اسرار آمیزترین جسدهای تاریخ
مرگ اتفاقی است که دیر یا زود برای هرکسی رخ میدهد و ما ناگزیر از پذیرش آن هستیم. اما پایاین زندگی علاقه ما انسانها به سرنوشت بدن مان پس از مرگ را کم نمیکند و از اهمیت آن نمیکاهد. به خصوص وقتی متوفی آدم
ترجمه: سید علی اکبر رضوی
مرگ اتفاقی است که دیر یا زود برای هرکسی رخ میدهد و ما ناگزیر از پذیرش آن هستیم. اما پایاین زندگی علاقه ما انسانها به سرنوشت بدن مان پس از مرگ را کم نمیکند و از اهمیت آن نمیکاهد. به خصوص وقتی متوفی آدم مشهوری هنگام حیاتش بوده باشد، شایعات و حرفهای عجیب و غریب در مورد علت مرگ او و حتی جسدش اوج میگیرد. بعضی وقتها، یک نفر حتی بعد از مرگش هم میتواند روی افکار دیگران تاثیر بگذارد تاریخ پر است از مثالهایی که نشان میدهد چگونه سیاست فرهنگ و مسائل اجتماعی میتوانند تحت تاثیر کسانی قراربگیرند که حتی گاهی در زمان حیات شان آن قدری موثر نبودهاند در مطلبی که پیش روی شماست چند نمونه از این موارد را به طور خلاصه بررسی کرده ایم و از اسرار مربوط به سرنوشت اجساد بعضی افراد مشهور پرده برداشتهایم چه کسی باور میکند اجساد انسانهایی معروف فروخته، دزیده یا بارها نبش قبر شده باشند یا اعضای بدن شخصیتی مشهور مدتها در موزه، کتاب فروشی، جعبه، قفسه و حتی داخل چمدانی در زیر تخت نگهداری شده باشند.؟ «بس لاوجوی» با کمک مستنداتی که از تاریخ دانان، گزارشهای جنایی و شاهدان عینی جمع آوری کرده توضیح میدهد چرا بعضیها چندین سال پس از مرگشان دفن شده اند. یا چرا برخی مقبرهها حتی بهتر از مخازن طلای بانک مرکزی آمریکا محافظت میشوند و اصولا این که چطور بدن یک مرده میتواند در لایههای اجتماعی بحران ایجاد کند با ما در این سفر کوتاه اکتشافی همراه باشید تا با بعضی از زوایای پنهان تاریخ جنایی آشنا شوید.
آیا جسد لنین از یک انقلاب جلوگیری کرد؟
جسد مومیایی شده لنین از سال 1924 در یک آرامگاه شکوهمند در میدان سرخ مسکو به نمایش گذاشته شده است، هرچند رهبر سابق شوروی آرزو داشت رویاهای سیاسیاش برای همیشه زنده بمانند، اما یقینا این سبک از نمایش سیاسی، چیزی نیست که او در رویایش پرورانده بود لنین یک کمونیست بود و رابطه خوبی با تقدیس از پیکر درگذشتگان مورد احترام داشت، اما این مساله باعث نشد تا استالین بعد از مرگ لنین، از نمایش او به عنوان نماد کمونیسم، برای بهره بردایهای تبلیغاتیاش صرف نظر کند.روز تدفین لنین، روزنامه ایالتی «ایزوستیا» اعلام کرد قرار است جسد لنین برای مدتی طولانی در این مکان نگهداری و محافظت شود جانشین لنین یعنی استالین، خوب میدانست که رژیم نوپای او، میتواند از هر نماد و نشانهای برای تقویت رابطه احساسی میان مردم و حکومتش بهره برداری کند، اما یک مشکل وجود داشت، مومیایی اولیه لنین، تنها چند روز بعد از مراسم تدفین دوام میآورد و خیلی زود با گرم شدن هوا شروع به پوسیدن و فاسد شدن میکرد. کم کم نقطههای سیاهی روی پوست او ظاهر میشدند دهان او باز میماند و چشمهای نیمه بازش گود میافتاد. سرانجام کمیتهای تشکیل شد و تصمیم گرفتند جسد او در اختیار پروفسور آناتومی، «ولادیمیروروبف» قراردهند و یادبود او در میدان سرخ مسکو برپا باشد بعد از این که پروفسور وروبف توانست جسد را از فساد حفظ کند برادر لنین گفت «درست مثل این است که تنها چند ساعت از فوت او می گذرد، حتی شاید کمی هم بهتر در سال 1941، جسد لنین به اجبار به شهر «تیومن» در سیبری انتقال یافت تا از دست نازیها در امان باشد با پایان دوره کمونیسم، این جسد توسط شرکت «ریچوال سرویس» نگهداری میشد. بدن لنین با یک حلال آنتی باکتریال شسته شد، مورد آزمایش قرارگرفت و تا یک سال در حمامی از محلول استات پتاسیم، و گلیسیرین نگهداری شد.
