نویسنده: گرارد لنسکی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان

 

Eugenics
‏این اصطلاح که بیانگر دانشی کاربردی است در پی بهسازی وراثت ژنتیکی نژاد بشر، همچنین نام جنبش اجتماعی‌ای است که درصدد ترویج اصول و شیوه‌های این علم است. این واژه را دانشمندی انگلیسی به نام فرانسیسن گالتن (Galton, 1883, p. 17) در اواخر قرن نوزدهم از زبان یونانی گرفته است.
‏فکر اصلاح نژاد پیش از آنکه در دهه‌ی 1930 ‏مورد حمایت نازی‌ها قرار بگیرد، در بسیاری از کشورها مورد حمایت محافل لیبرالی و نیز محافظه‌کار بود. این امر بازتاب تأثیرات و ملاحظاتی درهم تنیده بود. از لحاظی، رشد تفکر عقل‌گرا و علاقه‌ی فزاینده به مهندسی اجتماعی را منعکس می‌کرد. علاوه بر آن، بازتاب آگاهی از این مطلب بود که بعضی صور ناتوانی اجتماعی دارای ریشه‌های وراثتی است. و سرانجام بازتاب نفوذ نظریه‌های نژادپرستانه نیز بود (نژادپرستی).
‏در دهه‌های نخست قرن بیستم، طرفداران اصلاح نژاد توجه خود را به هزینه‌هایی معطوف می‌کردند که جامعه باید به سبب معلولیت‌های ذهنی و بیماری‌های روانی و فرومایگی‌های اخلاقی پرداخت کند. این دیدگاه به حمایت از عقیم‌سازی به منزله‌ی روشی برای بازداشتن حاملان چنین خصلت‌هایی از انتقال آن‌ها به نسل‌های بعدی منجر شد. در ایالات متحده‌ی امریکا بیش از 60.000 ‏نفر طبق قوانین دولتی عقیم‌سازی اجباری بیماران و معلولان ذهنی و روانی عقیم شدند. در آلمان نازی، نظام دادگاه‌های ویژه سلامت نژادی حکم عقیم‌کردن بیش از نیم میلیون نفر را صادرکرد که مبتلا به اختلال‌های جسمانی، عقب‌ماندگی ذهنی، اسکیزوفرنی، صرع و سایر بیماری‌ها قلمداد می‌شدند. چون دانش ژنتیک در آن روزگار در اوان شکوفایی خود بود و چون نظریه‌های نژادپرستانه از نظر بسیاری از طرفداران اصلاح‌نژاد درست و بدیهی می‌نمود، اقلیت‌های قومی و نژادی هدف عمده‌ی این عقیم‌سازی‌ها واقع شدند.
‏در پی فاش شدن جنایت‌های شنیعی که تحت نفوذ ایدثولوژی نازی صورت گرفته بود، اکثر روشنفکران غربی نظریه‌های نژادپرستانه را تقبیح کردند و نهضت اصلاح‌نژاد به علّت پیوستگی‌اش با این نظریه‌ها به محاق رفت. قوانین عقیم‌سازی اجباری ملغا شد و تلاش برای بهسازی نژاد بشر با کاربرد اصول تزویج گزینشی متوقف ماند. امروزه چنین قوانینی فقط در بعضی نواحی دورافتاده، مثل بخش‌هایی از چین، به اجرا در می‌آید.
‏به‌رغم آن‌که نهضت اصلاح‌نژاد، به شکل اولیه‌اش، از میان‌رفته، ولی تلاش برای بهسازی وراثت ژنتیکی نژاد بشر به صورت کاملاً متفاوتی از سرگرفته شده است. در طول نیمه‌ی دوم سده‌ی بیستم، دانش ژنتیک پیشرفت‌های خارق‌العاده‌ای داشت که یکی از پیامدهای آن کشف انتقال بسیاری از بیماری‌های جدی انسان به صورت ارثی است (مثل انواع دیابت و گلبول‌های داسی شکل). اکنون زوج‌هایی که بیم انتقال چنین امراضی درباره‌ی آن‌ها وجود دارد تشویق می‌شوند که مورد معاینه‌ی ژنتیکی قرار گیرند تا امکان بچه‌دارشدن یا سقط نطفه‌ای که اختلال ژنتیکی وخیمی دارد، مورد بررسی قرار گیرد.
‏با مقایسه‌ی مراحل قدیم و جدید نهضت اصلاح‌نژاد، تغییر جهتی از اقدامات اجباری و غیرداوطلبانه به اقدامات داوطلبانه‌ی افراد و نیز چرخشی از نگرانی بی‌اساس درباره‌ی ناتوانی‌های ذهنی به مجموعه‌ی محدودی از ناتوانی‌های جسمی کاملاً شناخته شده مشاهده می‌شود. به سبب همین تغییرات، در سال‌های اخیر حمایت عمومی از نهضت اصلاح نوین افزایش یافته است، البته هنوز بسیاری مشکوک و محتاط هستند، و بعضی هم با هر تلاشی برای تغییر میراث ژنتیکی نوع بشر سرسختانه مخالفت می‌کنند.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول