رفتار تغذيه اي کودک ۲-۱ ساله

مرحله مهمي از زندگي کودک است که در اين دوره همچنان بايد بخشي از غذاهاي اواخر يک سالگي ادامه يابد و غذاهاي سفره بتدريج وارد برنامه غذايي او شود بطوري که با بزرگ شدن کودک و گذشت زمان سهم او از مواد غذايي سفره خانواده بيشتر و غذاهاي مخصوص قبل از يک سالگي کمتر شود تا کودک بتواند بعد از چند ماه تقريباً همه مواد مورد نياز خود را از سفره خانواده تأمين نمايد و چون هنوز معده او گنجايش کمي دارد براي تأمين کالري مورد نيازش بايد وعده هاي غذايي متعدد داشته باشد و از ميان وعده هاي سالم و مغذي استفاده نمايد .

رفتارهاي غذايي

کودکان با عادات بد غذايي متولد نمي شوند ما آنان را چنين بار مي آوريم .
همانطور که گفته شود والدين بايد به خاطر داشته باشند که اگر کودک گاهي اوقات علاقه به خوردن غذا نشان نمي دهد احتمال دارد که اين امري طبيعي و ناشي از کاهش موقتي اشتهاي او باشد . براي ترغيب کودک به غذا خوردن بايد غذاي او را متنوع ، خوشرنگ ، خوشبو و با قوام و غلظت مناسب به صورتي اشتهاآور تهيه کرده و زمان غذاخوردن را براي او دلپذير و لذت بخش نمود .
والدين اکثر کودکاني که خوب غذا نمي خورند و بهانه گيري مي کنند نمي دانند که کودک آنان در حال تغييرات عادات غذايي در طول زندگي خود مي باشند . اين والدين معمولاً يا :
• با فشار ، کودک خود را وادار به خوردن مي کنند .
• و يا با شوخي ، ادا ، حقه و ... غذا را داخل دهان او مي گذارند .
که اين اعمال سبب مي شود کودک نسبت به غذاخوردن مقاومت نمايد و در سال هاي بعد هم دچار مشکلات بيشتر شود .
• مواد غذايي نه تنها از نظر کميت و کيفيت بايد کامل و مناسب باشد بلکه شرايط محيطي که کودک در آن تغذيه مي شود و نيز از نظر رواني مساعد و مطلوب باشد تا کودک از خوردن غذا لذت برده و به آن تمايل نشان دهد .
• چون در اواخر سال دوم ،‌ کودک بيشتر اجتماعي شده و اغلب قادر است بدون کمک غذا بخورد و غذاي مورد علاقه خود را به دلخواه انتخاب نمايد مادر بايد مواظب باشد که مواد مغذي کافي ، متعادل و پرانرژي که براي رشد کودک لازم است در اختيار او بگذارد و از مصرف شدن آن اطمينان حاصل کند.
• به کودک نبايد به زور غذا داد . در عين حال محيط او بايد آرام باشد و حواس و توجه اش به مطلب ديگري جلب نشود . گاهي مادرها اجازه نمي دهندکه کودک مطابق ميل و نياز خود غذا طلب کند در حالي که بهتر است اشتياق و اشتهاي کودک حتماً در نظر گرفته شود .
• اگر کودک غذايي را دوست نداشت نبايد کلاً آن را از برنامه غذايي حذف کرد بلکه مي توان با تغييرات و در فرصتي ديگر ، آن را امتحان کرد .
• به امتناع کودک از خوردن غذا در بعضي از شرايط بايد توجه نمود . گاهي جدايي از مادر ، بيماري کودک ، شرايط خاص روحي کودک ، شب نخوابيدن ، عدم استفاده از آفتاب و هواي سالم و پاک ، نداشتن فعاليت زياد ، گوشه گيري کودک و گاهي اوقات وسواس بيش از اندازه مادر در مورد اينکه موقع غذا خوردن بايد همه چيز تميز بماند و لباس کودک کثيف نشود و امثال آن ممکن است بر علاقه و اشتهاي او به غذا و يا امتناع از غذا خوردن مؤثر باشد .
• بنابراين کودک در زمان غذا خوردن بايد در محل امن و راحتي قرار گيرد ، مشتاق غذا خوردن باشد بدون عجله به او غذا داده شود با زور و تهديد يا رشوه وادار به غذاخوردن نشود . اگر به هر علتي از خوردن يک وعده غذاخودداري کرد بايد بدون هيچگونه نگراني و اضطراب آن نوبت تغذيه را به تأخير انداخت يا حتي از آن صرف نظر نمود . مطمئناً در وعده هاي ديگر جبران خواهد کرد .
• کودکان دراين سن دوست دارند خودشان غذا بخورند و ترجيح مي دهند غذا را با دست و انگشتان خود بردارند .
• آنان غذاي گرم را نسبت به غذاي سرد يا داغ ترجيح مي دهند .
• معمولاً با غذا بازي مي کنند و صحنه هاي غيرقابل انتظاري ايجاد مي کنند ولي خودشان از اين کار لذت مي برند .
• نمي توانند بيش از ۵ تا ۱۰ دقيقه پشت سر هم براي غذاخوردن وقت صرف کنند و اگر بتوانند سفره را ترک مي کنند و بعد دو مرتبه برمي گردند .
• آداب غذا خوردن را مراعات نمي کنند در حين غذا خوردن و بعد از سير شدن ، غذا را به اطراف پخش مي کنند .
• بيشتر به خواسته ها و تمايلات خود توجه دارند و کمتر به نظر ديگران اهميت مي دهند .
• از پدر و مادر و خواهر و برادرشان تقليد مي کنند .
• بعضي غذاها را نمي خورند و احتمال بروز عادت نامساعد غذايي از همين جا سرچشمه مي گيرد .