معنای سنت
1. مفهوم دینی سنت
سنت در مفهوم دینی به دو معنا به کار میرود: یکی در اصطلاح فقه و اصول است که به معنای مستحب می باشد و در کنار واجب، حرام، مباح و مکروه به کار میرود و به معنای انجام رفتار و اعمالی است که هر چند انجام آن لازم و ضروری نیست ولی اگر کسی به انجام آنها مبادرت ورزد، مستحق ثواب میباشد. (5) از طرف دیگر احکام و اوامر و نواهی خدای تعالی که از طریق معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده را نیز سنت مینامند که شامل قول (هرچه از گفته پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومین (علیهم السلام) روایت شده است)، فعل (آنچه که از کردار آن حضرات، روایت شده است) و تقریر معصوم (علیه السلام) (که در روایات نقل شده که، اعمالی را قوم انجام دادهاند و معصومین (علیهم السلام)آنها را رد نکردهاند و در حقیقت امضا، تأیید و تقریر نمودهاند)، میباشد. (6)سومین معنای سنت در مفهوم دینی، سنت الهی است که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است. آنجا که می فرماید: این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است و هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت. (7)
بنابراین سنتهای الهی آن بخش از تدبیر و سازماندهی خداوند را در بردارد که استمرار داشته و رویه و روش غیرقابل تبدیل و تحویل خداوند است. سنت در این معنای وسیع، دربرگیرنده تمام موجودات، از جمله انسان و زندگی فردی و اجتماعی اوست و بر هر موجودی در هر زمان و تحت هر شرایط، یک یا چند «سنة الله» حکومت میکند. (8) راغب در معنای سنت میگوید: «سنة النبی، یعنی راهی که پیامبر در پیش روی خود داشت و سنة الله، یعنی راه حکمت و طریق اطاعت او.» (9)
2. مفهوم غیردینی سنت
سنت در مفهوم غیردینی معمولاً به صورت جمع و مترادف با آداب و رسوم به کار میرود و عبارت است از اعمال و رفتارهایی که در خانواده، قبیله و جامعه از زمانهای گذشته به ارث مانده و برای انجام آن، دلیل منطقی، دستور صریح و یا قانون مدونی وجود ندارد و همین مفهوم است که در انسان شناسی فرهنگی مدنظر است.(10)آداب، رسوم و سنن، بخش مهمی از فرهنگ غیرمادی و معنوی را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اندازهای است که فرهنگ را برخی، از آداب و رسوم و سنن میدانند و معتقدند که برای مواجهه با مسایل زندگی- بدون آنکه چندان فکر کنیم- خود به خود آن را به اجرا درمی آوریم. (11)
انسان باید زندگی کند و اولین قدم در زندگی، عمل کردن است نه فکر کردن. زیرا انسان از روزی که شروع به زندگی کرد، اعمالی از خود بروز داد و به مرور زمان یاد گرفت که چه عوامل و روشهایی برای یاد گرفتن، منطقیتر و مفیدتر است در نتیجه سلسله رفتارهایی که برای ادامه حیات، شایستهتر و مناسبتر بودند، به صورت عادت درآمدند و به تدریج در آداب و رسوم، جای گرفتند. از این رو آداب و رسوم فرهنگی، تنها وسیله تطبیق فرد با اجتماع میباشد.
زیرا همان طور که نباتات و حیوانات در پرتو تغییرات جسمانی با محیط، تغییر مییابند، انسان نیز برای حل مسائل خود، تدبیرهای خاصی میاندیشد. لذا زندگی اجتماعی وی، تقریباً به طور کامل، شامل یک دسته آداب و رسوم است که پیوسته بر طبق اصول و آدابی که جامعه برمی گزیند، رفتار میکند؛ ولی این رفتار در بین همه افراد جامعه یکسان نیست بلکه رفتار افراد تحصیل کرده با بیسواد و متمدن با سنتی، فرق میکند. به این معنی که افراد تحصیل کرده و متمدن، آزادی بیشتری در رعایت آداب فرهنگی و اجتماعی دارند، در صورتی که مردم عوام و سنتی، کاملاً تابع آداب و رسوم هستند. (12)
3. عوامل به وجود آمدن سنتها
عوامل مختلفی را در به وجود آمدن سنتها مؤثر می دانند که انگیزه و مبنای آداب و رسوم فرهنگی است. در اینجا میتوان به مواردی مانند منابع مادی، لذت جویی، احتراز از الم و درد، گرسنگی، تمایل مذهبی، خودخواهی و ترس اشاره کرد. این هنجارها و سنتها به مرور زمان ممکن است تعدیل و تغییر یابند. باقی ماندن سنتها، همیشه دلیل بر کارکرد و مفید بودن آن میباشد. به این معنا که اگر سنتها، کارکرد و فایدهای نداشته باشند، از بین میروند. اما در مقابل، بعضی دیگر معتقدند که آداب و رسومی که به وجود میآیند، هرچند در حین تکوین، جوابگوی یک احتیاج انسانی است، اما پس از آنکه رفع احتیاج شد، بدون اینکه مفید باشند، پایدار میمانند. (13)لازم به ذکر است که کلیه آداب و رسوم اجتماعی، از طرف افراد جامعه به یک اندازه با اهمیت نیستند و ارزش آنها بستگی به این دارد که کدام دسته از آداب و رسوم برای رفاه و نیک بختی جامعه ضروری است و تخلف از آنها، حیات جامعه را به خطر میاندازد که به آنها سنن میگویند. بنابراین زیر پا گذاشتن سنتها، به هیچ وجه جایز نیست و هرگز فرد اجازه ندارد که سنتها را نادیده انگارد در حالی که افراد میتوانند آداب و رسوم عادی را بدون مجازات، زیر پا بگذارند. (14)
چنانچه ذکر شد، سنتها معمولاً برای رفاه و نیک بختی جامعه ضروری است. سؤالی که در اینجا وجود دارد این است که، آیا ممکن است آداب و رسوم و سنن زیان بخش و مضر باشند؟ در پاسخ باید بگوییم که چنین امری امکان دارد. زیرا با آنکه ممکن است آداب و رسوم فایده خود را از دست بدهند و مطابق مقتضیات جامعه نباشند، ولی باز هم مردم آنها را حفظ میکنند که در این صورت نسبت به زمان، وصله ناجوری خواهد بود. (15)
آداب و رسوم فرهنگی با تغییر شرایط اجتماعی عوض میشوند. اما در مقابل هر تغییری معمولاً این آداب و رسوم مقاومت میکنند که البته میزان و شدت این مقاومت متفاوت است و در قسمتهای مختلف فرهنگ به یک اندازه نیست بلکه مقاومت در مقابل تغییرات فرهنگی معنوی، چون افکار، آراء، رسوم خانوادگی، عقاید دینی، ارزشها و هنجارها، بیش از رسومی است که با فعالیتهای اقتصادی و مادی مانند فن تهیه محصول، وسایل تکنولوژی و غیره ارتباط پیدا میکند. به عبارت دیگر، تغییرات در فرهنگ معنوی با مشکل بیشتری نسبت به فرهنگ مادی همراه است (16) و این اهمیت کار پیامبر و قرآن کریم را بیشتر نشان میدهد. چرا که ما میبینیم، اسلام بیشترین تغییر را در فرهنگ معنوی عرب قبل از اسلام به وجود آورد.
آداب و رسوم فرهنگی، شامل کلیه رسوم متداول زندگی اعم از جزییترین و جدیترین رسم است که تعداد آن نیز بسیار زیاد میباشد و عبارتاند از رسوم مربوط به خانواده و وظایف زن و شوهر به طوری که شوهر مسئول خانه و زن تابع اوست، رسوم مربوط به غذا خوردن، (مانند در روز سه وعده غذا خوردن)، ساعات کار روزانه، خواستگاری کردن مرد از زن و... (17).
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه چگونه بدعتی را که یک نفر آغاز کرده است، تبدیل به یک رسم اجتماعی و سنت شده است؟ در پاسخ باید گفت هرگاه بدعت به وجود آمده، از سنتها و رسوم پیشین بهتر باشد و یا به عللی مورد پسند افراد جامعه قرار بگیرد، عموم به آن میگرایند و تبدیل به یک رسم و سنت در آن اجتماع میشود؛ زیرا همان طور که بیان شد، علت پیدایش آداب و رسوم و سنتها، وظیفه یا کارکرد آنهاست، از این رو هیچ سنت و رسمی نیست که در تاریخ، وظیفه یا کارکردی نداشته باشد و تصمیم بر اینکه کدام عمل منطقیتر است، ناخودآگاه به وجود میآید. (18) نویسنده: محمدعلی امانی
پینوشتها:
1. علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج2، (تهران، بنیاد بعثت، 1377ش)، ص187.
2. طبرسی، لفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القران، ج6، (تهران، دارالمعرفة، 1377ش)، ص515.
3. محمد عجاج الخطیب، السنة قبل التدوین، (بیروت، دارالفکر، 1425-1426ق؛ 2005م)، ص17.
4. امان الله قرایی مقدم، انسان شناسی فرهنگی (مردم شناسی فرهنگی)، (تهران: ابجد، 1382ش)، ص101.
5. محمد عجاج الخطیب، پیشین، ص19.
6. همان، ص 18 و 19.
7. الفتح، 23/48. (سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً).
8. احمد حامد مقدم، سنتهای اجتماعی در قرآن، ص14.
9. حسین بن محمد الراغب الاصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی (بیجا، بینا، بیجا)، ذیل سنن
10. امان الله قرایی مقدم، پیشین، ص102.
11. همان جا.
12. همان جا.
13. همان، ص 104.
14. همان، ص 105.
15. همانجا.
16. همان، ص103.
17. همان جا.
18. همان، ص 104.
امانی، محمدعلی، (1392)، سنن جاهلی عرب و روش برخورد قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}