دارسی، پتریک
پدر دارسی، جین، و مادرش، جِین لینچ، از نجیب زادگان بودند. در سال 1118 او را، برای گریز از تعقیب و آزار کاتولیکها در انگلستان، به پاریس فرستادند تا در آنجا زیر نظر عموئی که داشت قرار گیرد. او در همان محلهای که ژان
نویسنده: c. Stewart Gillmor
مترجم: خسرو نراقی
مترجم: خسرو نراقی
[patrik dārsi]
Patrick D’Arcy (or D’Arci)
(ت. گالوی، آیرلند، 7 مهر 1104/ 27 سپتامبر 1725؛ و. پاریس، فرانسه، 28 مهر 1158 / 18 اکتبر 1779) ، ریاضیات، اخترشناسی.
پدر دارسی، جین، و مادرش، جِین لینچ، از نجیب زادگان بودند. در سال 1118 او را، برای گریز از تعقیب و آزار کاتولیکها در انگلستان، به پاریس فرستادند تا در آنجا زیر نظر عموئی که داشت قرار گیرد. او در همان محلهای که ژان باتیست کلرو زندگی میکرد ساکن شد. کلرو ریاضیدان بود و در خانه به او درس میداد. دارسی با پسر کلرو، آلکسی کلود، که به مراتب معروف تر بود و پیشکسوت اخترشناسی ریاضی نیوتنی در فرانسه به شمار میرفت، دوست شد. دارسی تا حدی از اعجوبههای ریاضی بود، به طوری که در حدود هفده سالگی موفق شد دو رساله دربارهی پویایی شناسی (دینامیک) به فرهنگستان علوم پاریس عرضه کند.
کلروی بزرگ معمولاً به تعدادی از افسران جوان درس خصوصی میداد. دارسی، تحت تأثیر این همنشینیها، با درجهی سروانی وارد ارتش شد و در آلمان و فلاندر به خدمت پرداخت. در 1125 در سفر هیأت اعزامی به ساحل اسکاتلند شرکت کرد، اما دستگیر شد، و بعداً به سبب شهرتی که به عنوان ریاضیدان داشت، به میهن باز پس گردانده شد. دارسی در 1131 با درجهی سرهنگی بار دیگر وارد ارتش شد و بقیهی عمر را در خدمت نظام گذراند و در سال 1149 به درجهی سرتیپی ارتقا یافت. در 22 بهمن 1128 با عنوان کمک مهندس مکانیک در فرهنگستان علوم پذیرفته شد و، پس از گذراندن مدارج ترقی، در 30 بهمن 1150 «هندسه دان مستمری بگیر» شد. عواید حاصل از سهام در معادن، حقوق بازنشستگی ارتش، و ارثیهای که از عمویش برجا مانده بود، دارسی را تقریباً مردی ثروتمند کرده بود. در 1156، درست دوسال پیش از آن که در اثر وبا بمیرد، با خواهرزاده اش ازدواج کرد.
دارسی، که حامی با وفائی برای پناهندگان آیرلند بود، به رغم نفرتش از پادشاه انگلستان، مناسبات خوبی با جامعهی علمی انگلستان داشت. کوندورسه او را مردی «ثابت قدم، مستقل، و زود خشم» توصیف کرده است. این خصوصیات در جدلهای دارسی با موپرتوئی، دالامبر، و دیگران بازتاب یافته است. او بلند قامت و خوش هیکل بود، و حرفهی نظامی فعال و علایق اجتماعی او گرایشهایش را به سختگیری در زمینههای علمی تقویت میکردند.
