مشورت در خانواده (مشاوره،جوانان،فرزندان و زنان)

نويسنده:غلامرضا بهرامي
از نمونه هاي بارز احترام و تكريم فرزندان مورد مشورت قرار دادن آنان از اوايل نوجواني است اين گونه توجه و عنايت به نوجوانان انديشه و تفكر آنان را برور مي سازد و استعدادهاي عقلي نهفته در وجودشان را به سوي خلاقيت و نوآوري عملي و استقلال فكري و نظر دادن در مسايل مختلف سوق مي دهد.
مشورت با فرزندان در مسايل گوناگون زندگي و خانوادگي و نظرخواهي از آنان در مباحث علمي و اجتماعي به تدريج توانايي هاي بالقوه ي آنان را آشكار مي سازد و فرزندان را در اداره ي زندگي خود در آينده آگاه و توانمند مي گرداند.
مرحوم طبرسي در مكارم الاخلاق از پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلم) چنين روايت مي كند: الوالدُ سيّدٌ سبع سنينَ و عبدٌ سنينَ و وَزيرٌ سبعَ سِنينَ (1)؛
فرزند آدمي در هفت سال اول زندگي سرور و بزرگ است و در هفت سال دوم (7 تا 14) مطيع و فرمانبردار و در هفت سال سوم (15 تا 21) ويز خانواده و مشاور پدر و مادر است.
راز مسايل مهمي كه بايد پدر در انتخاب همسر براي فرزند خود لحاظ كند مشورت با فرزند است. او بايد نظر فرزندش را درباره ي همسر آينده اش جويا شود به ويژه در مورد دختران تأكيد بيشتري شده است كه نظر آنان را بخواهد.
لَمَّا خَطَبَ عَليٌّ فاطِمَهَ أتاها رُسُولُ اللهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) فَقَالَ:‌ إنَّ عَلِيَّاً قَدْ ذكرَكِ فَسَكَتَتْ فَخَرَجَ فَرَّوجُهَا ؛ (2)
هنگامي كه علي (عليه السلام) فاطمه (سلام الله عليها) را از پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) خواستگاري كرد پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نزد فاطمه (سلام الله عليها) آمد و فرمود:
فاطمه جان! علي تو را از من خواستگاري كرده است. فاطمه سكوت كرد و چيزي نگفت (كه سكوت علامت رضايت بود) پيامبر (صلّي الله عليه و آله وسلم) از نزد فاطمه (سلام الله عليها) بيرون آمد و وي را به همسري علي (عليه السلام) درآورد.
إذَا أرَادَ أحَدُكُمْ أنْ يُزَوِّجَ ابْنَتَهُ فَلْيَسْتَأمِرْها ؛ (3)
تَستَأمَرُ الأيبَمُ في نَفْسِهَا قالُوا: فَإنَّ البِكْرَ تَستَحيِ قال: إذنُها صُماتُها، (4)
در امر ازدواج دختر با خود او مشورت شود. عرض شد: در اين باره شرم و حيا مي كند كه پاسخي دهد- و سكوت مي كند- پيامبر فرمود: سكوت او همان اجازه ي اوست.
زن و شوه بايد از حداكثر فرصت ها،براي گفتگو و بيان نقطه نظرهاي شان استفاده كنند تا دركي متقابل از هم ديگر برايشان حاصل گردد. البته در اين ميان نبايد مسأله ي مديريت را فراموش كرد. اين اصل معقول و منطقي است كه در مرجعي بايد مديريت حاكم باشد زيرا در صورت فقدان مديريت خانواده دچار بي نظمي و هرج و مرج خواهد شد. ممكن است برخي مشورت تعاون و همكاري را با وحدت در مديريت متناقض بداند حال آن كه زن و مرد علاوه بر مشورت و همكاري با يكديگر بايد اطاعت از مديريت را همواره مدّ نظر داشته باشند در غير اين صورت زندگي خانوادگي شان دچار آشفتگي و از هم گسيختگي مي شود.
با توجه به خصوصيات روحي زوجين مديريت داخلي منزل بر عهده ي بانوي خانه است و مديريت خارجي و كلّ خانواده را مرد عهده دار مي باشد.
به محض اين كه اوّلين جرقه ي اختلاف زده شد بلافاصله بايد به مشاور مراجعه نمايند و راه دربست را پيدا كنند. احساس غار نكنند از اين كه چون در مقام علمي بالايي هستند به مشاوره نياز ندارند. ممكن است كسي در يك رشته ي علمي تخصص داشته باشد ولي در زمينه ي ديگر به مشاوره نيازمند باشد.
اولين جرقه ي اختلاف كه در خانه زده شد،آتشي برافروخته مي شود و نهال صفا و صميميت را مي سوزاند. اين فكر را نكنند كه من چه موقعيت و مقامي را در جامعه دارم؛انسان وقتي بيمار مي شود بايد نزد پزشك برود در هر مقامي كه باشد.
اين ها هم بايد به مشاور مراجعه كنند مشاوري كه او را قبول دارند،نگذاريد كه يك نقطه ي چركي كوچك به بيماري بزرگي مبدل شود كه علاجي نداشته باشد.
(يكي از آقايان يك بار به من تلفن كرد و گفت سيزده سال است كه من با زن خويش اختلاف دارم اين مشكل زندگي ما را فلج كرده است،سه تا بچه هم دارم كه براي وضع آن ها نگرانم. من آن ها را دعوت كردم به خانه ي ما تشريف آوردند. خانم او را به اطاق ديگري راهنمايي كردم همين كه با او مشغول صحبت شدم ناگهان ديدم بدون توجه به اين كه من نامحرم هستم با حالت پرخاش وارد اطاق شد. چادرش را كنار زد و گفت: زير گلوي مرا ببين. نگاه كردم گواتر گلويش به قدر يك گلابي بزرگ شده است. گفت سيزده سال است كه خون دل مي خورم. وقتي ريشه يابي كردم متوجه شدم كه هنگام ازدواج اين زن و شوهر وقتي با هم صحبت كردند خانم ديپلم داشته مرد هم به او گفته من هم ديپلم دارم.
ولي بعداً معلوم شده كه شوهرش تا مقطع راهنمايي درس خوانده است.خانم معتقد بود كه شوهرش به او دروغ گفته و كلاه سرش گذاشته است. بنابراين حقّه باز است. سيزده سال بر اساس همين بي اعتمادي نسبت به او زندگي كرده بود. خوشبختانه مرد بعداً ادامه ي تحصيل داده بود و تا حد فوق ليسانس رسيده بود.
گفتم: شوهر شما در حد استاد من است اگر چه قبلاً سطح سواد و مدركش پايين بوده ولي حالا اين قدر پيشرفت كرده و خود را اصلاح كرده ديدم قبول نمي كند گفتم شما بايد خود را فداي اين شوهر بكنيد،چون بهتر از او وجود ندارد. براي اين كه تو راضي شوي راضي شده تا اين حد درس بخواند. گفت: مگر دروغ حرام نيست؟ مگر كار حرام نكرده است؟ گفتم: دروغ حرام است. او از بس به تو علاقه داشته براي اين كه به وصال تو برسد حاضر شده حتي به جهنم برود عاشق تو بوده است.
آيا چنين شوهري براي تو قيمت ندارد كم كم آرام شد و خنديد.
اگر همين دو نفر سيزده سال پيش به مشاوره مراجعه كرده بودند پيش از اين كه اين بيماري مزمن شود ساده تر مي شد آن را معالجه كرد.
هم چنين مرد در خانه بايد مقداري از وقتش را به زن و فرزند اختصاص بدهد و با آنان بنشيند و صحبت كند و گرفتاري ها و مشكلات را با يكديگر مطرح و با هم مشورت كنند.
(وَ شَاوِرْهُمْ فِي الأمرِ فَإذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّل) (5)
خداوند به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايند: تو كار خويش را با توكل به خدا انجام بده. ولي،مشورت را هم فاموش نكن يعني با مشورت به ديگران به آنان شخصيّت بده.
