هم چوب را خورد هم پیاز را، هم پول داد
روزی روزگاری، دو مرد كشاورز با یكدیگر دچار اختلاف شدند و هرچه زمان میگذشت، اختلاف بین این دو كشاورز بالاتر میرفت. تا اینكه آنها بالاخره پیش قاضی شهر رفتند. یكی از كشاورزان گفت: من پیاز میكارم و كشاورزی
نویسنده: الهه رشمه
مورد استفاده:
به كسانی گفته میشود كه فكر میكنند خیلی دانا و زرنگ هستند ولی همیشه ضرر میكنند.روزی روزگاری، دو مرد كشاورز با یكدیگر دچار اختلاف شدند و هرچه زمان میگذشت، اختلاف بین این دو كشاورز بالاتر میرفت. تا اینكه آنها بالاخره پیش قاضی شهر رفتند. یكی از كشاورزان گفت: من پیاز میكارم و كشاورزی خوبی هم دارم. این مرد همسایهی من است و زمانی كه محصول من آماده جمع آوری میشود، افرادی را میفرستد تا محصول مرا خراب كنند و هرچه دلیلش را میپرسم میگوید: این محصولات بدبوی تو هیچ خاصیتی ندارند. در ضمن بوی آن مرا اذیت میكند. قاضی از كشاورز دومی خواست از خود دفاع كند. او فقط میگفت: محصول او اصلاً به درد نمیخورد.
قاضی بعد از چند لحظه فكر حكمی برای این دو نفر صادر كرد. او گفت: كشاورز دومی كه به محصولات كشاورز اولی خسارت وارد كرده یا باید پول آن را بپردازد، یا بایدصد ضربه شلاق بخورد و یا اینكه باید ده كیلو پیاز را خام خام بخورد. مرد كشاورز كه خیلی خودخواه و خسیس بود، قبول كرد و از آنجا كه فكر میكرد حكم سومی راحتتر است، گفت پیاز میخورم. كشاورز طماع با اینكه خیلی سختش بود دو كیلو از پیازها را خورد، ولی دیگر نتوانست و با خود فكر كرد شلاق خوردن راحتتر است. پس گفت: باشه حكم شلاق را در مورد من اجرا كنید. اما وقتی بیست ضربه شلاق را خورد، دید كه واقعاً توان تحمل این ضربات را ندارد و ترسید كه جانش را از دست بدهد و گفت: دست نگهدارید، باشد خسارت مالی را جبران میكنم.
درواقع كشاورز طماع و حیلهگر هم پیاز را خورد، هم ضربات شلاق را و هم پول را داد.
منبع مقاله :
رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشههای آن)، تهران: انتشارات سما، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}