اخیرا درباره این که سرانجام با جسد لنین چه باید کرد، بحثهایی رخ داده است در این بین، نظر ولادیمیر پوتین باید از همه جالب تر باشد. او گفته است «بسیاری از مردم این سرزمین، زندگی خود را با نام لنین پیوند زدهاند بیرون آوردن لنین از محل نگهداری جسدش و دفن کردن او به آنها این پیام را میرساند که آنچه تاکنون به آن اعتقاد داشته اند، اشتباه بوده و زندگی آنها رنگ پوچی و بیهودگی خواهد گرفت» به نظر میرسد پوتین هنوز هم به اهمیت نمادین جسد لنین در نقش آفرینی بازیگران صحنه قدرت در روسیه اعتقاد دارد.
چرا جسد چه گوارا دستهایش گم شد؟
در مورد آخرین لحظات زندگی او هنوز هم بحثهای داغی وجود دارد بولیویاییها میگویند «چه» در نبردی با تفنگ کشته شد در حالی که دیگران معتقدند به دار آویخته شده است. چند ساعت پس از مرگ چه (در نهم اکتبر 1967) بدنش با یک بالگرد به روستای «ولگراند» در همان نزدیکی منتقل شد سربازها او را روی یک برانکارد، به اتاق رختشوی خانه بیمارستان بردند از جسد چه گوارا در این لحظات در حالی که هنوز لکههای خون روی بدنش وجود دارد، عکسهایی در سراسر جهان پخش شد. با توجه به این که جسد چه گوارا هم میتوانست مورد توجه باشد، دولت بولیوی تصمیم گرفت او را در یک مقبره مخفی دفن کند. آنها نمیخواستند مدفن «چه» به محلی برای تجمع و میتینگ طرفدارانش شود و او را به عنوان یک افسانه و قهرمان انقلابی، هم چنان زنده نگه دارد. به همین دلیل، دو روز بعد از مرگ چه، بدن او در یک قبر مخفی در یک محوطه فرودگاهی در نزدیکی ولگراند دفن شد با این وجود امکان مخفی نگاه داشتن تمام مدارک و شواهد مرگ و اختفای بدن رهبر شورشیان وجود نداشت و به صلاح آنها هم نبود. ژنرال بولیویایی «آلفردواواندوکاندیا» میگفت باید سر چه گوارا را از بدنش جدا کنیم و به عنوان مردک مرگ او، پیش خود نگه داریم اما برخی سربازان از جمله جاسوس سی آی ای «فلیکس رودریگز»، معتقد بودند این کار خیلی وحشیانه است. رودریگز پیشنهاد داد تا به جای سر، یکی از انگشتان او از جسدش جدا شود. سرانجام، آرای مختلف به جمع بندی رسیدند و دستهای «چه» از بدن او جدا شد. این دستها از طریقی به کوبا راه پیدا کرد و هنوز هم در موزه انقلاب این کشور نگهداری میشود و میهمانان خارجی عالی رتبه، میتوانند از آن بازدید کنند. محل تقریبی قبر چه گوارا تا سی سال به صورت یک راز باقی ماند؛ تا این که سرانجام طی یک فرایند تحقیقاتی که دو سال طول کشید، متخصصینی از آرژانتین و کوبا توانستند نشانههای قبر او را در نزدیکی همان فرودگاه پیدا کنند به خاطر نداشتن دست در بدن، جسد او به راحتی قابل شناسایی بود آزمایشهایی روی فک، استخوانهای صورت و جای گلولههایی که در بدن او وجود داشت، این موضوع را اثبات کرد که «چه»، بر اثر اصابت گلوله کشته شده است.
