ضرورت اتحاد ملّت

نويسنده:آيت الله جوادي آملي
منبع:ولايت فقيه (ولايت فقاهت و عدالت)
1- انگيزه ي الهي داشتن: ﴿ كلمـﺓ الله هي العليا﴾1.
2- متحد بودن: ﴿ واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرّقوا﴾2 ؛﴿ ان أقيموا الدّين ولا تتفرّقوا فيه﴾ 3.
تأثيرركن اوّل براي آن است كه حق، هماره پايدار است و باطل، هميشه چونان كفي كه روي سيلِ خروشان خودنمايي مي كند، زائل خواهد شد و اثر ركن دوّم آن است كه تمام نيروها به يك هدف متوجه شوند وهرگونه مانعي را برطرف سازند.
خداي سبحان ((اختلاف )) را نشانه خامي و بي خردي مي داند: ﴿ تحسبهم جميعاً و قلوبهم شتّي ذلك بأنّهم قومٌ لايعقلون ﴾4 حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) آن را همانند تيغ تيزي مي داند كه ريشه ي دين را مي زند و هر گونه اثر دين را محو مي نمايد: (( ولا تباغَضوا فانّها الحالقـﺓ))5. ونيز مي فرمايد:
خداي هيچ گروهي را؛ چه ازاقوام گذشته وچه از ملل آينده ، با اختلاف ، به خير نمي رساند: (( وانّ الله سبحانه لم يعط أحداً بفرقـﺓ خيراً ممّن مضي ولا ممّن بقي))6.مهم ترين عامل اختلاف ازنظر آن حضرت، خُبث سريره و پليدي دل مي باشد : (( وانّما أنتم إخوانُ علي دين الله ما فرّق بينكم إلاّ خبثُ السرائر و سوء الضّمائر))7 . بايد دانست كه اگرچه اختلاف ميان هرگروهي ، مايه تباهي آنان است، ليكن تفرقه ي عالمان و جدايي دانشمندان ازيكديگر ونيز اختلاف عالمان حوزه و دانشگاه با يكديگر، سبب سيه رويي و سعادت سوزي سهمگين تري خواهد بود.
گرايش به جهان كثرت، پايه ي هراختلاف است؛ چنان كه جذب به جهان وحدت، مايه ي هرگونه اتّحاد مي باشد. چون دنيا در (( صفّ نعال كثرت))8 است، ميل به آن، سبب پيدايش هرگونه پراكندگي است واز اينرو، محبّت آن، ريشه ي همه ي گناهان شمرده شده است: ((رأس كلّ خطيئـﺓ حبّ الدُّنيا))9. و در ترسيم حقيقت دنيا ازهيچ تعبير مشمئز كننده اي در روايات اسلامي كوتاهي نشده؛ خصوصاً آن چه در گفتار و نوشتار سيّد اوصياء ، مولاي موحّدان، امير مؤمنان، حضرت علي بن ابي طالب(عليه آلاف التحيـﺓ والثّناء) وارد شده است.
اتحاد دل ها و هماهنگي جان ها، درگرو مسايل اقتصادي و ديگر شؤون مادّي نيست؛ زيرا((دل)) كه يك امر غير مادّي است،مرهون مادّيات نمي باشد و با ابزارهاي مادّي جذب نمي گردد. از اين رهگذر، قرآن كريم پيوند وانسجام دل ها را دراختيار خداوند دل آفرين مي داند و راهي را براي انسجام آنها جز از طريق عنايت خداوندي ممكن نمي داند و به همين جهت، خطاب به پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلّم) فرمود: ﴿ وألف بين قلوبهم لو أنفقت ما في الأرض جميعاً ما ألّفت بين قلوبهم و لكنّ الله ألّف بينهم إنّه عزيزٌ حكيم﴾10؛ يعني پروردگار متعال، ميان دل هاي آنان الفت برقرار كرد؛ تو اي پيامبر! اگر تمام ذخائر زمين را هزينه مي كردي تا نعمت هماهنگي دل هاي آنان را فراهم كني، نمي توانستي؛ ولي خداوند بين آنان الفت برقرار نمود؛ تحقيقاً خداي متعال ،عزيز و حكيم است.
بايد توجه داشت كه مسايل مادّي، نه تنها مايه ي آرامش و انسجام دل ها نمي شود، بلكه پايه ي تشتّت و پراكندگي و نابرابري خواهد بود و از اينرو ، تا افراد يك جامعه ،معتقد به مكتب و تابع آن نباشند، اتحاد آنان ميسر نمي شود.

