چیزهایی که هرگز نباید به کودک خود بگویید
"تو سفیهی"، "مرا تنها بگذار"، "اذیتم نکن". اگر میبینید وقتی که عصبانی هستید چنین چیزهایی به کودک خود میگویید پس در مورد آن فکر کنید. طبق تحقیق چنین عبارتهایی میتوانند به کودک شما آسیب بزنند. بنابراین، کلمات خود را به دقت انتخاب کنید چون آنها میتوانند بر تربیت کودک شما تأثیر بگذارند.
والدین بودن راحت نیست چون به صبر، درک و یکدلی بینهایت نیاز دارد تا در کار خود خوب باشید. کاملاً طبیعی است که بارها عصبانی و خسته شده باشید وقتی که سعی میکردید بین مسئولیتهای والد بودن با نیازها و علایق دیگر خود تعادل ایجاد کنید. به هنگام عصبانیت برخی کلمات بسیار بد و مضر ممکن است از دهان شما بیرون آمده باشند که نه تنها میتوانند باعث شوند که کودک شما احساس آسیب بکند بلکه هم چنین او را میترسانند و بر عزت نفس او تأثیر میگذارند. راه حل اینجا حفظ خونسردی است تا این که چیزی به کودک خود نگویید که بعداً حسرت آن را بخورید.
بیشتر والدین نمیدانند که چگونه طغیانهای عاطفی خود را کنترل کنند و اغلب بر سر کودکان خود جیغ و یا فریاد میزنند بدون این که بدانند که چنین اتفاقاتی نه تنها تأثیر منفی روی تربیت آنها دارند بلکه میتوانند رابطهی بین آنها را نیز به هم بزنند. یادگیری کنترل احساساتتان به شما کمک خواهد کرد که با هر وضعیتی به آسانی مقابله کنید و باعث شوید که چیزها به روانی در خانهی شما دوام یابند. والدین خوب بودن راه طولانی در پیش دارد تا ارزشهای مثبت را به آهستگی به کودکان خود القا کنید در نتیجه آنها را برای آینده آماده کنید.
در این مقاله ما برخی چیزهای اشتباه و نادرست را برای شما لیست کردهایم که هرگز نباید به کودکان خود بگویید و هم چنین روشهایی آورده شده است که به شما کمک خواهد کرد تا به روشی مثبت بدون ضربه زدن به احساسشان با آنها ارتباط برقرار بکنید.
"عزیزم، ناراحت نباش."
انکار عواطف و احساسات کودکتان میتواند برای او خیلی گیج کننده باشد. وقتی کودک شما ناراحت است سعی نکنید که با گفتن چنین چیزهایی مثل "گریه نکن" و یا "احساس بدی نداشته باش" احساسات او را سرکوب کنید چون این امر با رشد او تداخل خواهد داشت و بعداً مشکلاتی در زندگی او ایجاد خواهد کرد. آیا فکر میکنید که گفتن چیزهایی مثل گریه نکن و یا نگران نباش به کودک خود، احساس بد او را متوقف خواهد کرد و یا او را آرام خواهد کرد؟ نه، او بیشتر احساس ناراحتی خواهد کرد و حتی به نگران بودن بیشتر ادامه خواهد داد.برای مثال گفتن این که "در مورد روز اول مدرسه نگران نباش" از اضطراب او کم نخواهد کرد در واقع، او به نگران بودن بیشتر ادامه خواهد داد و اگر او را درک نکنید و از او بخواهید که احساسات خود را سرکوب کند او ممکن است بترسد و فکرکند که برخی احساسات غیر قابل قبول و یا شرم آور هستند در نتیجه باید سرکوب شوند. در طولانی مدت، این امر میتواند بر سلامتی عاطفی او تأثیر بگذارد.
به جای آن چه بگویید؟
با گفتن "من میبینم که تو ناراحتی، میتوانی به من بگویی که چه چیزی تو را اذیت میکند تا این که بتوانیم در مورد آن حرف بزنیم"، به کودک خود اطمینان بدهید. این واقعیت که شما با احساسات کودک خود یکدلی میکنید باعث میشود که او راحت شود و به او کمک خواهد کرد که احساسات و عواطف خود را بدون ترس توصیف کند."این کار را نکن!"
این عبارت به ظاهر بیضرر واقعاً میتواند به روش خیلی متفاوتی توسط کودک شما تفسیر بشود. اگر به او بگویید که کار مشخصی انجام ندهد او هر چیزی را که در توانش است انجام خواهد داد تا ثابت کند که او واقعاً میتواند آن را انجام دهد!به جای آن چه بگویید؟
اگر میخواهید که کودک خود را از انجام کاری باز دارید دلیل واقعی این که چرا به او گفتید که این کار را انجام ندهد برای او توضیح دهید. اگر او سعی میکند که به سوکت الکتریکی دست بزند و یا از قفسه کتاب بالا برود به جای این که بر سر او فریاد بزنید که "این کار را نکن" به او بفهمانید که امن نیست و او ممکن است آسیب ببیند."اگر یک بار دیگر این کار را انجام بدهی . . . "
ثابت شده است که استفاده از تهدید برای اجرای نظم یک تلاش بیهوده است. تهدیدها فقط میتوانند باعث شوند که کودک شما بترسد آنها باعث نخواهند شد که کودکتان به شما احترام بگذارد. گاهی اوقات شما خیلی عصبانی میشوید که بر سر کودک خود فریاد میزنید و یا او را با گفتن جملاتی مثل "شام نخواهی خورد" و یا "تو را از خانه بیرون خواهم انداخت" تهدید میکنید. اما آیا این کارها ممکن است؟ نه، چون تهدیدها سخت و عملی نشدنی هستند. این موجب بروز سوالاتی نسبت به اعتبار شما میشود و دفعهی بعد که کودک خود را تهدید میکنید او آن را جدی نخواهد گرفت.به جای آن چه بگویید؟
به جای تهدید کودکتان، به او حق انتخاب دهید و هم زمان به او بگویید که اگر او کار اشتباهی انجام دهد و یا بد رفتاری بکند عواقب آن چه خواهد بود. او را از چیزی که واقعاً دوست دارد و از آن لذت میبرد محروم کنید. اگر او بازیهای ویدویی را خیلی دوست دارد به او اجازه ندهید بازی کند تا این که او قول دهد که به روش درست رفتار میکند و واقعاً این کار را بکند! شما میتوانید چیزهایی مثل این به او بگویید "اگر تو انتخاب کردی که به این روش رفتار کنی پس تا دو روز اجازه نداری که گیمهای ویدویی را بازی کنی"."تو بهترینی، کارت عالی بود . . . "
همهی ما میدانیم که تحسین و تشویق کودکتان میتواند به القای تدریجی حس اعتماد به نفس به او کمک کند و عزت نفس او را افزایش دهد. اما تحسین او به خاطر هر چیز کوچکی میتواند آن را بیمعنی سازد. هم چنین آن میتواند او را از تجربهی چیزهای جدید به خاطر ترس از این که مبادا مطابق انتظارت شما نباشد، باز دارد. به علاوه، تحسینهای مکرر باعث میشوند که او از دیگران هم همین انتظارات را داشته باشد و عدم کسب آن میتواند موجب عصبانیت و ناامیدی او بشود.به جای آن چه بگویید؟
بیشتر بر روی پیشرفت کلی او به جای اهداف کسب شده تمرکز بکنید. فقط او را به خاطر فعالیتهایی که به تلاش واقعی نیاز دارند تحسین بکنید. برای مثال، اگر کودک شما طرح زیبایی کشید به جای این که به او بگویید "عالی است!"، "کار زیبایی است!" به او بگویید که چه چیزی را در مورد نقاشی او دوست دارید مثلاً چقدر خانه را زیبا کشیده است، رنگهای روشنی که او برای رنگین کمان به کار برده است و غیره."پدر یا مادر تو . . ."
مهم نیست که شما چقدر از برخی عادتهای همسر خود خوشتان نمیآید و یا نفرت دارید، جملات منفی در مورد او در مقابل کودکان خود نگویید چون آنها را ناراحت میسازد. بعداً ممکن است آنها فکر کنند که شما به هم دیگر احترام نمیگذارید. فراموش نکنید کودکان شما باید به هر دو والدین احترام بگذارند و نه یکی از آنها. اگر شما به همسر خود احترام نگذارید کودکان شما نیز به او احترام نخواهند گذاشت.اگر شما به طور مداوم از همسر خود انتقاد بکنید و یا با گفتن جملاتی مثل "تو هم شبیه پدر یا مادرت هستی" کودک خود را با او مقایسه بکنید، آن میتواند از لحاظ عاطفی برای کودک شما مضر باشد. به ویژه والدین جدا شده نباید در مقابل کودکان خود نسبت به هم دیگر بددهنی بکنند. این کار نه تنها موجب میشود که کودکان از شما فاصله بگیرند بلکه آنها احترام خود را نسبت به هر دوی شما از دست خواهند داد.
به جای آن چه بگویید؟
به همسر خود احترام بگذارید و او را به روشی که هست بپذیرید و هم چنین به کودکان خود آموزش دهید که به هر دوی شما احترام بگذارند. اگر از هم طلاق گرفتهاید سرزنش کلی را به همسر خود وارد نکنید حتی اگر شما میدانید که او مسبب اصلی طلاق است. اگر شما در مقابل کودکان خود چیزهای منفی نسبت به همسر خود نگویید توسط کودکان خود بیشتر مورد احترام خواهید بود."ای کاش تو هم شبیه . . . بودی"
هر کودک، ویژه است و شخصیت منحصر به فرد خودش را دارد. اما وقتی شما کودک خود را با خواهر یا برادرش، همتایانش و یا بچههای دیگر مقایسه میکنید از او میخواهید که متفاوت باشد. مقایسه ممکن است باعث شود که او احساس کند حقیر است و مهم نیست که او چه کاری انجام میدهد به هر حال شما از او تقدیر نخواهید کرد. علاوه بر این، مقایسه کودکان با خواهران یا برادرانشان میتواند منجر به رقابت بین آنها بشود.به جای آن چه بگویید؟
کودک خود را به هر شکلی که هست بپذیرید و از یگانگی و منحصر به فردی او تقدیر کنید. به او آموزش دهید که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است در نتیجه او خودش میتواند تصمیم بگیرد. او را تشویق کنید که علایق و رویاهای خودش را به جای پیروی از مردم دنبال کند."مرا تنها بگذارید"
گاهی اوقات ما به خاطر خستگی چنین چیزهایی میگوییم که میتوانند به کودکانمان آسیب بزنند و باعث شوند که آنها احساس بکنند ما آنها را نمیخواهیم. گفتن چیزهایی مثل "مرا تنها بگذار" و یا "تو واقعاً مرا دیوانه کردی" میتوانند باعث شوند که آنها احساس بکنند شما برای آنها وقت ندارید. این میتواند بر افکار آنها تأثیر بگذارد و باعث شود که آنها فکر بکنند هیچ نکتهای برای صحبت با آنها وجود ندارد. این میتواند سرانجام رابطهی بین شما را به هم بزند.به جای آن چه بگویید؟
والدین نیاز دارند که وقتی به خود اختصاص دهند. احساسات خود را به طور آشکار با کودکان خود در میان بگذارید به جای این که فقط آنها را از دهان خود بیرون بیندازید. آنها ممکن است قادر نباشند که سنگینی وضعیت را بسنجند و دقیقاً ندانند که چرا و چگونه سرتان شلوغ است و یا استرس زده هستید. اگر شما سرتان شلوغ است به کودک خود بگویید که ابتدا باید کار مهم خود را تمام کنید و پس از آن میتوانید با او بازی کنید و یا به پیاده روی بروید. میتوانید از او بخواهید که تا آن موقع کتاب بخواند و یا با اسباب بازیهای خود بازی کند."ای کاش هرگز بچه نداشتم."
نیاز نیست بگویم که این موضوع چقدر میتواند به کودک شما ضربه بزند وقتی که میگویید "ای کاش هرگز به دنیا نیامده بودی" و یا "بهتر است که آدم بچه نداشته باشد به جای این که بچهای مثل تو داشته باشد." کودک شما ممکن است احساس کند که او را نمیخواهید و مراقب او نیستید و بدتر از همه این که چنین کلماتی میتواند مانع رابطهی شما با کودکتان بشوند.کودکان گاهی اوقات نمیتوانند درک کنند که والدین آنها نیز میتوانند احساس منفی داشته باشند و کلمات وحشتناکی که به خاطر خستگی از دهانشان بیرون میآیند احساسات واقعی آنها را انعکاس نمیدهند. بنابراین سعی کنید که خشم خود را کنترل کنید و در مورد چیزی که میگویید خیلی مراقب باشید چون کلمات وقتی که از دهان بیرون بیایند دیگر باز نمیگردند.
به جای آن چه بگویید؟
بهترین راه برای کنترل چنین طغیانهای عاطفی شدید این است که مدتی ساکت بمانید، نفس عمیق بکشید و آسوده باشید. برای لحظهای صبر کنید و بر احساسات منفی غالب شوید. سپس قبل از این که با کودک خود صحبت کنید سعی کنید خونسردی خود را دوباره به دست آورید و اگر شما واقعاً چیزهایی مضر همانند جملههای بالا به کودک خود گفتید، با گفتن متأسفم و این که از حرفی که زدید منظوری نداشتید از او معذرت خواهی بکنید."تو میتوانی بهتر از این انجام بدهی."
برای انگیزه دادن به کودکان برای سخت کار کردن و یا بهتر انجام دادن، والدین اغلب میگویند "من میدانم تو میتوانی بهتر انجام دهی" و یا "تو میتوانی بیشتر تلاش کنی" چون آنها فکر میکنند که کودکانشان قادر به انجام دادن بیشتر از آن هستند. این میتواند باعث شود که آنها احساس بکنند شما از تلاشهای آنها راضی نیستید و آنها را ناامید بکند. علاوه بر این، چنین کلماتی آنچه را که دقیقاً شما از آنها انتظار دارید را به طور شفاف بیان نمیکنند. آنها میتوانند تأثیر منفی روی کودکان شما داشته باشند و میتوانند دقیقاً مخالف انگیزه دادن به آنها عمل کنند.به جای آن چه بگویید؟
به کودک خود دقیقاً بگویید که چه چیزی از او انتظار دارید. فراموش نکنید که از تلاشهای او تقدیر بکنید اگر او واقعاً تلاش میکند که عملکرد خود را بهبود دهد. نقاطی را که او نیاز به تقویت دارد پیدا بکنید و او را راهنمایی و کمک بکنید تا به اهداف خود برسد."تو بازندهای!"
خطاب کردن کودک خود به صورت بازنده و یا سفیه باعث خواهد شد که او احساس حقارت بکند و موجب عقب نشینی و انزوای او بشود. به طور مشابه گفتن بد جنس و یا تنبل به او باعث خواهد شد که او احساس بکند که بد جنسی و تنبلی در طبیعت او است. سرانجام، این در رفتار او منعکس خواهد شد و او اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد. چنین کلماتی قدرت این را دارند که به صورت بسیار بد بر کودک شما تأثیر بگذارند که او هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد. در نتیجه همیشه بهتر است که بر روی آنچه که میگویید تمرکز بکنید به جای این که بعداً حسرت آن را بخورید.به جای آن چه بگویید؟
به جای استفاده از برچسبهای منفی برای کودکان خود، رفتار غلط و اشتباه را مشخص کنید. به طور شفاف به آنها بگویید که رفتار آنها نامناسب و اشتباه است و به آنها کمک بکنید که آن را اصلاح کند."وقتی پدرت آمد به او میگویم که . . ."
همان طور که قبلاً گفته شد، تهدیدها روش خوبی برای اجرای نظم و انضباط نیستند. اما جملهای که در بالا گفته شد تنها یک تهدید نیست بلکه نمونهای از نظم و انضباطی است که به تأخیر انداخته میشود. منتظر ماندن برای پدر که به خانه برسد و اوضاع را سر و سامان دهد روش عملی نیست چون زمانی که همسرتان به خانه برسد ممکن است کودک شما دقیقاً کاری را که انجام داده بود فراموش بکند. بعداً آن میتواند اقتدار شما را تضعیف بکند و به تدریج حسی از ترس از پدر را به کودک شما القا بکند که میتواند بر رابطهی آنها تأثیر بگذارد.به جای آن چه بگویید؟
به عنوان یک والد شما باید کاری کنید که کودک شما عواقب کار خود را فوراً درک کند. والدین همیشه باید تصمیمات خود را با هم دیگر بگیرند و هر دوی شما باید با موافقت مناسب عمل کنید به جای این که وظیفهی اجرای نظم را به همسر خود واگذار کنید."چون قبلاً به تو گفته بودم!"
