حَبَش حاسِب، احمدبن عبدالله مروزی
از زندگی و خانواده ی حبش اطلاعات چندانی در دست نیست. در زمان خلافت مامون و معتصم عباسی به عنوان منجم در بغداد کار می کرده است، اما ممکن است جزء گروه کوچکی که در رصدهای ممتحن همکاری داشتند نبوده باشد. از 204
نویسنده: S. Tekeli
مترجم: احمد بیرشک
حسن بن محمد وَزِّن: لئون افریقایی
حسن بن محمد موسی بن شاکر: بنو موسی
مترجم: احمد بیرشک
حسن بن محمد وَزِّن: لئون افریقایی
حسن بن محمد موسی بن شاکر: بنو موسی
(ت. مرو ]امروز ماری[، ترکستان؛ و. 250-260/ 243-253)، مثلثات، نجوم.
از زندگی و خانواده ی حبش اطلاعات چندانی در دست نیست. در زمان خلافت مامون و معتصم عباسی به عنوان منجم در بغداد کار می کرده است، اما ممکن است جزء گروه کوچکی که در رصدهای ممتحن همکاری داشتند نبوده باشد. از 204 تا 214 در بغداد به رصد پرداخت. پسرش ابوجعفر بن حبش نیز منجمی ممتاز بود و آلات نجومی می ساخت.
آثار. ابن ندیم و ابن قفطی و حاجی خلیفه آثار زیرین را به حبش نسبت می دهند:
تحریری نو از سند هند؛
زیج ممتحن که بهترین اثر او است و مبتنی است بر کتاب بطلمیوس و رصد های خود او. ابن یونس آن را «قانون» نامیده است؛
زیج شاه، که کوتاه ترین زیج های اوست؛
زیج حبش المعروف به دمشقی
کتاب الزیج (یا زیج عربی )؛ این زیج و زیج دمشقی بر مبنای تاریخ هجری تنظیم شده است، نه بر مبدا یزدگردی یا سلوکوسی ؛
الرخائم و العقاییس، درباره ی رخامات و اندازه ها؛
کتاب فی عمل الکره، درباره ی کره های آسمانی؛
کتاب عمل الاصطرلاب؛
کتاب عمل السطوح المبسوطه و القائمه و المنحرفه؛
درباره ی فواصل ستاره ها.
چون همه ی این آثار موجود نیست تعیین تعداد و عناوین زیج هایی که حبش نوشته است تقریبا ممتنع است. دو نسخه ی خطی از زیجهای حبش محفوظ مانده اندو یکی در استانبول (ینی جامع 784) و دیگری در برلین (5750)، که رو نوشت نسخه های اصلی او نیست. درباره ی نسخه ی ینی جامع انتقادی شدید شده است و آن را تجدید نظری در زیج حبش به وسیله ی کوشیار بن لبان دانسته اند. به هر تقدیر، مقدمه و بعضی از فضول به صورت اصلی به ما رسیده است و می توان از آنها، مانند نسخه ی برلین، به عنوان منابعی درباره ی حبش استفاده کرد.
مثلثات.
کارهایی که حبش در مثلثات کرده است از اهمیت بسیار برخوردار است.
جیبها (سینوس ها)و در سوریه سید هانته (400 م) جدولی از نیم وترها داده شده است. نخستین بار در آثار آریبهطه ی اول (500 م) نام خاصی برای تابعی که ما «سینوس» می نامیم آمده است. وی علاوه بر نیم وترها اصطلاح «جیه» (jya) یا «جیوه» (jiva) را بکاربرده است. این اصطلاح در جهان اسلام به صورت «جیب» در آمد. خوارزمی (حدود 210/204) اولین کسی بود که جدول جیبها را تنظیم کرد. حبش از وی پیروی نمود و جدولی برای
فراهم آورد.
عکس سینوس (سهم، Versed sine یا باختصار Versine). در میان تابعهای مثلثاتی عکس سینوس نیز جلب توجه می کرد. می دانیم که در سوریه سید هانته از آن یاد شده است. در آریبهطه جدولی برای عکس سینوس تنظیم گردیده است. در اسلام منجمان برای مشخص ساختن عکس سینوس نامهای خاص بکار برده اند، مانند «جیب معکوس» (اصطلاح حبش) و «جیب منکوس» (اصطلاح خوارزمی) و «سهم».
حبش شاید نخستین کسی باشد که سینوس و عکس سینوس را بروشنی بدین صورت تعریف کرده است: « عمودی که از محیط دایره بر قطر فرود آید، سینوس (جیب مبسوط) قوس محصور بین قطر و آن نقطه ی محیط است؛ فاصله ی میان محیط و عمود وارد بر قطر عکس سینوس (جیب معکوس) قوس مذکور است.» وی نشان داد که اگر > جیب معکوس A، و هر گاه ، = جیب معکوس A، و نیز اگر ، آنگاه جیب > جیب معکوس؛ و اگر ، آنگاه جیب > جیب معکوس؛ و اگر ، آنگاه جیب = جیب معکوس.
ظلّ (تانژانت). سوریه سیدهانته و کتابهای دیگر هندی از سایهها، بخصوص در رابطه با نجوم، یاد میکنند. به نظر میرسد که حبش اولین کسی باشد که برای قوسهای
جدول ظل (تانژانت)ها را فراهم آورده باشد. تابع طول سایه (ظلَّ مبسوط umbra extensa=) بدین صورت تعریف شده است:
که در آن P طول شاخص است. برای محاسبهی طول سایه از روی ارتفاع خورشید حبش مراحل ذیل را ارائه میکند (شکل 1):
KR = sin h
Ro = cos h
P = 12
S = طول سایه
و علاوه بر یافتن طول سایه از روی ارتفاع خورشید معادلات زیرین را عرضه میکند:
قاعدهی کلی برای محاسبهی میل نجومی خورشید (میل نخستین، «میل اول») را به دست میدهد.