رابطه ي امام و امت، و تحقّق وحدت

انسجام و هماهنگي يك جامعه، به صورت (( امام و امت)) متبلور مي شود؛ چون اگر مقصد و هدفي درميان وجود نداشته باشد ويا راهي براي نيل به آن مقصود نباشد، هرگز انسجام يك ملّت تحقّق نمي پذيرد.((امام)) يعني بزرگراهي كه با رهنمود هاي او،هم ((راه)) روشن مي شود و هم ((مقصد))آشكار مي گردد و پيروي از راهنمايي هاي او، گذشته از آن كه در پيمودن راه، نقش بنيادين دارد، درنيل به مقصد نيز سهم بسزايي خواهد داشت و انحراف از خط سياسي او موجب گمراهي و سبب ناكام شدن وبه هدف نرسيدن مي گردد.
نكته اي كه ذكر آن در پايان اين فصل لازم است آن كه، حفظ نام و راه امام راحل(قدس سره) علاوه برحفظ وحدت و پرهيز از هرگونه تخلف و اختلاف ، در سايه ي ولايت و باتقويت مقام معظم رهبري، دولت ، قوه قضائيه،مجلس شوراي اسلامي و همه ارگان ها و نهادهاي ذي ربط ممكن مي شود.
مبادا فقط بگوييم حرم امام و نام امام؛ زيرا اگر امام، همانند حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السّلام) يا حسين بن علي (عليهماالسلام) نيز باشد- كه تمام ذرات وجودي ما به عشق آنان مي تَپد- ولي مردم در صحنه اداره و تدبير نباشند، همين حرم مطهّر امام (رضوان الله تعالي عليه) كه قبله گاه است و زائران به طور مكرّر آن را مي بوسند، ممكن است – معاذ الله- زير چكمه ي دژخيمان شرق يا غرب قرار بگيرد؛ چه اين كه اكنون، متأسفانه تربت پاك حسيني و آن دري كه همه ي عالمان و مراجع در مدّت بيش از ده قرن بوسيدند، زير چكمه ي جلاّ دان عفلقي است و به آن اهانت مي شود و بارگاه حرم علي (عليه السّلام) كه مَلَك در آنجا پرده مي كشد و وجود مباركش فرمود: (( يَنْحَدِرُ عنّى السّيلُ ولا يرقي إلىّ الطيرُ))11 ؛ سيل ها و چشمه هاي علم و فضيلت ، از دامن كوهسار وجودم جاري است و مرغان دورپرواز انديشه ها، به افكار بلند من راه نمي يابند؛ چنين بارگاه بزرگي ، امروز تحت سلطه ي كافران عفلقي است.
بنابراين، حتي معصوم بودن امام و رهبر نيز به تنهايي براي حفظ نظام اسلامي كافي نيست، بلكه آن چه جامعه ديني را نگاه مي دارد، ((حضور مردم)) است وآن چه مردم را درصحنه حاضر نگاه مي دارد، رشد فرهنگي و فكري مردم مي باشد و آن چه كه به مردم رشد فرهنگي مي دهد، صفا و وفا و اخلاص دولت مردان است وآن چه كه به دولت مردان صفا مي دهد، پيوند ناگسستني امام و امـّت و رهبري و مردم ، و پرهيز از هواگرايي و هوس پرستي مي باشد و اين سنّت الهي، غيرقابل زوال است كه خداي سبحان مي فرمايد: ﴿ إن تنصروالله ينصركم و يُثبّت أقدامكم﴾12 و نيز فرمود: ﴿ وإن تعودوا نَعُدْ﴾13؛ يعني اگر شما دين خدا را ياري كنيد، خداوند نيز شما را ياري مي كند و قدم هايتان را ثابت و استوار مي سازد و اگر- معاذ الله- از اهداف و آرمان ها و دين الهي گرديد، خداوند نيز برمي گردد.
اكنون، به لطف خداوند و حضور سياسي و خلوص و صفاي مردم گرانقدر ايران اسلامي و هماهنگي دولت و ملّت ، ياد و نام و خط امام راحل(قدس سره) هم چنان ،ازگزند زمين و زمان و زمانه حفظ مي شود و همه ي اين ها، در سايه ي خلوص و در پرتو اخلاص است. اميد است خداوند سبحان توفيق تداوم راه آن امام بزرگ (رضوان الله تعالي عليه) وتبعيّت از خط آن حضرت را نصيب آحاد امت اسلامي بفرمايد.

پي نوشت:

1. سوره ي توبه،آيه ي 40. 2. سوره ي آل عمران،آيه ي 103. 3 .سوره ي شوري،آيه ي13. 4. سوره ي حشرآيه ي 14.
5. نهج البلاغه، خطبه ي 86 ، بند13(حلق،به معناي تراشيدن موي سر با تيغ است ).
6. نهج البلاغه ، خطبه ي 176، بند 34. 7. همان، خطبه ي 113، بند7.
8.((صفّ نعال)) ، يعني ((كفش كن)) وجايي كه پايين مجلس است؛ و(( صفّ نعال كثرت))، يعني پايين ترين مرحله ازمراحل وجودي. 9.كافي؛ ج2، ص 315،ح1.
10. سوره ي انفال، آيه ي63. 11. نهج البلاغه، خطبه ي 3.
12. سوره ي محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) آيه ي 7. 13. سوره ي انفال،آيه ي 19.