آرمانشهر
این کلمه به معنای اجتماع آرمانی عاری از تضاد است که بر مبنای ارزشهای مشخصی شکل میگیرد و امکان ارضای کامل نیازهای بشر را فراهم میسازد. آرمانشهرها معمولاً شامل تشریح مفصل و منظم زندگی در جامعهای خیالی، یا
نویسنده: تام بردن
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
Utopia
این کلمه به معنای اجتماع آرمانی عاری از تضاد است که بر مبنای ارزشهای مشخصی شکل میگیرد و امکان ارضای کامل نیازهای بشر را فراهم میسازد. آرمانشهرها معمولاً شامل تشریح مفصل و منظم زندگی در جامعهای خیالی، یا گاهی ترسیم چنین جامعهای در رمان هستند. در قرن بیستم، سرعت تغییر اجتماعی و سیاسی و تکنولوژیک، و تقسیمبندیهای سیاسی میان سرمایهداری و سوسیالیسم، به پیدایش مضمونهای تازهای برای تفکر آرمانشهری منجر شده است که در آن طرفداران آرمانشهر گاهی با ضدِ آرمانشهرهایی مواجه شدهاند که برای بیاعتبار کردن انگارههای بهسازی اجتماعی آنها طراحی شدهاند.
اصطلاح «اتوپیا» یا آرمانشهر از واژهی یونانی «یو تو پیا» به معنای «نا-کجا) گرفته شده و صورت انگلیسی آن را سر توماس مور ساخته است (Sir Thomas More, 1516). با این حال، بسیاری از طرز تفکرها دارای عناصر آرمانشهریاند. تشریح و توصیف «عصر طلایی» سابقهای به قدمت یونان باستان دارد، البته، برخلاف آرمانشهر، عصر طلایی در گذشته جای دارد. مفهوم مسیحی هزاره نیز جنبهای آرمانشهری دارد، شمار زیادی از نظریهپردازان سیاسی نیز خطوط کلی قوانین آرمانی را طراحی کردهاند. در واقع، تفکرات حاوی عناصر آرمانشهری بسیار رایجتر از ترسیم دقیق و منسجم خود آرمانشهر است.
تحلیل نظاممند آرمانشهر به مثابه شیوهی تفکر، با انتشار ترجمهی انگلیسی ایدئولوژی و اتوپیا (Mannheim, 1929) آغاز شد. کارل مانهایم میان تفکر ایدئولوژیک که تصویری آرمانی از واقعیت موجود ترسیم میکند و تفکر اتوپیایی که در جستوجوی جامعهی نوینی است، تمایز میگذارد. با این حال، اصطلاح «اتوپیا» اکنون عموماً به هر دو معنای فوق به کار میرود.
تفکر آرمانشهری ظاهراً در دورههای ناامنی اجتماعی و فروپاشی اقتدار مستقر، شکوفا میشود. اتوپیاها غالباً انعکاسی از حد و مرزهای ممکنی هستند که جامعهی معینی وضع میکند، از جمله میتوان و ظرفیت مولد جامعه، تلقی آن از میزان انعطافپذیری سرشت بشر و تأکید بر حوزهی عمومی نسبت به حوزهی خصوصی. اتوپیاها همچنین انعکاسی از جایگاه اجتماعی قشر یا افشاری هستند که ارزشها و آرمانهای آنها را مینمایانند. بنابراین، اتوپیای صاحبان اقتدار عموماً سرزمین نظم است درحالیکه اتوپیای مردم غالباً سرزمین وفور نعمت و شادکامی است.
تفکر اتوپیایی یا آرمانشهری قرن بیستم برپایهی ایدهی پیشرفت بنا شده است که در قرن نوزدهم وارد تفکر اتوپیایی و علم شد. بارزترین صورت اتوپیای قرن بیستم، ایدهی سوسیالیسم بود، هرچند که لیبرالیسم نیز جنبهی اتوپیایی داشت. تفکر مارکس و انگلس نیز، به رغم انکار آنها، عمیقاً اتوپیایی است (Ollman, 1977). سنت اتوپیای سوسیالیستی در قرن بیستم با حالوهوای فابینی در چند کتاب از اچ. جی. ولز ترسیم شد؛ او سهم مهمی در پیدایش داستانهای علمی- تخیّلی داشت که عنصر مهمی در تفکر اتوپیایی مدرن است (Hillegas, 1967). جنبهی مهم دیگر در تفکر اتوپیایی قرن بیستم را میتوان در حوزهی معماری و برنامهریزی شهری یافت، هرچند که این معماری و برنامهریزی شهری میتواند یادآور آرمان مسیحی شهرت بهشتآسا باشد (Fishman, 1977).