تمایل دایرهالبروج میل نجومی خورشید نه تنها به ، بلکه به مقدار تمایل دایرهالبروج نیز بستگی دارد. اوج خورشید تعریف شده است (شکل 3) . هرگاه میل نجومی خورشید شمالی باشد،
و هرگاه جنوبی باشد،
وقت روز، که از برآمدن خورشید اندازه گرفته میشود، متناسب است با ارتفاع خورشید، یعنی با «قوس دوران» (الدایر من الفلک) . منجمان اسلامی چندین تابع مثلثاتی بدست میدهند که مبین روابط میان وقت و ارتفاع خورشیدند. اولین جواب دقیق را حبش داد و ابوالوفا و ( ) بیرونی آن را ثابت کردند. این تابع همارز تابعی است که ( ) بر همگوپته در Khandakhādyaka ی خود داده است:
که در آن:
نصف طول روز = P
ارتفاع خورشید = h
وقت = t
( سنسکریت antyā؛ جیبالنهار ) جیب روز = p vers
آنگاه ارتفاع خورشید را از روی وقت معین میکند:
حبش طول روز، یعنی معادلهی روز (تَعدیلُ النَّهار) را، که خوارزمی «تفاضل بُعدی» مینامد، حساب میکند (شکل 4) .
KD / DG = ( KL / LM ) . ( ME / EG )
او نشان میدهد که هرگاه میل خورشید شمالی باشد، آنگاه:
+ معادلهی روز = طول روز
و هرگاه میل خورشید جنوبی باشد، آنگاه:
معادلهی روز – = طول روز
معادلهی روشنایی روز برای سیارات و خورشید و ماه جدولبندی شده است. با کمک این جدول میتوان به آسانی قوس روز را یافت.
مطلعهای برجها (مَطالِع البُروج) یا اوقات طلوع در فلک مستقیم، یعنی بُعدها، بدین صورت تعریف شده است (شکل 5):
تصویر 5
با توجه به اهمیت بُعد از جنبهی علم احکام نجوم، حبش اینگونه جدولها را تنظیم کرد.
برای هر عرض نجومی خاص، بعد را «بُعدِ مایل» مینامند. حبش نشان داد که اگر نقطهی اختیاری بر روی دایرهالبروج بین دو نقطهی اعتدال بهاری و پاییزی باشد:
بعد مایل = (معادلهی روز) - بعد مستقیم
و هرگاه بین نقطههای اعتدال پاییزی و بهاری باشد:
بعد مایل = (معادلهی روز ) – بعد مستقیم
حبش جدولهائی برای هفت اقلیم تنظیم کرد. بنابر گفتهی او اقلیم اول آن قسمت از نیمکرهی شمالی است که در آن
یعنی نواری که از حیث طول نیم ساعت جلوتر از روشنایی روز باشد.
برای یافتن «جیب مشرق» ، حبش تابع زیرین را بدست میدهد (شکل 6):
میل نجومی خورشید =
نظریهی خورشید. حبش جدولهائی برای حرکت متوسط خورشید برای سالهای 1، 31، 61، 91، ... ، 691 میلادی، و سالهای 1، 2، 3، 4، 5، ... ، 30. هجری؛ و برای 1، 2، 3، 4، ...، 29 روز؛ و برای 1، 2، 3، 4، ...، 24 ساعت؛ و برای 10، 20، 30، ...، 60 دقیقه تنظیم کرد. حرکت متوسط خورشید در سال هجری ̊ 14، 55؛ 384، و در روز̊ 8، 59: 0 است (مقداری که در مجسطی داده شده است). وی خروج از مرکز خورشید را حساب کرد.
حبش نصف دایرهالبروج را به 18 جزء قسمت کرد و هر جزء را «کَردَجَه» نامید. واژه فارسی – عربی کَردَجَه (جمع آن کَردَجات) قاعدتاً از واژهی سنسکریت کَرمَجیه (Karmajya) مشتق شده است و ظاهراً نمایدهی یک واحد طول قوس بوده است. و نیز جدولهای معادلهی خورشید (تَعدیل الشَّمس) را برای هر درجهی انحراف (خاصه) تهیه کرد.
حبش روشهائی برای محاسبهی معادلهی (تعدیل) خورشید به دست داده است. این روش متداول در مجسطی آمده بود و منجمان اسلامی از آن پیروی کردهاند. هرگاه حرکت متوسط ¯λیا انحراف داده شده باشد، برای یافتن ، یعنی حرکت راستین خورشید (شکل 7):
عکس مسأله، یعنی تعیین وقتی که داده شده باشد، بیان شده است. این معادله جواب تقریبی زیرین را به دست میدهد (شکل 8):
چون زاویهی کوچک است، حبش فرض کرد BD= BC، یعنی :
حبش برای حل مسألهی بالا قاعدهی دیگری داد:
این تابع صحیح است، اما متغیر مستقل است نه . اگر
جای را بگیرد، این امر به معادلهی منجر میشود، که به «معادلهی کپلر» معروف است. همارز این معادله در نجوم تامیل در جنوب هندوستان یافته میشود.
حبش از روی موضع متوسط خورشید موضع راستین آن را یافت (شکل 9) .
هرگاه و
که در آن = طول نجومی متوسط خورشیدو = طول نجومی اوج
بدین ترتیب
و موضع راستین خورشید= و نیز موضع متوسط خورشید را از روی موضع راستین حساب کرد (شکل 10). موضع راستین B، یعنی λB ، داده شده است:
حبش با بکار بستن این روشها ورود خورشید به برجهای منطقهالبروج را حساب کرد و برای آنها جدولهایی تشکیل داد.