چرا هیتلر این قدر پادشاه مرده پروسیا را آزار داد؟
یک عکس همیشه روی دیوار آخرین دفتر کار هیتلر آویزان بود؛ یک نقاشی روغنی از قهرمان او؛ فردریک بزرگ، کسی که از 1740 تا 1786بر سرزمین «پروسیا» پادشاهی کرد. با مرگ فردریک، جسد او در کلیسای پادگان«پوتسدام»، در کنار پدرش «فردریک ویلیام اول» دفن شد.وقتی هیتلر فهمید متفقین در حال نزدیک شدن به آنها هستند، تلاش کرد تا دشمنانش را از رسیدن به بدن فردریک و پدرش محروم کند. او میخواست پادشاه فقید به عنوان نماد غرور گذشته کشورش، مورد تکریم و تجلیل باشد. به همین خاطر، در مارس 1945 ترتیبی داد تا این پیکرها در یک معدن نمک در شهر «برترود» مخفی شوند، اما نقشهاش نگرفت وقتی متفقین به «برترود» رسیدند، سربازان ایالات متحده دست به اکتشافی عجیب در معدن زدند. آنها در کنار یک صندوقچه جواهر که صدها نقاشی، کتاب و پرچم ارتش در آن بود، به طور اتفاقی چهار تابوت پیدا کردند. بدنها شناسایی شدند؛ ارتشبد«هیندنبرگ»، همسرش«ژرتود»، فردریک ویلیام اول و فردریک بزرگ.
یک سال بعد، بدنها به کلیسای «اس تی الیزابت» در «ماربورگ» منتلق شدند، هرچند این جا هم مکانی موقت برای فردریک و پدرش بود. در سال 1952 نودگان دودمان پروسیا اجازه یافتند تا آن بدنها را به قصر «هوهنزولرن» (که محل اقامت خانوادگی شان بود) منتقل کنند، اما در سال 1991، هلموت کوهل صدر اعظم آلمان بر آن شد، تا دوباره اجساد را به پوتسدام برگرداند. سرانجام در آگوست 1991، فردریک و پدرش برای همیشه در قصر «سانسوشی» آرام گرفتند. فردریک ویلیام اول به مقبره پادشاهی فردریک منتقل شد، درحالی که پسرش را در کنار لانه سگهایش به خاک سپردند، جایی که پیش از مرگ هم آرزو کرده بود!
چرا آبراهام لنکلن زیر دو تن بتن خوابیده است؟
خیلیها میدانند که آبراهام لینکلن، اولین رئیس جمهور ایالات متحده بود که ترور شد اما شاید کمتر کسی بداند که او، اولین کسی بود که جسدش «تقریبا» به سرقت رفت. در این «تقریبا ربوده شدن» لینکلن، اسراری نهفته است.لینکلن قانون ایجاد «سرویس مخفی» را درست در همان روز قتلش امضا کرد سرویس مخفی در اولین دهه فعالیتش، وظیفه داشت حلقه تولید پولهای تقلبی را شناسایی و منحل کند. در دهه 1860، سوداگری اسناد جعلی در ایالات متحده افزایش یافته بود و تقریبا نیمی از دلارهای در گردش این کشور، تقلبی بودند رئیس گروه جاعلان، شخصی به نام«جمیز کینیلی» مشهور به «جیم بزرگ» بود او نقشه دیگری در سر داشت؛ میخواست جسد لینکلن را بدزد و آن را تا پرداخت دویست هزار دلار از سوی دولت، گروگان نگه دارد.
