قدرت تأثير سخنان مثبت

وقتي جودي فُستر جايزه اسکار را به عنوان بهترين هنرپيشه فيلم دريافت کرد او از مادرش قدرداني کرد بخاطر اينکه مادرش به او گفته بود « همه نقاشيهاي او مثل پيکاسو است و هرگز نبايد از چيزي بترسد » . اين لغات در دوران نخستين کودکي به او گفته شد و باعث افزايش اعتمادبنفس در او گرديد که در نهايت منتج به دو جايزه آکادمي شد .
ولي چه اتفاقي مي افتاد اگر بجاي جملات بالا گفته مي شد « با نقاشيهايت منو اذيت نکن . تکاليفت را تمام کن . شما هرگز يک هنرمند نمي شي . لغات و عبارات انتقادي يک اثر پايدار روي کودکان مي گذارد و در خيلي از مواقع آثار آن مي تواند بسيار مخرب تر از آسيب بدني باشد . درست است که اين لغات در يک زمان کوتاه گفته مي شود ولي اثر آن مثل صداي آنکه « من تو را دوست ندارم » ساليان سال مي ماند .
« چوب و سنگ مي تواند استخوانهايم را بشکنند ولي اسم گذاشتن ، لقب دادن ها ، کلمات منفي ، عبارات منفي هرگز ضرر نمي رساند . » يک دروغ آشکار است اين لغات نه تنها آسيب مي رسانند بلکه جراحتي ايجاد مي کنند که يک عمر زمان مي برد تا بهبود يابد .
مطالب زير درباره قدرت تأثير کلمات بر زندگي کودکان مي باشد . کلمات بر افراد اثر مي گذارد . هر لغت و جمله اي که به کودکان گفته مي شود به همراه خود پيام مهمي درباره کودک و رابطه او با دنياي خويش دارد .
هنگامي که کودک پيامهاي دريافتي را دروني مي سازد اين پيامها تبديل به يک باور مي شوند که تجربيات آينده او را معين مي کنند حتي اگر او از اين باور ناآگاه باشد آن باور هنوز هم اثرات خود را بر همه شئونات زندگي او دارد . متأسفانه کودکان به آن توانايي نرسيده اند تا مطالبي را که به ذهنشان وارد مي شود جداسازي کنند و مانع بعضي از آنها شوند . آنها نمي توانند بگويند « من اين تعريف را مي پذيرم و آن انتقاد را نمي پذيرم » . ديدگاه يک کودک نسبت به والدينش به عنوان اينکه آنها عقل کل هستند و همه چيز را مي دانند و سخنانشان مثل يک قانون و حکم قدرتمند است ، مي باشد . ابتدا او يک شنونده اي منفعل در برابر والدينش است . بعداً کودک مي تواند بازگردد و برنامه هاي اوليه خود را بازنگري کند .
در امريکا خيلي از زندانيان معتقدند پيامهاي اوليه اي را که از والدينشان دريافت کرده اند اين بود : « يکي از همين روزها سر از زندان در مي آوري »
در زير مثالهايي از اثرات کاربرد منفي لغات در زندگي کودکان را ملاحظه مي کنيد .
صدايت را برايم بلند نکن عصبانيت من بد است . من نمي توانم احساساتم را آشکارا بيان کنم کودکان ناراحتي خود را مخفي مي کنند تا باعث خشنودي ديگران شوند
تو مرا مي کشي من باعث درد مادرم شدم کودک فکر مي کند مسئول مشکلات ديگران است و وقتي بزرگ شد بعنوان يک بزرگسال او اجباراً سعي مي کند مشکل ديگران را حل کند .
چرا مثل برادرت نيستي من فرد مقبول و شايسته ای نيستم کودک خود را با ديگران مقايسه مي کند و احساس خودکم بيني مي کند .
کارشما هيچوقت درست نيست من احمق هستم ، من بي کفايت و نالايق هستم کودک دلسرد و افسرده مي شود . او به اين باور است که نمي تواند موفق باشد . بنابراين هرگز سعي و تلاش نمي کند .
تجربيات زير آثار کاربرد نادرست جملات يا لغات را نمايان مي سازد ، هر چند که هنوز هم ممکن است در زندگي شما بکار برده شود . به دوران کودکي خود بازگرديد و لغات ، اصطلاحات ، جملات منفي که توسط والدين ، دوستان ، معلم و ... به شما گفته شده است را به ياد بياوريد امواج کلمات ، جملات منفي بکاربرده شده مکرراً به گوشتان مي رسد عبارات زير باعث تجديد خاطره در شما مي شود .
• هرگز به چيزي نمي رسي
• نمي تواني کاري را درست انجام دهي
• من هميشه نگران تو هستم
• اطاقت هميشه نامرتب است
• کي مي شه تو يادبگيري
• توبدترکيب زشت هستي
• تو تنبل هستي
• تو چاق هستي
• تو مغرور هستي
• تو ضعيف هستي
• چرا مثل خواهر و برادرت نيستي
• اگربلدنيستي چيزخوبي بگويي هيچ وقت صحبت نکن
• اي کاش تو هرگز بدنيا نيامده بودي
• مرا اذيت نکن
• پسر بزرگ گريه نمي کند
• همش تقصير تو است
• شما « دختر » و « پسر » بدي هستي
• و ...
http://www2.irib.ir