اتنومتدولوژی
این حوزه از جامعهشناسی به کندوکاو در عملکرد معرفت عامیانه یا ناشی از عقل سلیم و خرد عملی در زمینههای اجتماعی میپردازد. اتنومتدولوژی برخلاف دیدگاههایی که در آنها به رفتار انسان از دریچهی عوامل علّی بیرونی یا
نویسنده: جان هریتیج
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان
Ethnomethodoly
این حوزه از جامعهشناسی به کندوکاو در عملکرد معرفت عامیانه یا ناشی از عقل سلیم و خرد عملی در زمینههای اجتماعی میپردازد. اتنومتدولوژی برخلاف دیدگاههایی که در آنها به رفتار انسان از دریچهی عوامل علّی بیرونی یا انگیزههای درونیشده مینگرند، بر ماهیت فعال، معقول و مستدل و آگاهانهی کردار آدمی تأکید دارد. بنیانگذار و نظریهپرداز برجستهی اتنومتدولوژی، هارولد گارفینکل، این استدلال را مطرح ساخت که نظریهی کنش اجتماعی و سازمان اجتماعی بدون تحلیل چگونگی استفادهی کنشگران اجتماعی از معرفت و استدلال مشترک ناشی از عقل سلیم در ادارهی روابط و امور مشترک خود ناقص خواهد بود. زیرا بدون چنین تحلیلی غیرممکن است بتوانیم نشان دهیم چگونه اعضای جهان اجتماعی درگیر کنشهای واقعبینانه و هماهنگ با یکدیگر میشوند. نوآوری و ابتکار اصلی او این بود که شرحی از خواص معرفت ناشی از عقل سلیم، درک مشترک و کنش اجتماعی روزمره به دست داد که میتوانست به برنامهی منسجمی برای پژوهشهای تجربی تبدیل شود.
اتنومتدولوژی در دههی 1960 و با الهام از نوشتههای پدیدارشناسانهی آلفرد شوتس (Schutz, 1962-6) شکل گرفت. شوتس میگفت معرفت ناشی از عقل سلیم معرفتی تکهتکه و ناقص است، صورت سنخمدارانه، تقریبی و تجدیدشونده دارد و فهمهای مشترک اشخاص دستاوردهایی اتفاقی برپایهی این معرفت است. گارفینکل با استفاده از یک سلسله روشهای شبهآزمایشی (که با عنوان «آزمایشهای نقضکننده» شناخته میشوند) برای ایجاد گسست بنیادی از چشمداشتهای اجتماعی بدیهیانگاشته، توانست اهمیت و معنای این اندیشهها را نشان دهد (Garfinkel, 1967). این گسیختگیهای آزمایشی موجب سردرگمیهای ژرف و عصبانیت در میان آزمایششوندگان میشد. این آزمایشها نشان میداد که ادراکات مشترک، کنشهای اجتماعی و بالأخره حتی نهادهای اجتماعی برپایهی پیکرهی پیچیدهای از پیشفرضها، مفروضات ضمنی و روشهای ارجاع - خلاصه، مجموعهای از روشها یا روششناسی- استوار است که تولید محصولات یا کنشهایی را ممکن میسازد که به لحاظ فرهنگی معنا دارند و همچنین درک آنها را نیز امکانپذیر میسازد. همین روشهای استدلال ناشی از عقل سلیم و خواص آنهاست که در اتنومتدولوژی موضوع تحقیق است.
روشهای استدلال ناشی از عقل سلیم اساساً برای تشخیص و درک رویدادها در متن و زمینهشان تنظیم شده است. بنا به تحلیل گارفینکل، ادراکهای متعارف محصول فرایندی دوری است که در آن یک رویداد و پسزمینهی آن رویداد به صورتی پویا چنان با هم سازگار میشوند که یک «شکل» کلّی منجسم به وجود میآورند. گارفینکل با پیروی از کارل مانهایم این فرایند را «روش تفسیر اسنادی» مینامد و معتقد است که این روش خصیصهی همیشگی و همهجایی تشخیص همهی اشیاء و رویدادهاست، از عادیترین ویژگیهای زندگی روزمره تا عالیترین دستاوردهای علمی یا هنری. در این فرایند، با استفاده از طیف وسیع پیشفرضها و شیوههای استنتاج میان هر رویداد و زمینهی مادی و اجتماعی آن پیوند برقرار میشود. روش اسنادی تجسمی از خاصیت بازتابندگی است: تغییر در فهم زمینهی یک رویداد موجب تغییر یا پردازش تلقی شخص از رویداد اصلی میشود و برعکس. وقتی این روش در زمینهای دارای پویایی زمانی به کار رود، یعنی شرایطی که خصوصیت همهی وضعیتهای کنش اجتماعی و تعامل اجتماعی است، شالودهای میشود برای روزآمدشدن ادراکهای مشترک از کنشها و رویدادها در میان شرکتکنندگان.