شب هنگام هفتم نوامبر 1876، افراد کینیی به قبرستان «اوک ریج» در «ایلی نوی» رفتند و قبر لینکلن را شکافتند. تابوت او بیش از 250 کیلوگرم وزن داشت و آنها نتوانستند آن را خارج کنند. رئیس گروه به هم دستش «لویس سوگلز» دستور داد درشکه چی را برای فرار خبر کند. اما او عوض آن که به سمت خیابان برود، به سوی گروه دیگری رفت که کمی آن طرف تر ایستاده بودند آنها ماموران سرویس مخفی بودند، مثل خود سوگلز، که بخشی از نقشه به دام انداختن گروه جیم بزرگ بود.
«پاتریک دی تایرل» که بعدا رئیس سرویس مخفی شد، سه ساعتی بود که در ورودی قبرستان، منتظر لحظه موعود ایستاده بود. با علامت سوگلز، افراد سرویس آماده دستگیری دزدان مقبره شدند، اما پیش از آن که ماموران وارد عمل شوند سارقها موفق به فرار شدند.
پس از آن، تابوت شکسته لینکلن تا سالها توسط تیمهای امنیتی در سرداب مقبره یادبود او محافظت میشد. بعدها بین سالهای 1876 تا 1901، شانزده مرتبه جای آن تغییر پیدا کرد تا از دست سارقان در امان بماند. در سال 1901، تنها پسر زنده لینکلن، «رابرت تادلینکلن» به این روند پایان داد و دستور داد تابوتی فولادی برای پدرش بسازند بعد این تابوت را در همان قبرستان اوک ریج در حفرهای به عمق سه متر قرارداد آخر سرهم اطراف و روی تابوت را با دو تن بتن پوشاند از آن روز به بعد بدن آبراهم لینکلن در آن جا آرمیده است.
آیا یک کارگر در قبر قاتل کندی خوابیده است؟
در سال 1975 وکیلی به نام «میشل ادووس» سه کتاب سریالی با عنوان «کروشف، کندی را کشت» را منتشر کرد. او در این کتابها تلاش کرد ثابت کند رهبر شوروی، مسوول قتل جان اف کندی بوده است. این ادعا که رهبران شوروی حامی قتل او بودهاند، حرف جدیدی نبود، اما نکتهای که این کتاب را متمایز میکرد، نظریه نویسنده در مورد هویت واقعی قاتل، «لیهاروی اوسوالد» بود. اوسوالد در 1956 به نیروی دریایی ایالات متحده پیوست و پس از سه سال به روسیه منتقل شد. در مینسک، او با «مارینا پروساکوا» آشنا شده و ازدواج میکند. در سال 1962، اوسوالد مجددا به همراه همسر و فرزندش به ایالات متحده برمی گردد. او یک سال بعد، کندی را با شلیک گلوله میکشد. دو روز بعد، خود او سوالد با شلیک گلوله«چک رآبی» کشته میشود. اما آن طور که ادووس مطرح میکند، کسی که به دست رابی کشته شد، همانی نیست که در 1959 به روسیه مامور شده بود؛ بلکه پس از رفتن اوسوالد، شورویها یکی از ماموران ماهر کاگ ب را به جای او و با هویت او باز میگردانند. ادووس میگوید همین مامور بوده که با پروساکوا ازدواج کرده و همراه او به آمریکا برگشته است تا رئیس جمهور ایالات متحده را ترور کند. با توجه به شواهد و مدارکی که ادووس برای نظریهاش ارائه میکند، پیش از انتقال اوسوالد به روسیه، قد او 180 سانتی متر بوده، درحالی که در مدارک کسی که به ایالات متحده برگشته، قدی 175 سانتی متری ثبت شده است. از سوی دیگر در گزارش کالبدشکافی، روی بازوی او سوالد جای زخم و سوختگی او ذکر شده که این علامتها، در اطلاعات مربوط به دوره خدمت او در نیوری دریایی ارتش آمریکا وجود ندارد. بهترین مدرک برای اثبات ادعای ادووس این بود که قبر او سوالد شکافته شود. پس از چند ماه منازعات قانونی برای انجام این کار، در نهایت در چهارم اکتبر 1981 اجازه نبش قبر صادر شده، اما بعد از عکس برداری از جسد با اشعه ایکس، متخصصان فک و صورت گزارش دادند دندانهای جسد مطابق همان چیزی است که در گزارش فیزیک اوسوالد در ارتش ثبت شده. نکته دیگر این است که بعد از آن، هیچ قتل دیگری مشابه قتل کندی اتفاق نیفتاده است.کینه قجری