نظریهی ماه. حبش برای حرکتهای طولی و عرضی نجومی ماه چند جدول برای دورههای سی سالهی قمری و سالانه و ماهانه و روزانه ( و10 ؛13 ، مقداری که در مجسطی داده شده است) و برای ساعت ( ، 32؛ 0 ) و کسرهای ساعت تنظیم کرد. جدولهائی هم در چهار ستون برای انحراف کلی ماه و معادلهی ماه (تعدیل القمر) ساخت.
شیوههائی که حبش برای محاسبهی طول نجومی راستین ماه به کار برد مبتنی بود بر مدل حرکت ماه که بطلمیوس در مقالهی پنجم مجسطی داده بود. فرقی اساسی که آن را از جدولهای پیشین دور میساخت ترتیبی بود که در مورد تصحیحات مواضع متوسط داده بود، به صورتی که هیچگاه منفی نباشند. همانگونه که نویگباوئر خاطرنشان میسازد، این عمل مزیّت عملی بزرگی بر روش بطلمیوس داشت (شکل 11).
جای حقیقی ماه بدین ترتیب مشخص میشود:
M= مرکز متحرک فلک خارج مرکز
= شعاع ظاهری فلک تدویر وقتی که در اوج فلک خارج مرکز باشد.
G= «اوج راستین» فلک تدویر
F = «اوج متوسط» فلک تدویر
W˳= حداکثر فاصلهی زاویهای ممکن بین F و G
F˳= نقطهای از فلک تدویر که در آن F=W˳
ā = «انحراف متوسط» ماه که از F˳ محاسبه شده است
W= فاصلهی زاویهای میان G و F˳
ā = a + W1= «انحراف راستین» که در G محاسبه شده است.
= «طول نجومی راستین» ماه که از
محاسبه شده است.
«تصحیح اول» ، W1:
تابع K در ستون اول جدول که عنوان «معادلهی ماه (تعدیل القمر)» دارد ثبت شده است. این تابع فاصلهی G تا F را، که همان مقداری است که در مقالهی پنجم مجسطی داده شده است، بدست میدهد، با این تفاوت که حبش W˳ را علاوه کرده است، و در نتیجه W نامنفی است،
a = تعدیل اول + ā
W2، «تصحیح دوم» ، تابعی است از a و در ستون سوم ثبت است، و از حیث مقدار متناظر است با ستون چهارم صفحهی 8 مقالهی پنجم مجسطی، اما حداکثر تعدیل، ، به آن علاوه شده است. فرض شده است که فلک تدویر در اوج فلک خارج مرکز قرار دارد. وقتی که در حضیض فلک اخیر باشد، مقدار مازاد تعدیل فلک تدویر در ستون چهارم جدول ثبت گردیده است. این مقدار تابع K (متناظر با ستون پنجم مقالهی 8 مقالهی پنجم مجسطی) است؛ نتیجه از ضرب کردن مقدار ستون چهارم در مقدار ستون دوم بدست میآید:
هرگاه
نتیجه از مرکز راستین کاسته یا به آن افزوده خواهد شد. سرانجام حبش رابطهی زیرین را به دست میآورد:
عرض نجومی ماه. عرض نجومی ماه در لحظهی معین به وسیلهی جدولی که برای یک درجه تنظیم شده است مشخص میشود. جای راستین ماه @ به موضع متوسط عقده صاعد ) علاوه میشود.
به علت طول نجومی عقدهی صاعد، فاصلهی عقده از در جهت منفی محاسبه میشود. این مجموع، یعنی A، شناسهای است که جدول عرض نجومی ماه بر حسب آن مرتب شده است (شکل12).
نظریهی سیارات. حبش برای محاسبهی طول نجومی سیّارات جدولهای متعدد برای حرکتهای متوسط در طول و عرض و تعدیلها تهیه کرد. روش او برای تعیین طول نجومی سیّاره در لحظهی معیّن t مبتنی بود بر روش بطلمیوس (مقالهی یازدهم مجسطی) .
برای سیّارههای خارجی یا عِلوی (شکل 13):
که در آن
طول متوسط نجومی خورشید =
طول متوسط نجومی سیّاره =
انحراف یا شناسه =
این امر ایجاب می کند که شعاع سیّاره در روی فلک تدویر همیشه موازی باشد با خطی که از o به خورشید متوسط وصل می شود.
سیّارات سِفلی. در مورد سیّارههای داخلی یا سفلی، انحراف را میتوان از جدول بدست آورد (شکل 14) .
حبش برای سیّارههای خارجی نخست طول نجومی متوسط و انحراف متوسط a و طول نجومی اوج سیّاره را (شکل 15) بدست آورد:
وی فاصلهی C مرکز فلک تدویر از اوج را در لحظهی معیّن حساب کرد. بنابر فرضیهی سیّارهای بطلمیوسی، سیّاره حرکت منظم خود را نه حول O بلکه E، یعنی مرکز «فلک مُعَدّل» ، انجام میدهد. مرکز فلک حامل واقع میشود بین O و E. آنگاه وی تعدیل مربوط به فلک تدویر را به صورتی که از O دیده میشود یافت. بدین ترتیب انحراف حقیقی a، که از اوج حقیقی محاسبه میگردد، به دست میآید. حبش این تفاضل W1=a-ā را به صورت تابع @ در ستون اول جداول قرار داد. این تفاضل «تصحیح اول» نامیده میشود:
a=W1+ā
آنگاه فاصلهی C از A، یعنی K، را به طوری که از A دیده میشود حساب کرد. این تفاضل نیز برابر است با زاویهی W1:
K=@-W1
هرگاه
آنگاه نوبت به ، «تصحیح دوم» ، میرسد. این تصحیح تنها به انحراف راستین a بستگی ندارد بلکه به موضع فلک تدویر هم بسته است. اگر درست در اوج باشد، این مقدار تصحیح به اندازهی µA از
کمتر خواهد بود، و µA در ستون چهارم جدول به صورت تابعی از a چنین آمده است:
64را میتوان به صورت تابع K در ستون دوم یافت.
همهی این روشها در صورتی صحیح است که مقداری که در ستون دوم یافته میشود منفی باشد. در صورت مثبت بودن، ستون دوم در مقداری که در ستون پنجم یافته میشود ضرب، و سپس از ستون چهارم تفریق میگردد. طول نجومی راستین سیّاره چنین است:
عرض نجومی سیّارهها. روش محاسبهی عرض سیّارههای علوی مبتنی است بر روش بطلمیوس در مجسطی، مقالهی سیزدهم، 6. جدول عرضها در سه ستون تهیه شده و حبش همان مقدارهای عددی بطلمیوس (مجسطی، مقالهی سیزدهم، جدول 5) را به کار برده است. بنابر گفتهی او، عرض نجومی را میتوان با برهم افزودن دو جزء حساب کرد: میل فلک تدویر حول قطر دومش (β1 ) و زاویهی بین صفحهی دایرهی حامل و صفحهی دایرهالبروج در خط دو عقده (β2 ) .
ستونهای اول و دوم تابع انحراف a، یعنی به صورت (a) b1 و (a) b2 ، هستند. ستون سوم تابع θ است:
مریخ = θ=λ
مشتری =θ= λ-
زحل = θ = λ +
C(θ)
β1 =b1c
β2 =b2c
عرض نجومی سیّاره
β= β1 + β2
در مورد سیارههای سفلی (براساس روش بطلمیوس، مجسطی، مقالهی سیزدهم ، 6) ، جدول عرضها برحسب انحراف، که بدرستی تعیین شده باشد، تنظیم میشود و عددهای متناظر با آن در ستونهای اول و دوم ثبت میگردد. این عددها تابع a هستند: (a) b1 و (a) b2.
طول نجومی راستین معیّن سیّارهها یافته میشود. در مورد زهره
طول نجومی اوج – λ=A
در مورد عطارد، اگر انحراف راستینی که تعیین میشود در 15 ردیف اول باشد:
A=λ- و اگر در ردیفهای بعدی باشد:
A=λ- آنگاه:
A+ =برای زهره θ
A+ =برای عطارد θ
با این مقدار باید وارد جدول شد و عدد متناظر با آن را در ستون سوم یافت. این عدد تابع (θ) C است.
b1 . c=عرض نجومی اول= β1
اگر θ در 15 ردیف اول باشد، سیّاره شمالی است؛ و اگر در ردیفهای بعدی باشد، جنوبی. اگر θ بعد از پانزده ردیف اول، اما a در آن پانزده ردیف باشد، سیّاره شمالی است.
بعد با θ (در مورد زهره و θ+، در مورد عطارد) وارد جدول شده مقدار متناظر را در ستون سوم پیدا میکنیم که تابع θ یا θ+، یعنی (θ)c یا θ+)c، است.
آنگاه:
.b1c=عرض نجومی دوم= β2
اگر θ ( θ+) در زیر پانزده ردیف اول باشد و ، سیّاره دارای عرض نجومی جنوبی است؛ و اگر ، دارای عرض شمالی. در این صورت در این مورد زهره هرگاه سیاره دارای عرض شمالی باشد، و در مورد عطارد هرگاه سیاره جنوبی داشته باشد، . نظریهی اختلاف مَنظَر. حبش برای تعیین اختلاف منظر دو روش کاملاً متفاوت داشت، یکی اختلافمنظر در طول و دیگری اختلافمنظر در عرض . به نظر میرسد که یکی از این دو برزخی بوده است بین روش بطلمیوس و روش منجمان اخیر اسلامی. این راه حل بستگی دارد به سینوس اول (جَیب اول) که میتوان آن را چنین نوشت (شکل 16):
Sin BV/ sin FB sin DB / cos DB
و برابر است با cos B، و سینوس دوم (جیب دوم) که برابر است با sin B. حبش، بیآنکه درصدد اثبات برآید میگوید کهSin =(جیب اول) (sin Pam)
Pam بر اساس روش بطلمیوس اندازهگیری میشود (شکل 17):
به نظر میرسد که روش دیگر را از سوریّه سیدهانته گرفته باشد.
شیوهی تعیین مؤلّفهی طول نجومی بسیار جالب توجه است. حبش نخست t (شکل 18) را حساب میکرد. آنگاه آن را به صورت شناسه در جدول اختلافمنظر به کار میبرد. این نتیجه را اختلافمنظر اول مینامید. آن را به t علاوه میکرد و با مقداری که حاصل میشد وارد جدول اختلافمنظر میگردید. نتیجهای که به دست میآمد اختلافمنظر دوم بود. این اعمال تکرار میشد تا به اختلافمنظر پنجم میرسید. یک ربع اختلافمنظر در طول، که برحسب ساعت بیان شده بود.
برای یافتن اختلافمنظر ماه در عرض نجومی، حبش A را به عنوان شناسه به کار میبرد، و لازم میبود که مقدار متناظر تابع دوبرابر شود (شکل 18)، و این اختلافمنظر ماه در عرض میشد.
نظریهی دیدن ماه (رؤیت هلال) . شاید حبش اولین منجّمی باشد که به محاسبهی ماه نو (هلال) پرداخته است. مسلمانان نیز، مانند بابلیان قدیم و یهودیان، برای کارهای شرعی و نیز برای تقویم عرفی، تابع رؤیت ماه نو بودند. این کار منجّمان مسلمان را متوجه این نکته ساخت که وقوف بر دیدن ماه نو از وظایف عمدهی نجوم است. حبش روش زیرین را برای تعیین قابل رؤیت بودن ماه نو بکار برد. بیست یا سی دقیقه به وقت غروب آفتاب علاوه کرد و بدین ترتیب موضع متوسط ماه را در زمانی که ماه نو قابل رؤیت میشود بدست آورد. در این صورت موضع راستین خورشید و ماه و رأس برای تعیین وقتی که یاد شد موردنیاز بود (شکل 19) . بدین نحو، ، که ( ) ابن میمون آن را بُعدِ اول نامید.
برای ناظری که بر روی زمین باشد، اختلافمنظر موجب خواهد شد که ماه به جای M در M1 دیده شود.
آنگاه Pβ اختلافمنظر در عرض و Pλ اختلافمنظر در طول را میتوان بدست آورد (شکل 20) . بدین ترتیب، λ2 = λ1- Pλ، که ابن میمون آن را بُعدِ دوم نامید. عرض نجومی راستین ماه (که ابن میمون آن را عرض اول نامیده است) ، بسته به وضع متغیّر ماه، از اختلافمنظر در عرض کاسته یا به آن علاوه میشد:
از این عرض دوم میتوان نصف قوس روز ماه را نتیجه گرفت، و از روی آن معادلهی روز ماه به دست میآید. این تعدیل ماه به طول ماه علاوه یا از آن کاسته میشود. بدین ترتیب نقطهی O از دایرهالبروج (شکل 21)، که همزمان با ماه غروب میکند، بدست میآید: آنگاه قوس QA از استوا، که همزمان با قوس λ3 از دایرهالبروج فرو مینشیند، محاسبه میشود (شکل 22).
این است اختلاف میان اوقات طلوع ماه و خورشید. این اختلاف زمان در مازاد ماه در یک ساعت ضرب میشود و بر 15 تقسیم میگردد. K، که نتیجهی عمل است، به طول نجومی راستین ماه، یعنی فاصلهای که ماه در این مدت طی کرده است، اضافه میشود تا فاصلهی میان ماه و خورشید به هنگام غروب خورشید به دست آید. آنگاه (شکل 23):
هرگاه ، آنگاه ماه در آن روز قابل رؤیت خواهد بود. اگر ، ماه را نمیتوان دید.
کتابنامه :
برای کسب اطلاعات بیشتر شاید بتوان به نوشتههای زیرین مراجعه کرد: Vorlesungen uber Geschichte der Trigonometrie ، از آ. براونمول ( لایپ تسیش، 1900 ) ؛ Le liver de la grande Hakemite، از ژ. کؤسن، جلد هفتم یادداشتها و چکیدههای نسخههای خطی (پاریس، 1804) ؛ The Code of Maimonides. Book Three. Treatise Eight; Sanctification of the New Moon » از س. گانتس، ی. اؤبمان، وا. نؤیگباوئر (نیوهیون، 1956) ؛ «A Medieval Interpolation Scheme for Oblique Ascensions An Islamic Computer» از ج. همدانی زاده، در Can، 9 (1963)، 257-265؛ «An Islamic Computer for Planetary Latitudes»، از ا. س. کندی، در JAOS، 71 (1951)، 12-21؛ و« Parallax Theory in Islamic Astronomy» ، از همو، در Isis، 47 (1956)، 33-53؛ «Planetary Visbility Tables in Islamic Astronomy» ، از ا. س. کندی و م. اگنا، در Cen، 7 (1960)، 134-140؛ «The Crescent Visibility Table in Al-Khwarizmi’s Zij» ، از ا. س. کندی و جانجانیان، همان، 11 (1965)، 73-78؛ «Blrunl on the Solar Equation»، از ا. س. کندی و احمد مروه، در JNES، 17 (1958)،112-121؛ «Two Medieval Methods for Determining the oblique of the Ecliptic»، از ا. س. کندی و شارکاس، در MTe، 55(1962)،286-290؛ «A Medieval Iterative Algorism» از ا. س. کندی و و. ر. ترنسیو، در AMM، 63، شمارهی 2 (1956)، 80-83؛ کشفالظنون، از حاجی خلیفه، ویراستهی س. یالتکایا، 2 جلد ( استانبول، 1941-1943)؛ The Main Stream of Mathematics ، از ا. کریمر (نیویورک، 1951)؛ فهرست، از ابن ندیم، ویراستهی فلوگل، یکم (1871)؛ «Abul-Wafa on the Solar Altitude»، از ن. نادر، در MTe، 53 (1960)، 460-463 ؛ Al- Battanl Opus astronomicum، از آ. نالینو، 3 جلد ( بررا، 1899-1907)، جلدهای اول و سوم؛ «The Transmission of Planetary Theories in Ancient and Medieval Astronomy»، از ا. نویگباوئر، در SM، 22 (1956)؛ «Studies in Byzantine Astronomical Terminology» از همو، در TAPS، 50 (1960)؛ «The Astronomical Tables of Al-Khwarizmi»، از همو، در HFSDV، 4، شمارهی 2 (1962)؛ و «Thabit ben Qurra On the Solar Year and On the Motion of the Eight Sphere»، از همو، در TAPS، 106 (1962)، 264-299؛ تاریخالحکمه، از ابن قفطی، ویراستهی لیپرت (برلین، 1903)؛ Introduction to the history of science، از ج. سارتن، یکم (بالتیمور، 1927)، 545، 550، 565، 667؛ «Habe s el Hasib’ in ‘ El Dimi ski’ adiyla Maruf Zicinin Mukaddemesi»، از آ. ساییلی، در AUTCD، 13 (1955)، 133-151؛ «Beitrage zur Arabischen Trigonometrie»، از ک. شوی، در Isis، 5 (1923)، 364-399؛ History of Mathematics; از د. اسمیث، دوم ( لندن، 1925)؛ و Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke، از هـ. زوتر (لایپ تسیش، 1900).
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ..]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
از زندگی و خانواده ی حبش اطلاعات چندانی در دست نیست. در زمان خلافت مامون و معتصم عباسی به عنوان منجم در بغداد کار می کرده است، اما ممکن است جزء گروه کوچکی که در رصدهای ممتحن همکاری داشتند نبوده باشد. از 204 تا 214 در بغداد به رصد پرداخت. پسرش ابوجعفر بن حبش نیز منجمی ممتاز بود و آلات نجومی می ساخت.
آثار. ابن ندیم و ابن قفطی و حاجی خلیفه آثار زیرین را به حبش نسبت می دهند:
تحریری نو از سند هند؛
زیج ممتحن که بهترین اثر او است و مبتنی است بر کتاب بطلمیوس و رصد های خود او. ابن یونس آن را «قانون» نامیده است؛
زیج شاه، که کوتاه ترین زیج های اوست؛
زیج حبش المعروف به دمشقی
کتاب الزیج (یا زیج عربی )؛ این زیج و زیج دمشقی بر مبنای تاریخ هجری تنظیم شده است، نه بر مبدا یزدگردی یا سلوکوسی ؛
الرخائم و العقاییس، درباره ی رخامات و اندازه ها؛
کتاب فی عمل الکره، درباره ی کره های آسمانی؛
کتاب عمل الاصطرلاب؛
کتاب عمل السطوح المبسوطه و القائمه و المنحرفه؛
درباره ی فواصل ستاره ها.
چون همه ی این آثار موجود نیست تعیین تعداد و عناوین زیج هایی که حبش نوشته است تقریبا ممتنع است. دو نسخه ی خطی از زیجهای حبش محفوظ مانده اندو یکی در استانبول (ینی جامع 784) و دیگری در برلین (5750)، که رو نوشت نسخه های اصلی او نیست. درباره ی نسخه ی ینی جامع انتقادی شدید شده است و آن را تجدید نظری در زیج حبش به وسیله ی کوشیار بن لبان دانسته اند. به هر تقدیر، مقدمه و بعضی از فضول به صورت اصلی به ما رسیده است و می توان از آنها، مانند نسخه ی برلین، به عنوان منابعی درباره ی حبش استفاده کرد.
مثلثات.
کارهایی که حبش در مثلثات کرده است از اهمیت بسیار برخوردار است.
جیبها (سینوس ها)و در سوریه سید هانته (400 م) جدولی از نیم وترها داده شده است. نخستین بار در آثار آریبهطه ی اول (500 م) نام خاصی برای تابعی که ما «سینوس» می نامیم آمده است. وی علاوه بر نیم وترها اصطلاح «جیه» (jya) یا «جیوه» (jiva) را بکاربرده است. این اصطلاح در جهان اسلام به صورت «جیب» در آمد. خوارزمی (حدود 210/204) اولین کسی بود که جدول جیبها را تنظیم کرد. حبش از وی پیروی نمود و جدولی برای
عکس سینوس (سهم، Versed sine یا باختصار Versine). در میان تابعهای مثلثاتی عکس سینوس نیز جلب توجه می کرد. می دانیم که در سوریه سید هانته از آن یاد شده است. در آریبهطه جدولی برای عکس سینوس تنظیم گردیده است. در اسلام منجمان برای مشخص ساختن عکس سینوس نامهای خاص بکار برده اند، مانند «جیب معکوس» (اصطلاح حبش) و «جیب منکوس» (اصطلاح خوارزمی) و «سهم».
حبش شاید نخستین کسی باشد که سینوس و عکس سینوس را بروشنی بدین صورت تعریف کرده است: « عمودی که از محیط دایره بر قطر فرود آید، سینوس (جیب مبسوط) قوس محصور بین قطر و آن نقطه ی محیط است؛ فاصله ی میان محیط و عمود وارد بر قطر عکس سینوس (جیب معکوس) قوس مذکور است.» وی نشان داد که اگر
ظلّ (تانژانت). سوریه سیدهانته و کتابهای دیگر هندی از سایهها، بخصوص در رابطه با نجوم، یاد میکنند. به نظر میرسد که حبش اولین کسی باشد که برای قوسهای
Ro = cos h
P = 12
S = طول سایه
نجوم کروی.
حبش برای حل مسائل در نجوم کروی و تبدیل مختصات و اندازهگیری زمان و بسیاری مسائل دیگر جداول نجومی توابعی را تنظیم کرده است که میتوانند برای همهی زیجها معیار شمرده شوند.قاعدهی کلی برای محاسبهی میل نجومی خورشید (میل نخستین، «میل اول») را به دست میدهد.
نصف طول روز = P
ارتفاع خورشید = h
وقت = t
( سنسکریت antyā؛ جیبالنهار ) جیب روز = p vers
آنگاه ارتفاع خورشید را از روی وقت معین میکند:
KD / DG = ( KL / LM ) . ( ME / EG )
و هرگاه میل خورشید جنوبی باشد، آنگاه:
معادلهی روز –
معادلهی روشنایی روز برای سیارات و خورشید و ماه جدولبندی شده است. با کمک این جدول میتوان به آسانی قوس روز را یافت.
مطلعهای برجها (مَطالِع البُروج) یا اوقات طلوع در فلک مستقیم، یعنی بُعدها، بدین صورت تعریف شده است (شکل 5):
با توجه به اهمیت بُعد از جنبهی علم احکام نجوم، حبش اینگونه جدولها را تنظیم کرد.
برای هر عرض نجومی خاص، بعد را «بُعدِ مایل» مینامند. حبش نشان داد که اگر نقطهی اختیاری بر روی دایرهالبروج بین دو نقطهی اعتدال بهاری و پاییزی باشد:
بعد مایل = (معادلهی روز)
و هرگاه بین نقطههای اعتدال پاییزی و بهاری باشد:
بعد مایل = (معادلهی روز )
حبش جدولهائی برای هفت اقلیم تنظیم کرد. بنابر گفتهی او اقلیم اول آن قسمت از نیمکرهی شمالی است که در آن
برای یافتن «جیب مشرق» ، حبش تابع زیرین را بدست میدهد (شکل 6):
نجوم.
حبش معمولاً پیرو بطلمیوس است، اما بعضی از قسمتهای کار او به نحوی بارز نابطلمیوسی است.نظریهی خورشید. حبش جدولهائی برای حرکت متوسط خورشید برای سالهای 1، 31، 61، 91، ... ، 691 میلادی، و سالهای 1، 2، 3، 4، 5، ... ، 30. هجری؛ و برای 1، 2، 3، 4، ...، 29 روز؛ و برای 1، 2، 3، 4، ...، 24 ساعت؛ و برای 10، 20، 30، ...، 60 دقیقه تنظیم کرد. حرکت متوسط خورشید در سال هجری ̊ 14، 55؛ 384، و در روز̊ 8، 59: 0 است (مقداری که در مجسطی داده شده است). وی خروج از مرکز خورشید را
حبش نصف دایرهالبروج را به 18 جزء قسمت کرد و هر جزء را «کَردَجَه» نامید. واژه فارسی – عربی کَردَجَه (جمع آن کَردَجات) قاعدتاً از واژهی سنسکریت کَرمَجیه (Karmajya) مشتق شده است و ظاهراً نمایدهی یک واحد طول قوس بوده است. و نیز جدولهای معادلهی خورشید (تَعدیل الشَّمس) را برای هر درجهی انحراف (خاصه) تهیه کرد.
حبش روشهائی برای محاسبهی معادلهی (تعدیل) خورشید به دست داده است. این روش متداول در مجسطی آمده بود و منجمان اسلامی از آن پیروی کردهاند. هرگاه حرکت متوسط ¯λیا انحراف داده شده باشد، برای یافتن
حبش از روی موضع متوسط خورشید موضع راستین آن را یافت (شکل 9) .
هرگاه
و موضع راستین خورشید=
نظریهی ماه. حبش برای حرکتهای طولی و عرضی نجومی ماه چند جدول برای دورههای سی سالهی قمری و سالانه و ماهانه و روزانه (
شیوههائی که حبش برای محاسبهی طول نجومی راستین ماه به کار برد مبتنی بود بر مدل حرکت ماه که بطلمیوس در مقالهی پنجم مجسطی داده بود. فرقی اساسی که آن را از جدولهای پیشین دور میساخت ترتیبی بود که در مورد تصحیحات مواضع متوسط داده بود، به صورتی که هیچگاه منفی نباشند. همانگونه که نویگباوئر خاطرنشان میسازد، این عمل مزیّت عملی بزرگی بر روش بطلمیوس داشت (شکل 11).
M= مرکز متحرک فلک خارج مرکز
G= «اوج راستین» فلک تدویر
F = «اوج متوسط» فلک تدویر
W˳= حداکثر فاصلهی زاویهای ممکن بین F و G
F˳= نقطهای از فلک تدویر که در آن F=W˳
ā = «انحراف متوسط» ماه که از F˳ محاسبه شده است
W= فاصلهی زاویهای میان G و F˳
ā = a + W1= «انحراف راستین» که در G محاسبه شده است.
«تصحیح اول» ، W1:
a = تعدیل اول + ā
W2، «تصحیح دوم» ، تابعی است از a و در ستون سوم ثبت است، و از حیث مقدار متناظر است با ستون چهارم صفحهی 8 مقالهی پنجم مجسطی، اما حداکثر تعدیل،
به علت طول نجومی عقدهی صاعد، فاصلهی عقده از
برای سیّارههای خارجی یا عِلوی (شکل 13):
طول متوسط نجومی خورشید =
حبش برای سیّارههای خارجی نخست طول نجومی متوسط
a=W1+ā
K=@-W1
هرگاه
همهی این روشها در صورتی صحیح است که مقداری که در ستون دوم یافته میشود منفی باشد. در صورت مثبت بودن، ستون دوم در مقداری که در ستون پنجم یافته میشود ضرب، و سپس از ستون چهارم تفریق میگردد. طول نجومی راستین سیّاره چنین است:
ستونهای اول و دوم تابع انحراف a، یعنی به صورت (a) b1 و (a) b2 ، هستند. ستون سوم تابع θ است:
مریخ = θ=λ
مشتری =θ= λ-
β1 =b1c
β2 =b2c
عرض نجومی سیّاره
β= β1 + β2
در مورد سیارههای سفلی (براساس روش بطلمیوس، مجسطی، مقالهی سیزدهم ، 6) ، جدول عرضها برحسب انحراف، که بدرستی تعیین شده باشد، تنظیم میشود و عددهای متناظر با آن در ستونهای اول و دوم ثبت میگردد. این عددها تابع a هستند: (a) b1 و (a) b2.
طول نجومی راستین معیّن سیّارهها یافته میشود. در مورد زهره
طول نجومی اوج – λ=A
در مورد عطارد، اگر انحراف راستینی که تعیین میشود در 15 ردیف اول باشد:
A=λ-
A=λ-
A+
A+
با این مقدار باید وارد جدول شد و عدد متناظر با آن را در ستون سوم یافت. این عدد تابع (θ) C است.
b1 . c=عرض نجومی اول= β1
اگر θ در 15 ردیف اول باشد، سیّاره شمالی است؛ و اگر در ردیفهای بعدی باشد، جنوبی. اگر θ بعد از پانزده ردیف اول، اما a در آن پانزده ردیف باشد، سیّاره شمالی است.
بعد با θ (در مورد زهره و
آنگاه:
.b1c=عرض نجومی دوم= β2
اگر θ (
Sin BV/ sin FB sin DB / cos DB
و برابر است با cos B، و سینوس دوم (جیب دوم) که برابر است با sin B. حبش، بیآنکه درصدد اثبات برآید میگوید کهSin
Pam بر اساس روش بطلمیوس اندازهگیری میشود (شکل 17):
برای یافتن اختلافمنظر ماه در عرض نجومی، حبش A را به عنوان شناسه به کار میبرد، و لازم میبود که مقدار متناظر تابع دوبرابر شود (شکل 18)، و این اختلافمنظر ماه در عرض میشد.
این است اختلاف میان اوقات طلوع ماه و خورشید. این اختلاف زمان در مازاد ماه در یک ساعت ضرب میشود و بر 15 تقسیم میگردد. K، که نتیجهی عمل است، به طول نجومی راستین ماه، یعنی فاصلهای که ماه در این مدت طی کرده است، اضافه میشود تا فاصلهی میان ماه و خورشید به هنگام غروب خورشید به دست آید. آنگاه (شکل 23):
کتابنامه :
برای کسب اطلاعات بیشتر شاید بتوان به نوشتههای زیرین مراجعه کرد: Vorlesungen uber Geschichte der Trigonometrie ، از آ. براونمول ( لایپ تسیش، 1900 ) ؛ Le liver de la grande Hakemite، از ژ. کؤسن، جلد هفتم یادداشتها و چکیدههای نسخههای خطی (پاریس، 1804) ؛ The Code of Maimonides. Book Three. Treatise Eight; Sanctification of the New Moon » از س. گانتس، ی. اؤبمان، وا. نؤیگباوئر (نیوهیون، 1956) ؛ «A Medieval Interpolation Scheme for Oblique Ascensions An Islamic Computer» از ج. همدانی زاده، در Can، 9 (1963)، 257-265؛ «An Islamic Computer for Planetary Latitudes»، از ا. س. کندی، در JAOS، 71 (1951)، 12-21؛ و« Parallax Theory in Islamic Astronomy» ، از همو، در Isis، 47 (1956)، 33-53؛ «Planetary Visbility Tables in Islamic Astronomy» ، از ا. س. کندی و م. اگنا، در Cen، 7 (1960)، 134-140؛ «The Crescent Visibility Table in Al-Khwarizmi’s Zij» ، از ا. س. کندی و جانجانیان، همان، 11 (1965)، 73-78؛ «Blrunl on the Solar Equation»، از ا. س. کندی و احمد مروه، در JNES، 17 (1958)،112-121؛ «Two Medieval Methods for Determining the oblique of the Ecliptic»، از ا. س. کندی و شارکاس، در MTe، 55(1962)،286-290؛ «A Medieval Iterative Algorism» از ا. س. کندی و و. ر. ترنسیو، در AMM، 63، شمارهی 2 (1956)، 80-83؛ کشفالظنون، از حاجی خلیفه، ویراستهی س. یالتکایا، 2 جلد ( استانبول، 1941-1943)؛ The Main Stream of Mathematics ، از ا. کریمر (نیویورک، 1951)؛ فهرست، از ابن ندیم، ویراستهی فلوگل، یکم (1871)؛ «Abul-Wafa on the Solar Altitude»، از ن. نادر، در MTe، 53 (1960)، 460-463 ؛ Al- Battanl Opus astronomicum، از آ. نالینو، 3 جلد ( بررا، 1899-1907)، جلدهای اول و سوم؛ «The Transmission of Planetary Theories in Ancient and Medieval Astronomy»، از ا. نویگباوئر، در SM، 22 (1956)؛ «Studies in Byzantine Astronomical Terminology» از همو، در TAPS، 50 (1960)؛ «The Astronomical Tables of Al-Khwarizmi»، از همو، در HFSDV، 4، شمارهی 2 (1962)؛ و «Thabit ben Qurra On the Solar Year and On the Motion of the Eight Sphere»، از همو، در TAPS، 106 (1962)، 264-299؛ تاریخالحکمه، از ابن قفطی، ویراستهی لیپرت (برلین، 1903)؛ Introduction to the history of science، از ج. سارتن، یکم (بالتیمور، 1927)، 545، 550، 565، 667؛ «Habe s el Hasib’ in ‘ El Dimi ski’ adiyla Maruf Zicinin Mukaddemesi»، از آ. ساییلی، در AUTCD، 13 (1955)، 133-151؛ «Beitrage zur Arabischen Trigonometrie»، از ک. شوی، در Isis، 5 (1923)، 364-399؛ History of Mathematics; از د. اسمیث، دوم ( لندن، 1925)؛ و Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke، از هـ. زوتر (لایپ تسیش، 1900).
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی: احمد آرام ..]و دیگران[، زیر نظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}