دارسی در علم مکانیک استدلالی، فنون نظامی، و فیزیک کار میکرد. او در Memoires («رسالهها»)ی فرهنگستان علوم برای سال 1126، اصل حفظ مساحتها را تقدیم کرد و گشتاورهای اجسام نسبت به یک محور معیّن را چنین توضیح داد: «مجموع حاصل ضربهای جرم هر جسم در مساحتی که شعاع حامل آن در اطراف یک مرکز ثابت میپیماید... همیشه متناسب است با زمان». دارسی، در تقابل با اصل کمترین کنش موپرتوئی، اصل خاص خود را تا جائی بسط داد که آن را اصل بقای کنش نامید: مجموع حاصل ضربهای جرمها، سرعتها، و خطوط عمودی (که از مرکز به اجسام کشیده میشوند) یک مقدار ثابت است. دارسی، در تعمیم اصل خاص خود به مسألهی تقدیم اعتدالین، از کار دالامبر انتقاد کرد اما به نوبهی خود مورد انتقاد دالامبر و لاگرانژ قرار گرفت.
دارسی در سال 1130 رسالهای دربارهی فیزیک و شیمی مخلوطهای باروت، ابعاد و طرح توپ، و محل قرارگیری خرج توپ عرضه کرد. این تحقیق در اثر دیگری زیر عنوان Essai d’une theorie d’artillerie («رساله دربارهی نظریهی توپخانه» ، 1760) ادامه یافت. او و آنتوان بومه آزمایشهای شیمیایی متعددی در مورد باروت اجرا کردند و نشان دادند که روش اختلاط فیزیکی برای بدست آوردن یک محصول خوب مهم تر است تا محتوای شیمیایی. وی در اندازه گیری میزان لگدزنی و قدرت توپ موفق به ابداع آونگی برای تعیین مقدار حرکت شد که ادارهی دولتی مربوط به باروت آن را پذیرفت.
دارسی و ژان باتیست لوروا در سال 1128 برق سنجی شناور ساختند. در این [ دستگاه ] ، شناوری که در آب بود میله و صفحهای فلزی را نگه میداشت. صفحه باردار دیگری در نزدیکی آن قرار داده میشد. وزنههائی که برای بازگرداندن صفحهی شناور به سطح اولیهی آن لازم بود نیروی مربوط به برق ساکن را اندازه میگرفت. اما، این دستگاه عملاً هیچ گاه چندان موفقیت امیز نبود. دارسی در 1144 مقالهای جالب توجه زیر عنوان «دربارهی دوام حس بینایی» عرضه کرد. قوهی بینایی او در یک تصادف آسیب دیده بود؛ و لذا به هنگام اجرای آزمایشی که وی در جریان آن میکوشید پایداری نوری تصاویر بصری را اندازه بگیرد مجبور شد از یک ناظر استفاده کند. فی المثل در حرکت دادن نور در دایرهای کوچک، وی دریافت که نور واحد، در بالای هفت دوران در ثانیه، یک دایرهی پیوسته به نظر میرسد. این آزمایش، که با شتاب صورت گرفته بود، یک بار دیگر اظهار نظر کوندورسه دربارهی گرایش دارسی به شروع یک طرح و ناتمام رها کردن آن را تأیید میکند، زیرا دارسی، با آن که پرسشهای متعدد مهمی دربارهی فیزیولوژی بینایی مطرح کرد، هرگز کار را به اتمام نرساند.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Patrick D’Arcy (or D’Arci)
(ت. گالوی، آیرلند، 7 مهر 1104/ 27 سپتامبر 1725؛ و. پاریس، فرانسه، 28 مهر 1158 / 18 اکتبر 1779) ، ریاضیات، اخترشناسی.
پدر دارسی، جین، و مادرش، جِین لینچ، از نجیب زادگان بودند. در سال 1118 او را، برای گریز از تعقیب و آزار کاتولیکها در انگلستان، به پاریس فرستادند تا در آنجا زیر نظر عموئی که داشت قرار گیرد. او در همان محلهای که ژان باتیست کلرو زندگی میکرد ساکن شد. کلرو ریاضیدان بود و در خانه به او درس میداد. دارسی با پسر کلرو، آلکسی کلود، که به مراتب معروف تر بود و پیشکسوت اخترشناسی ریاضی نیوتنی در فرانسه به شمار میرفت، دوست شد. دارسی تا حدی از اعجوبههای ریاضی بود، به طوری که در حدود هفده سالگی موفق شد دو رساله دربارهی پویایی شناسی (دینامیک) به فرهنگستان علوم پاریس عرضه کند.
کلروی بزرگ معمولاً به تعدادی از افسران جوان درس خصوصی میداد. دارسی، تحت تأثیر این همنشینیها، با درجهی سروانی وارد ارتش شد و در آلمان و فلاندر به خدمت پرداخت. در 1125 در سفر هیأت اعزامی به ساحل اسکاتلند شرکت کرد، اما دستگیر شد، و بعداً به سبب شهرتی که به عنوان ریاضیدان داشت، به میهن باز پس گردانده شد. دارسی در 1131 با درجهی سرهنگی بار دیگر وارد ارتش شد و بقیهی عمر را در خدمت نظام گذراند و در سال 1149 به درجهی سرتیپی ارتقا یافت. در 22 بهمن 1128 با عنوان کمک مهندس مکانیک در فرهنگستان علوم پذیرفته شد و، پس از گذراندن مدارج ترقی، در 30 بهمن 1150 «هندسه دان مستمری بگیر» شد. عواید حاصل از سهام در معادن، حقوق بازنشستگی ارتش، و ارثیهای که از عمویش برجا مانده بود، دارسی را تقریباً مردی ثروتمند کرده بود. در 1156، درست دوسال پیش از آن که در اثر وبا بمیرد، با خواهرزاده اش ازدواج کرد.
دارسی، که حامی با وفائی برای پناهندگان آیرلند بود، به رغم نفرتش از پادشاه انگلستان، مناسبات خوبی با جامعهی علمی انگلستان داشت. کوندورسه او را مردی «ثابت قدم، مستقل، و زود خشم» توصیف کرده است. این خصوصیات در جدلهای دارسی با موپرتوئی، دالامبر، و دیگران بازتاب یافته است. او بلند قامت و خوش هیکل بود، و حرفهی نظامی فعال و علایق اجتماعی او گرایشهایش را به سختگیری در زمینههای علمی تقویت میکردند.
دارسی در علم مکانیک استدلالی، فنون نظامی، و فیزیک کار میکرد. او در Memoires («رسالهها»)ی فرهنگستان علوم برای سال 1126، اصل حفظ مساحتها را تقدیم کرد و گشتاورهای اجسام نسبت به یک محور معیّن را چنین توضیح داد: «مجموع حاصل ضربهای جرم هر جسم در مساحتی که شعاع حامل آن در اطراف یک مرکز ثابت میپیماید... همیشه متناسب است با زمان». دارسی، در تقابل با اصل کمترین کنش موپرتوئی، اصل خاص خود را تا جائی بسط داد که آن را اصل بقای کنش نامید: مجموع حاصل ضربهای جرمها، سرعتها، و خطوط عمودی (که از مرکز به اجسام کشیده میشوند) یک مقدار ثابت است. دارسی، در تعمیم اصل خاص خود به مسألهی تقدیم اعتدالین، از کار دالامبر انتقاد کرد اما به نوبهی خود مورد انتقاد دالامبر و لاگرانژ قرار گرفت.
دارسی در سال 1130 رسالهای دربارهی فیزیک و شیمی مخلوطهای باروت، ابعاد و طرح توپ، و محل قرارگیری خرج توپ عرضه کرد. این تحقیق در اثر دیگری زیر عنوان Essai d’une theorie d’artillerie («رساله دربارهی نظریهی توپخانه» ، 1760) ادامه یافت. او و آنتوان بومه آزمایشهای شیمیایی متعددی در مورد باروت اجرا کردند و نشان دادند که روش اختلاط فیزیکی برای بدست آوردن یک محصول خوب مهم تر است تا محتوای شیمیایی. وی در اندازه گیری میزان لگدزنی و قدرت توپ موفق به ابداع آونگی برای تعیین مقدار حرکت شد که ادارهی دولتی مربوط به باروت آن را پذیرفت.
دارسی و ژان باتیست لوروا در سال 1128 برق سنجی شناور ساختند. در این [ دستگاه ] ، شناوری که در آب بود میله و صفحهای فلزی را نگه میداشت. صفحه باردار دیگری در نزدیکی آن قرار داده میشد. وزنههائی که برای بازگرداندن صفحهی شناور به سطح اولیهی آن لازم بود نیروی مربوط به برق ساکن را اندازه میگرفت. اما، این دستگاه عملاً هیچ گاه چندان موفقیت امیز نبود. دارسی در 1144 مقالهای جالب توجه زیر عنوان «دربارهی دوام حس بینایی» عرضه کرد. قوهی بینایی او در یک تصادف آسیب دیده بود؛ و لذا به هنگام اجرای آزمایشی که وی در جریان آن میکوشید پایداری نوری تصاویر بصری را اندازه بگیرد مجبور شد از یک ناظر استفاده کند. فی المثل در حرکت دادن نور در دایرهای کوچک، وی دریافت که نور واحد، در بالای هفت دوران در ثانیه، یک دایرهی پیوسته به نظر میرسد. این آزمایش، که با شتاب صورت گرفته بود، یک بار دیگر اظهار نظر کوندورسه دربارهی گرایش دارسی به شروع یک طرح و ناتمام رها کردن آن را تأیید میکند، زیرا دارسی، با آن که پرسشهای متعدد مهمی دربارهی فیزیولوژی بینایی مطرح کرد، هرگز کار را به اتمام نرساند.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی:
بیشتر نوشتههای دارسی در MARS مربوط به سالهای 1747 تا 1765 به چاپ رسیده اند. فهرست نسبتاً کاملی از این نوشتهها در اثر پوگندورف، یکم، 58، داده شده است. عنوان نخستین مقالهی او دربارهی اصل حفظ مساحتها چنین است: «Principe général de dynamique, qui donne la relation entre les espaces parcourus et les temps, quel que soit le système de corps que l’on considère, et quelles que soint leurs actions les unes sur les autres»، در MARS مربوط به 1748 (1752)، 348-356. تعدادی از مقالههائی که برای فرهنگستان نوشت جداگانه نیز به چاپ رسیدند، و فهرست بخشی از آنها در فهرستنامهی کلی کتابخانهی ملی پاریس در مدخل «دارسی» ذکر شده است. کتاب وی به نام Essai d’un theorie d’artillerie، در پاریس (1760) و درسدن (1766) انتشار یافت.دوم. خواندنیهای فرعی:
بهترین ستایشنامه مقالهای است به قلم کوندورسه، در HARS سال 1779 (1782)، 54-70. ژ. ب. آ. سوئار از مقالهی کوندورسه استفاده کرده اما در مقالهی با عنوان «پاتریس دارسی» مطالبی دربارهی روابط دارسی با کوندورسه بر آن افزوده و در Bio graphie universelle، دوم (پاریس، 1811) ، 389، به چاپ رسانده است. بحثی دربارهی اصل حفظ مساحتها در کتابی از ارنست ماخ صورت پذیرفته است با عنوان The Science of Mechanics، ششمین چاپ انگلیسی (لاسال، ایلینویز، 1960) ، 382-395. بحث انتقادی بسیار خوبی دربارهی این اصل و تکامل قانونی کلی گشتاور مقدار حرکت مندرج است در مقالهای با عنوان «whence the Law of Moment of Momentum? L ، از ک. تروزدل، در Mélanges Alexandre koyré, I, L’aventure la science، شمارهی 12 از مجموعهی «تاریخ اندیشه» (پاریس، 1964) ، 588-612. از مناظرهی میان موپرتوئی و دارسی بر سر اصل کمترین کنش در کتابی بحث شده است با عنوان Maupertuis-L’oeuvre et sa place dans la pensée scientiftque et philosophique du 〖XVIII〗^e siècle،از پ. برونه (پاریس، 1929)، فصل 5.منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ...]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}