نویسنده: فیلیپ اَبِت
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان

 

Invention
خلق ساختارهای نهادی نوین، کرد و کارهای نهادی نوین یا اشیای جدید، یا هر تغییر و دگرگونی مهمی در این موارد، یکی از ویژگی‌های دامی تاریخ بشر است. ولی، به دلایل متعدد، در قرن بیستم واژه‌ی ابداع عمدتاً به معنای پیشرفت‌های علمی و فن‌آوری به کار رفته است (تغییر تکنولوژیکی). علاوه بر این، در نظریه‌هایی که بنیادهای جبرگرایانه داشته‌اند (خواه جبرگرایی اقتصادی و خواه جبرگرایی زیست‌شناختی، روان‌شناختی یا تکنولوژیک) فرض می‌گیرند که تغییرات نهادی یا نگرشی تابع ملزومات سیستمی است. ولی نظریه‌ای که نقش مستقلی برای خود ابداع قائل باشد، باید مفروضات پرومته‌وارتری درباره‌ی توانایی مردم در دگرگون ساختن بنیادی محیط‌شان داشته باشد. از این منظر، شعر تغزلی و دکمه‌ی لباس به یکسان ابداع و اختراع به حساب می‌آیند و یکی ابداع فرهنگی و دیگری ابداع فن‌آوری و هر دو نشان‌دهنده‌ی «انواع مختلف خلاقیت» افراد در پاسخ به نیازهای متصور آن‌هاست (White, 1963, p. 114).
نظریه‌های ابداع، خواه درباره‌ی خلاقیت‌های فن‌آورانه باشند و خواه درباره‌ی خلاقیت‌های اجتماعی یا اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی، درهرحال، هم به منشأ و ریشه‌های عمل ابداعی و هم به الگوهای اشاعه‌ی ابداعات توجه می‌کنند. بسیاری از نویسندگان بر این واقعیت تأکید می‌کنند که ابداعات به ندرت از عمل خلاق واحدی نشئت می‌گیرند و غالباً نتیجه‌ی رشته‌ای از پاسخ‌های ابتکاری هستند که گاهی سالیان سال به طول می‌انجامند و درصدد حلّ مسئله‌ی خاصی هستند. ابداع غالباً نتیجه‌ی کاربرد دیدگاه‌های متفاوت و جدید به یک مسئله است. اختراع تلفن به دست گراهام بل درست به دلیل بی‌بهرگی او از دانش تخصص ممکن شد، چون مخترع تلفنت در این وسیله امکاناتی برای صحبت کردن از راه دور می‌دید که متخصصان تلگراف قادر به دیدن آن نبودند (Hounshell, 1975). ابتکارهای معماری نتیجه‌ی ترکیب بازیگوشانه‌ی تصاویر و سبک‌های فرهنگی گوناگون است (Venturi et al., 1977). بعضی از نویسندگان معتقدند رشد و توسعه‌ی انواع معینی از ابداع‌ها و اختراع‌ها را می‌توان به جهان‌بینی دوره‌های تاریخی مختلف نسبت داد. رابرت نیزیت مدعی است که قرون وسطی در آفرینش ابداع‌های اجتماعی (صنف، بازار، صومعه، دانشگاه) چیره‌دست بود درحالی‌که در قرن بیستم سرچشمه‌ی ابداع اجتماعی می‌خشکد و ابداع فن‌آوری به مشغله‌ی عمومی دوران ما تبدیل می‌شود (Nisbet, 1975). نویسندگان دیگری هم معتقدند ابداع در دوره‌هایی با فراوانی بیش‌تری رخ می‌دهد که واژگونی‌های سیاسی و خصوصاً انقلاب در آن‌ها رخ داده باشد. که واژگونی‌های سیاسی و خصوصاً انقلاب در آن‌ها رخ داده باشد. ژرژ سورل، با اشاره به «شعر اجتماعی» فعالیت انقلابی، درباره‌ی خلق اسطوره‌های جامعه‌ی آینده به‌ مثابه «تجلیات اراده» بحث می‌کند (Sorel, 1906). بنا به استدلال‌ هانا آرنت، انقلاب‌های مدرن معمولاً نهادهای نمایندگی‌ای ابداع کرده‌اند که‌این نهادها تاکنون نتوانسته‌اند به حیات خود ادامه دهند (Arendt, 1965). نقش منابع نهادی ابداع و اختراع نیز بررسی شده است، یعنی موضوعاتی مثل تأثیر آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بر ابداعات فن‌آوری و تأثیر ساختارهای ایدئولوژیک بر ابداعات سیاسی. اگر تغییرات بزرگ فرهنگی، فن‌آورانه و سیاسی را بتوان در حکم ابداع و اختراع تلقی کرد، پرسش‌های مهم دیگری درباره‌ی ماهیت تعامل میان ابداعات و امکان مقوله‌بندی ابداعات به ‌طور کلّی پیش می‌آید. طبق استدلال بعضی از نویسندگان، اختراعات اخیر در فن‌آوری الکترونیک اکنون مجالی برای ابداع شیوه‌های دموکراتیک نوین فراهم ساخته است (Barber, 1984). بعضی دیگر هم ادعا می‌کنند که ابداعات فن‌آوری سایر ابداعات را از صحنه بیرون رانده‌اند، چون اتکای فرهنگی زیادی به «پایه‌ی فن‌آوری» برای حلّ همه‌ی مسائل می‌شود. ابداعات براساس تأثیری که بر جامعه و بر یکدیگر دارند یا برحسب گرایش آن‌ها به مساعدت یا ممانعت از آزادی و اختیار انسان مقوله‌بندی شده‌اند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول