلان و ملکشاه که از سال 455 تا 485 هجری (1069 تا 1092 م.) وزارت کرده در کتاب معروف به «سیاست نامه»، «زمخشری» 467-538 هـ. (1075-1144 م.) در «ربیع الابرار»، یاقوت 574-626 هجری (1179-1229م.)در «معجم البلدان»، «شفیع الدین ابوبکر عبدالله بن عمربن داود» در کتاب «فضائل بلخ» (این کتاب بسال 610 هـ. -1214 میلادی) به زبان عربی نوشته شده ولی متن فارسی آن باقی مانده است. (21) (در این کتاب اطلاعاتی راجع به «نوبهار» و حکومت فضل بن یحیی در خراسان نوشته شده است)، قزوینی جغرافی دان معروف (600-682هـ. 1203 -1283 م.) در کتاب «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات» (22) چند کلمهای راجع به «نوبهار» نوشته است، «ابن تغری بردی، ابوالمحاسن» که در نیمهی اول قرن پانزدهم میلادی میزیسته است، «تقی الدین ابواحمدبن محمد المقریزی» (845 هـ. 1442 م.)، «جمال الدین محمد عوفی» (854 ه. - 1450 م.) وزیر نظام الملک (23) در کتاب «جامع الحکایات» که مؤلف «دیوان الانشاء» نیز میباشد، ابن شحنه (883هـ. 1478م.)، امین احمد رازی در هفت اقلیم (841 هـ. – 1438 م.) و بالاخره قاضی احمدبن محمدالغفاری (متوفی بسال 975 هجری – 1567 میلادی) در کتاب نگارستان تعداد کثیری افسانه و داستان که بیش و کم جنبهی تاریخی دارند راجع به خاندان برمک جمع آوری کرده است. چنانکه در ابتدای این مقدمه گفته شد در قرن نهم میلادی ابوحفص عمربن الازرق کرمانی تاریخی دربارهی برمکیان تألیف نمود. از این تاریخ فصولی چند به وسیلهی طبری و همدانی و یعقوبی و یاقوت و یزدی باقی و محفوظ مانده است. کتاب «اخبارالبرامکه» را که همان سنوات «المرزبانی» نوشته و صاحب الفهرست بدان اشاره میکند از دست رفته و همین سرنوشت نیز نصیب کتاب ادبی محمدبن لیث الکاتب گردیده که به اسم «کتاب یحیی بن خالد فی الادب» مسمی بوده است. کتابی هم راجع به زندگانی جحظه تألیف ابوالفرج اصفهانی وجود داشته که آن نیز از بین رفته است. کتاب «اخبارالبرامکه» ابن جوزی (متوفی 597 هجری – 1200 میلادی) نیز ظاهراً از بین رفته است. صاحب «مجمل التواریخ [و القصص]» نیز در حدود قرن دوازدهم میلادی مجموعهای از حکایات و قصص دربارهی برمکیان تهیه نموده که آن نیز مفقود شده است. (24) در کتابخانهی برلن کتابی به نام «نبذة من اخبار البرامکة» (25) یافت میشود که در آن مقداری حکایت و افسانه راجع به وزراءهارون الرشید و مصائب آنها روایت گردیده است. این کتاب حاوی منظومهای است طولانی که در آن یحیی که پیرمردی سالخورده است کوشش میکند از شدت و غضب خلیفه بکاهد. کتاب دیگری نیز در کتابخانهی برلن موجود میباشد که موسوم به «تاریخ سیرة البرامکه» است و شامل حکایات و افسانههای عجیبی میباشد و به نظر «آلوارت» (26) این کتاب کاملاً با کتاب میلوی متفاوت است. (27)
