عوامل شكل‌دهی و كنترل افكار عمومی(2)

نویسنده: دکتر حسن سبیلان اردستانی
افكار عمومی پدیده‌ای روانی ـ اجتماعی و خصلتی جمعی است و عبارت از ارزیابی مشترك، روش و نظر مشترك گروهی اجتماعی در مسئله‌ای است كه همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معینی، بین عده زیادی از افراد، اقشار، طبقات یا سراسر اجتماع، عمومیت نسبی می‌یابد و عامه مردم آن را می‌پذیرند.
البته در خصوص افكار عمومی این موضوع كلی است و اگر مراد از افكار عمومی صرفاً مسائل سیاسی باشد، كمتر مشمول این قانون می‌شود. به عبارت دیگر چون در موضوعات سیاسی همیشه دو طرف درگیر وجود دارد، لذا طرف رقیب برای بسیج افكار عمومی از تمامی شیوه‌ها، تمهیدات و ترفندها استفاده می‌كند و این كمرنگ شدن نقش انحصاری رسانه‌ها را در پی دارد.

● گفتار سوم، هدایت و كنترل افكار عمومی

بعضی مواقع شكل‌گیری افكار عمومی مطلوب به نظر نمی‌رسد. این امر دو علت دارد. اول اینكه افكار عمومی مورد نظر با منافع سازمان مغایر است و دیگر اینكه افكار عمومی شكل گرفته در اثر انتشار اطلاعات غلط یا كلیشه‌ای شكل گرفته و پیامدهای آن جز ضرر و زیان، چیزی به همراه نخواهد داشت.
در توضیح مورد اول یعنی منطبق نبودن منافع با افكار عمومی، می‌توان گفت كه در بعضی زمانها افكار عمومی خواسته‌هایی دارد كه از توان و عهده مسئولان یا سازمانهای مرتبط خارج است و اگر افكار عمومی نیز به حال خود رها شود، احتمالاً باعث تشویش و تشنج در جامعه می‌شود. برای نمونه اگر افكار عمومی بر این عقیده باشد كه تمامی قوانین و شرایط پذیرش در سازمان تجارت جهانی باید به یكباره پذیرفته شود، در صورت تحقق آن، شوك عظیمی به كشور وارد خواهد شد و جامعه به سوی بحران پیش خواهد رفت.
افكار عمومی ناصواب افكاری‌اند كه در اثر اطلاعات غلط به وجود می‌آیند. این اطلاعات غلط ممكن است توسط رقبا در اختیار شهروندان قرار گرفته باشد و یا دشمنان در خارج از كشور آن را طراحی و القا كرده باشند كه ‌باید با تنویر افكار عمومی و یا تمهیدات دیگر با این نوع افكار به چالش پرداخت.

۱) هدایت افكار عمومی

الف) ارائه اطلاعات گزینش شده: افكار عمومی باید برای تصمیم‌گیری اطلاعات در اختیار داشته باشد (تصمیم عبارت است از رسیدن از قضایای معلوم به قضیه مجهول). حال اگر این اطلاعات از سخنی مشخص باشد، افكار عمومی نیز به نتایج مورد نظر می‌رسد (نظریه كاشت). به عبارت دیگر رسانه‌ها با دادن اطلاعات طبقه‌بندی شده و خاص به مخاطبان باعث می‌شوند افكار عمومی نتایج مورد نظر را از اطلاعات به دست آورد، هر چند كه رسانه‌ها نیز نتیجه‌گیری نكرده باشند (ترفند رادیوهای بیگانه). در این مواقع است كه افكار عمومی، عمل خود را نتیجه تصمیم‌گیری خود می‌داند و چون همگان عقل خود را برتر می‌دانند، لذا بر افكار و ایده‌های خود تأكید زیادی دارند.
البته در مواقعی كه شهروندان سواد و معلومات كمتری دارند و یا ذاتاً با ایده مورد نظر موافق‌اند، نتیجه‌گیریها باید مستقیماً به آنها عرضه شود و از نتیجه‌گیری توسط مخاطب خودداری شود.
ب) انگاره‌سازی در جهت دلخواه: كارل هوسمن می‌گوید: رسانه‌ها، فضایی ساختگی ارائه می‌دهند، برداشتی ذهنی از جهان كه ضرورتاً با جهان واقعی منطبق نیست. در رسانه‌ها، خبر، ضرورتاً همان چیزی نیست كه اتفاق می‌افتد بلكه چیزی است كه منبع خبری آن را ارائه می‌دهد (هوسمن ۱۳۷۶ ص۲۴۱). رضوی‌زاده می‌گوید: در انگاره‌سازی خبری، كارگزاران خبری، آگاهانه و با برنامه‌ریزی به تصویرسازی خبری یا انگاره‌سازی خبری دست می‌زنند، در انگاره‌سازی آنچه مهم نیست انعكاس واقعیت و رویداد است. در اینجا هدف و ماهیت كار، استفاده از دستمایه واقعیت رویدادی برای ارائه تفسیری پنهان در لفاف است (رضوی‌زاده ۱۳۷۷ ص ۹۱۲).
برای هدایت افكار عمومی از واقعیات انگاره‌هایی خلق می‌شود كه تنها در راستای اهداف كارگزاران ارتباطی خواهد بود مانند ایجاد انگاره‌ای از ایران در رسانه‌های امریكایی و غربی كه درصدداند ایران را كشوری خشونت‌طلب جلوه دهند. این انگاره باعث می‌شود كه در صورت تجاوز كشوری به ایران، افكار عمومی همسو با آن عمل كرده و به اعمال خلاف دیگران مشروعیت داده شود.
ج) تأكید بر اصول و قوانین: اصولاً افكار عمومی از كاستیهای قوانین و هنجارهای موجود نشئت گرفته است و هدف این است كه یا قوانین جدید تصویب و یا قوانین گذشته اصلاح شود. می‌توان با دو نوع تأكید بر قوانین نسبت به هدایت افكار عمومی اقدام كرد. اول اعمالی كه خارج از قوانین انجام می‌شود، خود نوعی جرم است و اگر در جامعه قوانین مورد احترام قرار نگیرند، آرامش و امنیت از جامعه دور خواهد شد و هرج و مرج جایگزین می‌شود.
دومین ترفند كه مخصوصاً در افكار عمومی سیاسی می‌توان از آن استفاده كرد، ملزم ساختن رقیب به رعایت اصول و قوانین وضع شده خود گروهها است. به این معنا كه هر گروه یا حزبی برای خود قوانینی تدوین و تصویب می‌كنند و یا خود را به اصولی پایبند می‌دانند، در اینگونه مواقع احتمال خارج شدن از قوانین و اصول نیز خیلی زیاد می‌شود و این فرصت خوبی است كه از رقیب خواست تا به تعهدات خود عمل كند، در چارچوب قرار گرفتن، در بیشتر مواقع باعث كندی یا اخلال در فرآیند شكل‌گیری افكار عمومی می‌شود، البته اگر گروه مربوط، به تذكرات وقعی ننهد، آنگاه با اتهام بی‌تعهدی نسبت به گفتارها و اصول خود مواجه می‌شود.

۲) بازداری افكار عمومی

الف) القای دروغین رسیدن به هدف: یكی از خصایص افكار عمومی كه از دیرباز مورد مطالعه قرار گرفته، ناپایداری آن است. از آنجایی كه افكار عمومی به گرایشها و منشهایی دلالت دارد كه بر محور موضوعی خاص به وجود آمده‌اند، روشن است كه به محض از بین رفتن آن موضوع، موضع‌گیریها و واكنشهایی هم كه به افكار عمومی شكل بخشیده‌اند، نیز از بین می‌رود. فیلیپس دیویس در همین رابطه می‌گوید: افكار عمومی زمانی كه به هدف خود نایل شود و موضوعی كه سبب‌ساز تشكیل و تكوین آن بوده است، در قالب نظام قانونی و قوانین رسمی تحقق پذیرد، موجودیت خود را از دست می‌دهد (دیویس ۱۳۶۵ ص ۶۸). حال اگر اینگونه القا شود كه افكار عمومی به هدف خود رسیده است افكار عمومی نیز خود به خود منحل و محو می‌شود.
برای القای این موضوع،‌ می‌توان به دو نحو عمل كرد. ۱. هدف را به قدری كوچك كرد كه بتوان برای آن مقصودی هر چند نامرتبط با افكار عمومی در نظر گرفت، مانند تزریق یارانه به جامعه و ادعای خوب شدن وضعیت اقتصادی. ۲. ایجاد اهداف جدید و ارضای آنها است به این مفهوم كه به جای رسیدن به هدف، هدف را تغییر داد و به اهداف دیگری به غیر از هدف اول دست یافت.
ب) ایجاد هراس اخلاقی: نظریه هراس اخلاقی( ) بر این است كه رسانه‌های همگانی برای انحراف افكار عمومی از موضوعات مغایر منافعشان، موضوعات جدیدی خلق می‌كنند كه اهمیت موضوع قبلی را ندارد ولی به علت نوع انعكاس آن، موضوع قبلی فراموش می‌شود و همه نگاهها به موضوع جدید معطوف می‌شود. برای مثال اگر افكار عمومی به مشكلات اقتصادی جامعه معطوف است با طرح مشكلات امنیت شخصی، افكار عمومی منحرف می‌شود.
در هراس اخلاقی عموماً رسانه‌ها سوژه‌های جدید را به وجود می‌آورند. اگر رسانه‌ها وجود نداشتند حوادث نیز هیچگاه مطرح نمی‌شدند. از خصوصیات اینگونه حوادث، پوشش وسیع خبری آنها است كه همیشگی و به شكلهای گوناگون (اما جاذب و نافذ) ارائه می‌شوند. این اعمال باعث نادیده گرفته شدن حادثه پیشین و توجه به حادثه جدید می‌شود.
ج) بزرگ جلوه‌دادن پیامدهای سؤ: این اصل بر پایه هزینه و فایده بنا نهاده شده است، اینگونه كه شهروندان برای فواید كوچك و ناچیز هزینه كلانی نمی‌پردازند، لذا زمانی كه شما هزینه یك عمل را بیش از آنچه كه وجود دارد نشان دهید، طبعاً تعادلی بین هزینه و فایده وجود نخواهد داشت و همچنین افكار عمومی رسیدن به مقصود مورد نظر را به صرفه ندانسته، و از آن منصرف خواهد شد.
تأكید بیش از حد بر پیامدهای سوء، منفی، ناخواسته، غیرمستقیم و بلندمدت رفتارها و تصمیمات در افكار عمومی، رویكرد دیگری برای توجیه این اصل است، این بزرگ‌نمایی آثار سوء، باعث غیراخلاقی و غیرمنطقی جلوه كردن اعمال و رفتار می‌شود و به دنبال آن شهروندان را دچار تردید می‌كند. برای مثال آزادی جنسی را پیامد آزادی سیاسی اجتماعی نشان دادن، باعث ایجاد تزلزل در افكار عمومی خواهد شد.
د) نسبت دادن منافع افكار عمومی به اشخاص و گروههای حقیقی: یكی دیگر از ترفندهایی كه می‌تواند باعث از بین رفتن افكار عمومی شود، نسبت دادن منافع جریان افكار عمومی به اشخاص حقیقی است به تعبیر دیگر همه باید از منافع افكار عمومی بهره‌مند شوند ولی اگر در این بین، منافع افكار عمومی فقط به عده‌ای معدود برسد، دیگر انگیزه‌ای برای مشاركت همگان باقی نخواهد ماند و این زوال افكار عمومی در آن حوزه خاص را، به همراه خواهد داشت.
هـ‌) تزریق اطلاعات و نظرات نادرست و تكذیب آن: شیوه تزریق اطلاعات و نظرات نادرست و تكذیب آن هر چند شیوه‌ای غیراخلاقی است ولی به وفور از آن استفاده می‌شود. در این شیوه اطلاعات غلط و نادرست كه مطلوب مردم و جریان افكار عمومی است به آنان تزریق می‌شود و چون این اطلاعات غلط مورد علاقه جریان افكار عمومی است، كسی در صحت و سقم آن شك نمی‌كند و زمانی كه رهبران افكار عمومی، از آن اطلاعات به صورت رسمی بهره گرفتند، با تكذیب صاحب خبر و یا حتی رسوایی مواجه می‌شوند، كه این امر باعث بی‌اعتباری رهبران فكری جماعت مورد نظر می‌شود. البته در بعضی مواقع روند تكذیب، شامل اطلاعات موثق نیز می‌شود كه در این صورت بدبینی عموم جامعه نسبت به اطلاعات در آن مقطع زمانی را در پی دارد.
ح) نسبت دادن عوامل نامرتبط: این شیوه تبلیغی نیز كاری غیراخلاقی است، زیرا مبلغان چیزی را نسبت می‌دهند كه هیچگونه رابطه‌ای با موضوع ندارد. ولی همین عامل بدبینی شهروندان و مردم نسبت به جریان را در پی دارد در این خصوص می‌توان به انگ زدن و وابسته دانستن اشخاص و رهبران جریان افكار عمومی اشاره كرد كه باعث بدبینی شهروندان نسبت به آن شخص و كل جریان می‌شود. این مسئله تردید و بلاتكلیفی و به تبع آن قدرت تصمیم‌گیری نداشتن شهروندان یا علاقه‌مندان و در نهایت كندی و ایستایی افكار عمومی را به همراه خواهد داشت.

● نتیجه‌گیری

دو رویكرد نسبت به افكار عمومی وجود دارد.
۱) تنویر افكار عمومی
۲) هدایت و مهندسی افكار عمومی. در رویكرد اول اعتقاد بر این است كه شهروندان در حوزه خصوصی در مورد مسائل و موضوعات به نتیجه شخصی می‌رسند و سپس این یافته‌ها را برای تحقق به عرصه عمومی می‌آورند و در قالب سخنرانی، مقاله و ... به جامعه عرضه می‌كنند و پس از چالشهای لازم اگر مورد اجماع قرار گرفت تبدیل به افكار عمومی، هنجار و یا پیش‌زمینه‌ای برای تبدیل به قانون توسط حاكمیت می‌شود.

● در این رویكرد رسانه‌ها دو نقش دارند

۱) نقش واسطه كه به عنوان سیستم عصبی جامعه، پیوند بین اعضا و گروههای جامعه را بی هیچگونه ایفای نقش در محتوا عمل می‌كنند.
۲) تنویر افكار عمومی است و آن به معنای تهیه اطلاعات لازم و قابل فهم برای تمامی شهروندان است تا آنها نیز بر اساس این اطلاعات عینی، به تصمیم‌گیری حول موضوعات خاص اقدام كنند.
رویكرد دوم مهندسی و هدایت افكار عمومی است. در این رویكرد حاكمان و كارگزاران رسانه‌ای با توجه به قدرت رسانه‌ها و فنون ارتباطی ـ تبلیغی كه قدرت دستكاری اذهان شهروندان را دارند، در ایجاد افكار عمومی در راستای منافع خود و نه منافع شهروندان تلاش می‌كنند، كه یورگن هابرماس به این عمل، باز فئودالیته شدن جامعه نام می‌نهد و آن را امری مذموم و نادرست می‌پندارد.
اما با توجه به اینكه امروز از رویكرد دوم به وفور استفاده می‌شود و به خصوص در عملیات روانی فراملی به افراط از آن بهره‌گیری می‌شود،‌ در مقاله حاضر فنون و نظریات
۱) شكل‌گیری
۲) هدایت
۳) بازداری افكار عمومی برای تحلیل این پدیده آورده شده است تا بتوان به مقابله با فعالیتهای مذموم دیگران اعم از داخلی و خارجی پرداخت كه هیچ توجیهی برای استفاده مستقیم در مهندسی افكار عمومی ندارد.

منابع

ـ اسدی، علی (۱۳۷۱)؛ افكار عمومی و ارتباطات؛ انتشارات سروش
ـ پرایس وینسنت (۱۳۸۲)؛ افكار عمومی؛ ترجمه علی رستمی و الهام میرتهامی؛ انتشارات مطالعات راهبردی
ـ جونیو. و. ئوكی (۱۳۶۵)؛ تعریفی از افكار عمومی؛ از كتاب صدای مردم؛ ترجمه محمود عنایت؛ انتشارات كتاب‌سرا
ـ جووت كرت (۱۳۷۴)، ساختار تبلیغات سیاسی؛‌ ترجمه محبوبه ملك‌لو؛ فصلنامه رسانه؛ سال ششم شماره اول
ـ دیویس فیلیپ (۱۳۶۵)، صدای مردم؛ ترجمه محمود عنایت؛ انتشارات كتاب‌سرا
ـ دیویسون فیلیپس (۱۳۷۵)؛ مقدمه‌ای بر افكار عمومی؛ ترجمه نصرت فتی؛ نشریه افكار عمومی، شماره ۷ انتشارات مركز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیما
ـ رضایی یزدی، محمد (۱۳۷۶)؛ مبانی نظری شناخت افكار عمومی؛ مركز تحقیقات و توسعه صدای صدا و سیما
ـ رضوی‌زاده، سید نورالدین (۱۳۷۷)؛ وانمایی و سلطه در جریان بین‌المللی خبر؛ مجموعه مقالات دومین سمینار برای مسائل مطبوعات ایران؛ جلد ۲؛ انتشارات رسانه
ـ سالك رضا (۱۳۷۸)؛ نقش ارتباطات رسانه‌ای و میان‌فردی در شكل‌گیری افكار عمومی؛ نشریه افكار عمومی؛ شماره ۸ـ انتشارات صدا و سیما
ـ شعار غفاری، پرویز (۱۳۷۲)؛ سیر تحول شناخت آثار اجتماعی رسانه‌ها؛ فصلنامه رسانه؛ سال چهارم؛ شماره دوم
ـ فرهنگی، علی‌اكبر (۱۳۷۴)؛ رسانه‌های جمعی و نقش آنها در ساختار اجتماعی واقعیت؛ فصلنامه پژوهش و سنجش: شماره ۵
ـ كازینو .... (۱۳۷۴)؛ قدرت تلویزیون؛ ترجمه علی اسدی؛ انتشارات امیركبیر
ـ كتبی، مرتضی (۱۳۷۶)؛ افكار عمومی، نیروی سیاسی كم‌شناخته؛ فصلنامه رسانه سال هشتم؛ شماره ۲
ـ كمالی‌پور، یحیی (۱۳۷۲) عملكرد رسانه‌ها در امریكا؛ فصلنامه رسانه؛ سال هشتم؛ شماره ۲
ـ محسنیان راد، مهدی (۱۳۶۹)؛ ارتباط شناسی؛ انتشارات سروش
ـ مهرآرا، علی‌اكبر (۱۳۷۳)؛ زمینه روان‌شناسی اجتماعی؛ انتشارات مهرداد
ـ مهرداد، هرمز (۱۳۸۰)؛ مقدمه‌ای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی؛ انتشارات فاران
ـ ویندال سون؛ سیگنایزر بنو؛ اولسون جیمز (۱۳۷۶)؛ كاربرد نظریه‌های ارتباطات، ترجمه علی‌رضا دهقان؛ انتشارات رسانه
ـ هوسمن كارل (۱۳۷۶)؛ بحران وجدان؛ ترجمه داود حیدری؛ انتشارات رسانه