شبهاي علي(ع)
شبهاي علي(ع)
شبهاي علي(ع)
نويسنده:علي احمد پور ترکماني
شبي اميرالمؤ منين عليه السّلام را ديدم كه از مردمان كناره گرفته و در مكان خلوتي مشغول مناجات با پروردگار است و مي فرمود: بار الها! چه بسيار گناهاني كه با بردباري از عقوبتش درگذشتي و چه بسيار جرائمي كه به كرم و بزرگواريت آن را آشكار نساختي ، بار الها! گر چه عمرم در نافرماني تو طي شد و گناهانم بسيار گشت ولي آرزويم تنها غفران و آمرزش تو است ، و آه اگر در نامه عملم ... ناگاه ديدم صدا خاموش شد. گفتم ، حتماً حضرت را خواب برده ، رفتم تا آن حضرت را بيدار كنم چون ايشان را حركت دادم ديدم همچون چوب خشك شده اي است . گفتم : اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُون اميرالمؤ منين از دنيا رفت . به خانه آن حضرت رفتم ، و فاطمه عليهاالسّلام را از اين امر آگاه ساختم . فرمود: اين حالتي است كه از ترس خدا هر شب بر او عارض مي شود. پس اندكي آب به چهره اش پاشيدم ، بهوش آمد به من نگريست در حالي كه من مي گريستم ، فرمود: چه چيز باعث گريه تو شد، اي ابو درداء؟! گفتم : آنچه را كه مي بينم شما به خود روا مي داري ، فرمود: اي ابو درداء! پس حالت چگونه خواهد بود اگر مرا ببيني در حاليكه به حساب فرا خوانده شده ام . ابو درداء مي گويد: بخدا سوگند كه من چنين حالتي را از احدي از اصحاب رسول خداصلّي اللّه عليه و آله نديدم.
منبع: نماز خوبان
منبع: نماز خوبان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}