در دورهای متأخرتر یعنی به سال 1100 هجری (89-1688میلادی) شیخ محمد دیاب الاتلیدی مصری تاریخ مختصری راجع به خلفاء نوشته موسوم به «اعلام الناس فیما وقع للبرامکة مع بنی العباس» که در آن شرح انقراض برمکیان را در بیست صفحه نوشته است. (28) این تألیف از قبیل «رومان»های تاریخی و فاقد اهمیت میباشد. همین نظر را میتوانیم شامل کتاب «تاریخ سلیمان و جعفر (دربارهی ابوخالد برمک) (29) و تاریخ قاسم برمکی» نمود. (30)
در زمان آخرین سلاطین مملوک، مؤلفین «الف لیلة و لیلة» روایات فراوانی دربارهی برمکیان گردآوردند ولی اعتباری بر این روایات نیست. هارون «الف لیلة و لیلة» هارون واقعی تاریخ نیست و غالباً هارون را معرف از منهی سالفه شناساندهاند و دربارهی وزراء او نیز نمیتوان به استناد این کتاب شهیر قضاوت نمود. این کتاب با تصرفات گوناگون نوشته شده و مأخذ آن نیز بسیار مختلف است. (31)
راجع به اشعار و منظومههائی که دربارهی برمکیان ساخته و پرداخته شده باید اعتراف نمود که بسیار فراوانند. وزراء و خلفاء عباسی در زمان عظمت و قدرت خود مداحان فراوانی داشتند که از خوان کرم آنها متمتع بودند. از آن جملهاند: ابونواس، که اشعار او گواهی میدهند که ازدواج جعفر و عباسه جز افسانه چیزی نیست، ابن مناذر، بشاربن برد، منصورالنمری، عتابی، اشجع، ابومحمدیزیدی، ابن ابی امیه، ابن ولیدالانصاری و ابوشمامه. بلعمی میگوید «مراثیی که شعراء دربارهی برمکیان سرودند بیش از مدایحی است که در زمان حیات آنها گفته بودند.» بسیاری از این اشعار در کتاب اغانی آورده شده و مورخانی مانند: طبری، مسعودی، ابن خلکان و غیره غالباً قسمتهائی از آن مراثی را در کتب خود نقل کردهاند.
اینها بودند منابعی که ما مورد استفاده قرار دادیم و همینها هستند منابعی راجع به تاریخ عباسیان در اروپا که محققین و فضلائی مانند: «هورا» (32)، «سدیو» (33)، «وایل» (34)، «مولر» (35)، «فون کرمر» (36)، و «فون هامر» (37) بدان مراجعه مینمایند و در مشرق زمین متتبعینی مانند جرجی زیدان (38) مؤلف کتاب «تمدن الاسلامی» بدان تمسک میجویند.
پینوشتها:
1- Hiouen-Tsang
2- کتاب «خاطراتی راجع به کشورهای غربی» که در سال 648 توسط «هیون تسانگ» از سانسکریت به زبان چینی ترجمه شده به سعی استانیسلاس ژولین (Stanislas julien) به فرانسه ترجمه و به سال 1858 میلادی در مطبعهی امپراطوری در پاریس در دو مجلد به طبع رسیده است.
3- Hoei – Li
4- Yeng-Thsong ینگ تسونگ که با اسناد و توضیحات و تبصرههای جغرافیائی از روایت اصلی هیون تسانگ استخراج شده از چینی توسط «استانیسلاس ژولین» به فرانسه ترجمه و در سال 1853 در مطبعهی امپراطوری در پاریس طبع شده است.
5- I. Tsing
6- کتاب «متدینین عالیقدری که برای تجسس قانون به ممالک غرب رفتند» به زبان فرانسه به وسیلهی ادوارشاوان (Chavannes) استاد «کلژدوفرانس» (College de France) ترجمه و به سال 1894 در مطبعهی لرو (Leroux) به طبع رسیده است.
7- به «منتخب ادبیات ایران» تألیف شفر، مجلد دوم، صفحات 3 و 4، مراجعه شود.