آنتیاتوپیا
در قرن بیستم، آرمانشهر ستیزانی نظیر جرج اورول نفوذ و تأثیر شایانی داشتند. آنها جوامعی را ترسیم کردهاند که با انعکاس راه و رسم تفکر اتوپیایی، تصویر نفرتانگیزی از تلاش برای ایجا اتوپیا در سطح کلان جامعه هستند. آنها کابوسی را به تصویر میکشند که در آن گروههای حاکم همیشگی کنترل امور را از دست دادهاند و جای آنها را نسل تازهای از حاکمان درندهخو گرفتهاند. آنتی اتوپیاها یا ضد آرمانشهرها تا اندازهای واکنشی در برابر تهدید سوسیالیسم و آزمایشهای نافرجام سوسیالیستی در قرن بیستم بودهاند. آرمانشهر ستیزی از دیدگاههایی که بر ریشههای زیستشناختی رفتارها تأکید میکنند نیز بهره میگیرد، مانند دیدگاه فرویدی که بر نقش عوامل غریزی در رفتار انگشت تأکید میگذارد. زیست جامعهشناسی جریان تازهتری از همین زمره است.اتوپیای امروز
مدلهای کلان جامعهشناختی، سیاسی اقتصادی بهوفور حاوی عناصر اتوپیایی هستند چون بهکاربستن تمام و کمال اصول بنیادی را به تصویر میکشند. مثالهای چنین مدلهایی عبارتند از مدل کاملاً یکپارچهی نظام اجتماعی مورد نظر کارکردگرایان، مدلهای گوناگون دموکراسی نظیر آنچه در مکتب کثرتگرایی پرورانده شده، و مدل بازار کاملاً خودگردان که در اقتصاد نوکلاسیک ترسیم شده است.دورهی بعد از جنگ در غرب موج تازهای از تفکر اتوپیایی را برانگیخت. شکوفایی و رونق طولانی و سرعت پیشرفت فنّاوری، شکل تازهای از اتوپیای «علمی» را با خود به ارمغان آورد که جامهی پساصنعتی نامیده میشود (Kumar, 1978). این اتوپیاها پیشقراول و بشارت دهندهی دگرگونی قریبالوقوع جامعه در نتیجهی پیشرفت علمی و، به طور فزایندهای، تکوین و رشد نظریه و فنّاوری اطلاعات است. رشتهی آیندهشناسی نیز جنبهی اتوپیایی دارد.
بحران فرهنگی رو به رشد غرب در دهههای 1960 و 1970 نیز موجب تجدید حیات عنصر اتوپیایی در تفکر شد. تجربهآزماییهای اتوپیایی مانند جنبش «کمون» دههی 1960 یکی از همین واکنشها بود. تجربهی دیگری که هنوز در حال تکوین است «اکوتوپیا» است: جامعهای که انسان و طبیعت سرانجام در آن با یکدیگر به هماهنگی و توازن میرسند (نک. زیستبومشناسی). این تداوم سنت اتوپیا براساس معرفت علمی است، البته اکنون به صورت فنّاوری «بدیل» یا «اتوپیایی». عنصر اتوپیایی در فمینیسم نیز وجود دارد (Kumar, 1981)، و در این عقیده بازتاب مییابد که «امر شخصی همان امر سیاسی است»، و نیز در علاقه به امور «پیشا تمثیلی». براساس این اندیشه، عناصر جامعهی بهتر را میتوان اینجا و اکنون پیریزی کرد تا مدل و سرمشقی برای مناسبات و نهادهای آینده ایجاد شود.
گفتهاند که اکنون اتوپیا در دسترس ما است. این اتوپیا میتواند به صورت راهحلّی صرفاً درونی در برابر تنشهای جامعه باشد، مثلاً با استفاده از داروهای رواندرمانی، همانطور که آلدوس هاکسلی در آثار آخر خود تشریح کرده است. حتی میتوان مسئلهی اتوپیا را برای همیشه پاک کرد، مانند نازیک (Nozick, 1974) که معتقد است اتوپیای حقوق و آزادیهای فردی اکنون تحقق یافته است. در این اتوپیا هیچ اجتماع مشخص یا روش زندگی واحدی تجویز نمیشود: اتوپیا فقط جامعهای است که در آن همه حق دارند هر قسم اجتماع را که خود بر میگزینند، بر پا کنند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}