زمینهمندی ذاتی روش اسنادی به سایر خواص استدلال عملی و کنش عملی مرتبط است. قضیهی اصلی اتنومتدولوژی این است که همهی موضوعات و محصولات استدلال عملی - مفاهیم، توصیفها، کنشها و از این قبیل- خواص شاخصوار دارند. مقصود این است که معنای این چیزها به کمک زمینههایی که در آن واقع میشوند، پرداخته و مشخص میشود. هرچند این خاصیت برای تحلیلهای صوری زبان و کنش مانعی به شمار میآید (و در منطق نیز که اصطلاح «indexical» برگرفته از آن است بر همین اساس با آن برخورد میشود)، ولی مانعی برای اجرای کنشهای عملی به حساب نمیآید. در واقع، کنشگران اجتماعی کردارهای خود را مرتباً طراحی میکنند به نحوی که از زمینههای معین برای تشریح و مشخص ساختن معنای سخنان و کنشهای خود استفاده کنند. بنابراین آنها از خواص شاخصوار کنش و استدلال عملی بهره میگیرند. اما این خاص بودگیها بیرون از متن و زمینه پایدار نمیماند. انطباق رویدادهای خاص با بازنمودهای کلّیتر آنها در توصیفهای نظری و فرمولبندیهای ریاضیاتی، انطباقی ذاتاً تقریبی است و فقط از طریق مجموعه فعالیتهای تفسیری تقریبساز به دست میآید که گارفینکل آنها را «عملهای به اقتضا» مینامد. اینگونه اعمال برای فرایندهایی ضروری و حیاتی است که کنشگران اجتماعی به واسطهی آنها انسجام و سامان و معقول بودن فعالیتها و وضعیتهای هر روزی خود را حفظ میکنند.
برنامهی پژوهشی اتنومتدولوژی برپایهی همین ملاحظات اساسی بنا میشود. پویایی اصلی آن برخاسته از این دیدگاه است که ادراکهای مشترک از همهی جنبههای جهان اجتماعی برپایهی پیکرهی بسیار پیچیدهی روشهای ضمنی استدلال استوار است که به لحاظ اجتماعی مشترک و ماهیتاً رویّهایاند. همانطور که این روشهای استدلال برای تشخیص اشیاء و رویدادها و اشخاص و برای فهم توصیفهای همهی اینها به کار میرود، در تولید خصوصیات قابل تشخیص و قابل توصیف - یا به اصطلاح گارفینکل، تعبیرپذیر- جهان اجتماعی نیز به آنها تکیه میشود. این واقعیت که از مجموعه روشهای استدلالی واحدی هم برای تشخیص رویدادهای اجتماعی و هم برای تولید آنها استفاده میشود، بنیانی است که اعضای هر فرهنگ براساس آن ساکنان دنیای اجتماعی مشترکی میشوند.
از نظریهی بنیادی گارفینکل در مطالعات تجربی جامعهشناختی گوناگونی استفاده شده است. در این میان، مجموعه پژوهشهایی که دربارهی برساختن نمادین و عملی جهانهای اجتماعی خاص و وضعیتمند صورت گرفته، حائز اهمیتاند (Wieder, 1974) و همچنین پژوهشهایی دربارهی استدلالهای بنیادینی که درک مشترک اشخاص از واقعیت را هدایت و حفظ میکنند (Pollner, 1987). تحقیقات دیگری هم دربارهی مضمون انطباق تقریبی بین توصیفها و رویدادهای جهان واقعی صورت گرفته است. در این زمینه پژوهشهای مربوط به تولید سازمانی دادههای آماری که تکیهگاه مطالعات جامعهشناختی فراوانی است، مهمتر از بقیه بوده است. این پژوهشها - خصوصاً در مورد آمارهای جرم و طلاق و خودکشی و از این قبیل- حاکی از آن است که استدلال عملی کارکنان سازمانی موجب شده پیشفرضهای نظری دربارهی علل این پدیدهها چنان ژرف در اعمال این دادههای آماری جای بگیرد که نتایج این آمار برای پژوهشهای جامعهشناختی بیمصرف شده است (Cicourel, 1968: Atkinson, 1978). از دیگر محصولات مهم برنامهی پژوهشی اتنومتدولوژی میتوان به مطالعات کنش متقابل اجتماعی (و مهمتر از همه تحلیل گفت وگو) و تلاشهای عمدهای در جامعهشناسی علم (Lynch 1985) اشاره کرد.
اتنومتدولوژی در جریان رشد و تکوین خود بین دو رگایش «سازهگرا» و «سازهگشا» در نوسان بوده است. در این فرایند، حوزههای پژوهشی تازهای در جامعهشناسی و رشتههای مرتبط و نیز دیدگاههای تازهای به مسائل سنتی پدید آمده است. فراتر از حوزههای خاصی که اتنومتدولوژی سرچشمهی مهم نوآوری و ابتکار در آنها بوده، روشن است که هم بر نظریهی اساسی جامعهشناختی و هم بر روشهای پرداختن به انواع و اقسام مسائل پژوهشی تجربی تأثیر گذاشته است. این تأثیر به رشتههای همجوار روانشناسی اجتماعی، زبانشناسی، و هوش مصنوعی نیز بسط یافته است. در همهی این موارد، اتنومتدولوژی از نیروهای پویای تفکر اجتماعی معاصر است.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}