دین در آیینه جامعه شناسی(2)
نويسنده:بهزاد حکیمی نیا
دنیای امروز با پدیده های جوامع چند فرهنگی آشنایی کامل دارد ، ملیت ها ، فرهنگ و ادیان متفاوتی که وجود دارند که هر کدام در آستانه ی ورود به جهانی شدن به سوی ادغام و یکپارچگی پیش می روند ، دین فرهنگ ملیت و هویت در جهان آینده چه جایگاهی دارند و تا کنون چه جایگاهی داشته است ؟عمده بحث ما بر سر دین و جامعه شناسی است که در این مقاله سعی در پرداختن به این موضوع و انعکاس نظر صاحبنظران در این زمینه می شود،طی سال های متمادی که از عمر بشر و جامعه انسانی می گذرد دین تنها گزینه ایی است که تقریبا تمام انسان ها را در اختیار خود داشته است.
●دورکیم و شعائر دینی
بر خلاف مارکس،امیل دورکیم بخش قابل توجهی از مطالعات خود را به بررسی دین اختصاص داد و به ویژه توجه خود را به دین در جوامع کوچک سنتی معطوف کرد ، اثر دورکیم بنام "صور ابتدایی زندگی دینی" که نخستین بار در سال ۱۹۱۲ منتشر گردید شاید پر نفوذ ترین مطالعه در جامعه شناسی دین باشد، دورکیم دین را اساسا با نابرابری اجتماعی یا قدرت مرتبط نمی سازد بلکه آنرا به طبیعت کلی نهاد های جامعه مربوط می کند،او مطالعه خود را بر مبنای توتم آئینی آنگونه که در جوامع بومی استرالیا معمول است قرار می دهد و استدلال می کند که توتم آئینی نمایانگر دین در ابتدایی ترین یا ساده ترین شکل آن است و عنوان کتاب از اینجا گرفته شده است ، دورکیم دین را بر حسب تمایز میان چیزهای مقدس و نا مقدس تعریف می کند او معتقد است که چیز های مقدس و نمادهای جدا از جنبه های عادی هستی – قلمرو چیزهای نا مقدس – در نظر گرفته می شوند.
او می گوید در فرهنگ های کوچک سنتی تقریبا همه ی جنبه های زندگی تحت تاثیر و نفوذ دین است تشریفات دینی هم اندیشه ها و مقولات فکری جدید را به وجود می آورند و هم ارزش های موجود را مورد تائید مجدد قرار می دهند ، این تنها یک رشته احساسات و اعمال نیست ، بلکه در واقع نحوه ی اندیشیدن افراد را در فرهنگ های سنتی مشروط می کند، حتی اساسی ترین مقولات فکری از جمله تصور مکان و زمان نخستین بار بر حسب مقولات مذهبی تعریف شدند.
●وبر و ادیان جهان
دورکیم استدلال های خود را بر مبنای تعداد اندکی از نمونه ها قرار می دهد اگر چه ادعا می کند که اندیشه هایش بر مذهب به طور کلی تطبیق می کند ، درمقابل ماکس وبر به مطالعه ی وسیعی درباره ی ادیان سراسر جهان پرداخت ، هیچ دانشمندی پیش از او تاکنون به کاری با چنین دامنه ی وسیع دست نزده است ، بیشتر توجه وبر بر آنچه آنرا ادیان جهانی نامیده اند متمرکز بود، ادیانی که تعداد زیادی از مومنان را به خود جلب کرده است .
