نویسنده: محمد علی قاسمی




 

اهمیت بازی

بازی کودکان، یکی از عوامل رشد عاطفی، عقلانی و اخلاقی آنان شمرده می‌شود، تا آن جا که اهل بیت (علیهم السلام) تا سن 7 سالگی را سن بازی کودکان و دوره ویژه آن معرفی کرده‌اند؛ کودکان تا سن 7 سالگی و در همان دوران بازی شخصیت کاملی پیدا می‌کنند. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) بر پشت پیامبر سوار می‌شدند و «حل حل» می‌گفتند و پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) می‌فرمود: نیکو شتری است شتر شما. (1)
در نقل دیگری آمده است: پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) زبان خود را برای امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) بیرون می‌آورد و تا چشم آنان به پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) می‌افتاد به سوی ایشان می‌دویدند؛ مردی به نام عیینة بن بدر فراری که این جریان را دید، از روی شگفت و تعجب گفت: به خداوند سوگند! پسرم مردی گشته است و بر صورتش مو روییده است، اما، تا کنون یک بار هم او را نبوسیده‌ام؛ پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) که این سخن را شنید و سنگدلی او را مشاهده کرد، فرمود: کسی که رحم نکند، در کانون ترحم قرار نمی‌گیرد. (2)
هنگامی که پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) در میان کوچه با اصحاب خود عبور می‌کردند، چشمش به امام حسین (علیه السلام) که کودکی بود، افتاد؛ از اصحاب جدا شد؛ در حالی که به سوی او قدم برمی‌داشت، آغوش باز کرد تا او را در آغوش بگیرد؛ کودک خنده کنان این سو و آن سو می‌گریخت؛ پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) نیز خندان از پی او می‌دوید؛ سرانجام کودک را گرفت و دستی زیر چانه او و دستی دیگر را پشت گردن او گذاشت و لب بر لبش گذاشت او را بوسید. (3)
به راستی چرا رسول خدا (صلی الله علی و آله و سلم) در حضور اصحاب و یاران خود چنین رفتاری را انجام می‌دهد؟ یک جهت آن معرفی محبت و عشق به امام حسین (علیه السلام) است؛ اما، جهت دیگر آن، الگوبخشی به یاران و پیروان است که بدانند بازی کردن با کودک، دنبال او دویدن، بوسیدن لب‌های کودک و ... از کارهای نیک است که افزون بر ثواب و درجات بهشتی، آثار تربیتی فراوانی بر روح و جسم کودک خواهد داشت.
بلکه تا آن جا بازی کودکان اهمیت دارد که پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) به نظاره و تشویق کشتی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) می‌نشست و در هنگام کشتی آن دو می‌ فرمود: حسن زود باش! امیر مؤمنان (علیه السلام) می‌گوید: گفتم:‌ای رسول خدا! آیا بزرگ‌تر را علیه کوچک‌تر تشویق می‌کنید؟! رسول خدا (صلی الله علی و آله و سلم) فرمود: جبرئیل حسین را تشویق می‌کرد من هم حسن را تشویق کردم! روزی رسول خدا (صلی الله علی و آله و سلم) دست‌های حسین (علیه السلام) را گرفت و پایش را روی پای خود قرار داد و او را به کلمات دلنواز صدا می‌زد و از او می‌خواست بالا رود! (4)
حضرت زهرا (علیها سلام) نیز امام حسن (علیه السلام) را به هوا می‌انداخت و این شعر را هم زمان می‌خواند:

اِشبَه أباکَ یا حسن *** واخلَع عِن الحقِّ الرَّسَنَ
واعبُد ألهاً ذامنَن *** و لا توالِ ذا الاَحن (5)

معنای شعر این است:‌ای حسن! همانند پدرت علی باش و ریسمان را از گردن حق بردار؛ خدای احسان کننده را پرستش کن و با دشمنان و کینه توزان دوستی مکن!
اگر در قالب بازی‌های کودکانه و با نرمی و آرامش، در حال بازی، تعالیم دینی به کودک آموخته شوند، علاوه بر این که جذاب خواهند بود، پایدار خواهند ماند. کودک هر آنچه را که با حلاوت می‌آموزد، بهتر به ذهن می‌سپارد؛ اما، جلوگیری از بازی‌های کودکانه کودک، مایه عقده‌های درونی وی می‌گردد و در بزرگسالی آثار بدی را به دنبال خواهد داشت.

بازی والدین با کودک جایگزین ندارد

امروزه، وسایل بازی کودکان تنوع زیادی پیدا کرده است، و بازی‌های کامپیوتری در انواع و مدل‌ها، جای بسیاری از بازی‌های گذشته را گرفته است؛ اما، باید توجه داشت، تهیه‌ی این بازی‌ها و انجام آن‌ها توسط کودک، هرگز جایگزین بازی با والدین نمی‌شود؛ زیرا، آموزش، محبت و عشقی که در بازی پدر و مادر با کودک وجود دارد، عوض و بدیل ندارد.

آثار و فواید بازی کودکان

بازی با کودکان، دارای آثار و فواید گوناگونی است که عبارتند از:

1. افزایش خرد در بزرگسالی

بر اساس روایات، سرکشی و بازی گوشی کودک در خردسالی، باعث می‌شود که عقل و خرد او در بزرگسالی افزون گردد؛ پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) می‌فرماید:
«عِرامَة الصَّبیِ فی صِغَرِهِ زیادَة فی عقلِهِ فی کِبَرِهِ»؛
سرکشی کودک در دوران خردسالی، مایه‌ی فزونی خرد و عقل او در بزرگسالی است. (6)

هر آن کس بخردش کند سرکشی *** زبی باکی افزود او آتشی
فزون گردوش در بزرگی خرد *** چو پرورده گردد بهر جا رسد (7)

2. بردباری در بزرگسالی

در حدیثی از امام کاظم (علیه السلام) آمده است که بازی گوشی و میل به بازی کودک در خردسالی باعث می‌شود تا در بزرگسالی بردبار باشد:
«تُستَحَبُّ غِرامَة الصَّبِیِّ فی صِغَرِهِ لِیکُونَ حَلِیاً فی کَبرِهِ»؛
بازگوشی و سرکشی کودک در خردسالی نیکو است؛ زیرا، باعث می‌شود تا در بزرگسالی بردبار گردد. (8)
مرحوم مجلسی (قدس سره) می‌فرمادی: منظور این است که کودک در خردسالی میل به بازی دارد و علاقه‌ای به مکتب و مدرسه ندارد. این نشانه‌ای است برای این که عقل و خرد او در بزرگسالی افزون خواهد شد. اگر در خردسالی مظلوم و بی‌تحرک باشد در بزرگسالی کودن خواهد بود و این را به تجربه دیده‌ایم. (9)
علت و دلیل این سخن روشن است؛ زیرا، بازی کودک باعث شادابی، آرامش، تقویت حواس او می‌گردد و آرامش روان در کودکی، شخصیت و اعتماد به نفس در مراحل بعدی زندگی را به دنبال خواهد داشت و آنگاه که خرد و بردباری کودک زیاد شود، موفقیت او افزون خواهد شد.

3. آشنایی با مفاهیم دینی

در بازی با کودک می‌توان مفاهیم دینی بسیاری را به او منتقل کرد. پیروزی، صبر، انتظار، حقوق دیگران، ظلم، حق و ناحق و ... نمونه‌های بارز مفاهیمی هستند که در بازی‌ها به کودک منتقل می‌شوند؛ بلکه، می‌توان از بازی‌هایی بهره جست که در آن‌ها به صورت غیرمستقیم مفاهیم دینی گنجانده شده‌اند.

4. رشد توانایی‌های کودک

بازی‌های تحرّک آمیز، باعث رشد عضلات و پرورش حسّ‌های او می‌گردند و این تحرک‌ها و تقویت عضلانی، او را در انجام کارها و وظایف آینده‌اش یاری می‌دهند و از او انسانی توانا می‌سازند.

5. تخلیه ذهنی کودک

بازی وسیله‌ای مناسب برای از بین بردن مشکلات هیجانی - عاطفی کودکان از جمله خشم، ترس و اضطراب به شمار می‌آید، بسیاری از بازی‌ها، باعث تخلیه هیجانات کودک می‌شوند و خشم او را می‌کاهند؛ وقتی فرزندی در هنگام بازی در نقش قهرمانی موفق ظاهر می‌شود و با موجودی پلید مبارزه می‌کند؛ در حقیقت خشم خود را کنترل می‌کند. (10)
آن گاه که در نقش هیولا بازی می‌کند، در واقع ترس خود را از هیولا کاهش می‌دهد؛ هنگامی که به ایقای نقش فردی شجاع می‌پردازد، یاد می‌گیرد تا چگونه با بدی‌ها، زشتی‌ها و تشویش‌های درونی خود مبارزه کند و بر آن‌ها پیروز شود.
کودکان، در بازی‌ها خواسته‌های خود را بیان می‌کنند؛ گاه خود را به جای پدر یا مادر قرار می‌دهند و با عروسک خود رفتار پدرانه یا مادرانه‌ای را انجام می‌دهند که دوست دارند با آن‌ها انجام شود.
گاهی، رفتار والدین را دربازی تکرار می‌کنند؛ به عنوان مثال، دختر بچه‌ای عروسک خود را سخت تنبیه می‌کند؛ در واقع او رفتار مادرش را با خود به دلایل گوناگون تکرار می‌کند و فریادهایی را که بر سرش کشیده شده، بر سر عروسک خود می‌کشد.
پسر بچه‌ای، در هنگام بازی با خرس عروسکی او را از تاریکی یا لولو می‌ترساند؛ در حقیقت، او همان کاری را انجام می‌داد که والدینش نسبت به او انجام داده‌اند.
کودکان، با این گونه رفتارها، خود را تخلیه می‌کنند و به قدرت‌های درونی خویش پی می‌برند.

6. آموزش نظم با بازی

برای آموختن نظم و برطرف کردن بی‌نظمی کودک، می‌توان از بازی استفاده کرد؛ به صورت همراهی سبد اسباب بازی‌های او را جمع کنید؛ به همراه شعر خواندن برای کم سن و سال‌ترها و به صورت مسابقه برای کمی بزرگترها این کار را انجام دهید.
به عنوان مثال با او مسابقه بگذارید که هر کس زودتر نیمی از اسباب بازی‌های اتاق را جمع کرد، برنده شده است؛ یا زمان بگیرید؛ مثلاً بگویید تا ده می‌شمارم (البته زمان نباید خیلی کم باشد؛ بلکه، باید متناسب با کار باشد) یا او بازی (هر چیزی سر جای خود) را در زمان مشخصی با همراهی شما انجام دهد؛ این کارها، به صورت بازی، نظم و تلاش برای منظم کردن را به او می‌آموزد.

7. چشاندن طعم پیروزی و شکست

به طور معمول، بازی‌ها دارای برد و باخت، پیروزی و شکست هستند؛ از این رو، با بازی می‌توان، پیروزی و شکست در زندگی را به کودکان آموخت؛ به عنوان مثال، با کودکتان کشتی بگیرید؛ گاهی شما او را به زمین بزنید و گاهی اجازه بدهید، او شما را شکست دهد تا بدین وسیله طعم شکست و پیروزی را بچشد.
کودک باید یاد بگیرد که در آینده‌ی زندگی نیز پیروزی و شکست وجود دارد؛ هم تحمل شکست را بیاموزد و هم طعم پیروزی را بدون غرور بچشد.

نکاتی درباره‌ی بازی کودکان

تا سن هفت سال، اصل بر بازی و آموزش در قالب بازی است و رعایت نکاتی، درباره‌ی بازی کودکان می‌تواند، اثربخشی بازی را بیش‌تر نماید.

ضرر جلوگیری از بازی‌های کودکانه

گفته شد، تا هفت سال فصل بازی کودک است و پیامبر (صلی الله علی و آله و سلم) نیز فرمودند: «دَع إِبنِکَ یَلعَبُ سَبعَ سِنینَ»؛ فرزندت را رها کن تا هفت سال بازی کند. حال اگر پدر و مادری این فرصت را از کودک بگیرند، چه رخ خواهد داد؟
پاسخ این پرسش این است: چنانچه به هر دلیلی، کودک در سنینی که به بازی نیاز دارد، از آن باز داشته شود، نیروهای نهفته در او رها نمی‌شوند. او آنچه را در نهاد خود دارد، نگهداری می‌کند؛ آن گاه که این سدّ و مانع برداشته شد، خود را رها می‌کند؛ به عبارت دیگر به بزرگسالی که رسید، کارهای کودکانه را انجام می‌دهد.
اگر کودک نتواند در بازی نقش‌های خود را به عهده بگیرد، از تعامل در اجتماع نیز باز خواهد ماند و نباید، تصورات بزرگسالان را جایگزین کودک نمود که فکر کنند، بازی، کاری بیهوده است؛ بلکه، بازی در این سن اصل است و باید انجام پذیرد تا در این مرحله، استعدادهای کودک برای آینده‌ی زندگی شکوفا گردد.

تناسب بازی با سن کودک

کودک، در هر مرحله توانایی انجام یک سری بازی را دارد و باید توجه داشت، بازی‌ها، در صورتی اثربخش خواهند بود که متناسب با سن کودک باشند. (11)
بازی‌های ساده‌ایی مثل دالی، دکی یا شناسایی وسایل و به صدا درآوردن مثل جغجغه، یا پنهان کردن برخی اسباب بازی‌ها در مقابل چشم او و خارج کردن آن‌ها، همراه با حرف زدن با کودک برای کودکان زیر یک سال جذابیّت دارند؛ اما هنگامی که کودک به دو سالگی می‌رسد، بازی با قلم، خط کشیدن روی کاغذ، دیدن نقاشی‌های رنگارنگ، بازی با اسباب بازی‌های پیشرفته‌تر، دویدن دنبال خواهر یا برادرش، کشتی گرفتن در حد خود، بازی روی رختخواب‌ها و تشک‌ها، اتل متل توتوله، قایم باشک و ... جذاب هستند.
کودک در سن سه سالگی، به توپ بازی، طناب بازی، بازی با مکعب‌ها، ساختمان سازی، اتصال قطعات پازل‌های ساده، بازی‌های نمایشی، خاله بازی، عروسک بازی، دکتر بازی و معلم بازی علاقه‌ای فراوان نشان می‌دهد.
در سنین چهارسالگی، کودک به بازی پرتحرک‌تر علاقه نشان می‌دهد. بازی با دو چرخه، فوتبال، استفاده از قیچی کاغذبر، بازی با جورچین‌های پیشرفته‌تر، حتی بازیِ منچ، بشین و پاشو، گرگم به هوا، از بازی‌های این سن به شمار می‌آیند.
در پنج سالگی، علاوه بر بازی‌های سن قبل، کودک به بازی‌های قانون مند علاقه دارد؛ بازی‌هایی مثل لی لی، استفاده از سرسره، طناب بازی، فوتبال، والیبال، بازی‌های گروهی دیگر، بازی‌های نمایشی گروهی پیچیده‌تر، حضور فعال در بازی‌های گروهی مهد کودک، می‌تواند، به رشد و روحیه‌ی همکاری، رعایت عدالت و انصاف، پیروزی و شکست، تلاش برای پیروزی و تحمل شکست کمک نماید.
در سنین 6 و 7 سالگی، دیگر کودک خود پیشنهاد می‌دهد که چه بازی‌ای انجام دهد؛ به بازی‌های کامپیوتری، فکری مثل فکر و بکر، اوترلو، مارپله، بیش‌تر علاقه نشان می‌دهد. فرستادن او به باشگاه‌های ویژه کودکان نیز می‌تواند، در تخلیه هیجانات او کمک نماید (البته باید نسبت به شرایط و فضای این مکان‌ها دقت بیش‌تری صورت گیرد).
از آن جا که کودک در این سن به سن آموزش نیز نزدیک می‌شود، می‌توان با انتخاب بازی‌های آموزشی، اندک اندک او را با مسائل آموزشی نیز آشنا ساخت تا زمینه به مدرسه رفتن کودک فراهم شود.

دعوای همسالان در هنگام بازی

ما بارها بر بازی کودکان با همسن و سالان خود تأکید کرده‌ایم؛ اما، این گونه بازی‌ها، گاه موجب اختلاف و دعوای خردسالان می‌شود؛ یکی از آن‌ها قانون بازی را رعایت نمی‌کند، یا یک وسیله را می‌خواهد و دیگری آن را به او نمی‌دهد تا این که اختلاف آن‌ها سر می‌گیرد.
برای برطرف ساختن این مشکل باید به نکات زیر بیش‌تر دقت کرد:
* همیشه بازی کودکان خردسال در محل نظارت شما انجام پذیرد، تا قبل از شروع درگیری و دعوا میان آنان، به رفع آن بپردازید و آنان را به بازی بدون درگیری هدایت کنید.
* گاهی لازم است، بازی آنان را عوض کنید و از آن‌ها بخواهید، بازی دیگری انجام دهند که دعوا و درگیری آن کم‌تر است.
* اگر لازم بود، برای مدت زمانی بازی آنان را تعطیل کنید و از آن‌ها بخواهید، به کار دیگری مثل نگاه کردن کارتون و برنامه تلویزیونی مناسب خودشان بپردازند.
* می‌توانید، به جای بازی برای آنان داستانی بگویید؛ چنانچه در گفتن داستان مهارت لازم را داشته باشید، حتماً می‌توانید، آنان را جذب کنید و در ضمن داستان، به صورت غیرمستقیم مطالب لازم را به آنان القا کنید؛ حتی قوانین بازی گروهی را در داستان بگنجانید.
* چنانچه خردسال، به طور خاص با برخی از همسالان خود دعوا می‌کند؛ در این صورت، باید برای آنان جایگزین انتخاب نمایید و بازی با آنان را کم کنید.
* در سنین نزدیک به 7 سال، کودک متوجه توضیحات شما می‌شود؛ بنابراین، می‌توانید، قواعد بازی را در زمان مناسب برای او توضیح دهید و او را از دعوا و درگیری با همسالان باز دارید.

تحمل باخت نداشتن

گاه دیده می‌شود که کودکی، همواره تحمل باخت ندارد و در صورت باخت سر و صدا می‌کند و یا بازی را بر هم می‌زند؛ این اتفاق، معمولاً در کودکانی رخ می‌دهد که معنای برد و باخت را می‌فهمند؛ برای جلوگیری از پرخاشگری او قبل از بازی برای او توضیح دهید که لازم نیست، همواره انسان بازی را ببرد؛ بلکه، باختن جزئی از بازی است.
برای تفهیم بهتر این معنا، هنگامی که خودتان با او بازی می‌کنید گاهی بگذارید برنده شود و گاهی زمینه باختن او را فراهم نمایید و هنگام باختن او، بردهای قبلی را به او گوشزد کنید و بگویید: همان طور که بار قبل تو برنده شدی، این بار بازنده شدی.
یکی از علل نداشتن تحمل باخت این است که کودک اعتماد به نفس خوبی ندارد؛ برای این که تحمل باخت او زیادتر شود، باید اعتماد به نفس او را بالا ببرید؛ زیرا، کودکانی که کم‌تر خود را باور دارند و یا درباره‌ی خود منفی بافی می‌کنند، به بردن اهمیت بیش تری می‌دهند و تحمل باخت را ندارند.
از دیگر راه‌های جلوگیری از این اتفاق این است که والدین توجه کم‌تری به برد و باخت نشان دهند؛ بلکه، در صورت بازنده شدن نیز چنین بگویند: تو تلاش کن! اگر هم برنده نشدی، اشکال ندارد؛ ببین من هم باختم؛ اما، بازی خیلی خوبی بود؛ باز تو هم اگر تلاشی کنی، برنده می‌شوی.

نکاتی چند درباره‌ی اسباب بازی

امروزه کم‌تر کودکی است که اسباب بازی نداشته باشد؛ بلکه، تنوع و فراوانی اسباب بازی‌ها آن قدر زیاد شده که والدین در خرید آن دچار سردرگمی و حیرت می‌شوند و گاه در فواید این نوع اسباب بازی‌ها شک و تردید می‌کنند؛ برای بهره گیری هر چه بهتر از اسباب بازی‌ها در رشد کودک، باید به نکاتی چند دقت کرد:
* اسباب بازی و بدآموزی: تهیه‌ی عروسک‌هایی که بد حجاب و به شکلی دارای بدآموزی هستند، می‌تواند در روان کودک اثر بگذارد. در سنین بالاتر، استفاده از برخی بازی‌های کامپیوتری نیز، بدآموزی دارند، که گاه دقت نکردن والدین می‌تواند بر‌ای آینده کودکان خطرناک باشد.
* اسباب بازی‌های خطرناک: برخی اسباب بازی‌ها، برای بعضی از سنین خطرناکند؛ به عنوان مثال، تا زمان حدود یک سال و نیم که کودک همه چیز را داخل دهان خود می‌کند، تهیه اسباب بازی‌هایی که کوچک یا دارای قطعات ریز هستند، بسیار خطرناک است؛ زیرا، ممکن است کودک، آن‌ها را ببلعد؛ این دقت نسبت به قطعاتی که از اسباب بازی‌ها جدا می‌شود، لازم است.
اسباب بازی‌هایی که از مواد شیمیایی مضر، تهیه شده‌اند، برای کودکان کم سن و سال خطرناکند و باعث مسمومیت آنان می‌شود. بادکنک‌هایی که خیلی بزرگند و در هنگام ترکیدن صدای زیادی ایجاد می‌کنند و یا ممکن است، به صورت و چشم خردسال آسیب برسانند، از اسباب بازی‌های خطرناک برای کودکان به شمار می‌آیند. استفاده از ریسمان که ممکن است، به دور گردن کودک پیچ بخورد و یا کیسه‌های پلاستیکی که ممکن است، باعث خفگی بچه شود، ممنوع است.
* بیش‌تر سعی شود به اسباب بازی‌هایی اهمیت داده شود که خلاقیت و ذهن کودک را فعّال می‌سازد. باید توجه داشت که کودک، همواره مانند ما بزرگسالان فکر نمی‌کند، گاه با یک جعبه ساده و به ظاهر بی ارزش و یا یک عروسک دست ساخته، بیش‌تر و بهتر از وسایل گران قیمت بازی می‌کند.
* باید، در خرید و تهیه اسباب بازی تناسب آن با سن کودک، رعایت شود. امروزه، بر روی برچسب یا بروشور اسباب بازی‌ها محدوده‌ی سنی آن‌ها نوشته شده است.
* خراب کردن اسباب بازی‌ها: گاهی کودکان بیش‌تر از حد معمول اسباب بازی‌های خود را خراب می‌کنند؛ اما، باید توجه داشت، اگر خراب کردن به دلیل حسّ کنجکاوی است، باید این حس را برآورده کرد و با وسایل دیگری که خراب کردنشان اهمیتی ندارد، جبران نمود.
گاهی خراب کردن اسباب بازی توسط کودک، به دلیل بی ارزشی آن در نزد وی می‌باشد؛ دراین صورت، باید از فراوانی اسباب بازی‌ها کاست و بخشی از آن‌ها را از دسترس وی دور داشت؛ به عبارت دیگر، کاری نکرد که اسباب بازی‌ها برای او بی‌ارزش شوند.
این نکته، مهم است که گاه خراب کردن و تخریب اسباب بازی‌ها به دلیل کمبود عاطفه و آرامش کودک است؛ در این صورت، باید ابتدا این مشکل را حل کرد؛ به عنوان مثال، اختلافات خانوادگی همسران، ورود فرزند جدید و بی‌توجهی به فرزند قبلی، دوری از والدین و ... می‌تواند از علل کمبود عاطفه کودک به شمار آید.

پی‌نوشت‌ها:

1. بحارالانوار، ج 43، ص 285.
2. مجموعه‌ی ورام، ص 80.
3. بحارالانوار، ج 43، ص 271.
4. تاریخ دمشق، ج 13، ص 194.
5. رسالة فی الغناء، ص 7، المناقب، ج 3، ص 389.
6. نهج الفصاحة، ص 564.
7. گل‌های جاویدان، ص 350.
8. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 494 بحارالانوار، ج 57، ص 361-362.
9. همان.
10. نسیم مهر، ج 3، ص 89.
11. ر.ک: هشدارهای تربیتی، ص 68.

منبع مقاله :
قاسمی، محمد علی، (1393) دوران طلایی تربیت، قم: نشر نورالزهرا (س)، چاپ پنجم