فقط برای این که در بحث با کودک خود برنده شوید بسیاری اوقات شما ممکن است چنین جملاتی بگویید "چون قبلاً گفته بودم" بدون این که درک کنید که آن استقلال کودک شما را انکار میکند و به او این حس را میدهد که احساساتش مهم نیست. به خاطر داشته باشید کودکان حق دارند که سوال بپرسند تا یاد بگیرند و چیزهایی را خودشان پیدا بکنند. بنابراین، وقتی شما دلیل کار خود را توضیح نمیدهید آنها را از یادگیری یک درس مهم در زندگی محروم میکنید.به جای آن چه بگویید؟
کارها و یا رفتار خود را توضیح دهید. اگر کودک شما میخواهد که به جای رفتن به مهمانی خانوادگی، بازی بکند ابتدا علاقهی او را به بازی تصدیق کنید سپس به او اهمیت خانواده و مهمانی خانوادگی را توضیح دهید و این که چقدر هر کس از دیدن او خوشحال خواهد شد."من وقتی هم سن تو بودم مسئولیت پذیرتر بودم."
والدین اغلب خستگیهای خود را در مورد قصور و کاستیهای کودکشان بیان میکنند که کودک را عصبانی میکند و آزار میدهد. این نه تنها بار غیر ضروری بر کودک شما تحمیل میکند تا خود را اثبات کند بلکه میتواند اعتماد به نفس او را نیز از بین ببرد.به جای آن چه بگویید؟
قبل از گفتن چنین جملاتی، سعی کنید که محدودیتها و کاستیهای خود را در زمان کودکی به یاد آورید. این باعث میشود که شما نسبت به اشتباهات کودک خود تحمل بیشتری داشته باشید و هم چنین این شکیبایی را به شما میدهد که به او کمک کنید که آنها را اصلاح کند."من نیز از تو متنفرم!"
درست است که کودکان گاهی اوقات چیزهای واقعاً آزار دهندهای مثل "من از تو متنفرم" را میگویند اما بسیاری از والدین نیز این اشتباه را میکنند که به همان طرز مشابه به آنها پاسخ میدهند. این اغلب در وسط بحث و دعوا صورت میگیرد بدون این که درک کنند که کودکان واقعاً آن را باور میکنند و فکر میکنند که والدینشان واقعاً میخواهند آنان را آزار دهند و اذیت کنند.به جای آن چه بگویید؟
اگر کودکتان به شما بگوید "من از تو متنفرم" سعی کنید درک کنید که او هنوز به حد کافی بالغ نشده تا خشم و ناامیدی خود را کنترل کند. گاهی اوقات کودکان چنین چیزهایی میگویند تا آنچه را که میخواهند، به دست آورند تا این که شما در مورد خودتان احساس بدی بکنید و نیازهای آنها را برآورده بکنید. اما شما فرد بالغی هستید و قطعاً میتوانید اثرات زیان آور استفاده از چنین عبارتی را فقط برای این که در بحث با کودک خود برنده شوید، درک کنید. اگر شما در عصبانیت شدید مرتکب چنین اشتباهی شدید حتماً از کودک خود معذرت خواهی بکنید. دفعهی بعد حتماً خشم خود را کنترل بکنید تا چیزی نگویید که بعداً حسرت آن را بخورید.به عنوان والدین، ما اگر واقعاً میخواهیم که از گفتن چنین عبارتهای مضری به کودکانمان اجتناب کنیم باید یاد بگیریم که طغیانهای عاطفی خود را کنترل کنیم. اگر آنها چیز واقعاً عصبانی کنندهای گفتند، فوراً واکنش ندهیم. فرصت بدهید و روی موضوع اصلی بحث یا دعوای خود دوباره تمرکز بکنید. اگر فکر میکنید که شما کنترل خود را نسبت به احساساتتان از دست خواهید داد بحث را رها کنید و به آنها بگویید که در مورد آن بعداً بحث خواهید کرد. این کار به شما کمک خواهد کرد که از گفتن چیزهایی که نمیخواهید بگویید اجتناب کنید.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}