نوشته های وبر درباره ی دین با نوشته های دورکیم از نظر توجه به ارتباط میان دین و دگرگونی اجتماعی فرق دارند، آنها در مقابل آثار مارکس هستند، زیرا وبر استدلال می کند که دین لزوما نیروی محافظه کارانه نیست ، بر عکس جنبش های الهام گرفته از دین اغلب دگرگونی های اجتماعی چشمگیری بوجود آورده اند ، در جامعه شناسی دین ماکس وبر سه نوع اعتقاد به عدل الهی وجود دارد بدین معنی که یک عنصر عقلانی نیز در این میان ایفای نقش می کند و آن ساختار نوعی خاص از داوری (Theodicy)، (اعتقاد به عدل الهی است)، آگاهی انسان از تنش ها و تعارض های موجود و حل نشدنی موجب شد که در او نیاز به پاسخی متافیزیکیبه وجود آید و این پاسخ متافیزیکی می کوشید از طریق داد باوری (اعتقاد به عدل الهی ) علیرغم همه ی تعارض ها و تنش های موجود در جهان ، برای زندگی انسان ها معنایی مشترک پیدا کند ، اولین سنخ دادوری دوگرایی یا ثنویت است که دردوگرایی عقیده بر این است که نور و حقیقت و پاکی و نیکی با یکدیگر همزیستی دارند و با تاریکی و دروغ و ناپاکی و شرارت در تعارض و کشمکش هستند، نوع دوم دادوری اعتقاد به تقدیر الهی به صورت کاملا منسجم همین انکار خیر خواهانه خداوند را تجسم می بخشد ، علت چنین وضعیتی این است که اعتقاد به تقدیر الهی مستلزم این مزمن است که فرد محکوم (نه تنها محکوم به نابودی بلکه محکوم به شرارت ) سرنوشتی در پیش داشته باشد که خدا خواسته و در نتیجه به نحوی عقلانی باشد و نیز اعتقاد به تقدیر الهی ایجاب می کند که فرد پاداش عمل خود را ببیند به این ترتیب مقوله اخلاقی مطرح می شود ، سومین دادوری خاص دینداران هندی بود ، این نگرش به خاطر انسجام درونی و نیز به خاطر دستاورد های متافیزیکی خارق العاده اش اهمیت خاصی دارد.
●آینده دین از نظر جامعه شناسی
اگر غایت دین را برگزاری شعائر دینی بدانیم باید بگوئیم که در آینده وصول به این غایت به هیچ روی میسر نخواهد بود و انسان تجربی و استدلالی معاصر به مناسک صوری که بر اساس اعتقادات جزمی فراهم آمده اند نخواهند گرائید ، اما اگر ایمان به هستی و وظایف عالی انسانی و ایثار در راه تعالی زندگی اجتماعی را غایت دین بینگاریم ، آنگاه می توانیم به جرات بگوئیم که آنیده دین بسی درخشان است ، دین در این معنی هدفی گرامی و مقدس به شمار می رودکه لازم است که انسان باید با همه رسایل ممکن به سوی آن بشتابد ، تاریخ گواهی می دهد که جوامع در جریان تکامل خود آرام آرام به این هدف معنوی تقرب جسته اند و همواره اعضای خود را به شدت و سرعتی روز افزون برای ایمان به عظمت هستی و وظایف عالی انسانی و ایثار در راه تعالی زندگی اجتماعی آگاه کرده اند ، جوامع در این راه از وسایل گوناگون همچون علم ، فلسله و هنر و ،،، سو د جسته اند وهر وسیله درجای خود سودمند افتاده است ، از این رو آنان که برگزاری شعایر را یگانه و سیله ی حصول این مقصود می دانند بر خطا هستند ،بسیارند کسانی که از راه علم و هنرو فلسفه و خدمت و فداکاری بر معنویت دست یافته اند و از آرامش عمیق بر خوردار شده اند ، شوق اجتماعی انسان معاصر که می توان آنرا جامعه پرستی یا ( socioloty) خواند در همه جا موج می زند و از معنویت اجتماعی که جامعه ی آینده را انتظار می کشد بشارت می دهد.
●●نتیجه گیری
انسان ابتدایی هنگامی که در عمل نمی تواند بر طبیعت مسلط شود به اقتضای اندیشه ی ساده خود می کوشد تا به وسیله ی خیال بر آن استیلا یابد ، این فعالیت های خیالی که ملازم زندگی عملی است با عث آرامش و رضایت خاطر درونی افراد می شود ، انسان با رضایت خاطر برای نمونه های عالم نیرو های مخفی قائل می شود و یا دلایل آرامش خود را همین نیرو ها می داند که تلاش می کند با تدابیری بر آنها دست یابد و رضایت آنها را جلب کند ، در دوره ی کشاورزی افراد این نیرو های مخفی را به صورت ارواح نیک و بد و سایر مفاهیم ادیان ابتدایی در می آورد ، دین از لحاظ فردی شبکه ایی است از اعتقاد به نیرو های فرا طبیعی و از لحاظ اجتماعی شبکه ای از سازمانهای اجتماعی بر اساس آن اعتقاد و شامل مفاهیم و احکام و شعایر مخصوص است ، بنابر این هیچ جامعه ایی شناخته شده نیست که در آن شکلی از دین وجود نداشته باشد ، اگر چه اعتقادات و اعمال مذهبی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر فرق می کند ، برخی ادیان از مرزهای جامعه ی زادگاه خود تجاوز نمی کنند ، اما بر خی دیگر به جوامع دیگر می رسند ، از جمله ی دین یهود ، اسلام و مسیحیت که هر کدام به نحوی سودای جهانی شدن را در سردارند ، این سه ادیان پرنفوذترین ادیان یکتا پرست در تاریخ جهان هستند چند خدا گرایی در ادیان دیگری معمول است و در برخی ادیان مانند کنفوسیوس هیچ گونه خدا یا موجودات فوق طبیعی وجود ندارد .
رویکردهای جامعه شناسی دین بیش از همه از اندیشه های سه متفکر کلاسیک یعنی مارکس ، دورکیم و وبر است ، همه ی آنها معتقدند که دین به مفهوم بنیادی در تمام جوامع وجود داشته است.در جوامع صنعتی کنونی ایمان دینی رو به ضعف می رود و نیز از دامنه کارکرد سازمان های دینی می کاهد که نتیجه ی آن دنیوی شدن به معنای کاهش نفوذ دین اطلاق می شود ، اگر چه نفوذ دین کاهش یافته است مسلما دین در آستانه ی نابودی نیست ودر دنیای امروزی گوناگونی زیادی از خود نشان می دهد و محتمل است که در آینده علم دوستی و جامعه پرستی بتواند بزرگترین دعوی دین را تحقق بخشد و انسان را به عظمت هستی و و ظایف انسانی و مجاهده در راه تعالی انسانیت مومن کند .
منابع و ماخذ:
الف :کتاب
۱-آگ برن و نیم کف :زمینه ی جامعه شناسی ، ترجمه ی ا، ح آریان پور ، تهران ۱۳۸۱ انتشارات نگاه
۲-آرون ، ریمون ، سیر اندیشه در جامعه شناسی ، ترجه ی باقر پیر هام ، تهران ۱۳۸۲ انتشارات علمی فرهنگی
۳-بشریه ، حسین ، جامعه شناسی سیاسی ، تهران ۱۳۷۸نشر نی
۴-گیدنز آنتونی ، جامعه شناسی با ترجمه ی منوچهر صبوری ، تهران ۱۳۸۰ نشر نی
۵-مطهری ، مرتضی ، ماتریالیسم در ایران ، ۱۳۸۳ ، انتشارات صدرا
۶-وبر ، ماکس ، دبن قدرت جامعه ، ترجمه ی احمد تدین ، تهران ۱۳۸۲ انتشارات هرمس
ب:مقالات :
۷-خجسته رحیمی ، رضا ، مجادله و مباحثه روشنفکران دینی و روشنفکران سکولار ، جامعه نو شماره ی ، ۲۳ دی ماه ۱۳۸۳
۸-فراستخواه ، مسعود ، الهیات قدسی و الهیات سکولار ، جامعه ی نو ، شماره ی ۲۳ دی ماه ۱۳۸۳
ج:سخنرانی ها :
۹-مجتهد شبستری ، محمد ، دین در دنیای معاصر ، ویژه نامه ی کاریز ، شماره اول ، بهار ۱۳۸۳
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}