مقطع پایانی مرگ کریم خان، با اوج آشوب در کشور و کشمکش جانشینان و رقیبان او بر سر قدرت همراه است. یکی از اقوام، مدعی قاجارها بودند که از زمان روی کار آمدن صفویه، دستی در آتش قدرت داشتند و حالا در خلاء به وجود آمده، خود را یکی از مدعیان اصلی میدانستند. بعد از مرگ کریم خان، حکومتش چند بار میان بازماندگان دست به دست شد تا نوبت به لطف علی خان زند رسید که او هم عاقبت به دست آغامحمدخان قاجار کور شد. برخورد آغامحمدخان با زندها به خصوص با شخص کریم خان، همراه با نهایت کینه و عداوت بود و مشخص بود که از او چیزی در گذشته رنج میبرد. با مرگ کریم خان، آغامحمدخان که زندانی یا در حقیقت گروگان زندها بود، به قلمروی خانوادگی قاجار در مازندران و گرگان بازگشت و آن جا شروع به قشون کشی کرد. پیش از آن، پدرش محمدحسن خان قاجار در استرآباد (گرگان) آن قدر مقاومت کرده بود که حتی دست کسی مثل نادرشاه افشار هم به او نرسید و عاقبت سن بالایش، او را تسلیم کریم خان کرد.چرا مغز اینشتین به قسمتهای کوچکی تقسیم و جدا شد؟
جسم آلبرت اینشتین، یک روز بعد از آن که خودش به خاطر پاره شدن رگ «آنوریسم» جان باخت، در ایالت نیوچرسی ایالات متحده سوزانده و خاکسترش در منطقهای نامعلوم، به رودخانه «دلاویر» سپرده شد، اما در این میان، بخشی از سلولهای بدن او، نه خاکستر شدند نه به بستر رودخانه رفتند.صبح روز بعد از فوت اینشتین، یک کالبدشکافی روی جسد او صورت گرفت. این کار در بیمارستان محل فوتش رخ داد و مجری آن، دکتر «توماسهاروی» بود. او یک نمونه از اعضای داخل بدن اینشتین را برداشت و بعد مشهورترین مغز قرن را از جمجمهاش خارج کرد و آن را نگه داشت.
اما هدفهاروی چه بود؟ او میخواست ببیند آیا مغز اینشتین تفاوتی با مغز بقیه مردم دارد یا نه. او این مغز را به صدها قسمت تقسیم کرد و در فورمالدئید نگه داشت. مغز اینشتین تا پایان عمر، همراههاروی بود و او آن را همراه خود، به نیوجرسی، کانزاس، میسوری و در نهایت باز به نیوجرسی برد. مغز در یک جام، و جام در یک صندوق ایمن و خنک نگهداری میشد. اما معدود دانشمندانی کههاروی آنها را قبول داشت و در آزمایشهای مربوط به مغز اینشتین، به او کمک میکردند هم نتوانستند هیچ تفاوت قابل ذکری بین این مغز و مغزهای دیگر پیدا کنند.
اما در پایان قرن بیستم، پافشاری روی تحقیق و آزمایش این مغز، منجر به انجام عمل جراحی بی سابقهای شد. پس از سه سال تلاش، یک متخصص مغز به نام «اریان دایموند» توانستهاروی را قانع کند که نمونههای مغز اینشتین، نزد او امن خواهد بود. در سال 1993، چهار نمونه از این مغز (در ابعاد حبه قند) که در شیشه مایونزی غوطه ور بود، به دست دایموند رسید.
