نویسنده: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت




 
برداشت‌هایی از بیانات امام خمینی (ره)
من با این که در روز شنبه بنای بر این که صحبتی بکنم نداشتیم، معذلک، چون شما جوانان عزیز که پاسداران این اسلام هستید و سربازان ارجمند اسلام هستید، چهره‌های شما را که می‌بینم و عزم راسخی که از ماوراء این چهره‌ها مشاهده می‌کنم، من را ملزم کرد که چند کلمه، ولو برای دعا، با شما عزیزان صحبت کنم.
من این عکسهایی که در دست شماست، جوانان عزیزی که در راه اسلام و کشور اسلامی ما از دست داده‌ایم، موجب افتخار همه شماست در مقابل اسلام و اسلام عزیز این فداکاریها را از یاد نخواهد برد. شما امروز بحمدالله خودتان اسلام را پشتیبانی می‌کنید و مثل رژیم سابق نیست که شماها زحمت بکشید و زحمت شما برای قدرتهای دیگر باشد. برادران من، شما امروز هرچه فداکاری بکنید و هرچه خدمت بکنید خدمت به کشور خودتان است و خدمت به اسلام است. اسلام عزیز از آن وقتی که وجود پیدا کرده است، فداکارهای بسیار تقدیم خدای تبارک و تعالی کرده است و بحمدالله امروز هم که شما عزیزان با اراده مصمم دفاع از حق خودتان و دفاع از کشور خودتان و دفاع از اسلام عزیز می‌کنید، همان اجر را دارید که لشکرهای صدر اسلام در احد و خندق و سایر جبهه‌ها داشتند. آن روز اسلام امانتی بود در دست آنها که با جانفشانی نگهداری می‌کردند و امروز هم اسلام امانتی است در دست همه ما که باید به‌اندازه‌ی توان خودمان خدمتگزار به اسلام باشیم و حفظ کنیم کیان اسلام را. من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما عزیزان را مصمم‌تر و اراده شما را قویتر و مشتهای شما را فشرده‌تر و صفهای شما را فشرده‌تر کند که گرگهایی در کمین هستند و هم دنبال این هستند که این کشور را برگردانند به حال سابق، آنها را مأیوس کنید.(1)
شما تعهد خودتان را ثابت کردید. شما ثابت کرده‌اید و سند دارید به این که متعهد به اسلام و قرآن کریم و ملت اسلام هستید. شما رهبران این نهضت هستید و ما از قافله عقب ماندیم. من با کمال صداقت اعتراف می‌کنم به این که ما سندی بر ادعایی اگر بکنیم، نداریم و شما عزیزان بدون ادعا، بدون توقع مدح و ثنا و بدون توقع پاداش، تعهد خودتان را به اسلام و قرآن کریم ثابت کردید. شما و شهیدان این ملت و بستگان شما و بازماندگان شهدا در محضر خدا با یک سند ثبت شده وارد می‌شوید و ما همچو سندی را نداریم. سعادت مال شماست و مال بستگان شما و مال شهدا و مال بازماندگان شهداست.(2)
من عرض می‌کنم که شما رزمندگان متوقع نباشید که از مثل من یا هرکس که از سنخ بشر است، از شما تقدیر کند، آنچه که داشتید، بزرگترین مؤونه‌ای که داشتید و آن جان بود و روح، در راه خدا داده‌اید. چه آنهایی که شهید شدند و به لقاءالله انشاءالله رسیدند و چه شما که حاضر برای شهادتید، عمده این حضور است.(3)
من امروز بنا نداشتم که صحبت بکنم و حالا هم به طور اختصار یک کلمه می‌گویم و دعا می‌کنم به شما. من الفاظ را و گفتار را ناقص‌تر از این می‌دانم که در ستایش از شما جوانان عزیز و همه ارگانهایی که در ایران خدمت می‌کنند، از ارتش و سپاهی و کمیته و بسیج و همه اینها، الفاظ کوتاه هستند که از شما برادران و از این چهره‌های نورانی مستعد برای شهادت مدیحه بگویند. شما آبروی اسلام را و آبروی رسول خدا را در پیشگاه مقدس حق تعالی حفظ کردید. و شما برادران موجب سرفرازی حضرت امام زمان- سلام الله علیه- در پیشگاه خدای تبارک و تعالی شدید. حماسه‌هایی که شماها در کردستان و نیز دوستان شما در جاهای دیگر و از قبیل «جبهه مسلم» و «محرم» و سایر جبهه‌ها آفریدند، قابل توصیف نیست. و شما مستعد این باشید که امام زمان- سلام الله علیه- از شما توصیف کند و خدای تبارک و تعالی به شما عنایات خاصه خودش را بکند و ان شاءالله، خواهد کرد. شمایی که از جان خودتان در راه اسلام گذشته‌اید و در میدانهای نبرد حق با باطل پیشقدم شده‌اید و سرکوبی کرده‌اید از این دشمنان اسلام و دشمنان ملت و دشمنان ملت کرد و غیرکرد، شماها موجب سرافرازی همه ملت شدید ما به وجود شما افتخار می‌کنیم. و من از خداوند تعالی سعادت شما را در این دنیا و آن دنیا و سلامت شما را و رحمت بر شهیدان شما را خواستارم. و امیدوارم خدای تبارک و تعالی به شما عزیزان پیروزی عنایت کند و ثواب شهدا را به شما مرحمت فرماید. خداوند تمام رزمندگان ما را در همه جبهه‌ها از بلیات حفظ کند و پیروزی آنها را که پیروزی اسلام است، پیروزی قرآن مجید است، ثبت کند در لوح محفوظ.(4)
إِنَّ الجَهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَهِ فَتَحَهُ الله لِخاصّّهِ أؤلِیائِهِ (عن امیرالمؤمینن(علیه السلام))
این فضیلت بزرگ در بین فضایل بی‌شماری که برای مجاهدین فی سبیل الله نقل شده بیشتر جلب توجه می‌کند. این واژه‌ها با همان معنای عرفی خود- نه اسرار الهی و عرفانی که دست ما از آنها کوتاه است- بی‌شک گفتار و نوشتار بشر عادی از بیان آنها عاجز است. این مدال الهی بر بازوان مجاهدان، چون خورشید در نزد صاحبان اسرار غیبی و ملکوتی می‌درخشد. مگر این جلوه همان خلقت نیست که ابراهیم خلیل الرحمن را مفتخر کرد؟ و بارقه‌ای از مقام حبیب اللهی نیست که در تارک افضل موجودات می‌درخشد؟ و مگر نازله مقام ولی اللهی نیست از امیرالمؤمنین تا خاتم الاولیا که به آن اولیاءالله مشرف شده؟ اگر هست- که هست- با چه بیان می‌توان حول آن گردید، و با کدام چشم بشری می‌شود این جلوه را دید؟ پس بهتر این که من قاصر با تقدیم «السلام علیکم یا خاصة اولیاء الله» دم فرو بندم. و این کرامت بزرگ برای مجاهدان فی سبیل الله است، چه شهید یا پیروز شوند یا نشوند. و برای شهیدان، فضایل زاید الوصف دیگر است و برای پیروزمندان عزیز فضلی جداگانه. پیروزمندانی چون این عزیزان شورانگیز، از فرماندهان عزیز سپاه و ارتشی تا سایر مجاهدان، تا سایر مبارزان و مجاهدان میدان دفاع و پیشتازان بسیج و کمیته و ژاندارمری و شهربانی، نیروهای مردمی و عشایری شجاع و دلیر که در شکستن حصر آبادان تا شکستن دژ محکم خرمشهر تا فتح بزرگ محرّم، نقش اساسی داشتند و به صورت حریف ستمگر- که تا بن دندان به سلاحهای امریکا و شوروی و دیگر قدرتها و از پشتیبانی مالی و نظامی مرتجعان منطقه مجهز و برخوردار بوده است- آن چنان سیلی زدند که داغ رسوایی آن بر جبهه صدامیان در تاریخ خواهد ماند. قدرتهای بزرگ و حامیان صدام تاکنون باید فهمیده باشند که قدرت نظامی و سلاحهای مدرن هرگز نمی‌تواند با خشم انقلابی و مقدسی ملتها مقابله کند.(5)
این پیروزی معنوی و مادی مرهون اسلامی بودن انقلاب و مردمی بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحی عظیمی است که خداوند در این ملت، معجزه آسا ایجاد فرمود، از آن جمله این جوانان بسیار عزیز در سطح کشورند که ناگهان با یک جهش برق آسای معنوی و روحی با دست رحمت حق تعالی از منجلابی که برای آنان با دست پلید استکبار جهانی که از آستین امثال رضاخان و محمدرضاخان و دیگر سرسپردگان غرب یا شرق تهیه دیده بودند، نجات یافته و یک شبه ره صد ساله را پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پیشه در سالیان دراز آرزوی آن را می‌کردند، اینان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاءالله را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوی شهادت را با کردار در جبهه‌های دفاع از اسلام عزیز به ثبت رساندند و این تحول عظیم معنوی با این سرعت بی‌سابقه را جز به عنایت پروردگار مهربان و عاشق پرور نتوان توجیه کرد.
این جانب هنگامی که این جوانان عزیزِ در عنفوان شباب را، که با گریه از منِ عقب مانده تقاضای دعا برای شهادت می‌کنند، مشاهده می‌کنم از خود مأیوس و از آنان شرمنده می‌شوم و هنگامی که عکسهای متعدد این شهیدان نورس نورانی را می‌نگرم و ارزشهای انسانی و مقامات الهی آنان، که خود از آنها به مرحله‌هایی دور هستم غبطه می‌خورم و چون به مادران و پدران این جوانان و نوجوانان شهید برخورد می‌کنم و آن شجاعتها و شهامتهای فوق تصور را از آنان مشاهده می‌کنم احساس حقارت نموده، به پیشگاه پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وحضرت بقیه الله- روحى لمقدمه الفداء- به خاطر چنین امتی و پیروانی متعهد و مجاهد تبریک عرض می‌کنم و از خداوند تعالی ولی نعمت و حافظ امت سپاسگزارم.(6)
مجروحین و معلولین خود چراغ هدایتی شده‌اند که در گوشه گوشه این مرز و بوم به دین باوران راه رسیدن به سعادت آخرت را نشان می‌دهند: راه رسیدن به خدای کعبه را. اسرا در چنگال دژخیمان خود سرود آزادی‌اند، و احرار جهان آنان را زمزمه می‌کنند.
مفقودین عزیز محور دریای بیکران خداوندی‌اند؛ و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند. از شهدا که نمی‌شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند.
شهدا در قهقهه مستانه‌شان و در شادی وصولشان عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون‌اند؛ و از «نفوس مطمئنه‌ای» هستند که مورد خطاب فَادخُلی فِی عِبادِی و ادخُلی جَنَتِی پروردگارند. این جا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش بر خود می‌شکافد.(7)
آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش می‌آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده‌اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته‌اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده‌اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجدداً به همه مردم و مسؤولین عرض می‌کنم که حساب این گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بی‌هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه‌ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش می‌کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسأله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولی دورنمای حوادث را نمی‌توان به طور قطع و جدی پیش بینی نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه‌های تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم.(8)
در این فرصت به همه مسؤولان کشورمان تذکر می‌دهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باشد معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدی مسؤولیتها و اداره‌ی کشور و بالاخره جایگزین همه سنّتها و امتیازات غلط مادّی و نفسانی بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صرف امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی‌کند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجرکشیده‌ها و جبهه رفته‌ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده‌ها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه‌ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده‌ها و دین به دنیا فروشان، چهره‌ی کفرزدایی و فقر ستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند و لکه‌ی ننگ دفاع از مرفهین بی‌خبر از خدا را بر دامن مسؤولین نچسبانند و آنهایی که در خانه‌های مجلل، راحت و بی‌درد آرمیده‌اند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه‌های محروم، تنها ناظر حوادث بوده‌اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته‌اند، نباید به مسؤولیتهای کلیدی تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیده‌اند و فرق و سینه‌ی شکافته‌ی نظام و ملت را به دست از خدا بی‌خبران مشاهده نکرده‌اند و از همه زجرها و غربتهای مبارزان و التهاب و بیقراری مجاهدان که برای مرگ و نابودی ظلم بیگانگاندل به دریای بلا زده‌اند، غافل و بی‌خبرند.(9)