بنابراين در امور خانه مشورت لازم است و استبدادي گري و فكر زن را به حساب نياوردن اشتباه است. همان طور كه گفتيم حتي اگر سخنان زن معقول و كودكانه بود بايد به آن توجه كرد. بعضي از روان شناسان معتقدند كه با فرزندان هم بايد مشورت شود،يعني به فكر و عقيده ي آن ها احترام بگذاريم و آن ها را به حساب آوريم. به سخني ديگر خانه مملكت كوچكي است كه كارهايش بايد با مشورت انجام پذيرد و مشكلات اين مملكت كوچك را بايد با اهلش در ميان بگذاريم.
زن و فرزند اگر توانستند درد دلشان را در خانه باز گويند ديگر دچار عقده ها و ناراحتي هاي رواني نمي شوند مرد هم وظيفه دارد كه در كمال خوش اخلاقي و خوش زباني به آن ها جواب بدهد استبداد و تحميل كردن خواستهاي خود به زن و فرزند كاري بسيار غلط است كه آثار سوي به دنبال دارد.
از مصاديق ديگر خوش رفتاري در محيط خانه اينست كه اگر مرد از زن خود بد رفتاري يا سستي يا اشتباهي ديد و فرياد نكشيد و زبان را با ناسزا نگشايد و او را به باد انتقاد نگيرد بلكه او را موعظه كند و با زبان خوش اشتباهات او را گوش زد كند.
مشاوره در هر امري ضروري است ولي در مورد ازدواج به علت اهميت موضع مشاوره ضرورت بيشتري دارد. به همين علت كمتر كسي بدون مشورت با ديگران به انتخاب همسر و پيوند زناشويي مبادرت مي كند. امام علي (عليه السلام) فرمودند:
به مشورت كردن تشويق شده است چون نظر طرف مشورت خالص است و نظر مشورت كننده آميخته به هوس مي باشد. (6)
در اين مورد آن چه مهم است انتخاب مشاور است.
امام علي (عليه السلام) فرموده اند: هر كه با خردمندان مشورت كند از پرتوهاي خرده ها روشنايي گردد. (7)
اولين و بهترين مشاوران افراد خانواده به خصوص پدر و مادر مي باشند. زيرا علاوه بر اين كه نظر خواهي از آنان خود نوعي قدرشناسي و احترام محسوب مي شود به دليل تجارب آن ها و دل سوزي شان و هم چنين آشنايي كامل به وضعيت فرزند خويش مسلماً بهترين راهنمايي ها را مي توانند داشته باشند. پس از آن مشورت با بزرگان فاميل به دليل تجارب شان نيز سودمند خواهد بود. هم چنين ممكن است در بين فاميل و اطرافيان افرادي باشند كه به دليل آشنايي با علوم روان شناسي و مشاوره و كار در زمينه هاي تربيتي و داشتن تجاربي از اين دست بتوانند نظرات و پيشنهادات سودمندي ارايه دهند.
در نهايت و پيش از مشورت با اين افراد و انتخاب فردي براي ازدواج اگر هنوز ترديد و دو دلي وجود داشته باشد پسر و دختر مي- توانند به يك مشاور خانواده ي امين و مورد اعتماد رجوع كنند و با بررسي هاي روان شناختي و اجتماعي تصميم قطعي خود را بگيرند.
ظاهرش اين است كه مشورت در موارد مختلف فرق مي كند،نه مي توانيم بگوييم: مشورت به كلي ممنوع است و نه مي توانيم بگوييم كه به طور كلي جايز است بلكه قايل به تفصيل هستيم يعني در بعضي از موارد فقط قول زنان حجت است. مثل مسايلي كه در خصوص زنان است درباره ي مسأله ي رضاع در سوره ي بقره داريم كه زن و شوهر اگر تصميم گرفتند فرزند را شير ندهند با يكديگر در اين باره مشورت كنند. اين صريح قرآن است كه در اين مورد زن و شوهر بايد با هم مشورتي داشته باشند لذا شايد آن مواردي كه مشورت با زنان منع شده است،مسايلي است كه مربوط به زنان نيست و در آن تخصّص ندارند. بنابراين در جاهايي نياز است با زن ها مشورت شود و در جاهايي كه در تخصص زنان نيست با آنان مشورت نكنيد چرا كه مثل اين مي ماند كه انسان در ساختمان سازي با يك پزشك و جراح قلب مشورت كند كه طبعاً جاي مشورت نيست.

استاد حسيني

زمينه مشورت در مورد خواهران و برادران به روحيات آنان بستگي دارد. خانم دكتري همين مسأله را از من پرسيد. من سخن را ب اين مثل آغاز كردم، گفتم: روزي از كنار بيمارستاني عبور مي كردم يك ماشيني ايستاد و آقايي پياده شد بچه سه چهار ساله اش را در بغل داشت دست اين بچه در چرخ گوشت گير كرده بود و خون مي ريخت و همراه بچه چرخ گوشت را هم گرفته بود و شتابان به سوي بيمارستان مي رفت بلافاصله خانمش پياده شد شيون كنان افتان و خيزان مي رفت حتي خودش را هم از شدت عاطفه و محبت نمي توانست نگه دارد.
با دقت در اين قضيه معلوم مي شود روحيه مرد چه روحيه اي است و روحيه زن چگونه است و البته كمال خانواده اين است كه مرد روحيه خودش را داشته باشد وزن هم روحيه خودش را داشته باشد. همان طوري حضرت آقاي فقيهي اشاره فرمودند قرآن مي فرمايد: (عن تراض منها و تشاور) (8)
در اين موضوع مهم (رضاع و شير دهي) كه به هر دو مربوط است بايد با هم مشورت كنند. با توجه به اين مسأله و اين روحيه اي كه خواهران دارند اگر يك برادري بخواهد عازم جبهه شود از خانمش مشورت بگيرد كه آيا صلاح مي دانيد منبه جبهه بروم يا نه؟! روحيه ي عاطفي و لطيف خواهران ممكن است اين عزم و تصميم را بشكند اين جا نبايد مشورت كرده و بايد خداحافظي كرد و او را به خدا سپرده و رفت.
در بعضي احاديث داريم كه (اياك و مشاوره النساء الا من جربت بكمال عقل) (9) يعني اگر كمال انديشه اش را تجربه كردي مشورت در آنجا اشكال ندارد.

استاد عرفان:

چون بحث ما مشورت در خانواده است من به عنوان مقدمه درباره ي فوايد مشورت و مباني مشورت چند نكته مي گوييم. مشورت و مشاوره كه از آن به هم انديشي تعبير مي شود چند چيز را به دنبال دارد:
يكي استفاده كردن از عقل ديگران است،چنان كه اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) روايت شده است: (من مشاور الرجال شاركها في عقولها) (10)
حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: كسي كه با ديگران مشورت كند در خرد آن ها شريك است دوم استفاده از علم ديگران است. حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: (خير من شاورت ذووالنّهي و العلم و اولواالتجارب) (11)
بهترين كساني كه شما با آن ها مشورت مي كنيد صاحبان خرد و علم و صاحبان تجربه هستند گاهي كسي دانشمند نيست ولي خردمند است. بعضي نيز دانشمند نيستند ولي صاحب تجربه هستند.در كتاب شريف غررالحكم از حضرت اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) نقل شده است كه فرموده اند: (افضل من شاورت ذو التجارب) (12) در حديث قبلي آمده بود (خير من شاورت) اما اين جا آمده است (افضل من شاورت) يعني با فضيلت ترين كساني كه ما مي توانيم با آن ها مشورت كنيم،كساني هستند كه صاحب تجربه اند. چرا تجربه از علم بالاتر است؟ چون تجربه واقع شدن يك تئوري با دليل است. از اين جهت گفته اند بالاتر از علم است.
فايده ي ديگر مشورت اين است كه انسان از خواست ها تمايلات و از آرمان ها ي كساني كه با آن ها مشورت مي كند،با خبر مي- شود. حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند: (استشر اعدائك) با دشمنانت مشورت كن. براي چه؟ براي اين كه (تعرف من آرائهم مقدار عداوتهم و مواقع مقاصدهم) (13) زيرا مشورت از آراي آن ها مقدار دشمني و موضع گيري هايشان مطلع مي شوي. در روايت ديگري حضرت مي فرمايند: مشاوره كردن باعث مي شود انديشه هاي پنهاني و خواست هاي پنهاني افراد ظهور پيدا كند.
يكي ديگر از فوايد مشورت اين است كه وقتي مشورت مي كنيم به طرف مشورت خود شخصيت مي دهيم. از اين جهت مشورت در خانواده بسيار مهم است. مشورت در خانواده به معناي شخصيت دادن به كساني است كه با آن ها مشورت مي كنيم. اگر با پسران و دخترمان مشورت كرديم اين نشانه شخصيت داده به آن ها است. قرآن كريم درباره ي مشورت،سه تابلو طلايي دارد كه در يكي از آن ها خداي متعا مي فرمايد: (فان ارادا فصالاً عن تراض منها و تشاور فلا جناح عليهما) (14) اگر زن و مردي در كانون خانواده بچه شير خواره اي دارند و مي خواهند او را از ريشه باز گيرند با رضايت متقابل باشد سپس مي فرمايد: از شير باز گرفتن بچه بايد بر اساس يك هم انديشي ميان زن و شوهر باشد.
نكته اي درباره ي مشورت با زنان است كه در حديثي مطرح شده است و آن حديث اين است: (اياك و مشاوره النساء الا من جربّت بكمال عقل) (15) با زنان مشورت نكنيد مگر زني كه عقلش آزموده شده باشد. بعضي از زنان هستند كه عقل شان آزموده شده است و درايت شان از مردان بيشت است. با اين ها بايد مشورت كرد.

استاد عرفان

يك روايت است كه جامع اهل نيست اين روايت را زياد نق كرده اند و علامه مجلسي نيز يك جا اين را آورده اند كه پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) فرمودند:
(شاور والنساء و خالفرهنّ فانّ في خلافهن بركه) (16) با زنان مشورت كنيد و هر چه گفتند بر خلاف آن انجام دهيد كه در مخالفت با زنان بركت است.
اين حديث از احاديث نبوي است شما مي دانيد كه نود درصد قلمرو جعل تحريف به احاديث نبوي مربوط است يعني زمينه تحريف دارد،نه اين كه نود درصد‌آن ها تحريف شده است. در احاديث رضوي،در احاديث علوي و در احاديث امام صادق و امام باقر (عليه السلام) بسيار قلمرو جعل و تحريف كم است. اگر اثبات شود كه اين روايت سخن پيغمبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) است،بايد‌آن را در غير حوزه و قلمرو خانواده بدانيم و آن را به امور سياسي و نظامي مربوط بدانيم،چون زنها به جهت عاطفه فراوان ميل چنداني به جنگ واجب و دفاع ضروري هم ندارند.
سؤال: مرز ميان مشورت كردن و مديريت مرد در خانه چيست؟ از يك طرف بحث تشاور را داريم و از طرف ديگر بحث (الرجال قوامون علي النساء) (17) و از سوي ديگر فرض بر اين است كه گاهي مشورت به نتيجه نمي رسد در چنين شرايطي بايد چه كار كرد؟
استاد عرفان: مشورت و هم انديشي قبل از تصميم گيري است.
مديران دو گونه اند. مديراني كه استبداد به رأي دارند و همين موجب هلاكت آن هاست. (من استبد برأيه هلك) (18) هر كس فقط به آن چه خودض مي انديشد عمل كند و به نظرات ديگران كاري نداشته باشد،هلاك مي شود.
گروه دوم مديراني هستند كه مشورت مي كنند. اين ها مديراني موفق هستند. حديث زيبايي است از امام رضا (عليه السلام) در وصف پدر بزرگوارشان،حضرت امام موسي بن جعفر (عليه السلام) كه مي فرمايند: عقل امام موسي بن جعفر (عليه السلام) كه بسيار برتر از عقل مردم و يك عقل برتر بود ولي با اين همه ظمت عقلي،چه بسا غلامي با سياه مشورت مي كردند به حضرت اعتراض مي شد كه چرا با اين سياه مشورت مي كنيد؟ حضرت فرمودند: چه بسا خداوند حق را با زبان همين جاري مي كند. اين استبداد نيست. ما در مديريت سه مرحله داريم. مرحله طرح: مرحله تصميم،مرحله اجرا،مسأله مشورت در مديريت خانوادگي،در مديريت اجتماعي،سياسي و فرهنگي در مرحله طرح است. يعني وقتي كه مسأله طرح مي شود و مورد پژوهش قرار مي گيرد. يعني تنها او عقيده برتر و بهتر را انتخاب مي كند پس مديريت چه در خانواده و چه در مديريت هاي خرد و كلان اجتماعي،سه مرحله دارد و مشورت به مرحله طرح مربوط است. پيغمبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) با ديگران مشورت مي كردند. ولي بعد از طرح كه مسأله ي تصميم گيري بود،خودشان تصميم مي گرفتند و اجرا مي كردند.

پي نوشت ها:

1. وسايل الشيعه،ج15،ص195 .
2. بحارالانوار،ج43،ص 136 .
3. كنزالعمال،ج16،ص 311 .
4. مسند زيد،ص 272 .
5. سوره ي آل عمران،آيه ي 159 .
6. غرر الحكم، 3908 .
7. همان منبع،8634 .
8. بحار،ج77،ص 212 .
9. بحار،ج 103 ، 253 ،روايت 56 ، باب 4 .
10. بحار،ج18،باب 163،ص 382 .
11. غررالحكم،ج1،ص587،ش 4607/18 .
12. غرر،ج1،ص 585،ش 104599 .
13. غرر،ج1،ص 585،ش 4596/7 .
14. بقره، 233 .
15. بحار،ج103،ص 253،روايت 253،ب 4 .
16. بحار،ج103،ص 262،روايت 25،ب 5 .
17. نساء،34 .
18. نهج البلاغه،ج18،ب 163،ص 382 .

فهرست منابع:

1. مروجي طبسي،محمدجواد: حقوق و زندان در مكتب اهل بيت (عليهم السلام)،بوستان كتاب قم،چاپ سوم،1383 ، صفحات 85 و 86 و 261 و 262 .
2. اكبري،محمود: زندگي شيرين،گلستان ادب،1383،صفحات 94 و 95 و 96
3. مظاهري،حضرت آيت الله حسين: خانواده در اسلام،انتارات بنياد خيريه فرهنگي المهدي (عليه السلام)،چاپ اول،1384،صفحات 140 و 141 .
4. محمدزاده،راضيه: همسر اگر اين گونه مي بود،انتشارات ميز،ص 26 .
5. معاونت تربيتي و فرهنگي: خانواده پويا (1) ، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (رحمت الله عليه) ، زلال كوثر،صفحات 27 و 28 و 29 .
6. همان،خانواده پويا (5)، ... ، ص 73 تا 79 .