دایموند و همکارانش عملیاتی طاقت فرسا و دشوار را برای شمردن تعداد سلولها و رشتههای عصبی نمونهها آغاز کردند. نتیجه چه بود؟ دانشمندان تائید کردند که مغز اینشتین در قیاس با مغزهای عادی، نسبت «سلولهای گلیال به رشتههای عصبی» بیشتری دارد. البته این نتیجه تنها در نمونهای که از بخش پایین و سمت چپ مغز (لوب جداری) برداشته شده بود، معنی دار بود. این بخش مغز، نقش مهمی در توانایی درک ریاضی، انجام محاسبات، تجزیه و تحلیل و درک بصری تئوریهای پیچیده دارد. طبق این گزارش، مغز اینشتین نسبت به نمونههای دیگر آزمایشگاه، 73 درصد سلولهای گیال بیشتری داشت.
با این وجود، حیرت آورترین گزارش در سال 1999 منتشر شد. در این زمان، متخصص مغزی به نام «ساندراویتلسون» به چیزهایی دست پیدا کرد که تا پیش از آن، محققان دیگر در اختیارش نداشتند؛ عکسهای مغز اینشتین، پیش از قطعه قطعه شدن. ویتلسون این نکته را خاطرنشان کرد که نمونه لوب جداری (که در بالای بخش پشتی مغز قرارگرفته)، 15 درصد بزرگ تر از حالت عادی است. او معتقد بود ساختار مغز اینشتین سبب میشده که در بخشهای مربوط به تحلیل بصری، فضایی و محاسبات ریاضی، بتواند اتصالات عصبی بهتری داشته باشد.
تا امروز، هنوز تکههای مغز اینشتین برای اهداف تحقیقاتی نگهداری میشوند، گرچه از نظر علمی ارزش آنها کمتر شده است. پس از دهها سال نگهداری و ماجراجویی، شاید هنوز هم این تکهها بخواهند حقایقی را در مورد این مرد مشهور تاریخ، برای ما نقل کنند.
چرا کاوشگران گنج، در پی یافتن بدن بن لادن هستند؟
«بیل وارن» یکی از موفقترین کاشفان گنج در دنیاست او قبلا دهها کشتی شکسته و غرق شده را کشف کرده و توانسته هزاران شی ارزشمند را از آنها خارج کند، اما اگر بیل در ماموریت اخیرش موفق شود، از تمام کشفهای گذشتهاش پیشی خواهد گرفت.صبح دوم مه سال 2011، رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما، اعلام کرد اسامه بن لادن توسط نیروهای ویژه ارتش ایالات متحده امریکا کشته شده است. پس از سخنرانی اوباما، بدن رهبر القاعده روی ناو هواپیمابرUSSCarlVinson قرارگرفت. یک ساعت بعد، او در حالی که در یک کفن سپید پوشانده شده و داخل یک جعبه سنگین گذاشته شده بود، به اعماق دریا فرستادند. برای همیشه؛ یا حداقل تا وقتی که نقشه وارن عملی شود!
تا مدتها نقشه رئیس جمهور ایالات متحده موفقیت آمیز به نظر میرسید. دولت ایالات متحده بدون آن که شواهد و مدارکی را به صورت گزارشهای تصویری یا نمونه دی ان ای به عموم ارائه دهد، جسد رهبر تروریستها را به جایی فرستاده بود که دست کسی به آن نمیرسید.
اما در سال 2012 بیل وارن با کشتی عازم سفری شد که امیدوار است در آن اخبار شگفت انگیزی برای جهانیان به دست آورد. او با استفاده از حسگرهای بسیار پیشرفته و حمایت مالی چند حامی، بنا دارد دریا را برای یافتن بدن بن لادن جست و جو کند این کاوشگر گنج میگوید «وسایل و تجهیزات موجود در قایق، میتواند تا عمق سه هزار متری کوچکترین اشیا را شناسایی کند.»
البته وارن مطمئن نیست در صورت پیداکردن جسد بن لادن، با آن چه خواهد کرد اما اگر او حقیقتا بتواند این کار را انجام دهد و بعد از آن، تنها یک مدرک درباره نحوه کشته شدن یا هویت بن لادن ارائه کند که مغایر باگفتهها و گزارشهای دولت باشد، در آن صورت رئیس جمهور اوباما با چالش بسیار بزرگی مواجه خواهد شد.
واقعا چه بر سر بدنهارولد هولت آمد؟
نشریهی دانستنیها همشهری، شمارهی 137
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}