راهبردهای تصریحی:

1- همواره باید قدردان کسانی بود که از جان خود برای این کشور مایه گذاشتند.
2- همه باید متوجه باشند که دغدغه‌های روزمره نباید سبب فراموشی پیشکسوتان جهاد و شهادت گردد.
3- قدردانی از پیشکسوتان جهاد و شهادت باید عملی و در همه زمینه‌ها باشد.
4- پیشکسوتان جهاد و شهادت نیز بایستی با رفتار شایسته و پایبندی به اسلام، احترام و قدر خود را حفظ کنند.
5- قدردانی از پیشکسوتان باید در امتیاز دادن به افراد، استفاده از امکانات و تصدی مسؤولیتها لحاظ و در متن قانون و مقررات گنجانده شود.

نکات استنباطی:

1- تجلیل از نقش والای پیشکسوتان جهاد و شهادت منحصر به زمان و برهه‌ی خاصی نیست، بلکه در تمام زمانها باید یاد آنها پاس داشته شود تا مملکت از تمامی خطرها محفوظ بماند.
2- قدردانی و تجلیل عملی از پیشکسوتان جهاد و شهادت، تجلیل از ارزشهای والای انقلاب اسلامی و عوامل عزت و اقتدار ملت است.

پی‌نوشت‌ها:

1- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 14، صص 501 و 502.
2- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 16، ص 14.
3- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 16، ص 196.
4- صحیفه امام (رحمة الله)، ج17، صص 108 و 109.
5- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 17، صص 179 و 180.
6- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 17، صص 304 و 305.
7- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 21، ص 147.
8- صحیفه امام (رحمة الله)، ج21، صص 93 و 94.
9- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 20، صص 333 و 334.

منبع مقاله:
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت؛ (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (13) دفاع از حزب الله، اصل خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.