8- در کتابخانهی خدیوی مصر در قاهره نسخهای خطی از این کتاب موجود میباشد که به شمارهی 595 ثبت است. چند صفحه از ابتدای کتاب افتاده است. آقای هوروویتس (Horovitz) در تحقیقاتی که بنام «تجسسهائی در کتابخانههای قاهره و دمشق و اسلامبول» نموده مطلب را تجزیه کرده و گزارشی به مدرسهی عالی زبانهای شرقی در 1907 داده است. بنابر آن تحقیقات، این کتاب شباهتهای بسیاری با کتاب الوزراء دارد. در آنجا از «ابان» مداح برمکیان نام برده شده و جزئیاتی راجع به روابط او با برمکیان موجود است، (اخبار ابان متصلة مع البرامکه) و قسمتی از کلیله و دمنه منظوم نیز مذکور است که ابان صلات فراوانی برای نظم این داستان از وزراء برمکی دریافت داشت.
9- Georges Salmon
10- مستشرق فرانسوی «شفر» مینویسد که اخبار برمکیان را خان صاحب میرزا محمدشیرازی در بمبئی، بنام «اکرام الناس فی تاریخ آل برمک» طبع نموده است. (یک نسخه از این کتاب در کتابخانهی مجلس شورای ملی به شمارهی 304/2 یافت میشود) برای معرفی خانوادهی فیروزشاه به این مختصر مبادرت میورزد: فیروزشاه هشتمین پادشاه از سلسلهی سلاطین سلمانی است که در هند سلطنت کردهاند و آنها عبارتند از: 1- غیاث الدین بلبن 2- معزالدین کیقباد نبیرهی سلطان بلبن 3- جلال الدین فیروز خلجی 4- علاءالدین خلجی 5- قطب الدین بن علاءالدین 6- غیاث الدین تغلق شاه 7- محمد بن تغلق شاه 8- فیروزشاه (مترجم).
11- عین عبارت عبدالجلیل یزدی را ذیلاً نقل میکنیم (مترجم):
«و آن حکایات غریب که از لباس عبارات خالی مانده بود از بسیار اندکی و از هزاران یکی در سلک عبارت درج گردانید و آن را به زیور عبارات مرغوب خوب، موشح و مزین داشت».
12- یکی از نسخ خطی (شماره 1342) در نیمهی قرن چهاردهم میلادی نوشته شده و عبارت است از 172 صحیفهی کوچک. شفر چنین گمان میکند که آن را برای شاه شجاع نوشتهاند. نسخهی دیگر (شمارهی 1351) که دارای 211 صحیفهی کوچک میباشد و با خط نستعلیق زیبائی نوشته شده است، به دستور سلطان سلیم تحریر یافته و در زمان سلطنت فرزندش سلطان سلیمان خاتمه یافته است (نهم ذیقعده 926 هجری برابر 22 اکتبر 1520 م.).
13- «منتخب ادبیات فارسی»، شفر، مجلد دوم، صفحه 4 یادداشتها.
14- کتابخانهی ملی پاریس شماره 62- (این کتاب به سعی مرحوم میرزا محمدخان قزوینی عکس برداری شد و با مقدمهای به قلم آن مرحوم و مقدمهای به قلم مرحوم محمدتقی ملک الشعراء بهار از طرف وزارت فرهنگ در طهران طبع شد. مترجم) محقق فرانسوی «کاترمر» یادداشتی دربارهی این کتاب نوشته که تا به حال طبع نشده است: روزنامهی آسیائی، سری اول، 1839، مجلد اول.
15- نام کامل این مورخ فخرالدین محمدبن علی بن الطقطقی است و نام کامل کتاب مشهور او «الفخری فی آداب السلطانیة و الدول الاسلامیة» است (مترجم).
16- آرشیو مراکشی، مجلد 16، چاپ مطبعهی «Ernest Leroux» در پاریس به سال 1910
17- Emile Amar
18- منتخب ادبیات فارسی، تألیف شفر، مجلد دوم، صفحه 5.
19- تا آنجا که اطلاع داریم دو نسخهی خطی از این کتاب موجود است: اولی در کتابخانهی ملی پاریس به شماره 2107 ثبت شده و به تاریخ 1019 هجری (1610-1611م.) نوشته شده است. کتاب دومی در قرن هیجدهم نوشته شده و در کتابخانهی موزهی بریطانیا به شمارهی 1285 ثبت است به نام «مآثر برمکیه». آقای شیخو در مجلهی عربی «المشرق» (صفحات 544-545، شمارهی اول، سال 1898) قصهای را از این کتاب بر طبق نسخهی خطی کتابخانهی پاریس منتشر کرده است.
20- ممن وصف بها فی دولة الاسلام، وتلیت مآثرهم فیها علی السنة بالایام، واجمع علی اجتماعها فیهم اجناس الناس، بنوبرمک وزراء بنی عباس. ومع ذلک لم یفردهم احد بالتألیف ولااعرفهم التصنیف انما ذکر لهم المؤخرون اخباراً متمدده و آثاراً غیر منضده.
21- در کتابخانهی ملی پاریس به شمارهی 115 از کتب فارسی به ثبت رسیده است. شفر دو فصل اول آن را در مجلد اول کتاب «منتخب ادبیات فارسی» طبع نموده است.
22- زکریا محمدبن محمود ابویحیی قزوینی در سال 600 هـ. تولد یافته و در سال 630 به دمشق رفته و با حکیم و عارف معروف شیخ محی الدین ابن العربی مؤلف «فتوحات» و «فصوص الحکم» آشنائی یافته و از محضر او کسب معرفت نموده است. در زمان خلافت آخرین خلیفه المستعصم بالله (640-656 هـ.) در عراق عرب ماند و قاضی وسیط و حله شد و در سال 682 وفات یافت. دو کتاب از او باقی مانده یکی به نام «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات» که مربوط به نجوم و هیئت است و کتاب دیگری به نام «عجائب البلدان» دربارهی جغرافیای عمومی، زمین را بر طبق تقسیم بندی بطلمیوس به هفت اقلیم منقسم کرده و دربارهی رجال معروفی که در هر شهر و بلدی زندگی کردهاند اطلاعاتی در آن کتاب نوشته است. (الحاق مترجم، نقل از دائرة المعارف اسلامی». )
23- ظاهراً منظور مؤلف نورالدین محمدبن یحیی بن طاهربن عثمان العوفی است که کتاب نفیس «جوامع الحکایات و لوامع الروایات» را برای نظام الملک جنیدی وزیر ناصرالدین قباجه در دهلی نوشته است ولی تاریخ وفات عوفی در سال 854 هـ. نمیتواند باشد. (مترجم)
24- آنچه را که صاحب مجمل التواریخ نوشته عیناً نقل میکنیم: از منتخب ادبیات فارسی مجلد دوم صفحه 5، یادداشتها و حواشی - «اخبار برامکه بسیار است از عهد برمک تا آخر دولت و من آن را کتابی مفرد ساختهام و ترتیب نهاده [ام] روزگار [دولت] ایشان را و آنچه کردهاند در حق مردم و روزگار محنت و سبب آن و آنچه بر سر ایشان آمد.» (الحاق مترجم)
25- نسخهی خطی عربی به شمارهی 8987 کتابخانهی برلن.
26- Ahlwardt
27- نسخه خطی عربی به شماره 9076 کتابخانهی برلن، چند صفحهی این کتاب مفقود است. آقای آلوارت در مجموعهی خود باز دو مأخذ راجع به برمکیان نقل میکند (نسخههای خطی شماره 8480 و 9508).
28- از کتاب «اعلام الناس» چندین نسخهی خطی موجود است که کارل بروکلمان در «تاریخ ادبیات عرب» در مجلد دوم صفحهی 303 شرح آنها را داده است. کتابخانهی ملی پاریس سه نسخهی خطی از این کتاب را داراست (شمارههای 2108 و 2109 و 2110) . آقای گودفری کلارک (Godfrey Clerk) قسمت اعظم این کتاب را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است و آن را به اسم «اعلام الناس، شامل روایات و قصص تاریخی زمان خلفاء اولین» طبع نموده و ملحقاتی بر اصل آن افزوده است. مطبعهی هانری کینگ (Henry S. king) به سال 1873، شامل 293 صفحه. این کتاب در مشرق زمین شهرت فراوانی یافت به طوری که در مدت سی سال از 1279 تا 1310 پنج بار در قاهره تجدید طبع یافت.
29- رجوع شود به فصل اول کتاب.
30- این کتاب عبارت است از داستانی کوچک که پایان آن کامل نیست و شامل صفحات 133 تا 170 یک کتاب خطی عربی افریقائی است. ظاهراً کتابی کهنه است و با خطی بد و املائی مغلوط نوشته شده و در کتابخانهی شهر گرنوبل (Grenoble) به شمارهی 2806 ثبت است. قهرمان این داستان قاسم بن فرخ (یا بهتر فرج) برمکی که علی الظاهر شخصی است موهوم و اثری از او در جای دیگر نیافتیم زندگی پرشوری داشته و خلیفه الهادی سرگذشت او را از خود او خواسته است. این نسخه خطی که ما ثانی آن را سراغ نداریم حاوی اشتباهات عجیب و غریبی است و مثلاً به جای جعفربن یحیی او را جعفربن خالد نوشته است.
31- به فصل نهم این کتاب مراجعه شود. در سنوات اخیر ادباء عرب مکرر از تاریخ برمکیان الهام گرفته و آثاری پدید آوردهاند که از آن قبیل است: عباسه خواهر رشید (عباسة اخت الرشید) تألیف جرجی زیدان که جلددهم رمانهای تاریخی وی را تشکیل میدهد و به سال 1906 در قاهره به طبع رسیده است. آقایان مولیه (Moulié) و بیتار (Bitar) این کتاب را به نام «خواهر خلیفه» به فرانسه ترجمه و به طور پاورقی در روزنامهی «فیگارو» در ماه ژوئن و ژوئیه 1912 به طبع رساندهاند. کتاب «الرشید و البرامکة» به شکل «درام» در پنج پرده از طرف آقای «ربث» (Rabbath) نوشته شده و در مجلهی «المشرق» طبع شده است. (مجلد 12 از سال 1910). تازهتر از همه کتابی است موسوم به «کتاب اللؤلؤ المرتب فی اخبار البرامکة و آل المهلب» که آنرا سید محمدرضا پسر سیدمحمدعلی شاه عبدالعظیمی النجفی نوشته است و در نجف به سال 1328 در 188 صفحه به طبع رسیده است (آقای لوئی ماسیون انتشار آن را به ما اطلاع داده است).
32- Huart
33- Sédillot
34- weill
35- Müller
36- Kremer
37- de Hammer
38- تاریخ تمدن اسلامی – قاهره 1902-1906 در پنج جلد. دربارهی برمکیان مخصوصاً به مجلد چهارم، صفحات 137-140 مراجعه شود. چندین ترجمه از این کتاب در نظر گرفته شده و ترجمهی فرانسهی آن در سال 1910 در مجلهی «تونس» شروع شده است. ترجمهی ترکی آن در اسلامبول در شرف طبع است. آقای مرگلیوث به زبان انگلیسی ملخص آن را ترجمه نموده و در سلسلهی اوقاف گیب آن را طبع نمودهاند (لیدن و لندن 1907). یک کتاب تاریخ دیگر به زبان عربی انتشار یافته که از مطالعهی آن مسلم میشود که مؤلف آن آقای جمال نحلة المدور محققی بسیار فاضل بوده است. نام این کتاب «حضارة الاسلام فی دارالسلام» است و در شهر قاهره به سال 1905 طبع شده و این کتاب تصویری است بسیار زیبا از دورهی عباسیان و وزراء آنها.
بووا، لوسین؛ (1380)، برمکیان بنابر روایات مورّخان عرب و ایرانی، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}